به نام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نیا : | ||
همچنین گویند که خسروپرویز؛ «بهرام چوبین» را در آغاز نیکو میداشت. چنانچه یک ساعت بی او نبود و در شکار و خلوت و خوراک، از خویشتن جدا نمیداشت. بهرام چوبین، سواری یگانه بود و مبارزی بیهمتا. روزی کارگزاران خسروپرویز در هرات و سرخس، ٣٠٠ شتر سرخموی را برای او آوردند. بر هریک از آنها، خروای بار از چیزهایی که روزانه نیاز است و دیگر کالاها بود. خسرو دستور داد تا همهی آنها را به خانهی بهرام ببرند تا آشپزخانهی او نیاز به چیزی نداشته باشد. فردای آن روز به خسرو آگاهی دادند که؛ دیشب بهرام غلامی را از جایگاهش برکنار کرده و٢٠ تازیانه نیز زده است. خسرو پرویز خشمگین شد و دستور داد تا بهرام را به نزدش بیاورند. چون بهرام آمد، دستور داد تا ٥٠٠ شمشیر از اسلحهخانه بیاورند. پس به بهرام گفت: «ای بهرام هرچه از این شمشیرها بهتر است جدا کن» بهرام ١٠ تیغ جدا کرد. خسرو گفت: «از این ١٠ شمشیر ٢ تا را که بهترین هستند جدا کن.» بهرام نیز این کار را کرد. سپس پرویز گفت: «اکنون این دو شمشیر را در یک نیام بگذار.» بهرام گفت: «ای پادشاه؛ دو شمشیر در یک نیام جا دادن، کار نیکو و درستی نیست!» خسروپرویز گفت: «پس دو فرمانده در یک کشور چگونه نیکو باشد؟» بهرام، همانگاه دریافت که کار نادرستی انجام داده است. پس زمین را بوسه داد و پوزش خواست. خسروپرویز گفت: «اگر کسی نبودی که بر گردن ما حق بسیاری داشتی و ما هرگز برکشیدهی خود را کوچک و خوار نخواهیم کرد، هیچگاه از تو نمیگذشتم. خدای بزرگ، ما را بر زمین داور کردهاست نه شما را. هرکس نیاز به داوری داشته باشد، باید به آگاهی ما رسانده شود تا آنچه باید دربارهی او انجام شود؛ به درستی انجام دهیم. اگر پس از این از زیردستی گناهی دیدید، نخست باید به ما بگویی تا آنچه برای پادافره او نیاز باشد بهکار بندیم تا هیچکس را بیشوند(:بیدلیل) رنجی نرسد. اینبار تو را بخشیدم.»
|
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 29 مهر ماه
به نام خدا
حرکت شایسته تماشاگران کرهای پس از شکست
ای کاش تماشاگران ایرانی به عنوان مردمی که همواره به فرهنگ خود بالیده اند، چنین رفتارهایی را سرلوحه کارهای خود قرار دهند که البته حمایت مسئولان و فرهنگسازی هم می تواند به این تعامل دامن زند.
تماشاگران تیم فوتبال کره جنوبی در پایان دیدار تیمشان مقابل ایران در ورزشگاه آزادی، زباله ها را پاکسازی کردند و از ورزشگاه رفتند.
به گزارش مهر، اولین بار که مردم ایران پی به پاکیزه بودن شرقی ها بردند به رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ در دوحه قطر بازمی گردد. ایران در بازی با ژاپن با نتیجه ۲ بر یک برنده شد و رسانه ها خبر دادند تماشاگران ژاپنی با چشمانی اشکبار، صندلی های ورزشگاه را تمیز کردند و از محل مسابقه خارج شدند.
از آن پس تا به حال بارها شاهد بوده ایم که تماشاگران شرق آسیا به ویژه کره ایها و ژاپنیها هرگاه با تیم های ایرانی بازی داشتهاند، محل نشستن خود را تمیز کرده و ورزشگاه را ترک کرده اند.
در بازی روز گذشته ایران و کره جنوبی که با برتری یک بر صفر ایران در چارچوب بازیهای مقدماتی جام جهانی خاتمه یافت، تماشاگران معدود کره ای بار دیگر فرهنگ غنی خود را به رخ کشیده و ورزشگاه را پاکسازی کردند. گویا ورزش برای آنها هدف نیست و وسیله ای است برای رسیدن به هدف. اما در ورزش ما هرگز شاهد چنین مواردی نبوده ایم و تصاویر بسیاری در دست است از شکستن صندلی و پرتاب نارنجک به وسط زمین.
در دیدار تیمهای سپاهان و الاهلی عربستان در چارچوب جام باشگاههای آسیا، انفجار نارنجک به قدری مهیب بود که کمکداوران پا به فرار گذاشتند و سایت های بیگانه به بازتاب این خبر پرداختند. در بازی با کره هم از سوی تماشگران نارنجکی به زمین پرتاب شد که در صورت انفجار می توانست پیامدهای ناگواری برای فوتبال ایران به همراه داشته باشد. چند سال قبل هم در حین برگزاری تیم امید ایران با امید کره شمالی در ورزشگاه آژادی، یک نارنجک باعث شد بازیکن کره ای داخل میدان مصدوم شود و با برانکارد از زمین خارج شد.
ای کاش تماشاگران ایرانی به عنوان مردمی که همواره به فرهنگ خود بالیده اند، چنین رفتارهایی را سرلوحه کارهای خود قرار دهند که البته حمایت مسئولان و فرهنگسازی هم می تواند به این تعامل دامن زند. در اکثر ورزشگاه های ایران حتی آبخوری هم وجود ندارد و این امر به نوعی اعتراض هواداران را در پی دارد و شاهد رفتارهای ناشایست هم هستیم.
به هر ترتیب امیدواریم انتشار این عکس بتواند روحیه نظم و پاکیزگی را در وجود تماشاگران ایرانی تقویت کند تا ما هم بتوانیم به فرهنگ خود که نظافت را جزوی از ایمان می داند، ببالیم و بنازیم.
به نام خدا
به نام خدا
داستان کوتاه و آموزنده :فروشنده واقعی یعنی این |
پشتكار و مهارت داشتن در كار
لیلا ربیعی - یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود .
مدیر فروشگاه به او میگوید : یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیریم .
در پایان نخستین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند مشتری داشته است ؟
پسر پاسخ داد که یک مشتری .
مدیر با تعجب گفت: تنها یک مشتری ...؟!!!
بی تجربه ترین متقاضیان در اینجا دستکم 10 تا 20 فروش در روز دارند.
حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟
پسر گفت: 134,999.50 دلار ....
مدیر تقریبا فریاد کشید : 134,999.50 دلار .....؟!!!!
مگه چی فروختی ؟
پسر گفت : نخست یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری 4 بلبرینگه.سپس پرسیدم کجا میرید ماهیگیری ؟ گفت : خلیج پشتی .
من هم گفتم پس به قایق هم نیاز دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم .
سپس پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟ که گفت هوندا سیویک .
پس منهم یک بلیزی 4WD به او پیشنهاد دادم که او هم خرید .
مدیر با تعجب پرسید : او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی ؟
پسر به آرامی گفت :
نه ، او آمده بود یک بسته قرص سردرد بخرد که من گفتم : بیا برای آخر هفته ات یک برنامه ماهیگیری ترتیب بدهیم، شاید سردردت بهتر شد !!
به نام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : |
||
تَرَکهای نشسته بر آرامگاه کورش بزرگ که روز به روز پایشان را از گلیمشان فراتر میگذارند این روزها سر و روی پاسارگاد را خطخطی کردهاند. «سیاوش آریا» از فعالان میراث فرهنگی استان فارس برپایهی واپسین بازدیدی که چند روز پیش از «پاسارگاد» داشته، گفت: «شوربختانه ترکها وشکافهای روی سنگ آرامگاه کورش بزرگ گستردهتر شده است و این بزرگی شکافها بر برخی سنگها تا بدانجا رسیده که پرندگان آن را مناسب لانهسازی دیده و در آن لانه گزیدهاند.» به گفتهی «آریا» گسترش ترکها در آستانهی فصل سرما و با در پیش رو بودنِ برف و باران و یخبندان، نگرانی دوستداران میراث فرهنگی را چندبرابر کرده است چرا که تجمع آب در ترکها و یخ زدن آن به متلاشی شدن سنگها میانجامد. به ویژهآنکه پاسارگاد در گسترهای کموبیش سردسیر است.
|
گشت و گذار در درازترين بازار جهان
به نام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
مجموعه ی تاق بستان که یکی از یادمان های باستانی ایران است در این چند هفته ی گذشته چیزهایی به چشم دیده که باورش حتا برای کارشناسان و باستان شناسان نیز سخت است. کامیون ها و بیل ها مکانیکی و مته های مکانیکی تا بیخ گوشش آمده بودند و داشتند پیرامونش را زیر و رو می کردند. این خودروهای سنگین آن اندازه به آن یادمان باستانی نزدیک بودند که باستان شناسان که از مسوولان میراث فرهنگی کرمانشاه پاسخ قانع کننده ای دراین باره نشنیده بودند، در بیانیه ای از این شیوه ی کار، ابراز نگرانی کردند و تاق بستان را در خطر اعلام کردند.
البته سازمان میراث فرهنگی کرمانشاه، آماده کردن تاق بستان را برای پیوستن به سیاهه ی جهانی، شوند(سبب) این کارها دانسته و درباره ی شیوه ی کار که شیوه ای نامعمول در یک گستره ی باستانی است، گفته که؛ کار بر پایه ی کارشناسی کارشناسان در دست انجام است اما هیچ نامی از این کارشناسان در جایی نیامده است.
تاق بستان از نقش برجسته های به جا مانده از روزگار ساسانی است یعنی دست کم هزار و اندی سال دیرینگی دارد. این یادمان دیرینه که تا به امروز با دشواری هایی بسیاری همچون ترک ها و آبگرفتگی و ... دست به گریبان بود، روشن نیست بتواند لرزه هایی را که کارشناسان سازمان میراث فرهنگی کرمانشاه برایش، تدارک دیده اند، تاب بیاورد.
روشن نیست داستان این لوله و آن همه آب پای تاق بستان چیست؟ امید که دست کم یکی از آن هایی که در این عکس هستند از همان کارشناسانی باشند که سازمان میراث کرمانشاه را در این کار کارشناسی شده یاری داده اند. عکس ها از مهین خدایاری است. |
به نام خدا
Don't buy Kiwi Fruit from China!
Please circulate as far as possible, everyone must be informed and they can make their own choices.
No wonder we have so many sick people when they eat products like this, and there are many of both.
هر كسی بايد آگاه باشد سپس تصميم شخصی بگيرد.
اخيرا ديده شده كه ميوه كيوی با قيمت ارزان توسط دست فروشان عرضه ميشود. وقتی چنين چيزی به عموم بدون آگاه كردن آنان تحميل ميشود فرقی با جنايت ندارد. معمولا توجه شما با كيويهای بزرگ در قفسه ها جلب ميشود. اما بسياری از مردم پس از مصرف گرفتار بيماری شدند
Don't buy Kiwi Fruit from
The Kiwi Fruit are soaked with chemicals whilst growing on trees so they will grow larger and weigh heavier.
ميوه كيوی در حين رشد در يک ماده شيميايی خيسانده ميشود و باعث میشود کیوی بزرگتر و سنگین تر شود
They are using some kind of chemical growth hormones that can have bad effects upon human nervous systems including metabolic disorders, birth defects, and retarded learning abilities of children.
The Kiwi fruits, after soaking in the Chemical Hormone will grow larger and are more preferred by the merchants because they are more profitable! Most of the fruit are from the Sichuan area.
Just avoid Kiwi fruit from China if you care for your family's safety!
اگر به سلامتی خود و خانواده تان اهمیت میدهید از کیویهای چینی دوری کنید
امروز 25 مهر ماه
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
روستای زیبای «کریک»، ماسوله جنوب ایران
در ادبیات معماری ایران روستای «کریک» را روستای ماسولهای مینامند، که از این تیپ معماری در چهار گوشه ایران زمین میتوان نمونههای بسیاری را مشاهده کرد. مردمان روستای «کریک» مردمانی لر زبان و از زاگرسنشینان جنوبی هستند.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : |
||
با پیدا شدن ١٠٠ استودان و گوردخمهی باستانی در بخش خاوری(:شرقی) شهر اهواز، باز هم این بهشت باستانشناسان، تاریخ دیرینه و پیشینهی باستانی خود را یادآوری كرد، تا آنانی كه این گسترهی تمدنساز را به حال خود گذاشته و تنها هر از چندگاهی با خودروهای راهسازی، گذری به آنجا دارند، تاریخ اهواز و تاریخ خوزستان، را به یاد آورند. |
عكسها از مجتبی گهستانی است.
بنام خدا
|
||
|
||
سورنا لطفی نیا : | ||
سیاستنامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرندهی نکتههایی بسیار آموزندهای است. این کتاب آگاهیهای بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان بهدست میدهد. نظامالملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده بهجهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، بهدست پیروان «حسنصبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کردهاند. او بنیانگذار، مدرسههای بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است. سیاستنامه را «سیرالملوک» نیز مینامند. سیرالملوکها، همان «خداینامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتابهای بسیاری به نام سیرالملوک، بهدست نویسندگان نوشتهشده است. در همهی آنها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوهی فرمانروایی شاهان ایرانی و راههای بهکار رفته از سوی آنها، برای ادارهی کشور است. دو کار به یک تَن ندادن و دو تَن را یک کار نفرمودن پادشاهان بیدار و وزیران هوشیار، در همهی روزگار هرگز به یک تن، دو کار ندادهاند و یک کار را به دو تن، نسپردهاند، تا کار آنها دارای نظم باشد و از ارزش نیفتد. چنانچه به یک تن دو کار سپرده شود، همیشه از این دو کار، یکی برزمین ماند و در انجام آن کوتاهی شود، زیرا اگر بخواهد هرکدام از این دو کار را به درستی انجام دهد، دیگری بر زمین میماند. هرگاه که دو تن را یک کار سپارند، هرکدام کار را بر گردن دیگری میافکند و همیشه آن کار انجام نشده باشد، بزرگان دراینباره گفتهاند که؛ خانه به دو کدبانو نارفته باشد و به دو کدخدای ویران. هر دو تن همیشه با خود میاندیشند که، اگر در کاری که به آنها داده شده است رنج برند و نگذارند که کاستی در آن راه پیدا کند، خداوندگارشان چنان پندارد که از هنرِ دیگری است و نه از کوشش و تلاش من. اگر کسی از آنها شوند(:سبب) انجام نشدن کار را بپرسد، هرکدام دیگری را گناهکار میدانند و کمکاری را، بر گردن او میاندازند. چون خوب بنگری، نه این را گناهی باشد و نه دیگری را، بلکه گناه برگردن کسی است که دو کس را یک کار، داده است. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
ترکیه که سالهاست «مولانا» را از آنِ خود کرده و بزرگش میدارد، ترکیه که آرامگاه مولانا در قونیه را یکی از گردشگرپذیرترین جاهای جهان کرده است، دستبهکار بازسازی خانهی مولانای بلخی در افغانستان شده است. بنابر خبرها گویا ترکیه بر آن است تا «مرکز فرهنگی مولانا» را راهاندازی کند و تورهای گردشگری از قونیه تا بلخ بگذارد. با این دست خبرها، ناخودآگاه عطار، خیام و سعدی به ذهن میآید. ناخودآگاه فردوسی، حکیم توس، بزرگحماسهسرای سرزمینمان به ذهن میآید، حکیمی که «باژ»، زادگاهش، این روزها ویرانهای بیش نیست چه رسد به اینکه گردشگرپذیر باشد. حکیمی که نام و نشانش در تهران، یک میدان بود و یک تندیس در میانهاش، که آنهم به یک مجتمع تجاری فروخته شد. حکیمی که نام و نشانش در خراسان بزرگ، همان بزرگترین نقاشی دیواری شاهنامهای بود که به یک شب تا سحری، پاک شد. شاید اگر فردوسی را خانه اگر جایی دیگر بود... شاید حافظ را خانه اگر جایی دیگر بود... |
بنام خدا
روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ...
از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟
سرباز دستپاچه پاسخ داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!
شاه لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟
افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ي قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!
مادر لویی او را صدازد وگفت من علت را میدانم ! زمانی که تو 3سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!
و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند...!
فلسفه ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!
روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟
آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟!!
سخن روز : درد من مرگ مردمی است که گدایی را قناعت ، بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقتها را حکمت خدا مینامند... گاندی
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 22 مهر ماه
بنام خدا
چندی پیش دوباره او را دیدم، اینبار در کنار زاینده رود و در نزدیکیهای منطقه حفاظت شده شیدا …
برایم داستانی را تعریف کرد که تکانم داد و اشک از چشمانم جاری ساخت … قرار است یک گروه فیلمساز، ماجرایی را که او دیده است، تبدیل به یک فیلم کند … اما تا آن زمان، فکر میکنم کمترین قدردانی از او و از روح بلند آن روباه شیدا، آن است که شما خوبان روزگار و مخاطبان عزیز دلنوشتههایم را هم از آن آگاه کنم.
خواهشم این است که شما هم پس از خواندن این داستان، آن را با دوستانی که بیشتر دوستشان دارید، به اشتراک نهید تا ایرانیان بیشتری بدانند که یک حیوان، یک روباه هم ممکن است چنان در برابر همنوعانش شرمنده و خجالتزده و شرمسار شود که نتواند به زندگی برگردد و تمام کند …
از او میپرسم: چرا این کار را کردی؟ میگوید: میخواستم ببینم آیا واقعاً آنقدر که میگویند: روباهها باهوش هستند، درست است یا خیر؟
خلاصه اصغر گوشهای کمین میکند تا روباه دوباره برگردد … منتها اینبار با کمال تعجب، درمییابد که روباه قصهی ما تنها نیست و با خود چند روباه دیگر را هم آورده است. آنها اما هر چه میگردند، لاشه مرغها را نمییابند … تا سرانجام، همهی روباهها خسته شده و به دور روباه اصلی، حلقه میزنند …
اصغر میگوید: آنچه که داشتم میدیدم، برایم باورکردنی نبود و اگر با چشم خودم نمیدیدم، امکان نداشت که قبول کنم … زیرا روباهی که در مرکز حلقه ایستاده بود، نخست به تک تک روباهها نگاه کرد و آنگاه، ناگهان مانند یک لاشه بر زمین افتاد و بیحرکت ماند …
اصغر خود را بلافاصله به محل رساند که سبب شد تا دیگر روباهها منطقه را ترک کنند … اما به این نتیجه رسید که حقیقتاً انگار روباه مرده است! او حتا به سرعت دامپزشک منطقه، آقای دکتر تراکنه را هم خبر کرد؛ اما او نیز نتوانست کاری بکند … زیرا واقعاً روباه مرده بود … حیرتانگیزتر آن که پس از معاینه و کالبدشکافی لاشه حیوان، معلوم شد که روباه قصه ما در اثر ایست قلبی، جانش را از دست داده است!
روباه شیدا، بی شک روباه بامرامی بود که دلش نمیخواست به تنهایی آن همه غذا را بخورد و برای همین رفقایش را خبر کرد … و بیشک، من اگر جای اصغر بودم، آن آزار را روا نمیداشتم و میگذاشتم تا آنها از آن غذا بی هیچ ترسی نوش جان کنند … اما عملکرد اصغر سبب شد تا دریچهای دیگر به سوی جهان حیوانات گشوده شود و ما دریابیم که چه قوانین و سلوکی در بین آنها جاری است …
روباهها، انگار جوانمردی و رفاقت و مرام و شرمندگی را خوب میفهمند؛ باید به آنها احترام نهاد و این جوانمردانه نیست تا عدهای سنگدل به نام شکارچی، این حیوانات محترم را نامحترمانه آزار رسانند و یا حتا هدف گلوله مرگبار خود قرار دهند.
ماجرای این روباه بامرام و شیدا را تا میتوانید انتشار دهید، شاید سبب شود که یک شکارچی برای همیشه تفنگش را به دیوار خانه اش آویزان کند.
بنام خدا
ماهی توی آکواریوم ما ، هی میخواست یه چیزی بهم بگه !
تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه !!!
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم و شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن !
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو...
اینقده بالا پایین پرید تا خسه شد خوابید !!!
دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب ، ولی الان چندساعته بیدار نشده...
یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب !
***
این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند، دوستشون داریم و دوستمون دارند ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما میکنند...!
سخن روز : مهم نیست اگر انـسـان بـرای کـسی که دوسـتـش دارد غـرورش را از دست بـدهـد ؛ امـا فـاجـعـه اسـت اگر بـه خـاطـر حـفـظ غـرور ، کـسی را که دوسـت دارد از دست بـدهـد ...ویـلـیـام شکـسـپـیـر
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 19 مهر ماه
امروز 18 مهر ماه
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام خدا
سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران و ... بود
اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم اما وسط های راه که بیابان بود ، دست کردم تو جیب راست شلوارم که کرایه راننده رو بدم ولی نبود...!
جیب چپ نبود...
جیب پیرهنم!
نبود که نبود...
گفتم حتما تو کیفمه!
اما خبری از پول نبود...
به راننده گفتم: اگر کسی را سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!!
گفت: به قیافه اش نگاه می کنم !
گفتم : اکنون فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق برایش افتاده...!!!
یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی می رسونمت...
***
خداجونم!
من مسیر زندگی ام را با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم اما الان هرچه دست کردم و نگاه کردم به جیب هایم دیدم هیچی ندارم ، خالیه خالی...
فقط یک آه و افسوس که مفت مفت عمرم از دستم رفت...
ما رو می رسونی؟؟؟
یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مان میکنی؟؟؟!
سخن روز : آموختهام که هیچگاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقتشان نگذارم ...
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 17 مهر ماه
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نیا : | ||
سیاستنامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرندهی نکتههایی بسیار آموزندهای است. این کتاب آگاهیهای بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان بهدست میدهد. نظامالملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده بهجهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، بهدست پیروان «حسنصبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کردهاند. او بنیانگذار، مدرسههای بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است. سیاستنامه را «سیرالملوک» نیز مینامند. سیرالملوکها، همان «خداینامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتابهای بسیاری به نام سیرالملوک، بهدست نویسندگان نوشتهشده است. در همهی آنها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوهی فرمانروایی شاهان ایرانی و راههای بهکار رفته از سوی آنها، برای ادارهی کشور است. انوشیروان و مردی که جوز میکاشت آیین نژاد ساسانیان چنان بوده که هرکس پیش ایشان سخنی گفتی و یا هنری از خود نشان میداد که شاه را خوش میآمد، واژهی «زه» را بر زبان میراندند و چون این واژه بر زبان آنها میآمد، همانگاه، خزانهدار ١٠٠٠ درم به آن کس میداد. شاهان ساسانی در دادگری و بخشش از همهی شاهان دیگر سر بودهاند، بهویژه انوشیروان دادگر. روزی انوشیروان با گروهی از نزدیکان و سوار بر اسب به شکار میرفتند که از کنار دهستانی گذشتند و پیرمردی ٩٠ ساله را دید که نهال جوز(گردو) در زمین مینشاند. انوشیروان از این کار او درشگفت شد. زیرا سالها باید بگذرد که آن درخت، بر بدهد. پس به پیر گفت: «ای پیر، جوز میکاری!؟» پیر گفت: «آری خدایگان.» انوشیروان گفت: «آیا تا روزی که از بر این بخوری زنده خواهی بود؟» پیر گفت: «کاشتند و خوردیم و میکاریم تا دیگران بخورند.» انوشیروان را خوش آمد و گفت: «زه!» بیدرنگ خزانهدار ١٠٠٠ درم به پیرمرد داد. پیر گفت: «ای خدایگان هیچکس برِ این درخت، زودتر از من نخورد!» انوشیروان پرسید: «چگونه؟» پیر گفت: «اگر من جوز نمیکاشتم و شما از اینجا نمیگذشتی و از بنده پرسش نمیکردی و بنده آن پاسخ نمیدادم، این ١٠٠٠ درم به من نمیرسید.» انوشیروان گفت: «زهازه!» خزانهدار ٢٠٠٠ درم دیگر به او داد زیرا شاه دوبار واژهی زه را بر زبان آورده بود. |
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 15 مهر ماه
بنام خدا
بنام خدا
یا می دانید : زمانی که کانالهای آب شهر بابل را سربازان کورش خشکانده و وارد شهر رویایی بابل شدند ،(بابل یکی از بزرگترین امپراطوریهای هم عصر ایران بوده که در تاریخ بخاطر زیابائیهایش به شهر رویا ها معروف بوده است ) در آن هنگام کورش به سربازانش فرمان داد : سر و صورت خود را در داخل رودخانه بشویید ، و موها را شانه بزنید ، مبا دا کودکان بابل بترسند ! هیچ سربازی به خانه ای وارد نشود و خون هیچ حیوانی ریخته نشود ، شهر را امان بدهید و با مردم کاری نداشته باشید !! این فرمان یک پادشاه پیروز بر یک کشور ثروتمند و مغلوب در 2500 سال پیش است
---------------------------------
آیا می دانید کورش نخستین کسی است که منشوری به نام استوانه آزادی که امروز آن را سازمان ملل به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر اعلام کرده در چند صد نسخه آماده کرد و بر لوحی گلی نقش داد و به سرتاسر فروانروایی خود فرستاد !! او در این منشور آزادی که تصویری از آن بالای سر در سازمان ملل است و تمام جهانیان آن را گرامی می شمارند می فرماید : همه مردم در پوششی و نحوه زندگی خود آزادند ، هیچ کس نمی تواند نظر خودر ا به دیگری تحمیل کند و یا به کسی ظلم کند. همه در دین خود آزادند ، و حق ندارند مال کسی را پای مال کنند ، هیچ کس حق بردگی و برده داری ندارد ونباید به کسی که رنگ و نژاد و پوستش با ما فرق دارد ظلم نماید!!!باورتان بشود
---------------------------------
آیا می دانید کورش بزرگ وقتی بابل را آزاد کرد ، با اینکه خودش زرتشتی و یکتا پرست بود به بتخانه بابل رفت و به آنها گفت دین من یکتا پرستی است و خدایم اهورامزدا..شما نیزمی توانید خدای خود را بپرستید و بت خانه های آنان را ویران نکرد و عقاید خود را به مردمان و بزرگان این کشور تحمیل نکرد ...
--------------------------------
آیا می دانید در ایران ، پیش از ورود آریایی ها در زمان ایلامیها و اقوام دیگر...هیچ وقت بت پرستی رواج نداشته و اقوام مختلف سرزمین ایران همگی ، سمبل هایی از طبیعت و عناصر چهارگانه و مظاهر خدای یکتا را می پرستیدند
--------------------------------
آیا میدانید : نخستین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت چهل سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش بزرگ در ایران پایه گذاری کرد
--------------------------------
آیا میدانید : کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذرخواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 پیش از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقدار بسیار زیادی غله وارد مصر کرد । اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد। او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود
--------------------------
آیا میدانید : داریوش بزرگ با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 پیش از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد
--------------------------
آیا میدانید : داریوش بزرگ طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت
।------------------------------
آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان 518 - 519 پیش از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد
--------------------------------
آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت
--------------------------------
آیا میدانید : نخستین بار پرسپولیس به دستور داریوش بزرگ به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس 3 سال طول کشید و کل ساخت کاخ 80 سال به طول انجامید
--------------------------------
آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر 10 روز یکبار استراحت داشتند
--------------------------------
آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون سکه طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ جهان محسوب میشده । این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است
---------------------------------
آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود । بر طبق تقویم تازه (جدید) داریوش روز نخست و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است
----------------------------------
آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند ।
----------------------------------
آیا میدانید : داریوش برای نخستین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد
---------------------------------
آیا میدانید : نخستین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد( راه شاهی که هنوز بقایای آن موجود است। از شوش تا پاسارگاد
---------------------------------
آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزئی از امپراطوری ایران بوده سدی بزرگ بروی رود سند بنا نهاد
--------------------------------
آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش بزرگ دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد
--------------------------------
آیا میدانید : در طول پادشاهی داریوش بزرگ 242 حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد । او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت
---------------------------------
داریوش در سال 521 پیش از میلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ستم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 12 مهر ماه
بنام خدا
عصر ایران - قیمت دلار در سال 1384 ، زمانی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور شد و دولت را تحویل گرفت ، 902 تومان بود و اینک(صبح روز یازدهم مهر) به مرز 3700 تومان رسیده است!
این اعداد نشان می دهند دلار در این سال ها حدود 3.7 برابر شده و به همین میزان نیز از ارزش پول ملی کاسته شده است.
همچنین زمانی که احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور سوگند خورد که "در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزد" (اصل 121 قانون اساسی) و بر روی صندلی ریاست جمهوری نشست ، هر قطعه سکه بهار آزادی 96 هزار تومان بود ولی امروز یک میلیون و 160 هزار تومان است که افزایشی نزدیک به 13 برابری را نشان می دهد.*
جا دارد به دولتمردان عزیز به ویژه "خادم جمهور مظلوم" (عکس زیر) به خاطر این پیروزی ها تبریک و خدا قوت بگوییم.
حامیان دولت در استقبال از احمدی نژاد پس از بازگشت از نیویورک
امروز 11 مهر ماه
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام خدا
سمسکنده اسیر بی توجهی دست اندرکاران محیط زیست |
عارف درویش :
هر روز بدتر از دیروز هر سال بدتر از پارسال
نزدیکیهای سارى به جنگلى میرسیم که پناهگاه حیاتوحش سارى نام دارد. از میان این جنگل، راهی زیبایی شما را به روستاى زرینآباد فرا میخواند. راه را پى میگیریم، گویا به نادرست آمدهایم. خوب که نگاه میکنم میبینم، که درست آمدهایم. این چشماندازی که دل میآزارد و بیشتر به یک زباله دانی میماند، همان پناهگاه حیاتوحش ساری است.
از خودرو که پیاده میشوم، کمى آنسوتر هر چه که بخواهى پیدا میشود از شیشه، پلاستیک، آهن، لیوانهای پلاستیکی، سرنگ، شیشههاى دارویی خوراکى و ترریقى. هر چه پیشتر میروم زبالهها بیشتر میشوند و انگار نه انگار که اینجا جنگل است. زبالهها جاى خشخش دلنشین برگها را در زیر پا گرفته است.
خود خواهىها و ناآگاهیها را اینجا انباشته است.
مکانی که در عکس گرفته شده از «گوگل» میبینید، به گفتهی یکی از بومیان اینجا، ٢٠ سال محل دفن زبالههاى سارى بوده است.
این جنگل «سمسکنده» همانند دیگر جنگلهای ایران بخت بدى دارد. ٢ سال است که دوستداران طبیعت به ساری میروند برای پاکسازی اما انگار نه انگار، هر روز بدتر از دیروز، هر سال بدتر از پارسال!
این جنگل در ١٤٠ کیلومتری ساری است، شاید همین دوری یکی از شوندهای(:دلایل) سرازیر شدن زبالههای شهری در دل جنگل باشد. تفکیک نکردن زباله، گرانى سوخت، بیتوجهی پیمانکار و در اولویت نبودن زیستبوم در نگاه دستاندرکاران و مسوولان از دیگر شوندهای(:دلایل)، زبالهدان شدن این جنگل است که روزی، روزگاری، زیبا بود.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
رستم شهرياری : | ||
مهر را میستاییم، (کسی) که دارای دشتهای پهناور است، (کسی) که از گفتار راستین آگاه است، زبانآوری که دارای هزارگوش است. نخستین ایزد مینوی که پیش از خورشید فناناپذیر تیز اسب، در بالای کوه «هرا» برآید. نخستین کسی که با زینتهای زرین آراسته از فراز (کوه) زیبا سر بهدر آورد، از آنجا (آن مهر) بسیار توانا همهی سرزمینهای آریایی را بنگرد. «مهر یشت*، بند4» |
بنام خدا
راز بودای آهنی تبت برملا شد!
بررسی مجسمه بودایی که توسط نازیها در تبت کشف شد نشان که این شی از جنس شهاب سنگی آسمانی بوده است.
به گزارش ميراث آريا (Chtn) و به نقل از يو پی آی، اين مجسمه 22 پوندی که«مرد آهنی» نام دارد در سال 1938 توسط دانشمندان آلمانی و با کمک حزب نازی کشف شد.
مورخان معتقدند، نازیهای از آنجایی که معتقد بودند اصالت نژاد آریایی در تبت یافت خواهد شد، دانشمندان را در کشف این مجسمه فضایی همراهی کرده بودند.
ازسویی دیگر وجود طرحی از یک صلیب شکسته در مرکز این مجسمه نیز دلیل دیگری در علاقه آلمانیها برای انتقال این اثر به کشورشان بوده است.
محققان دانشگاه اشتوتگارت آلمان در آزمایشات خود اعلام کردند این مجسمه از نوعی سنگ آسمانی آهنی به نام «آتاکسیت» که از مقدار زیاد نیکل برخوردار بود ساخته شده است.
به گفته محققان این سنگ قطعهای از سنگ آسمانی به نام «چینگا» است که در حدود 15 هزار سال پیش در مرز مغولستان و سیبری به زمین برخورد کرده بود.
به گزارش میراث آریا، دانشمندان اعلام کردند، قیمت این سنگ در حدود 20 هزار دلار است اما در صورتی که قدمت آن به هزار سال برسد، ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد.
بنام خدا
نخستین نمایشگاه لوازم، تجهیزات و خدمات طبیعت گردی افتتاح شد!
نخستین نمایشگاه لوازم، تجهیزات و خدمات طبیعت گردی عصر 6 مهرماه همزمان با روز جهانی جهانگردی و آغاز هفته گردشگری در پارک پردیسان افتتاح شد.
مديرکل طبيعتگردی کشور در حاشيه مراسم افتتاحيه نخستين نمايشگاه لوازم، تجهيزات و خدمات طبيعت گردی به ميراثآريا(chtn) گفت: در اين نمايشگاه 23 غرفه در زميني به وسعت 700 متر مربع برپا شده است.
«محمدعلی فیاضی» با بیان اینکه نمایشگاه مذکور تا 12 مهرماه برپا و میزبان بازدیدکنندگان و طبیعتگردان خواهد بود، افزود: از جمله شرکتکنندگان در این نمایشگاه میتوان به موسسات تخصصی طبیعتگردی، دفاتر خدمات مسافرتی، انجمنها و انتشارات اشاره کرد.
وی خاطرنشان کرد: نخستین نمایشگاه لوازم، تجهیزات و خدمات طبیعت گردی با همکاری سازمان محیط زیست، دانشگاه تهران، وزارت ورزش، کانون جهانگردی و اتومبیلرانی و ستاد مدیریت بحران شهرداری برگزار شده است.
مدیرکل طبیعتگردی کشور برگزاری همایش و نمایشگاه جانبی معرفی جاذبههای روستاهای هدف گردشگری کشور در روز دهم مهرماه مورد اشاره قرار داد و گفت: در حاشیه این نمایشگاه و همایش، وزارتخانههای راه و شهرسازی کشور، دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری و سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری تفاهمنامه مشترکی را به منظور ایجاد زیرساختهای لازم برای 120 روستای هدف گردشگری به امضا میرسانند.
مدیر کل طبیعت گردی کشور در جریان افتتاح این نمایشگاه از غرفه های باشگاه گردشگری ایرانیان، انجمن فرهنگی معلولان ایران، باشگاه ورزشهای ماجراجویانه، آوای طبیعت پایدار، طبیعت گردی آفتاب کلوت،انجمن گردشگری حافظان طبیعت کویری یزد و باشگاه قایق رانی زاینده رود بازدید و با مسئولان حاضر در غرفه ها نیز گفت و گو کرد.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نیا : | ||
سیاستنامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرندهی نکتههایی بسیار آموزندهای است. این کتاب آگاهیهای بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان بهدست میدهد. نظامالملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده بهجهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، بهدست پیروان «حسنصبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کردهاند. او بنیانگذار، مدرسههای بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است. سیاستنامه را «سیرالملوک» نیز مینامند. سیرالملوکها، همان «خداینامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتابهای بسیاری به نام سیرالملوک، بهدست نویسندگان نوشتهشده است. در همهی آنها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوهی فرمانروایی شاهان ایرانی و راههای بهکار رفته از سوی آنها، برای ادارهی کشور است.
خسروپرویز و باربد باربد گفت: ”ای شاه، آنچیز که تو برای او برجای گذاشتهای، بیشتر از آن است که من دربارهی او میکنم.“ خسرو پرسید: ”چهچیز را برای او گذاشتهام؟“ باربد گفت: ”جان و زندگیش و این ارزشمندتر از چیزی است که من برای او میفرستم.“ خسرو گفت: ”زه، نیکو گفتی برو که او را به تو بخشیدم.“» |
بنام خدا
دقت کردید کلاً چه مملکت جالبی داریم؟هر چیزی که به یه زمانی جوک بوده بعدها به حقیقت می پیونده.مثلاً همین یکی دو ماه پیش بود که به شوخی به هم می گفتیم دلار قراره بشه سه هزار تومان.به میمنت و مبارکی و به حول و قوه مسئولین! همین امروز فرداست که دلار بشه سه هزار تومن.
ماشالله هزار ماشالله همینجور لحظه ای و ثانیه به ثانیه قیمت عوض میشه...خود ما چند روز پیش رفتیم دلار بخریم به فروشنده گفتیم قمیت دلار الان چنده؟فروشنده محترم هم گفت الان ؟یا الان؟!؟!
یا همین هفته پیش به شوخی به هم می گفتیم باید دو سه روز نریم تو گوگل تا این گوگلیا آدم شن و اون فیلمه رو حذف کنند.والا خودمونم فکرنمی کردیم که مسئولین اینقدر جدی بگیرن.
به قول معروف جوک واسه شما جوکه واسه ما خاطره ست!
ما تصمیم گرفتم آستین بالا بزنم و به کمر همت گره اش بزنم و یه سری راهکار ارائه بدم که قیمت دلار پایین بیاد.همه راهکارها قبلاً تست شده و جواب هم داده :
1-از مسئولین ذیربط و بی ربط خواهش می کنیم دیگه هیچ گونه تلاشی در جهت پایین آوردن قیمت دلار انجام ندهند.هر کاری تا الان کردید بسه.این جوری قیمت دلار پایین نمیاد اما حداقل بالا هم نمیره!
2- تجربه نشون داده هر وقت رادیو و تلویزیون اینا چیزی رو از مردم بخواد ، مردم بر عکسش عمل می کنند.به همین دلیل توصیه میشه تلویزیون 24 ساعته مردم رو تشویق به خرید دلار کنه.به جان خودم دیگه هیچ کس نمیخره!
3-مسئولین قیمت چیزهای دیگه رو حسابی بالا ببرند تا دیگه پولی دست مردم نمونه که برن دلار بخرن. البته خوشبختانه این کار الان داره به نحو احسن انجام میشه!
4-از اونجایی که امریکای بی تربیت ما رو تحریم کرد و قیمت دلار یهو بالا رفت پس ما هم بیایم اون کثافتا رو تحریم کنیم تا قیمت بیاد پایین.تازه ما یه سری کشور های دوست و برادر قدرتمند مثل کومور و سوازیلند و بروبچ قبیله گوتا گوتا و اینا داریم که میتونن کمکمون کنند.درضمن طبق خبر واحد مرکزی همین امروز فرداست که امریکا و اروپا نابود شن .کافیه ما تحرمیشون بکنیم تا کمرشون بشکنه!
5-ملت ما به مرگ و زندگی اهمیت زیادی میده.مثلاً طرف حاضره ساعت 3 نصفه شب از خواب پاشه و بره اون سر شهر و اونجا هم دو ساعت وسط میدون سرپا وایسه تا واسه تماشای مراسم اعدام یه جای خوب گیرش بیاد.خوب مسئولین هم این برنامه ها رو بیشتر کنن تا ملت سرگرم شن و دیگه نرن دلار بخرند.
6-از استراتژی مرغی استفاده شود.یعنی اینکه یه دفعه قیمت دلار رو 4 برابر کنند . بعد که مردم صداشون دراومد بگن خوب باشه تلاش می کنیم که کم بشه.بعد هم کلی سر مردم منت بزارن قیمت رو برسونن به ده هزار تومن.همه سر و صدا ها می خوابه و کسی هم دیگه اعتراضی نمیکنه که بابا ده هزار تومن هم زیاده.
7-یه راه دیگه هم هست و اون اینکه مسئولین به همین شیوه ادامه بدن و قیمت دلار به مرور بالا بره فقط مسئولین عزیز لطف کنن و به جاش از اعتقادشون نسبت به عمه بکاهند!!!
بنام خدا
2. برای حفظ امنیت در تصادفات، شاهزاده چارلز و شاهزاده ویلیام، شاهزاده های انگلستان با هواپیما های جداگانه سفر می کنند.
3. بدن انسان در هر لحظه 15 میلیون سلول خونی تولید می کند و از بین می برد.
4. شاه دل در ورق های پاسور، تنها شاهی است که سیبیل ندارد.
5. در کازینوی لاس وگاس کازینو هیچ ساعتی وجود ندارد.
6. نقاشی مونالیزا ابرو ندارد چون در آن زمان مد بوده که ابرو ها را بتراشند.
7. در آمریکا روزانه 20 دزدی از بانک اتفاق می افتد و به طور میانگین 2500 دلار از هر یک دزدیده می شود.
8. مجسمه ساز جایزه ی نوبل این یادبود را از 3 مرد برهنه که دستشان را بر روی شانه ی یکدیگر گذاشته بودند ساخته است.
9. وقتی شیشه می شکند، تکه های آن باسرعت 5 هزار کیلومتر حرکت می کنند. برای اینکه بتوان از آن عکس گرفت دوربینی باسرعت عکسبرداری یک میلیونیوم ثانیه لازم است.
10. مخزن هواپیمای بوئینگ 747 گنجایش 216,673 لیتر بنزین را دارد.
11. دمای رعد وبرق 5 برابر داغ تر از سطح خورشید است.
12. ویولن از 70 تکه چوب ساخته می شود.
13. 1 میلیون سال طول می کشد تا خاک، شیشه را تجزیه کند.
14. آتش سوزی هایی که در جنگل اتفاق می افتند به سمت بالای تپه زودتر از پایین تپه انتشار می یابند.
15. حدود نیمی از روزنامه های جهان در آمریکا و کانادا منتشر می شوند.
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 10 مهر ماه