به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


به نام خدا


كویر میقان اراك در ایام نوروز میزبان گردشگران است

منطقه شكار ممنوع كویر میقان اراک با مناظر بكر طبیعی و دیدنی در روزهای نوروز میزبان گردشگران بومی و غیر بومی است.

دبیر ستاد تسهیلات سفر و سرپرست اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی با اعلام این خبرگفت: قسمت مركزی كویر میقان اراک با 50 هزار هكتار وسعت در 150 كیلومتری شمال شرقی اراک و منطقه فراهان سفلی قرار داد كه در دل آن دریاچه ای فصلی قرار دارد كه لایه های نمكی تمامی سطح آن را پوشانده است.

مجتبی رضوانی افزود : كویر میقان از فاصله دور به رنگ سفید و برفی شكل است كه هنگام غروب و طلوع خورشید زیبایی آن دوچندان می شود و جلوه ها و سراب های آن چشم هر بیننده ای را خیره می كند.

وی بیان کرد : دریاچه كویر با حدود 1655 متر ارتفاع از سطح دریا، در 15 كیلومتری شمال شرق اراک واقع شده و در فصل پاییز و زمستان میزبان گونه های پرندگان نادر و ارزشمند مهاجر و بومی است كه اوج گیری آنها در فصل مهاجرت بسیار دیدنی است.محدوده دریاچه، سالانه پذیرای 12 هزار پرنده مهاجر است كه مشهورترین آنها گونه نادر و زیبای درنا است كه از نیمه دوم آبان تا یکم دی ماه به این منطقه می آیند.

رضوانی اظهار داشت : اطراف دریاچه و كویر را گیاه قره داغ در برگرفته كه بومی منطقه است و به صورت چتری بزرگ شاخه های خود را بر روی تپه های ماسه ای می گستراند.این گیاه به قهرمان كویر مشهور است و به صورت طبیعی موجب تثبیت شن های روان شده كه حدود 39 هزار هكتار از زمینهای اطراف كویر را پوشانده است.

وی گفت : كویر میقان دارای مهمترین معادن سولفات سدیم جهان است كه ذخایر آن بیش از 45 میلیون تن برآورد شده است.در حاشیه این كویر با انجام عملیات كاشت قره داغ و آتریپلكس محیطی سبز و خرم ایجاد شده كه موجب بازگشت انواع گونه های گیاهی و جانوری به این منطقه شده و از حركت شن های روان و خشكی و بی روحی این كویر هم جلوگیری كرده است.استقرار بزرگترین برج دیده بانی طبیعی در قلب كویر میقان یكی از جاذبه های زیبای این منطقه شكار ممنوع است كه با حضور در ارتفاع 15متری آن می توان بر تمامی منطقه و چشم اندازهای تسلط داشت.

مجتبی رضوانی تاکید کرد : شب های كویر میقان دیدنی و دلپذیر است و یكی از جاذبه های مهم رصد ستارگان و لذت بردن از خلقت كهكشان ها و اجرام آسمانی است.





ارسال توسط سورنا


به نام خدا




تاریخچـهای از شـب یلــــدا و گرامیـداشت آن

فروشگاه ارائه کننده محصولات بهداشتی،جنسی و زناشوئی


یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنی روز (تولد مهر شکست ناپذیر) می نامند.




شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذرماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.

در این جستار از سخنرانی دکتر جنیدی و دکتر کزازی برداشت هایی شده که : جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانه های ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود.


فردوسی خردمند در شاهنامه میگوید:
نباشد بهار و زمستان پدید
نیارند هنگام رامش نوید

از این بیت میتوان پی برد که در سرزمینهای بجز ایران آغاز فصل ها را نمیدانستند اما ایرانیان در آن زمان به این دانش دست پیدا کرده بودند. در زمان تاختن تازیان به ایران گاهشماری ایرانیان که بر پایه ی خورشید بود، به گاهشماری بر پایه ی ماه دگرگون شد، اما پس از چندی خیام به روی کار آمد و این گاهشماری خورشیدی را دوباره بنیان نهاد تا باز جشنهای ما زنده باشند و ما آنها را برگزار کنیم. به جز این، ایرانیان همیشه آیین هایشان همراه با شادی بوده و احترام ویژه به نور و روشنایی داشته اند.

از این روست که ایرانیان درازترین شب را بیدار مینشینند تا بیرون آمدن خورشید را نظاره گر باشند. از این پس است که دوران کمبود نور و روشنایی پایان یافته و دوران فزونی خورشید و نور و روشناییست. در این میان ایرانیان با روشن کردن آتش و چراغ به یاری خورشید می آیند و تا صبح بیدار میمانند. یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زاد روز ایزد مهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانیها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمیگردد، که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذرای شده است.

همانطور که اشاره شد نخستین نشانه ها به مراسم شب یلدا مربوط به دوران پیش از زرتشت است یعنی شب زاده شدن ایزد مهر. ایزدی که خورشید گردونه اوست. هنگام رواج آیین مهر در اروپا، مراسم شب یلدا با شکوه هرچه تمامتر برگزار می شد. هنگامی که مسیحیت از کشتار بی رحمانه پیروان مهر، در اروپا رواج یافت، اولیای دین پی بردند که برانداختن برخی سنتها و آیین های مهر غیرممکن است. از این رو شب میلاد ایزدمهر را به میلاد مسیح در ۲۵ دسامبر بدل کردند. فاصله مختصری که میان این دو جشن وجود دارد، حاصل اشتباه در محاسبه تقویم است. در حقیقت میلاد مسیح همان شب یلدای پیروان مهر است که در ایران نیز گرامی داشتن آن با رواج دین زرتشت از میان نرفته، هنوز نیز مردم آن را بزرگ می دارند.

شب یلدا

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن زندگی نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.

یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند. در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه و انار در شب یلدا جزو آداب و شیوه ی آن نباشد.

یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در "خرم روز" مکرر می شود. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه و طولانی است که همانا شب یلداست.


شب یلدا

یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره
یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود
با نخستین شب پاییز آمده بود
و هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید
تا آدمها زیر گنبد کبود آرامتر بخوابند
یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت
و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد
گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد
یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت
آتش که می دانی، همان عشق است
یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد
آتش در وجود یلدا بارور شد

فرشته ها به هم گفتند:
یلدا آبستن است. آبستن خورشید
و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد
و شبی که آخرین قطره را ببخشد
دیگر زنده نخواهد ماند

فرشته ها گفتند:
فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد






ارسال توسط سورنا


  جعفر سپهری :
کهن‌ترین سند دریانوردی ایرانیان، مهری است که در چغامیش خوزستان بدست آمده است. تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به شش‌هزارسال پیش از میلاد می‌رسد. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان می‌دهد. در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته، و اسیران زانوزده در جلوی او دیده می‌شوند. در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده می‌شوند. نقش‌های برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان بر هفت‌دریاست.




ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:چغامیش,مهر گلین,قطب نما,قبله نما,سکان,سوکان,سندباد,اسماعیل رایین,ژرفایاب,شاقول,مسافت یاب,رهنامه‌ها,راه‌نامه‌ها,راه‌نامه‌,رهنامه,دریاپویی,پیل الکتریکی,Baghdad Battery,باتری بغداد,پیل بغداد,فراهوشمند,فرا هوشمند,گالوای ایتالیایی,گالوا,ارابه خدایان,کشتی‌سازی,کشتی‌ساز,کشتی‌رانی,غواصی,پارو,نبردناو,استرلاب,astrolabe,استرلاب خطی,استرلاب صفحه‌ای,استرلاب کروی,نقشه‌برداری,نقشه‌بردار,ابزارهای اندازه‌گیری,ابزارهای اندازه‌گیر,تراز,ئودولیت,تراز شاهینی,شاخص خورشیدی,ابزار نمایش, اکواتوریوم,Equatorium,نیمروز,نیمروز سیستان,مواد نفتی,متافیزیک,عایق,عایق بندی,نفت انداز,نپتان,نفات,اونیفورم,قیری,مواد قیری,نپتا,قاروره,پروکوپیوس,Preoccupies,قار,خشاب,چراغ دریایی,برج دریایی,دریابان,هواشناخت,هواشناختی,چکیده نویسی,دریاپویان,دریاپویا,دوربین,تلسکوپ,تلسکوب,ذات الحلق,عضاده,الیداد,تورکتوم,کره سماوی,کره زمین,لوله رصد,اجرام,جرم,اجرام آسمانی,پزشکی دریایی,پزشک دریایی,فردوس الحکمه,پزشک ایرانی,ربان تبرستانی,علی بن ربان طبری,طبری,طبر,تبری,علی‌بن‌ربان تبری,بیماریهای دریایی,علی بن عباس اهوازی,جعفر سپهری,مهدی فرشاد,فرشاد,اختراعات ایرانیان در دریانوردی,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 کودکی باستانی، خفته در تابوتی سفالین





 خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

 تابوتی از یک کودک به همراه جمجمه و استخوان‌های برجای‌مانده‌ی این کودک در خوزستان پیدا شد.
 
برپایه‌ی برآوردها این تابوت یک تابوت اشکانی است که به هنگام تعیین حریم یک تپه‌ی باستانی در «رامشیر» در خاور(:شرق) خوزستان به‌دست آمد.
  مجتبا گهستونی، سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان(تاریانا)، با اعلام خبر بالا درباره‌ی این یافته‌ی تازه‌ی باستان‌شناسان، به خبرنگار امرداد، گفت: «. این تابوت سفالی است و از گونه‌‌ی سفال‌های کم‌پخت است که رو به سوی آفتاب در خاک گذاشته شده است. درازای تابوت ٧٠ و پهنایش ٢٠ سانتی‌متر است. استخوان‌های یافت‌شده در تابوت نیز نشان از کم‌سن و سال بودن فرد درگذشته دارد. کودک به گونه‌ی چمباتمه درون تابوت است.»
  به گفته‌ی وی درون این تابوت سفالی یک کوزه و چندین شی دیگر نیز یافت شده است.
پیش از این «آزاده تراکمی» به عنوان سرپرست تیم شناسایی گستره‌های تاریخی 4 شهرستان خاوری استان خوزستان و مجید سروش از باستان‌شناسان رامهرمزی، این تپه را شناسایی کرده بودند و هم‌اکنون به هنگام تعیین حریم این تپه به سرپرستی محسن حسینی، معاون پژوهشی سازمان میراث فرهنگی خوزستان، این تابوت پیدا شده‌است.
  این گستره، بیضی‌شکل، بوده و گستردگی آن، نزدیک به 5 هکتار است. سطح تپه دارای پراکندگی بسیار سفال است و آثار حفاری غیر‌مجاز نیز در دیده می‌شود.
  گهستونی گفت: «خوزستان که روزی دروازه‌ی تمدن بوده، امروزه به دروازه‌ی قاچاقچیان و حفاران غیرمجاز تبدیل شده که دارند تاریخ و پیشینه‌ی ما را می‌دزدند.»
  به گفته‌ی گهستونی قاچاقچیان و حتا مردم بومی،‌ آسیب بسیاری به این تپه رسانده‌اند که صاف کردن تپه و بهره‌گیری از خاکش برای کشاورزی از جمله‌ی این آسیب‌ها است.
گهستونی با اشاره به این که هم‌اکنون از تابوت قالب‌گیری شده و تابوت برای نگهداری به اداره‌ی فرمانداری شهرستان رامشیر فرستاده شده، گفت: «فرمانداری که جای رفت‌و‌آمد مردم است برای نگهداریتابوت مناسب نیست.»
  آن‌گونه که گهستونی می‌گفت، چنان‌چه این تابوت قارچ‌کشی و نمک‌زدایی نشود و شرایط رطوبتی مناسب برایش فراهم نیاید تا نابودی چند گامی بیشتر ندارد.

 





تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:کودک باستانی,رامشیر,تاریانا,چمباتمه,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا



آن مرد باستانی، با بیل‌مکانیکی‌ِ شهرداری آمد!





 خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

  بیل‌های مکانیکی آمده بودند تا در بخش باختری(:غربی) تپه‌ی ایلامی که از قضا یک تپه‌ی باستانی به‌شمار می‌آید، راه باریکی را پهنا ببخشند، بی‌توجه به آن که، اینجا یک گستره‌ی باستانی است.
  هنگام تلاش بی‌وقفه‌ی بیل‌های مکانیک شهرداری مسجد سلیمان در بخش باختری تپه‌ی باستانی «کلگه زرین»!، چنگال یک بیل مکانیکی با تندیس سنگی بالا‌تنه‌ی یک مرد باستانی برخورد کرد. و این‌گونه بود که؛ آن مرد باستانی نه با کاوش باستان‌شناسان که با چنگال‌‌های زمخت و آهنی بیل مکانیکی از دل زمین، بیرون آمد!
 
به گفته‌ی مجتبا گهستونی، دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان(تاریانا)، این تندیس، تندیسی سنگی از چهره‌ی یک مرد با موها و ریش تاب‌دار(:مجعد) است. گهستونی گفت:‌ «با توجه به پرس‌و‌جوهای انجام‌شده به گمان بسیار این تندیس سنگی، تندیسی از روزگار ”الیمایی” است.»

  گهستونی گفت با ناخشنودی از آشفتگی وضع این تپه‌ی باستانی که بی‌گمان ناگفته‌های بسیاری از تاریخ ایران و مردمانش با خود دارد، گفت: «تپه‌ی باستانی کلگه‌زرین یکی از ارزشمندترین گستره‌های تاریخی خوزستان است که باستان‌شناسانی همچون گریشمن و سرافراز از آن بازدید کرده و سرانجام علی‌اکبر سرفراز در سال ١٣٥٢ آن را کاوش کرده است.»
  به گفته‌ی این دوستدار میراث فرهنگی، تپه‌ی باستانی کلگه‌زرین از شمال و جنوب از سوی مغازه‌ها و خانه‌هایی که به‌گونه‌ی غیر‌مجاز ساخته شده‌اند، در بند شده است.
  در بخش باختری آن، راهی آسفالته هست که این روزها، دست‌اندازی‌های شهرداری در آن، به برخورد چنگک بیل مکانیکی با آن تندیس باستانی، انجامیده است. در بخش خاوری(:شرقی) تپه هم خانه‌ی دکتر یانگ، یکی از نخستین پزشکان مسجدسلیمان نفت‌خیز، جای دارد که اکنون به عنوان موزه‌ی مردم‌شناسی مسجدسلیمان، ‌کاربرد دارد. گهستونی گفت: «حتا بودن این خانه در این گستره‌ی باستانی و رفت و آمدها برای بازدید از موزه، خود شوندی(:عاملی) برای فرساش تپه و نابودی آن است.»
  مجتبا گهستونی با اشاره به دست‌اندازی سازمان‌ها و نهادها و بی‌توجهی سازمان میراث فرهنگی به این گستره‌ی باستانی، گفت: «روی تپه، دکل برقی فشار قوی سال‌هاست که جا خوش کرده و تاکنون برای انتقال آن از روی این تپه‌ی باستانی، کاری نشده است.»

  به گفته‌ی گهستونی، این تپه، تعیین حریم نشده است. دست‌اندازی‌ها به این گستره‌ی باستانی از سویی، و از سوی دیگر؛ بی‌توجهی‌های سازمان میراث فرهنگی و حریم‌دار نبودن تپه، دست به دست هم داده‌اند تا تپه رو به ویرانی رود.

 گهستونی با توجه به ساخت‌و‌سازهای بیشماری که در سال‌های گذشته در جنوب مسجدسلیمان و بر روی گستره‌ی باستانی کلگه‌زرین شده، از سازمان میراث فرهنگی کشور خواست تا برای تعیین حریم این گستره، شتاب کنند.
  مجتبا گهستونی درباره‌ی سرانجامِ تندیس یافت شده گفت: «یگان حفاظت میراث فرهنگی پس از آگاهی از این تعرض، جلوی ادامه‌ی کار را گرفتند و سپس تندیس را با خود به اداره‌ی میراث فرهنگی شهرستان انتقال دادند.»
  علی‌اکبر سرافراز، باستان‌شناس در سال ١٣٥٢ خورشیدی هنگام خاک‌برداری از تپه‌ی کلگه‌زرین برجای‌مانده‌های دیوارهای دیرینه‌ای که با سنگ و ملات و گچ ساخته شده بودند، پیدا کرد. در این کاوش‌ها نقشی از گاو پیدا شد که عقابی آن را به سوی قربانگاه راهنمایی می‌کرد.
  سرافراز درباره‌ی ارزشمندی این تپه پیش‌ترها گفته بود: «نگاره‌های به دست آمده از تپه‌ی کلگه‌زرین، نمایی خوب از هنر معماری زمان است.»
  این تپه از آن‌رو که یادمان‌های بسیاری در خود دارد به گاوطلایی‌(کلگه زرین) نامور است. کلگه‌زرین به شماره‌ی ١٧٠٨ در سال ١٣٦٤ در سیاهه‌ی(:فهرست) یادمان‌های ملی کشور ماندگار شده است.

 عکس از حسن سریعکار

 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


آیا میدانید چه کسی "گ چ پ ژ" را به نوشتار پارسی وارد کرد؟
 

 

Inline image 1

 

 

 یعقوب لیس (لیث) صفاری 
 سردار قدرتمندی که با اعراب مقابله کرد و زبان پارسی را به از جمله کارهای بزرگی که انجام داد این بود که گروهی از ادبای آن زمان را به حضورش خواست و به آنها دستور داد که برای "گ چ پ ژ " که در نوشتار پارسی هنوز وجود نداشت و فقط در گفتار به کار میرفت شکلی در نظر بگیرند و به جامعه ی پارسی معرفی کنند و آن را گسترش دهند که آنها نیز پس از مدتها کار که البته به این دلیل طولانی شد که یعقوب درگیر جنگها بود و نتوانست از آنها بازخواستی بکند ، در نهایت به خاطر اینکه زیاد فرم الفبا تغییر نکند و راحت این چهار حرف در زبان پارسی جا بیافتد به حرف "ج" دو نقطه اضافه کردند و شد "چ" و به حرف "ز" دو نقطه اضافه کردند و شد "ژ" و به حرف "ب" دو نقطه اضافه کردند شد "پ" و به حرف "ک" یک سرکش اضافه کردند و شد "گ" و اینگونه کلمات اصیل ایرانی جای خود را پیدا کرد و زبان پارسی هر چه بیشتر شکل گرفت و ماندگار شد
جالب است که بدانید عربها به این چهار حرف میگویند الجیم الفارسی و الکاف الفارسی و ...






تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:یعقوب,یعقوب لیث صفاری,گ,چ,پ,ژ,گچ,پژ,لیث,صفر,صفار,صفاری,,
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 


ســــلیمان و مورچه عاشق

ســــلیمان و مورچه عاشق


روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام تلاشم را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشتکار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را سپاس می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آورد...
 


تمام تلاشمان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست...


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
 
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛

خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
 خداوند دعا را از دل غافل بی خبر نمی پذیرد.





ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 





تاريخ : شنبه 25 آذر 1391برچسب:آرامگاه سعدی,سعدی شیرازی,,
ارسال توسط سورنا

گنجینه زیبا و منحصربفرد یك موزه دار تهرانی+تصاویر



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 25 آذر 1391برچسب:موزه خصوصی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


yalda pish 300x233 پیشینه ی شب یلدا و رسم های این شب

 

 پیشینه ی شب یلدا و رسم های این شب

 شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب نخست زمستان و درازترین شب سال است.  ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
  این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
  نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود
، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.

 ● پیشینه جشن
  یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.

 ● مراسم و آداب جشن
  برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.
  آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.
  جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
  یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده.
در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».

 ● آیین های جشن شب یلدا
  یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.
  در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
  مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند
. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
  در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
  در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود.
  در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق می گذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.

 ● جشن شب یلدا
  جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر.
  این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
  چله اول که نخستین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
  اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
  چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.
  این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.
  امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند.





ارسال توسط سورنا

امروز 22 آذر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:فال روز 22 آذر,انضباط,منضبط,مقیاس,مقایسه,سهل,تسترس,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 

نخل نراق هم دیدنی است.نخل گهواره ای چوبین و استعاره ای از تابوت امام حسین است که بر شانه های عاشقان او کوچه به کوچه حمل میشود.حمل نخل میراث داری میخواهد و افتخارش به هرکسی داده نمیشود.بیمارها از زیر آن به امید شفا میگذرند و آرزومندان دستی به شالهای زربفت و ترمه های رنگینش میسایند و چشمهایی گریان اندوه خود را در گذر کوچه ها از دل میکنند.همه رسمها زیباست.باید احترام گذشتگان را دانست و رسومشان را پاس داشت اینگونه میشود اسطوره های سرزمینمان را سینه به سینه منتقل کرد.





تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:نراق,نخل نراق,نراقی,تابوت,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


در پارک جنگلی سیاهداران تالش با کمک کشور آلمان به تازگی پروژه جالبی به بهره برداری رسیده است که به جذب گردشگران تالش کمک زیادی میکند.این پروژه سورتمه سواری که ساخت آن حدود 2 سال به طول انجامید شامل 40 کیلومتر ریل سورتمه در دل جنگلهای تالش است.هر نفر سوار یک سورتمه شده و به راحتی سر میخورد و از کوه پایین میاید و دوباره به جای اول خود برمیگردد.این وسیله بی خطر برای همه سنین قابل استفاده است و تنها با یک ترمز میتوان سرعت خود را کنترل کرد.مسیر مناسبی برای این پروژه  انتخاب شده و سرعت هر سورتمه 40  کیلومتر در ساعت است که با خم و قوس‌ها، سربالایی و سرپایینی‌های فوق‌العاده هیجان‌انگیز است .در این مسیر با توجه به وجود درختان بسیار، نقشه مسیر ریل‌گذاری سورتمه طوری طراحی شده که درختی برای اجرای پروژه قطع نشود.(خدا را شکر)





ارسال توسط سورنا

امروز 21 آذز ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:فال روز 21 آذر,,
ارسال توسط سورنا



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:پارسه,پاسارگاد,گلسنگ,بسنده,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا



بزرگی ايران را در «لوور» ديدم!



  میترا دهموبد :

 دوباره جمله را خواندم: «من بزرگی ایران را در موزه‌ی لوور دیدم نه در تخت‌جمشید. همان بهتر که آثارمان آنجا باشند و خاکشان را بگیرند
 
آن‌جا باشند و خاکشان را بگیرند. آن‌جا باشند و خاکشان را بگیرند، بازهم گفتم، آرام، آرام‌تر، با صدای بلند،‌ فریادش هم کردم اما نفهمیدمش. اصلا نفهمیدم که خاک سرزمین بیگانه روی آثار سرزمین من چه می‌کند.
 
راستی آثار سرزمین من، همان‌هایی که باید در تخت‌جمشید، در پاساگارد، ‌در آتشکده‌ی فیروزآباد،‌ در شهر سوخته، در سیلک کاشان و در موزه‌های سرزمین مادری باشند در موزه‌ی لوور و دیگر موزه‌های خاور و باختر چه می‌کنند: آه از درد غریبی.
 
چه غریب افتاده‌اند، چه تنها و چه بی‌کس. تنها شانسی که آورده‌اند این است که کسی هست که خاکشان را بگیرد. البته نمی‌خواهم بگویم اگر اینجا می‌بودند خاکشان را می‌گرفتیم یا از گزند باد و باران درامانشان می‌داشتیم. چون با همین چشم‌های ناباورم دارم می‌بینم که چگونه ناسپاسی می‌کنیم و فراتر ار تازیانه‌های باد و خاک که دشنه‌های دست‌ساز بشر را بر سرشان آوار می‌کنیم.
 
اصلا نمی‌خواهم بگویم اگر اینجا می‌بودند استوارتر از آن‌چه در لوور هستند تنها با کمی گرد‌و‌خاک افزوده، می‌دیدیمشان چرا‌که با همین چشم‌ها هرروز می‌بینم و با همین گوش‌ها روزی هزار‌بار می‌شنوم، روزی هزار‌بار می‌شنوم آن‌چه را که نباید شنید و می‌بینم آن‌چه را که نباید دید: تخت‌جمشید دارد ذره‌ذره ویران می‌شود، یک‌روز به‌دست آگاهان و یک‌روز به‌دست ناآگاهان. پاساگارد هم که داستانش پر اشک چشم است. شهر‌گور(:فیروزآباد) را به‌دست کشاورزان سپرده‌اند و گستره‌ی تاریخی سیلک را هم به‌دست شرکت گاز. منظور این‌که هرروز از این باغ، بری می‌رسد تازه‌تر از تازه.
 
اما با همه‌ی این ها مگر می‌شود شکوه و بزرگی ایران را جایی جز بر روی همین خاک دید؟
 
نمی‌دانم، این‌که بزرگی ایران را در لوور نمی‌شود دید را به پای فرار از واقعیت‌ها می‌گذارید یا به من حق می‌دهید، به من حق می‌دهید که دوست نداشته باشم کسی بگوید: بزرگی ایران را در موزه‌ی لوور دیدم.
 
مگر آنان که بزرگی ما را به تاراج در لوور و دیگر موزه‌ها نگاه داشته‌اند که هستند و چه بیش از من و توی ایرانی دارند که نه‌تنها بزرگ بوده‌ایم که بزرگ هستیم چرا‌که فرهنگی به شکوه فرهنگ ایرانی،‌آریایی پشتوانه‌مان است.
 
آنانی  که لوور را با بزرگی بزرگان سرزمین من آراسته‌اند بسیاریشان،‌ گرگانی در لباس میش هستند و شیرهایی در هیات اردک،‌ که همچون اردک،‌ چپ و راست به دیوار می‌خورند اما در نهان، ‌می‌درند و جاری سرزمینم را می‌نوشند.
 
این‌ها همان‌هایی هستند که می‌گویند مولوی، ترک است و ابوعلی‌سینا عرب. این‌ها همان‌هایی هستند که برای خالی‌کردن زیرپای من تو،‌ بادگیرهای سرزمینم را به تازیان بخشیدند و طرح‌ها، ‌نقش‌ها و هنر ایرانی را به‌نام تازی، ‌مهر زدند،‌ همان‌هایی که به جهانیان دروغ می‌گویند و در پی دگرگونی‌ نام دریای پارس با پیشینه‌ای چند‌هزار‌ساله به خلیج‌عر... هستند.  این‌ها همان‌ها هستند، حال چگونه در میان نگاه‌ها و سینه‌های ستیزه‌جویانه‌شان می‌توان بزرگی به تاراج‌رفته‌مان را دید.
 
بر پنجه‌ی پاهایم ایستادم،‌ دستم را سایه‌بان کردم و خیره‌ی دوردست‌ها شدم،‌ باور دارم که باری سنگین بر دوشمان است، بر دوش من،‌ بر دوش شما و بر دوش تک‌تک  مسولانی که مسوولند و مدیون. باور دارم که هنوز هم ذره‌ای از پس آن‌چه بر دوشمان نهاده‌اند، بر‌نیامده‌ایم، باور دارم که ساده از کنار آن‌چه حکایت از شکوه و بزرگیمان دارد، گذاشته‌ایم، باور دارم که با همین ساده‌انگاری‌ها پا به بخت خود و نسل آینده زده‌ایم اما باور ندارم که بزرگی ایران را می‌شود در لوور دید نه در تخت‌جمشید.
 
به‌هر روی، هم‌میهنم، باور داشته‌ باشی یا نه، لوور و دیگر موزه‌های اجنبی، سیاهه‌داران تاراج تاریخ و فرهنگند و بی‌رحم‌تر از آن‌که بشود در آن‌ا به‌دنبال شکوه گشت.
 
آه از درد غریبی، آه از تنهایی و دوری. دردا از این همه درد.






تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:لوور,موزه لوور,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 معاون میراث‌فرهنگی کشور دستور قتل سیلک را صادر کرد



  خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 معاون میراث‌فرهنگی کشور ساخت‌ و ساز در حریم گستره‌ی باستانی سیلک را البته با رعایت ضوابط، شدنی دانست. این در حالی است كه به باور یک باستان‌شناس پیشكسوت، هرگونه دست‌اندازی در حریم گستره‌های باستانی به‌ویژه سیلک، خلاف قانون‌‌های تعیین‌شده‌ی میراث‌فرهنگی است. كاوش‌های باستان‌شناسی بارها از بودن یادمان‌های تاریخی حتا در حریم سیلک خبر داده‌است.
  به گزارش میراث خبر، مسعود علویان صدر، معاون میراث‌فرهنگی کشور، دستور قتل سیلک را صادر کرد. این جمله از آن مسعود علویان صدر است: «اعتقاد نداریم که حتما در حریم یک محوطه یا بنای تاریخی مانند سیلک کاشان نباید هیچ ساخت‌وسازی انجام شود بلکه برپایه‌ی ضابطه و با حفظ حرمت‌ها می‌توان ساخت‌وساز کرد
 این درحالی است که برخی از ارزشمندترین یافته‌های باستان‌شناسان از حریم درجه‌ی ٢ سیلک به‌دست آمده است.
  اما در این میان، كارهای شهرداری هم شگفت‌آور است. این نهاد شهری گویی برای ٧ هزار سال تاریخ و پیشینه‌ی ایران دندان تیز کرده که درخواست بازنگری طرح حریم سیلک را دادهاست، طرحی که برپایه‌ی قانون‌های میراث‌فرهنگی نوشته شده و جای هیچ گمانی هم در آن نیست.
  اما این‌که نظر شهرداری چرا  برای معاون میراث ‌فرهنگی تا این اندازه ارزشمند است که دستور  بازنگری حریم‌های سیلک را در اولویت گذاشته برای کارشناسان و دلسوزان میراث‌ فرهنگی جای بررسی دارد!
  «صادق ملک شهمیرزادی»، باستان‌شناس پیشکسوت، درباره‌ی دستور ساخت و ساز در حریم درجه‌ی یک سیلک از سوی مسوولان میراث‌فرهنگی گفت: «معاون میراث‌فرهنگی کشور گویی هیچ آشنایی با اساسنامه‌ی میراث‌فرهنگی و ضوابط آن ندارد وگرنه هیچگاه در رسانه‌ها نمی‌گفت که ساخت و ساز حتا با قوانین میراث‌فرهنگی قابل اجراست
  این باستان‌شناس که چندین فصل در گستره‌ی باستانی سیلک کاوش انجام داده، گفت: «همه‌ی گستره‌ی سیلک پر از یادمان‌های بی‌همتا است به‌گونه‌ای كه زمانی كه میانه‌ی تپه شمالی و جنوبی را ٦ متر و ١٠ سانتیمتر کاوش کردیم به راه رودخانه‌ای برخوردیم که ٦هزار و ٥٠٠ سال پیش از آنجا گذر می‌کرد
  به‌گفته وی، در ٥ سالی که در سیلک بوده، اجازه نداده آجر روی آجر گذاشته شود، حال چگونه است که تپه‌ها با فنس‌کشی محدود و ٣٨ هکتار زمین که از آنِ دولت است میان باغداران و زمین‌داران، بخش می‌شود.
  او گفت: «البته بماند که از زمانی‌که سیلک را ترک کردم مسوولان با ایجاد امکانات رفاهی و ساخت چند دستگاه توالت کنار تپه، كارهای موثری در این گستره انجام داده‌اند.!»
  این باستان‌شناس یادآور شد كه: «در هیچ گستره‌ای، حریم‌ها دگرگون نمی‌شود مگر آن‌‌که مجلس شورای اسلامی بررسی کند و قانون تازه‌ای تعیین شود. اما این‌که معاون میراث‌فرهنگی کشور مصوبه‌ی جدید مجلس را از کجا آورده که معتقد است در حریم‌های آثار باستانی می‌توان ساخت و ساز کرد جای تامل دارد؟»
  كاوش‌های باستان‌شناسی در سیلک تاکنون نشان داده‌است که این گستره‌ی باستانی در زمره‌ی باارزش‌ترین گستره‌های باستانی جهان است که البته هنوز در سیاهه‌ی(:فهرست) میراث جهانی، جایی ندارد. نخستین‌بار گریشمن فرانسوی این گستره و دو گورستان باستانی آن را کاوش كرد. پیگیری کاوش‌ها نشان داد که این گستره‌ی باستانی بیش از ٧ هزار سال تمدن را در خود دارد.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

چگونگی بروز بحران :

مردان قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسند كه : آیا زمستان سختی در پیش است؟

رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت جواب میدهد : ممكن است ، برای احتیاط هیزم تهیه کنید !

بعد رییس جوان به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزند و می پرسد كه : آیا امسال زمستان سردی در پیش است؟!

پاسخ میشنود : اینطور به نظر می آید !

پس رییس جوان به مردان قبیله دستور میدهد که بیشتر هیزم جمع کنند...

و برای اینکه مطمئن بشود بار دیگر به سازمان هواشناسی زنگ میزند: شما نظر قبلیتان را تایید می کنید؟

پاسخ میشنود: بله !صد در صد !!!

رییس جوان به همه افراد قبیله دستور میدهد که تمام توانشون را برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند...

سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزند : آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیش است؟!

پاسخ : بگذارید اینطوری بگویم : سردترین زمستان در تاریخ معاصر!!!

رییس جوان با تعجب میپرسد: و شما از کجا می دانید و اینقدر مطمئن هستید؟!

پاسخ میشنود: چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارند هیزم جمع می کنند!!!

نتیجه : خیلی وقتها خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم...


سخن روز : هرگز شكست نخوردن، موفقیت نیست. موفقیت واقعی این است كه پس از زمین خوردن دوباره به روی پای خود بلند شوید.

 





ارسال توسط سورنا

امروز 20 آذز ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:فال روز 20 آذر,مزدور,خونریز,خون ریز,مشایعت,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 اس ام اس شب چله 91

 

اس ام اس شب چله ۹۱

یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست
تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب
بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست

.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)

شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان
اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند
و بذر عشق و دوستی طولانی ترین شب سال را منور کند . . .
یلدا مبارک

.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)

باور به نور و روشنایی است
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدا یتان مبارک

.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)

امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک

.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)

شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک

.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (شب چله)

سهم من از شب یلدا شاید…
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست

.
.
.
اس ام اس به مناسبت شب یلدا (
شب چله)

امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو
فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم
لبریز از نور عشق میشود معبودم
یلدا مبارک





تاريخ : دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:اس ام اس,شب یلدا,شب چله,پیامک,پیامک یلدا,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


  حتما برای خیلی ها این پرسش پیش می آید که نام کورائیم از چه چیزی گرفته شده است و این نام ریشه در چه چیزی دارد بنده در تحقیقاتی که انجام دادم از جمله با مشورتی که با دکتر محمد رضا اقبال کورائیم که در رشته جغرافیای شهری مشغول به تحصیل هستند انجام دادم ایشان به صورت علمی ثابت کردند که قلعه(تپه) کورائیم از زمان هخامنشیان یعنی از زمان کوروش بزرگ به جا مانده و مقاله ای نیز در این مورد به چاپ رسونده است و سپس در دانشگاه نیز یکی از دوستان بسیار ارزشمند جناب آقای دارا نجفی خیاط(هفته نامه ی بین المللی آذربایران) نیز در تحلیلی چنان فرمودند که به واقعیت معنی کلمه کورائیم ما را نزدیکتر کردند ایشان گفتند که  کورا, کورائیم, رود کورا و...
کورا نام مخفف شده ی کوروش بزرگ میباشد برای پسوند ویا پیشوند شهرها یا مالکیت اماکن و رودخانه ها در آن زمان نام گذاری می کرده اند . و (ئیم) و یا( ئیل) پسوند مکانها و جایها یا محلهای مورد نظر بوده است. مانند کورائیم به معنای شهر یا جایگاه کوروش بزرگ میباشد. یا آرتا ویل که به معنای شهر مقدس میباشد. ویا رود کورا که به معنای رودخانه کوروش بزرگ است .این نامگذاری از زمانهای بسیار دور تا به حال مرسوم بوده است . مانند شهر رضائیه به ارومیه در زمان پهلوی و یا خمینی شهر در زمان فعلی و... اطلاق می شده است.
 مثال:
رود کورا.
 کورا یا کُر نام رودی است که از شرق ترکیه سرچشمه می‌گیرد و از کشورهای گرجستان و جمهوری آذربایجان از میان رشته کوه‌های قفقاز گذشته و به رود ارس پیوسته و در منطقه تالش گشتاسبی به دریای خزر می‌ریزد. طول رود کورا ۱۳۶۴ کیلومتر است. پیشتر تا تفلیس قابل کشتیرانی بوده ولی اکنون به سبب سدها و نیروگاه‌هایی که بر روی این رود ساخته شده‌است قابل کشتیرانی نیست. نام این رود از نام کوروش بزرگ هخامنشی گرفته شده‌است.





ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 تاریخ ٧٠٠٠ساله‌ی یک تپه‌ی باستانی را نابود کردند


 خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 اردشیر جوانمردزاده، باستان‌شناس گفت: «در پی اجرای پروژه‌ی کانال‌کشی در شهرستان مهران استان ایلام، بخش‌هایی از یک گستره‌ی باستانی نزدیک به ٧٠٠٠ سال دیرینگی دارد، ویران شد.»

 به گزارش ایسنا، اردشیر جوانمردزاده دراین باره گفت: «اداره‌ی جهاد کشاورزی شهرستان مهران می‌خواهد کانال‌های سنتی را دگرگون کرده و گسترش دهد؛ اما اجرای این کار برپایه‌ی گفته‌ی برخی کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان ایلام، بدون گرفتن استعلام آغاز شده است.»
  به گفته‌ی وی هنگام اجرای کانال‌کشی، هنگامی‌که ماشین‌آلات به گستره‌‌های باستانی رسیدند با بلدوزر آن را صاف کردند.

 

  او گفت: «ارزشمندترین گستره‌ای که آسیب دیده، «چغا آهوان» است که استقرارهایی از نیمه‌ی هزاره‌ی ششم پیش از میلاد تا اوایل هزاره‌ی سوم پیش از میلاد در آن یافت شده و یکی از نخستین شهرهای ایران به‌شمار می‌رود
  جوانمردزاده که دانشجوی دکترای باستان‌شناسی است و چند سال پیش در این گستره کاوش‌های باستان‌شناسی انجام داده است، گفت: «این گستره‌ی ٣٠ هکتاری، بی‌مانند است؛ ولی به‌ شوند(:دلیل) کارهایی که برای کانال‌کشی انجام شده از یک هکتار این  گستره‌ی تاریخی، یک راه 10 متری گذر کرده و زمین با غلتک صاف شده است.

  ویرانی تنها گستره‌ی دوران نوسنگی بی‌سفال دشت مهران

  او گفت: «افزون‌بر آسیب‌هایی که به این گستره وارد شده، یک گستره‌ی دیگر که یادمان‌هایی از اوایل هزاره‌ی هفتم پیش از میلاد تا اوایل هزاره‌ی سوم پیش از میلاد دارد و تنها گستره‌ی دوران نوسنگی بی‌سفال دشت مهران است، ویران شده است. همچنین بلدوزر برای اجرای  کانال‌کشی از روی یک گستره‌ی دیگر هم  گذر کرده است که آیادمان‌های فرهنگی اوایل نیمه‌ی هزاره‌ی پنجم پیش از میلاد تا هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد را دارد

 

<!--[if gte mso 9]> <w:LsdException Locked="false" Priority="72" SemiHidden="false" UnhideWhenUsed="





تاريخ : شنبه 18 آذر 1391برچسب:چغا آهوان,بلدوزر,غلتک,غلطک,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


زرتشت (بردیه) و کورش در اساطیر آذربایجان شمال رود ارس (اران سابق) و همسایهً غربی آن یعنی ارمنستان بسیار معروف بوده و هستند. لذا این پرسش پیش می آید این امر در نزد گرجیها یعنی همسایگان شمال غربی همان آذریها – یعنی آنجا که رود کورا نام کورش را قرنها است با خود حمل می کند – صادق است یا نه؟ برای پاسخ ابتدا سری به اساطیر آذری و ارمنی میزنیم: در نزد ترکان اران (آذریها) که اساطیر کهن آنان در کتاب اسطوره ای ده ده قورقود آنان محفوظ مانده است این دو قهرمانان اصلی اساطیرآن هستند: زرتشت (یعنی دارندهً تن زرین) تحت نام بامسی بئیرک (دارندهً تن درخشان) پسر بای بوره (خان زرین عهد طوفان، جمشید) و کورش تحت نام بایندرخان (خان آبادگر) پسر گام خان (کمبوجیهً دوم). در نزد ارامنه که موسی خورنی مورخ عهد قباد و انوشیروان آنهارا جمع آوری کرده از کورش تحت سه نام کورش (فوچ)، آرا(نجیب) و آرتاشس (شاه نیک و عادل) و از زرتشت نیز تحت هفت نام زرتشت، آرای آرایان،کرناک (زرین) و آرتاباز ( دارای دانش نیک) پاوس ، هایکاک دوم و یرواند قصیرالعمر اسم برده شده و از کمبوجیه تنها زیر عنوان ارتا وازد (دانای دانش نیک یا عاری ازنیکی و عدالت) یاد گردیده است. درمورد نامهای آخری آنان باید افزود که موسی خورنی کورش را در مقام مقهور سازندهً کرسوس (کرزوس پادشاه لیدیه) تحت همین نام آرتاشس (آرتاخشیاس) معرفی می نماید و اسطوره ای را راجع به او و فرزندش/ یا فرزند خوانده اش آرتاوازد /آرتاباز ذکر مینماید که بسیار جالب است. وی می آورد:”پس از آرتاشس پسر او آرتاوازد به تخت شاهی نشست. آرتاوازد (همان کمبوجیهً سوم پسر کورش سوم) برادران خود را از آیرارات به ولایات آقیاویت و آربران کوچ داد تا در آیرارات در ملک پادشاه زندگی نکنند و چون پسر نداشت لذا فقط تیران را به عنوان جانشین نزد خود نگاهداشت.چند روز بعد از به پادشاهی رسیدنش هنگامیکه به قصد شکارگورخر و گراز در حوالی سرچشمه های رودخانهً گینا از روی پل آرتاشات می گذشت

ناگهان….





ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 چکادی به نام «نیایشگاه زرتشت«





 سورنا لطفی‌نیا :

  گرندکانیون، نام کوهستانی است در کشور آمریکا. این کوهستان با داشتن چشم‌اندازهای کم‌مانند و دره‌های بزرگ و دیواره‌های سنگی زیبا، آوازه‌ای جهانی دارد. «zoroaster temple» یا (نیایشگاه زرتشت) یکی از چکادهای زیبای این کوهستان است.
 
مردم آن‌جا، برای هریک از چکادهای این کوهستان، از میان بهترین نام‌ها، نامی را برگزیده‌اند تا بزرگی و ارزش آن‌ها را به هزاران بازدیدکننده‌ای که هرساله از آن‌جا دیدن می‌کنند، نشان دهند.
  این در حالی است که، در کشور خودمان هرگز چنین نام‌گذاری‌هایی انجام نمی‌گیرد و حتا گاهی، نام‌هایی از این دست، برداشته شده و به‌جای‌ آن‌ها نام‌هایی تازه گذاشته می‌شود. درست در کنار نیایشگاه اشوزرتشت، نیایشگاه بودا(
brahma temple) دیده می‌شود که آن چکاد نیز با زیبایی خود، یادآور بودا است.  
  در یادداشت‌هایی که کوهنوردان و بازدیدکنندگان درباره‌ی گرندکانیون و چکاد نیایشگاه زرتشت، نوشته‌اند، از گرندکانیون به نام «نیایشگاه بزرگ» و از چکاد اشوزرتشت به نام «سپندترین نیایشگاه»، یاد کرده‌اند. گردشگرانی که از ایران به آن‌جا رفته‌اند، هنگام دیدن این چکاد و از نامی که بر آن گذاشته شده است، احساس بزرگی و شادی می‌کنند و ناخودآگاه به یاد این سه پیام جاودانه اشوزرتشت می‌افتند: «اندیشه‌ی نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک». بی‌گمان کسانی که این نام‌های بزرگ را بر این چکادها گذاشته‌اند، اندیشه‌ای مگر افزودن بر ارج و ارزش این کوهستان و کشیدن گردشگران بیشتر به آن‌جا نداشته‌اند. کاری که بازتاب درخوری نیز داشته و گردشگران بسیاری را به آن‌جا آورده است.









 





ارسال توسط سورنا


به نام خدا







  فرانک تيمساری :

 

 

 

  «کوروش بزرگ، بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، ٧ دسامبر سال ٥٣٩ پیش از میلاد(١٦ آذر) با دیدار از نیایشگاه شهر بابل، از همراهانش خواست که در هرجای جهان که بمیرد، باید کالبد او را به پاسارگاد ببرند و در آن جا به خاک بسپارند. این گفته‌ی کورش در تاریخ به نام «سفارش کوروش» نگهداری شده است. کورش با این که زرتشتی بود به دین‌ها و باورهای دیگر احترام می‌گذاشت. در همین روز (١٦ آذر) «زروبابل» را به سرنشینی بیش از ٤٠ هزار یهودی، که آنان را از گروگانی بابلی‌ها آزاد کرده بود، برگماشت تا به اورشلیم بازگردند و نیایشگاه‌های ویران شده‌ی آن جا را بازسازی کنند.» (برگرفته از: تارنمای انوشیروان کیهانی‌زاده)

 

 

 

 در هر جای جهان که بمیرم تن بی‌جان مرا در پاسارگاد به خاک بسپارید
 
در گوشه‌ای از جهان خاکی، در کشوری که روزگاری مهد تمدن بود، در نزدیکی شیرازشهری که بسیاری از رویدادهای مهم در آن پدیدار شد، در 138کیلومتری راه شیراز به آباده، در جایی آرام به برجای‌مانده‌های شهری می‌رسی که ذره ذره از خاکش داستان‌ها دارد از شکوه ایران باستان. جایی به‌نام پاسارگاد به معنای زیستگاه پارسیان. جایی که بنیان‌گذارش سده‌هاست که در آنجا خفته‌است ولی حضورش را در آنجا هنوز هم می‌توان حس کرد. به کنارت می‌آید دست‌هایت را می‌گیرد، گرمای دستش تو را به گذشته‌ای دور می‌برد. لحظه‌ای دیگر در پیرامون خود دشتی سرسبز را می‌بینی که از میان آن رودخانه‌ی «مدوس» می‌گذرد و آن‌سوتر بناها و کاخ‌های باشکوه سنگی دربرابر دیدگانت قرار می‌گیرد، جایی سرشار از زندگی. به پیرامونت می‌نگری و به دنبال او می‌گردی، کورش یکی از بزرگ مردان این سرزمین اما نمی‌بینیش. به برگه‌های گاهشمارت نگاه می‌کنی، سال 539 پیش از میلاد را نشان می‌دهد، زمانی که کورش در بابل بود.جایی که نخستین پیام حقوق بشر را به گوش جهانیان رساند. واپسین روزهای پاییز بود. او به همره یارانش از کاخ بابل به سوی نیایشگاه اصلی شهر رفت. از اسبش فرودآمد و به درون نیایشگاه رفت. ایستاد و احترام گذاشت به مردمی که باورهایشان با او متفاوت بود اما سپند، چون به آن باور داشتند. در بابل در نیایشگاه و روبه‌روی بابلیان ایستاده‌بود اما پاسارگاد جلوی چشمانش بود. پاسارگاد، سرزمین پارس، زیستگاه و جایگاه پادشاهی پدرش. پاسارگاد دشتی بزرگ، در آنجا بر«آستیاگ» پیروزی یافت و توانست از آن‌پس، پایه‌های فرمانروایی بزرگش را بنیان گذارد.این مکان به او آرامش و قدرت می‌داد. پاسارگاد بخشی از هستی او بود بخشی  از آغازی بزرگ. برگشت، رو به یارانش کرد و گفت: من در هر جای گیتی که بمیرم تن بی‌جان مرا به پاسارگاد ببرید و در همانجا به خاک بسپارید. سپس از میان همراهانش رو به زروبابل کرد و به او ماموریت آزادی انسان‌های ستمدیده را داد. او نمی‌خواست هیچ انسان آزاده‌ای در بند باشد. برده‌داری را برانداخت و اسیران یهودی را که بیش از پنجاه سال در بند دولت بابل بودند، رهسپار دیار خویش، اورشلیم، کرد. بردگان رنجدیده که تا دیروز جز فریاد آه و ناله و اندوه صدایی از آنها به گوش نمی‌رسید اکنون با دل‌هایی شاد به همراه سرباز و نگاهبان و پول راهی دیارشان شدند تا  ویرانی‌ها را از نو بسازند. آنها با دیده‌ی احترام به کوروش می‌نگریستند و برای آیندگانشان از مردی سخن می‌گفتند که تبعیضی میان مردم نگذاشت و آرمانش برقراری داد و آشتی وآزادی بود.
  بار دیگر به دشت پاسارگاد برمی‌گردی او را در کنارت می‌بینی. دستش را رها می‌کند و به نوشته‌ای که بر روی آرامگاهش نگاشته شده اشاره می‌کند:
  به این مشت خاک که پیکرم را در برگرفته رشک‌مبر.
  به خود می‌آیی و می‌اندیشی، او می‌دانست که نام او جهانی خواهدشد. جایگاه چنین مردان بزرگی تنها در مکانی ویژه و سرزمینی ویژه نیست. او را در لابه‌لای سطرهای تاریخ، در میان سنگ‌نگاشته‌های بازمانده از گذشته و در میان گفت‌وگوها و اندیشه‌های همه‌ی کسانی که دلشان برای ایران وگذشته باشکوه ایران می‌تپد می‌توان یافت.

 






ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

توی میل فرو رفته بودم و به یکی از مجلات مُدی که زنم همیشه می خرد نگاه می کردم.

چه مانکن هائی، چقدر زیبا، چقدر شکیل و تمنا برانگیز.

زنم داشت به گلدان شمعدانی که همیشه گوشه اتاق است ور می رفت و شاخه های اضافی را می گرفت و برگ های خشک شده را جدا می کرد.

از دیدن اندام گرد و قلنبه اش لبخندی گوشه لبم پیدا شد ، از مقایسه او با دخترهای توی مجله خنده ام گرفته بود...

زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمع و جور کنم.

گلدان شمعدانی را برداشت و روبروی من ایستاد و گفت:

نگاه کن! این گل ها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام. من عاشق عطر و بوی رز هستم. جوان، نورسته، خوشبو و با طراوت. گل های شمعدانی هرگز به زیبائی و شادابی آنها نیستند، اما می دانی تفاوتشان چیست؟

سپس ، بدون این که منتظر پاسخم باشد اشاره ای به خاک گلدان کرد و گفت:

اینجا! تفاوت اینجاست. در ریشه هائی که توی خاک اند.

رزها دو روزی به اتاق صفا می دهند و سپس پژمرده می شوند، ولی این شمعدانی ها، ریشه در خاک دارند و به این زودی ها از بین نمی روند. تلاش می کنند همیشه صفابخش اتاقمان باشند.

چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست و کتاب مورد علاقه اش را به دست گرفت.

کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم.

این لذت بخش ترین بوسه ای بود که بر گونه یک گل شمعدانی زدم.

به نقل از صفحه "یادداشت های بی تاریخ" دکتر صدرالدین الهی در کیهان لندن


  سخن روز : زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است ، هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . .





ارسال توسط سورنا

امروز 18 آذز ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

امروز 15 آذز ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :

 بخشی از دیواره‌ی زیرین نگاربرجسته‌ی تاریخی «پریشو» در شهرستان کازرون استان فارس با چیزی همچون پتک ویران شد. این نگاركند از انگشت‌شمار نقش‌برجسته‌هایی است که نگاره‌ی یک زن در آن دیده می‌شود.

نقش‌برجسته‌ی ساسانی که بخش زیرینش را ویران کرده‌اند

 به گزارش مهر و بنا به گفته‌ی محسن عباسپور، هموند شورای مرکزی انجمن هم‌اندیشان جوان شهرستان کازرون، این نگارکند که بی‌هیچ محافظتی به حال خود رها شده بود اکنون بخش‌های زیرینش به زور وسیله‌ای همچون پتک ویران شده است و سنگ بزرگ جدا شده از این نقش‌برجسته در زیر نقش پریشو افتاده است.
  او گفت: «بر روی سنگی که از کوه جدا شده، ضربه‌ها‌ی وسیله‌ای که با آن  بر این نقش‌برجسته‌ی ساسانی کوفته‌اند، نمایان است. از ضربه‌ها چنین برمی‌آید که ویرانگران از نبود امنیت فیزیکی این‌جا سود برده و با خیال آسوده، ضربه‌هایی پیاپی به این نقش باستانی ایران زده‌اند.»
  به گفته‌ی عباسپور بخش جدا‌شده بلندایی(:ارتفاعی) نزدیک ٢ متر و پهنایی(:عرضی) نزدیک به  ٨٠ سانتی‌متر دارد.

 





تاريخ : چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:پتک,پریشو,انگشت شمار,شمار,زیرین,نگار,نگاره,نگارکند,,
ارسال توسط سورنا

 

به نام خدا

 

نعمت اسدالهی،بازیگر با سابقه تئاتر درگذشت +عکس

نعمت اسدالهی،بازیگر با سابقه تئاتر درگذشت 

سینما و تئاتر - ايران نيوز24:نعمت اسدالهی بازیگر با سابقه عرصه تئاتر که در بیمارستان ساسان بستری بود ساعتی پیش دارفانی را وداع گفت.

به گزارش ايران نيوز24، این بازیگر با سابقه تئاتر متولد 1323 شهر اهواز و دارای مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی است و از 25 شهریورماه به دلیل عارضه قلبی، مغزی و ریوی در بیمارستان بستری بود فعالیت‌های متعدد و مستمری را در عرصه تئاتر داشته است.اسدالهی در نمایش‌هایی چون "کلبه عمو تم" به کارگردانی بهروز غریب‌پور و "گالیله" به کارگردانی داریوش فرهنگ، "دیکته و زاویه" به کارگردانی داود رشیدی و "بیژن و منیژه" به کارگردانی محمود عزیزی به ایفای نقش پرداخته است.وی ساعتی پیش و در 68 سالگی در بیمارستان ساسان چشم از جهان فروبست. ايران نيوز24  درگذشت نعمت اسدالهی هنرمند عرصه تئاتر را به خانواده وی و جامعه هنری ایران تسلیت می‌گوید.





تاريخ : چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:نعمت اسدالهی,نعمت,اسدالهی,بیمارستان ساسان,,
ارسال توسط سورنا

امروز 13 آذز ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا


به نام خدا


کوروش بزرگ در سفر به آمریکا



  خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :
 

 نخستین اعلامیه حقوق بشر در نخستین سفرش به آمریکا در ٥ شهر از شهرهای این کشور به نمایش درخواهد آمد.
  بنابر گزارش موزه‌ی بریتانیا، یکی از نمادین‌ترین یادبودها، فرمان کورش، در سال 2013 میلادی در 5 موزه‌ی بزرگ در ایالات متحده‌ی آمریکا به نمایش درخواهد آمد. این نخستین‌بار خواهد بود که فرمان کورش بزرگ در آمریکا، در موزه‌ها به نمایش درمی‌آید.
  به گزارش «بریتیش میوزیوم»(موزه‌ای که فرمان کورش از زمان پیداشدنش در ویرانه‌های بابل، در آن به نمایش درآمده است)، فرمان تاریخی کورش یکی از نامورترین یافته‌هایی است که از جهان باستان و گذر زمان، جان به در برده است.
  فرمان کورش به خط میخی بابلی(از نخستین شیوه‌های نوشتن) به دستور شاه پارس، کوروش بزرگ (559-530 پیش از میلاد) به نگارش درآمده است.
  این فرمان، نخستین لایحه‌ی حقوق بشر است که آزادی مردمان در دین و آیین را در سراسر جهانشاهی (امپراتوری) ایران، نشان می‌دهد و اجازه می‌دهد تا آنانی که در بابل در اسارت هستند به سرزمین خود بازگردند. این فرمان در گستره‌ی تمدن بابل در دل عراق امروزی در سال 1879 در یکی از کاوش‌های باستان‌شناسی پیدا شد و از آن زمان تاکنون در موزه‌ی بریتانیا در نمایش است.
  بنا به این گزارش بیش از ١٣٠ سال است که استوانه‌‌ی کورش در موزه‌ی بریتانیا در دست مطالعه است. این فرمان به عنوان نمادی از احترام به مردم و دین‌های گوناگون، از سوی مردم سراسر جهان دارای ارج و ارزش است. این احترام تا بدانجاست که یک کپی از استوانه‌ی کورش بر سردر ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک است.
  این فرمان پیش از این در سال ٢٠١٠-٢٠١١ به موزه‌ی ملی ایران قرض داده شد که بیش از یک میلیون تن از آن بازدید کردند.
  فرمان کورش بزرگ در نمایشگاهی همراه با ١٦ شی دیگر با عنوان «استوانه کورش و ایران باستان» در آمریکا به نمایش درخواهد آمد.
این نمایشگاه، نوآوری‌هایی را نمایش می‌دهد که نوآورانش حکومت‌های ایرانی(در سال‌های ٥٥٠ تا٣٣١ پیش از میلاد) بوده‌اند. ایران(سرزمین پارس) در آن زمان بزرگ‌ترین جهانشاهی(امپراتوری) شناخته‌شده بود.
  منشور کوروش در ماه مارس به آمریکا برده خواهد شد و در موزه‌‌ای در شهر واشنگتن، موزه‌‌ی هنرهای زیبای هوستون، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه هنر آسیایی سان‌فرانسیسکو و موزه‌ای در لوس‌آنجلس به نمایش برای همگان در خواهد آمد.
  نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا، گفت: «تقریبا می‌توان گفت که  استوانه‌ی کورش بزرگ، تاریخ خاورمیانه آن هم در یک شی است و یک پل ارتباطی با گذشته است. اشیا می‌توانند با گذر از زمان و مکان، سخن بگویند و این شی(استوانه حقوق بشر کورش بزرگ) با این ویژگی، باید تا جایی که امکان دارد به اشتراک گذاشته شود






ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :

میان شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و شگفتی به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، سرانجام پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم !

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ...

پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند گامی از مسجد دور شدند که جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و میان فقرا پخش کند و به کمک نیاز داردم ...!

پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد !

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در میان شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را کشته است نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح سوگند که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!


سخن روز : آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند . . . تولستوی





تاريخ : دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:جوان,جوانی,سوگند,فریب,تولستوی,رکعت,,
ارسال توسط سورنا

http://ngm.nationalgeographic.com/2012/12/birds-of-paradise/img/01-lesser-bop-flaunts-flank-plumes-670.jpg



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:پرندگان زیبا,,
ارسال توسط سورنا

امروز 11 آذز ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 11 آذر 1391برچسب:فال روز 11 آذر,مادرشوهر,,
ارسال توسط سورنا



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 11 آذر 1391برچسب:National Geographic 2012,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


)
  همراه با مبلغان مسلط به زبان انگليسی در جمع گردشگران

«دارالعباده» میزبان گردشگران 12 کشور جهان در روزهای محرم بود




 مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان یزد گفت: گردشگرانی از کشورهای ژاپن، هلند، فرانسه، سوئیس، آلمان، کره جنوبی، چین، ترکیه ، استرالیا، لبنان، سوئد و ایتالیا در مراسم‌ ویژه محرم استان یزد شرکت کردند.

 

 به گزارش میراث‌آریا (chtn) به نقل از روابط عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان یزد ، دارالعباده یزد با برگزاری مراسم‌ و آیین‌های عزاداری در روزهای محرم میزبان گردشگران خارجی از 12 کشور جهان بود.

  «بهرام رضایی» با بیان این‌که گردشگران خارجی با حضور در مراسم تعزیه‌خوانی و نخل‌برداری، با قیام اباعبدالله‌الحسین(ع) و مراسم‌ عزاداری آشنا شدند، افزود: مبلغان مسلط به زبان انگلیسی در جمع گردشگران، حادثه کربلا و فلسفه قیام اباعبدالله‌الحسین(ع) و ارتباط آن با حوادث روز جهان را به صورت چهره به چهره با مکتب اسلام آشنا کردند.

  وی معرفی آیین‌ها و میراث معنوی یزد در ماه محرم را از جمله اهداف جذب گردشگران خارجی در این ماه دانست و گفت: گردشگران خارجی در محرم امسال در قالب یک گروه واحد به شهرستان‌ تفت و توابع آن اعزام شدند.

  این مقام مسوول در اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان یزد با اشاره به شهرت جهانی مراسم‌ ماه‌های محرم و صفر در استان یزد، حضور گردشگران در این مراسم را در ترویج فرهنگ عاشورا موثر دانست و افزود: این حرکت، نخستین گام برای معرفی یزد به عنوان یک شهر گردشگری مذهبی به دنیا است.

  رضایی تصریح کرد: همچنین آژانس‌ها و دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی استان در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی تورهای تعزیه در شهرهای مختلف استان یزد برگزار کردند.

 





ارسال توسط سورنا


به نام خدا


حسین هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
ستارکلمکانی! صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه
می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان
شیره!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم
را لخت می‌کند و زورگیری ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
فرشید! پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین
ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
آقای صولتی !تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا پایان سال هم
مشتری‌هایش را!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان
سیگار از لبش نمی‌افتد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
سیامک! چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در
دسته‌های عزاداری اسفند دود می‌کند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
نیما! پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی!
سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
حاج منصور!مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و
۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود
پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران
را شروع می‌کنند و پس از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه
می‌کنند !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی محرم می‌آید...
کل یوم عاشورا
یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه
کل ارض کربلا
یعنی...چند مسجد و چند تکیه !
حسین (ع) هنوز مظلوم است
چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد
او هم می‌رود
تا سال بعد !
تا یاد بعد





ارسال توسط سورنا

امروز 8 آذز ماه 1391

(از صبح تا شب امروز به شما چه خواهد گذشت!؟)

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:فال روز 8 آذر,اشتیاق,,
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

یادش بخیر قدیما توی شیشه مربا را پر از خاک می کردیم و چند تا مورچه می انداختیم توش و درش را می بستیم و چندتا سوراخ می کردیم....

فارمی کاریوم مکانی هست که برای زندگی مورچه و موریانه ساخته میشه و بیشتر برای تحقیقات رو زندگی این دو نوع حشره کاربرد داره .

البته هستن افرادی که بخاطر علاقه به رفتارهای این موجودات دست به ساخت فارمی کاریوم میزنن تا بتونن از نزدیک مراحل زندگی این موجودات رو دنبال کنن .


بنده مراحل ساخت دو نوع متفاوت رو با عکس میزارم تا دوستان باهاش آشنا بشن .






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 تاريخچه قم از هخامنشيان تا روزگار ساسانيان



  حسين منتظری :

 استان قم، میان دو فلات بزرگ ایران به نام های زاگرس در جنوب قم و البرز در شمال قم قرار دارد و دارای هوای گرم و خشک تابستان و هوای ملایم زمستانی می باشد و در ارتفاع 939 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد.

  قم در روزگار هخامنشیان:
  در کتاب‌های تاریخی آمده است که شهر قم در زمان هخامنشیان نامش «ترمنتیکا» بوده است که اسکندر آن را ویران کرده ولی از دید باستان‌شناسی آثاری از این زمان در این شهر به‌دست نیامده است ولی در چند کیلومتری قم به ویژه در منطقه کوشک نصرت (در راه قدیم قم و تهران) آثاری از دوره‌ی هخامنشی به‌دست آمده است.
  هخامنشیان برای رفتن به ری یا «رگا» یا «رگبانا» از اکباتان (همدان) از راه ساوه و میان کوه‌های منظریه و کوشک نصرت و حسن‌آباد کنونی که بر سر راه بزرگراه قم به تهران است گذر می‌کردند از این رو دژ یا چاپارخانه و آثاری در این منطقه‌ها یافت شده است.

  قم در روزگار اشکانیان:
  درباره‌ی پارت‌ها یا همان اشکانیان آگاهی‌هایمان وامدار نویسندگان لاتین و یونانی است. پارتیان گزارش‌هایی درباره‌ی خود نوشته‌اند اما شوربختانه سندی از آن برجای نمانده است و به‌جز حجاری‌ها و معماری‌ها و نوشته‌ی روی سکه‌ها و روی پاره‌سفال‌های گلی و سنگی که در جاهایی چون نسا پیدا شده‌اند و به کمک سکه‌های پارتی می‌توان شاهان این دودمان را شناسایی و تاریخ فرمانروایی آنان را روشن کرد. تاق ضربی یکی از ویژگی‌های ارزشمند سازه‌های روزگار پارتیان است. در قم و پیرامون قم به ویژه در کرانه‌ی کویر نمک آثاری از روزگار پارت‌ها هست چون دژ، قلعه، و ...
  در جنوب قم بر سر راه قم به اصفهان روستایی به نام جاسب هست که بنیاد آن‌را به دوره ‌ی پارت‌ها نسبت م‌دهند و می‌گویند که در هنگام لشکرکشی‌ها جایگاه توقف لشکریان و اصطبل اسبان بوده که نخست نام آن جای اسب بود و سپس به جاسب تبدیل شد.

  قم در روزگار ساسانیان:
  بنا به گفته‌ی  رخدادنگاران و کتاب‌های تاریخی و جهانگردان و باستان‌شناسان و آثار به‌دست آمده می‌توان گفت که شهر قم در زمان ساسانیان یکی از شهرهای باارزش ایران به شمار می‌رفته است. آثاری که در این شهر از روزگار ساسانی به‌دست آمده چون دژها، آتشکده‌ها و باروی نخستین شهر که به‌دست یزدان فاذار رییس شهر قم به دور شهر کشیده شد این گفته را تایید می‌نماید. در جنگ قادسیه سپاهی از شهرهای قم و کاشان به سرداری شیرزاد، سردار سپاه این دو شهر به کمک سپاه ایران آمده بود، شماره‌ی این سپاه 25 هزار سواره و پیاده بود و جنگ نهاوند سپاهی به شماره‌ی 20 هزار سوار از قم و کاشان شرکت داشتند و این گفته و لشکرکشی، بزرگی شهر قم در زمان ساسانیان را گواهی می‌کند.
  زمان پیدایش و شهر شدن قم به درستی روشن نیست و در این‌باره گفته‌های گوناگونی هست. آن‌چه روشن است این است که سده‌های پیش از اسلام این شهر بوده و حتا برخی از رخدادنگاران قدیم، برخی از فرمانروایان را که در زمان پادشاهان باستانی ایران در این شهر فرمانروایی داشته‌اند نام برده‌اند مانند تهمورث دیوبند پادشاه پیشدادی، قمساره بن لهراسب، جمشید جم، کیقباد پادشاه کیانی، کیخسرو، بهرام گور، قباد ساسانی، یزدگرد سوم.

  «ترمنتیکا» در زمان هخامنشیان
  در «مجموعه ناصری» آمده‌است در روزگار پادشاهان کیانی، قم جای به‌هم رسیدن آب رودخانه‌های فرقان و اناربار و چراگاه‌های رمه‌ی کیقباد بود و هنگام لشکرکشی کیخسرو به توران بر پایه‌ی فرمان پادشاه، بیژن پسر گیو، باید قمرود را شکافته و آب را به سوی مسیله جاری ساخته و زمین‌های قم از آب خارج شده، امنای دولت کیخسرو هریک نهری و قلعه‌ای برای خود دایر نمودند و همه‌ به چهل حصاران نامور شد. قم را شاید بتوان گفت در زمان هخامنشی بوده و نامش «ترمنتیکا» بوده‌است.
پس از ویرانی قم به‌دست اسکندر مقدونی تا روزگار قباد یکم پدر انوشیروان قم ویران برجای‌ماند. هنگامی‌که قباد از تیسفون به جنگ هپتالیان می‌رفت، چون به این گستره رسید آن را شهری ویران دید، شوند آن را پرسید و به او گفتند هیچ یک از پادشاهان نمی‌خواستند ویرانی‌های اسکندر را آباد کنند. قباد در بازگشت از جنگ دستور داد قم را آباد کنند و از آن تاریخ تا زمان یزدگرد سوم، «ویران آباد کرد کواد» نام داشت.
  شهر قم در زمان ساسانیان از هفت دیه‌ی (ده) نزدیک به‌هم تشکیل می‌شد به نام‌های جهر، مالون، سکن، مزدیجان، قزدان، کمیدان، ممیجان (منیجان)، که منیجان هسته‌ی مرکزی شهر بود.
  در کتاب «سیرالملوک العجم» چنین آورده‌اند که چون بهرام گور به سوی ارمنیه می‌رفت به‌ناگاه رهگذر او بر دیهی بود از تخوم ساوه که آن را طخرود یا طغرود می‌نامند (اکنون طغرود در بخش جعفرآباد قم است) بدین دیه آتشکده بنا نهاد و آتش در آن افروخت و در آن بازاری پدید آورد و قم و روستاهای آن‌را بنا نهاد و آن‌را «ممجان» نام نهاد و به مزدیجان بارو کشید.
  در سال‌های پایانی ساسانیان رییس شهر قم شخصی به نام «یزدان فاذار» بود که ریاست این هفت ده جدا از یکدیگر را که فاصله‌ی بسیاری از هم نداشتند را بردوش داشت. بنا به گفته‌ای باروی این شهر را به دلیل تهاجم دیلمیان به دور شهر کشید.
  هنگام آمدن اشعریان، آثار پیش از اسلام چون آتشکده‌ها و دژهای بسیار در آن وجود داشته که‌هنوز هم پاره‌ای از آثار چون دژ‌ها، آتشکده‌ها به‌جا مانده است که وجود شهر قم در زمان ساسانیان و پیش از اسلام را گواهی می‌کند.
  همچنین حمدالله مستوفی در کتاب «نزهه القلوب»، بنیاد آن‌را به تهمورث دیوبند سومین پادشاه سلسله پیشدادی نسبت داده‌است. در «البلدان» تاسیس آن‌را به قمساره بن لهراسب و ثعالبی در «اخبار ملوک الفرس» ساخت آن‌را به بهرام گور نسبت داده‌اند. در کتابی که از قباد پسر فیروز که در زمان ولید بن عبدالملک به‌دست آمد و زادان فرخ آن‌را به عربی برگردان کرد و شهرهای ایران دسته‌بندی شد، قم از کامل‌ترین و زیباترین شهرها به شمار می‌آمده است.

  نام  قم:
  آورده‌اند قم را قمساره بن لهراسب بنا کرد و نام قم از قمساره گرفته شده‌است و آمده است که در برابر «دیمره» و رودخانه‌ی «اناربار» چشمه‌ای قرار داشت بسیار پرآب که به آن «کب» می‌گفتند و آبی که در زمین قم جمع می‌شد، از این چشمه بود. رودخانه‌ای که از آن چشمه می‌آمد کب رود نام داشت، سپس کب‌رود معرب شد و قمرود نامیده شد و آن را به مناسبت نام آن رودخانه، قم نام نهادند.
  حمزه‌ی اصفهانی می‌گوید: چون عرب اشعریان به قم آمدند و پیرامون قم در خیمه‌هایی از مو، پایین آمدند، در صحاری هفت ده ساختند به نام‌های ممجان، قزدان، مالون جمر، سکن، جلنبادان و کمیدان- چون این هفت ده گسترش یافت و به‌یکدیگر نزدیک شد از نام‌های هفت ده، نام قریه کمیدان را  برگزیدند و مجموع این هفت ده را «کمیدان» گفتند و پس از مدتی به اختصار «کم» گفتند و سپس آن‌را قم نامیدند.






ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی