به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

به نام خدا

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 ابن سینا: من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد!


 
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد. ((نارسیس))

 
مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد.

"جورج برنارد شاو"
 
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند.
(مونتسکیو)
 
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.*
  انیشتین
 
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی......
نلسون ماندلا
 
یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را مثل : بابا، مامان، پدربزرگ....
 
مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند.
"آلبرت انیشتین"
 
روان‌نژندها توی آسمان، قصرها می‌سازند. روان‌پریش‌ها توی آن‌ها زندگی می‌کنند. روان‌پزشک‌ها می‌روند اجاره‌ها را می‌گیرند.

 
جملۀ «نگران نباش، درست‌اش می‌کنیم.»، از مقدس‌ترین عباراتِ دنیاست. فکر می‌کنم کسانی که روزی این جمله را از کسی می‌شنوند، جزء آدم‌های خوش‌شانس دنیا به حساب می‌آیند. «نگران نباش، درست‌اش می‌کنیم

 
خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید.
  چارلز استیون هامبی

 
بچه‌دار شدن تصمیم خطیری‌ست. با این تصمیم می‌گذارید که قلب‌تان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تن‌تان به سر برد. / الیزابت استون

 
می‌شود از امشب قانون تازه‌ای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیش‌تر از نیاز، مهربان‌ باشیم.

جی.‌ام. بری

 
شاید چشم‌های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک‌های‌مان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف‌تری ببینیم. /  الکس تان

 
دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند.
  آنتوان چخوف
 
بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست .
  آلبر کامو

  جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
  پروفسور حسابی

   هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است
"ویل دورانت"

  مردم دو دسته‌اند، یا گول می‌خورند یا گلوله...

 از دفتر خاطرات یک دیکتاتور

  هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد . ارد بزرگ

  من هیچ راه مطمئنی به سوی خوشبختی نمی شناسم. اما راهی را می شناسم که به ناکامی منجر می شود. گرایش به خشنود ساختن همگان
  افلاطون
 
وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی .





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح پیش از طلوع خورشید از خواب برمی خواست و تا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود.

هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا می رفت تا کمی استراحت کند در دور دست ها خانه ای با پنجرهایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود .

با خود می گفت : اگر آنها می توانند پنجره های خود را از طلا بسازند پس دیگر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود .

سرانجام یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم...

یک روز پدر به پسرش گفت به جای او کارها را انجام می دهد و او می تواند در خانه بماند .

پسر هم که فرصت را مناسب دید غذایی برداشت و به طرف آن خانه و پنجره های طلایی رهسپار شد .

راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش را می کرد .

بعد از ظهر بود که به آن جا رسید و با نزدیک شدن به خانه متوجه شد که از پنجره های طلایی خبری نیست و در عوض خانه ای رنگ و رو رفته و با نرده های شکسته دید .

به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا در آورد .

پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود . پرسید که آیا او خانه پنجره طلایی را دیده است یا خیر ؟

پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد . در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به پشت سر انداختند و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود و هم زمان با غروب آفتاب , خانه خودشان را دید که با پنجره های طلایی می درخشید...

 

 

سخن روز : آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکندمونتسکیو





تاريخ : چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:مونتسکیو,شیک,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی