به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد ، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می رفتند. همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش دو مرد تاجر بودند که هر دو اهل دهکده شیوانا بودند. یکی از مردان همیشه برای عیش و خوشگذرانی از بقیه جدا می شد. اما آن دیگری همراه شیوانا و شاگردانش و بسیاری دیگر از کاروانیان از گروه جدا نمی شد. یک روز در حین پیاده روی یکی  از شاگردان شیوانا از او پرسشی در مورد معنای واقعی عشق پرسید. همسفر خوشگذران این پرسش را شنید و خود را علاقه مند نشان داد و گفت:" عشق یعنی برخورد من با زندگی! تجربه های شیرین زندگی را برخودم حرام نمی کنم. همسرم که در دهکده از کارهای من خبر ندارد. تازه اگر هم توسط شما یا بقیه خبردار شد با خرید هدیه ای او را راضی به چشم پوشی می کنم. به هر صورت وقتی که به دهکده برگردم او چاره ای جز بخشیدن من ندارد. بنابراین من از هیچ تجربه لذت بخشی خودم را محروم نکردم و هم با خرید هدایای فراوان عشق همسرم را حفظ کردم. این می شود معنای واقعی عشق!"

شیوانا رو به شاگرد کرد و گفت:" این دوست ما از یک لحاظ حق دارد. عشق یعنی انجام کارهایی که محبوب را خوشحال می کند. اما این همه عشق نیست. بلکه چیزی مهم تر از آن هست که این دوست دوم ما که در طول سفر به همسر خود وفادار است و حتی در غیبت او خیانت هم نمی کند، دارد به آن عمل می کند. بیائید از او بپرسیم چرا همچون همکارش پی عیاشی و عشرت نمی رود؟"

مرد دوم که سربه زیر و پابند اخلاقیات بود تبسمی کرد و گفت:" به نظر من عشق فقط این نیست که کارهایی که محبوب را خوشایند است انجام دهیم. بلکه معنای آن این است که از کارهایی که موجب ناراحتی و آزردگی خاطر محبوب می شود دوری جوئیم. من چون می دانم که انجام حرکتی زشت از سوی من ، حتی اگر همسرم هم خبردار نشود، می تواند روزی روزگاری موجب آزردگی خاطر او شود و چه بسا این روزی روزگار در جهانی دیگر و پس از مرگ باشد، بازهم دلم نمی آید خاطر او را مکدر سازم و به همین خاطر به عنوان نگهبان امانت او به شدت اصول اخلاقی را در مورد خودم اجرا می کنم و نسبت به آن سخت گیر هستم. "

شیوانا سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت:" دقیقا این معنای عشق است. مهم نیست که برای ربودن دل محبوب چقدر از خودت مایه می گذاری و چقدر زحمت می کشی و چه کارهای متنوعی را انجام می دهی تا خود را برای او دلپذیر سازی و سمت نگاهش را به سوی خود بگردانی. بلکه عشق یعنی مواظب رفتار و حرکات خود باشی و عملی مرتکب نشوی که محبوب ناراحت شود. این معنای واقعی دوست داشتن است."





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 مردی که همسرش را از دست داده بود ،دختر سه ساله اش را بسیــار دوست می داشت...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

از خدا پرسيدم:خدايا چطور مي توان بهتر زندگي کرد؟
خدا پاسخ داد: گذشته ات ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

داستان سه داماد

زن ثروتمندی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

استغفار و نااميدي

اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام مي‌فرمايد:

در شگفتم از کسى که مى‏تواند استغفار کند و نااميد است.

نهج‌البلاغه، حکمت 87 (ترجمه استاد محمد دشتي)





ارسال توسط سورنا

گنجشک و خدا

 

 روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي‌گفت: مي‌آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه‌هايش را مي‌شنود و يگانه دلي‌ام كه دردهايش را در خود نگه مي‌دارد و سرانجام گنجشك روي شاخه‌اي از درخت دنيا نشست.
 فرشتگان چشم به لبهايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
"با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست". گنجشك گفت: لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي‌هايم بود و سرپناه بي كسي‌ام.
 تو همان را هم از من گرفتي. اين توفان بي موقع چه بود؟ چه مي‌خواستي از لانه کوچکم ،كجاي دنيا را گرفته بود؟ و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست. سكوتي در عرش طنين انداز شد. فرشتگان همه سر به زير انداختند.
 خدا گفت: ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي. گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود. خدا گفت: و چه بسيار بلاها كه به واسطه دوستی ام از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني‌ام بر خاستي.
 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه‌هايش ملكوت خدا را پر كرد.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 بازيگر

 مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند : چرا دیر می آیی؟...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 هشدار!!!

 اي پسران همانا اگر دختري شما را داداش خطاب کرد فرار را بر قرار ترجيح دهيد چراکه در غير اينصورت بايد نقشهائي چون عابر بانک ، تاکسي سرويس،بادي گارد،جزوه نويس،کارت سوخت،پيک موتوري،سرويس کار رايانه و دهها نقش ديگر را بدون هيچگونه چشم داشت و جيره و مواجبي ايفا نمائيد...





ارسال توسط سورنا

 

سپندارمزگان روز عشق ایرانیان

  

 

 

روز ۲۵ بهمن مصادف است با روز والینتاین که روز عشق و محبت نامیده می شود و طبیعی است که بیشتر جوانان ایران علاقه مندند در چنین روزی عشق و علاقه خود را با دادن هدایای مختلف به کسانی که دوستشان دارند نشان دهند و این بسیار کار زیبا و خوبی است ولی اگر ۴ روز بیشتر تحمل کنند می توانند در روز عشق و محبت ایرانی در ۲۹ بهمن ماه روز سِپَندارمَذگان علاقه خود را ابراز کنند من توضیحی تاریخی برای دوستانی که با این اسم آشنائی ندارند گذاشته ام لطفاً این لینک را برای همه دوستان و آشنایان خود ارسال کنید و برای دیگران هم توضیح دهید که ما پیش از همه دنیا به عشق و محبت ارج می نهادیم



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

دانلود تقویم 1390 - طبیعت

 http://www.upload.ir/calender/1390/Nature-lastsecond.ir.zip

دانلود تقویم 1390 – طبیعت مالدیو

 http://www.upload.ir/calender/1390/Maldives-lastsecond.ir.zip

دانلود تقویم 1390 – بسته گردشگری

http://www.upload.ir/calender/1390/FamousPlaces-lastsecond.ir.zip

 lastsecond.ir با رمز





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
تصاویری از تولید خشکبار در روستای پیر بالای مرند
 

تصاویری از تولید خشکبار در روستای پیر بالای مرند



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 1 فروردين 0برچسب:پیربالا,پیربالا مرند,خشکبار,تولید خشکبار,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

عکسهای زیبا از برداشت برنج از شالیزارهای استان مازندران



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 1 فروردين 0برچسب:برنج,برداشت برنج,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 ... 73 74 75 76 77 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی