به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


 داستان مرد جهانگرد و زرگر



  سورنا لطفی نیا :
  آورده‌اند كه در روزگار گذشته، چند شكارچی برای آنكه جانوران را شكار كنند، چاهی ژرف كنده بودند. از بخت بد، يک ببر، يک بوزينه و يک مار در آن چاه افتادند. ناگهان مرد زرگری هم به آن چاه، سرنگون شد. چون هركدام از جانوران در انديشه‌ی چاره‌ای برای آزادی خود بودند، به آزار مرد زرگر نپرداختند و با او كاری نداشتند. چند روزی همه‌ی آن‌ها در چاه بودند، تا اينكه، مرد جهانگردی از نزديک آن چاه گذشت و آن‌ها را گرفتار ديد. جهانگرد با خود گفت، بهتر است كه اين مرد را از اين بدبختی رهايی بخشم تا با اين كار برای پس از مرگ‌خود، توشه‌ای فراهم آورده‌باشم. پس رسنی(:طنابی) را كه با خود داشت در چاه انداخت.
 نخست بوزينه آن را گرفت و خود را به بالا كشيد. بار دوم مار و بار سوم، ببر از آن بالا آمدند. چون از آن چاه، رهايی يافتند، به مرد جهانگرد گفتند: تو بر ما نيكی و بخشش بسيار بزرگی كرده‌ای، اما اكنون نمی توانيم پاسخ درخور و شايسته‌ای به شما بدهيم. پس هركدام نشانی خود را به جهانگرد گفتند. بوزينه گفت: خانه‌ی من در كوهی است كه دامنه‌ی آن به شهر پيوسته است. ببر گفت: در نزديک شهر بيشه‌ای است، من آن‌جا زندگی می كنم. مار گفت: من در ديوارهای كاخ آن شهر زندگی می كنم.
 پس از مرد جهانگرد خواستند تا هرگاه كه توانست سری به آن‌ها بزند تا به پاس نيكی ای كه به آن‌ها كرده است، پاسخی شايسته به وی بدهند. همچنين آن‌ها از جهانگرد خواستند تا مرد زرگر را از چاه بيرون نياورد، زيرا او نامردی است كه پاداش نيكی را به بدی می داند و انسانی بدگوهر و بی وفا است. جهانگرد پند آن‌ها را نشنيد و بازرگان را بيرون آورد. زرگر از جهانگرد سپاسگزاری كرد و از او خواست تا هرگاه كاری برايش پيش‌آيد، آگاهش سازد، پس هركدام به راهی رفتند.
 پس از گذشت روزگاری دراز، مرد جهانگرد باری ديگر از آن شهر گذر كرد. در میان راه بوزينه او را ديد، پس دُم خود را با فروتنی هرچه بيشتر و به نشان دوستی، برای جهانگرد جنبانيد. پس با خود ميوه‌ی بسياری برای جهانگرد آورد. مرد هر اندازه كه می خواست از آن برداشت و راهی شد.
 در میان راه ببر او را ديد و خود را به وی رساند، مرد از ببر ترسيد و خواست كه بگريزد. ببر به او گفت: نترس كه ما هنوز نيكی شما را به ياد داريم. ببر از مرد خواست تا كمی آن جا درنگ كند، تا او به جايی برود و زود باز گردد. پس ببر به باغی رفت و دختر امير شهر را بكشت و پيراهن آن را برای جهانگرد آورد و به او داد. پس مرد جهانگرد از ببر به شوند(:سبب) آن پيش‌كش سپاسگزاری كرد و راهی شهر شد. چون به شهر رسيد، با خود گفت؛ بهتر است اين پيراهن را برای فروش به نزد مرد زرگر ببرم. پس در شهر مرد زرگر را پيداكرد و پيراهن را به او نشان داد. مرد زرگر با ديدن پيراهن آن را شناخت و بی درنگ، پيشكار خود را به نزد امير فرستاد تا او را از اين كار آگاه كند. ديری نپاييد كه سربازان امير به خانه‌ی زرگر آمدند و مرد جهانگرد را گرفتند. امير دستور داد تا او را به‌خواری در شهر بگردانند و فردا نيز به دار بياويزند. در اين هنگام مار آن جهانگرد را ديد و نزد او رفت. چون داستان را شنيد، بسيار اندوهگين شد و به مرد جهانگرد گفت: مگر به تو نگفتيم كه او را بيرون نياور كه انسان بدی است؟ اما اندوهگين مباش كه من چاره‌ی اين گرفتاری را به تو نشان خواهم داد. مار گفت: من چند روز پيش، پسر امير را نيش زده‌ام، به گونه‌ای كه همه‌ی شهر در درمان آن ناتوان هستند. اما درمان اين گياه است كه آن را به تو می دهم. پس اگر برای چاره به پيش تو آمدند، آن را به پسر امير بده تا بخورد و درمان شود.
 پس مار از بالای كاخ فرياد زد كه درمان مار گزيده نزد آن جهانگردی است كه در زندان است. امير دستور داد تا آن جهانگرد را بياورند. جهانگرد نخست از آن‌چه بر سرش گذشته بود برای امير سخن گفت، سپس به درمان مارگزيده پرداخت. پس امير با شنيدن داستان جهانگرد و نيز ديدن درمان فرزندش، دستور داد تا جهانگرد را آزاد كنند و به جای او مرد زرگر را بردار كشند.






تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:ژرف,رسن,طناب,بوزینه,ببر,بیشه,مارگزیده,زرگر,جهانگرد,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گفتم : لعنت بر شیطان!

لبخند زد !

پرسیدم : چرا می خندی؟

پاسخ داد : از حماقت تو خنده ام می گیرد !

پرسیدم : مگر چه کرده ام؟

گفت : مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام !!!

با شگفتی پرسیدم : پس چرا زمین می خورم؟!

پاسخ داد : نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند...

پرسیدم : پس تو چه کاره ای؟

پاسخ داد : هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز. در ضمن این قدر مرا لعنت نکن!!!

گفتم : پس حداقل به من بگو چگونه اسب نفسم را رام کنم؟!در حالیکه دور می شد گفت : من پیامبر نیستم جوان...!!!

 

 

سخن روز : بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می رويد. مثل ولزی





تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:سخن,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


روشهای غلبه بر عادات بد غذایی

آیا عادات بد غذاییتان لاغر و متناسب شدن را برایتان دشوار کرده است؟ اگر اینطور است، در زیر توصیه‌هایی ارزشمند برای غلبه بر آنها آورده‌ایم.

معمولاً جلوی تلویزیون که می‌نشینید یک ظرف تنقلات مقابلتان می‌گذارید و به خودتان که می‌آیید می‌بینید که آن را تمام کرده‌اید؟ شاید هم جزء آن دسته از افراد باشید که تصور می‌کنند برای سرعت غذا خوردنشان باید رکورد بزنند؟ اگر این خصوصیات به نظرتان آشنا می‌رسد، احتمالاً عادات غذایی بدی دارید. اما نگران نباشید. فقط شما نیستید که با چنین مشکلاتی درگیرید.

هرساله میلیون‌ها نفر در سراسر جهان ساعات بیشماری را صرف غلبه بر عادات بد غذایی خود می‌کنند اما تعداد قابل توجهی از آنها با شکست مواجه می‌شوند. چرا؟ چون دست کشیدن از یک رفتار که برایتان به شکل عادت درآمده است کار ساده‌ای نیست. به همین دلیل است که تصمیم گرفته‌ایم توصیه‌های پزشک متخصص تغذیه، دکتر ایان را در این رابطه برایتان ارائه کنیم.

یک عادت بد چیست؟

به اعتقاد دکتر ایان، عادت رفتار و عملی است که بدون فکر کردن انجام می‌دهیم، یعنی اتفاقی ناخودآگاه. اگر تصور میکنیم که این عادت مطلوب نیست، به آن برچسب "عادت بد" می‌زنیم. دکتر ایان توضیح می‌دهد که یک عادت بد عادتی است که حتی اگر دیگر به آن فکر نکنیم هم باز آن را انجام می‌دهیم.

چه چیزی موجب عادات بد غذایی می‌شود؟

درست مثل هر عادت بد دیگری، عوامل مختلفی می‌تواند افراد را به سمت بد غذا خوردن بکشاند. به اتقاد دکتر ایان، عواملی هستند که علت و سرمنشاء اکثر عادات بد غذایی می‌باشند:

• نداشتن نظم
• استرس
• راحت‌طلبی

در زیر به بررسی 5 مورد از متداولترین عادات بد غذایی می‌پردازیم.

عادت 1: پرخوری

توضیح: فریادهای دل بیچاره‌تان که حسابی سیر شده است را نادیده می‌گیرید و به خوردن ادامه می‌دهید.
ریشه مشکل: نداشتن نظم و قانون

راهکار: پرخوری معمولاً در نتیجه گرسنگی زیاد اتفاق می‌افتد. برای مقابله با پرخوری، سعی کنید قبل از اینکه زیادی گرسنه شوید، غذا بخورید. موقع غذا خوردن، سعی کنید غذا را به آرامی بخورید و هر لقمه را حسابی بجوید. برای مغز مدتی طول می‌کشد تا احساس سیری را ثبت کند، به همین علت کندتر کردن سرعتتان موجب می‌شود به اندازه کافی غذا بخورید. و آخر اینکه سعی کنید به همه جنبه‌های زندگیتان نظم بیشتری بدهید. منظم کردن زندگی راه خوبی برای شروع است.

عادت 2: خوردن غذاهای ناسالم

توضیح: بدون توجه به هرم موادغذایی مهم برای بدن، هر غذای ناسالمی را می‌خورید.

ریشه مشکل: راحت‌طلبی

راهکار: دلیلی دارد که به غذاهای ناسالم اینطور می‌گویند. غذاهای ناسالمی که همیشه می‌خورید ندرتاً مغذی هستند و علاوه بر این سیرتان هم نمی‌کنند به همین دلیل در خوردن آنها زیاده‌روی می‌کنید. افراد از خوردن غذاهای مشابه خسته می‌شوند به همین دلیل غذاهای ناسالم فوری برای آنها راحت‌تر است. نباید اسیر این راحت‌طلبی شوید. غذاهای سالم هم می‌توانند به همان اندازه غذاهای ناسالم متنوع باشند اما انگیزه برای تغییر باید از درونتان ایجاد شود. برای شروع، می‌توانید به یک کلاس آشپزی بروید تا با انواع بیشتری از غذاها آشنا شوید.

عادت 3: تند غذا خوردن

توضیح: هر وعده غذایی برای شما یک مسابقه محسوب می‌شود و سعی می‌کنید هر بار رکوردتان را بهتر کنید.

ریشه مشکل: استرس

راهکار: اگر استرس را دغدغه‌های فکری زیادی دارید، این احتمال وجود دارد که در غذا خوردن شما نمودار شود. راهکار این است که خودتان تلاش کرده و کمی سرعت غذا خوردنتان را پایین بیاورید. می‌توانید با انتخاب غذاهای پیچیده‌تر که نیاز به وسایل و زمان زیادی برای تمام کردن داشته باشند، شروع کنید. با یادگیری برخی تکنیک‌های کاهش استرس مثل مدیتیشن می‌توانید ریشه مشکلتان را نیز برطرف کنید.

عادت 4: پر‌خوری پایان هفته

توضیح: در طول هفته هیچ نمی‌خورید اما به آخر هفته که می‌رسد هیچ چیز جلو دارتان نیست.

ریشه مشکل: نداشتن نظم

راهکار: چه بخواهید وزنتان را پایین بیاورید یا آن را حفظ کنید، 5 روز تلاش و کم‌خوری خیلی راحت با دو روز پرخوری آخر هفته جبران خواهد شد. اگر مشکلتان بیرون غذا خوردن است، قبل از اینکه به رستوران بروید در خانه یک غذای سبک بخورید. و در طول هفته هم خیلی خودتان را محدود نکنید. هیچکس نمی‌تواند همیشه سالم غذا بخورد، عملی نیست.

عادت 5: پرخوری پای تلویزیون

توضیح: زمانیکه پای تلویزیون می‌نشینید، کنترل آن را در دستتان گرفته و دیگر هیچ توجهی به تنقلاتی که وارد دهانتان می‌شود ندارید.

ریشه مشکل: مختلف.

راهکار: اینگونه پرخوری‌ها می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. شاید استرستان زیاد باشد و با اینکار تلاش کنید که به دغدغه‌هایتان کمتر فکر کنید یا شاید هم راحت‌تر باشد که شامتان را با برنامه‌تلویزیون محبوبتان صرف کنید. باید اول ریشه مشکل را پیدا کنید. دلیل آن هر چه که باشد باید این عادت را ترک کنید. لطفی در حق خودتان بکنید و غذا را از جلو تلویزیون جدا کنید. اگر می‌خواهید همراه تلویزیون تنقلات بخورید، یک سهم غذایی مشخص از قبل برای خودتان تهیه کنید و فقط همان مقدار بخورید.

ترک عادت

هیچکس نمی‌تواند وقتی صحبت از لذت‌های مربوط به شکم است، ادعای بیگناهی کند، بنابراین اولین قدم برای هر برنامه ترک عادات بد غذایی تشخیص مشکل و ضعف‌هایتان است. این حرف ما نیست، حرف متخصصین است: دکتر ایان می‌گوید، "برای موفقیت تغییراتی که می‌خواهید ایجاد کنید، باید رابطه‌تان با غذا، انگیزه‌تان برای کم کردن وزن و هدف‌هایتان را دوباره ارزیابی کنید. نقاط ضعفتان را پیدا کنید و نرم‌نرم روی آنها کار کنید. همیشه به این فکر کنید که می‌توانید حتی به سخت‌ترین هدف‌هایتان هم برسید."





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

داستان کوتاه سفر حج

  ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮ ﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ
ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻛﻌﺒﻪ ﺭﻭﺩ. ﺑﺎ ﻛﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﺋﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﻛﺒﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺳﻔﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﻣﯿﻜﺮﺩ . ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻟﯽ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﯿﺦ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻤﻊ ﺍﻭﺭﯼ ﻫﯿﺰﻡ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺭﻓﺖ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﻣﺮﺩ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺩﯾﺪ. ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﯼ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖِ ﺍﻫﻞ ﻭ ﻋﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﻋﺪﻡ ﻛﺴﺐ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺩﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺑﺴﺮ ﺑﺮﺩ ﻩ ﺍﻧﺪ.
ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ . ﻣﺮﺩ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﮔﻔﺖ ﻣﺮﺍ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺣﺞ ﺩﺭ ﺣﺮﺝ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺗﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺑﺒﺮﻡ. ﺷﯿﺦ ﮔﻔﺖ ﺣﺞ ﻣﻦ ، ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺖ ﺑﺎﺭ ﮔﺮﺩ ﺗﻮ ﻃﻮﺍﻑ ﻛﻨﻢ ﺑِﻪ ﺯﺍﻧﻜﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺑﻨﺎ ﻛﻨﻢ

 

داستان کوتاه احترام

 

در اوزاکای ژاپن ، شیرینی سرای بسیار مشهوری بود، شهرت آن به خاطر شیرینیهای خوشمزهای بود که می پخت .

مشتری های بسیار ثروتمندی به این مغازه می آمدند ، چون قیمت شیرینی ها بسیار گران بود.

صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش آمد مشتری ها به این طرف نمی آمد ، مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.

یک روز مرد فقیری با لباسهای مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیشخوان آمد قبل از آنکه مرد فقیر به پیشخوان برسد ، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد.

صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دستهای مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می کرد ، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می کرد. وقتی مشتری فقیر رفت ، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتریهای ثروتمند از جای خود بلند نمی شوید ، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید؟

صاحب مغازه در پاسخ گفت : مرد فقیر همه پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود.

شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.
 





تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:ابوسعید,ابوسعید ابوالخیر,مغازه,,
ارسال توسط سورنا

آیا تکنولوژی موجب تنهایی ما شده است؟

طی چند دهه اخیر، احساس تنهایی در میان مردم بسیار متداول شده و به نظر می‌رسد که پیشرفت‌های تکنولوژی در این زمینه بی‌تقصیر نبوده است.



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی ...


اونی که زود میرنجه
زود میره، زود هم برمیگرده.
اما اونی که دیر میرنجه
دیر میره، اما دیگه برنمیگرده.
 

هستند
کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند
و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند.
 

از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی.
 

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی
می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
 

بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن.


مهم نیست که چه اندازه می بخشیم
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.


وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست، گاه نگاه است و گاه سکوت ابدی.
 

شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد.


توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است.


اگر بتوانی دیگری را همانطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.


همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود "
- یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم "
- قدری احساسات پشت"به من چه اصلا "
- مقداری خرد پشت " چه بدونم"
- و اندکی درد پشت" اشکالی نداره" هست.
 

كسی كه دوستت داره، همش نگرانته.

به خاطر همین بیشتر از اینكه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش





تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:اندک,اندکی,درد پشت پشت,,
ارسال توسط سورنا

 

 

راهنمای پیش ‌نوازی در رابطه ‌جنسی

 

"DeleAria Group www.delearia.com"




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 یادم باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود، خودش سایه‌ای ندارد.
  یادم باشد که: هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
  یادم باشد که: زخم نیست آنچه درد می‌آورد، عفونت است.
  یادم باشد که: در حرکت همیشه افق‌های تازه هست.
  یادم باشد که: دست به کاری نزنم که نتوانم آن را برای دیگران تعریف کنم.
  یادم باشد که: آنها که دوستشان می‌دارم می‌توانند دوستم نداشته باشند.
  یادم باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.
  یادم باشد که: باورهایم شاید دروغ باشند.
  یادم باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
  یادم باشد که: آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفته‌اند و او را راه می‌برند.
  یادم باشد که: لزومی ندارد همان قدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.
  یادم باشد که: محبتی که به دیگری می‌کنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.
  یادم باشد که: اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید.
  یادم باشد که: دلخوشی‌ها هیچکدام ماندگار نیستند.
  یادم باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.
  یادم باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه‌ها.
  یادم باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.
  یادم باشد که: من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم.
  یادم باشد که: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود!
  یادم باشد که: در خسته‌ترین ثانیه‌های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!
  یادم باشد که: لازم است گاهی با خودم رو راست‌تر از این باشم که هستم.
  یادم باشد که: سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته‌اند، هر کسی سهم خودش را می‌آفریند.
  یادم باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت می‌شود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
  یادم باشد که: پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.
  یادم باشد که: آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود.
  یادم باشد که: نیازمند کمک‌اند آنها که منتظر کمکشان نشسته‌ایم.
  یادم باشد که: هرگر به تمامی ناامید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
  یادم باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.
  یادم باشد که: گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد.
  یادم باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن‌اش نخواهم بود.
  یادم باشد که: وظیفه من این است؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه.
  یادم باشد که: در هر یقینی می‌توان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
  یادم باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سخت‌ترین قسمت راه است.
  یادم باشد که: امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.
  یادم باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.

 





تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:یادم باشد,زخم,آیینه,آینه,,
ارسال توسط سورنا

امروز 30 بهمن ماه


http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:فال روز 30 بهمن,تکرو,تکروی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

پخش مشروبات الکلی تقلبی در کشور !!!

 

به گزارش خبرنگار سايت پزشکان بدون مرز مدتی پیش 22 نفر در اثر مصرف مشروبات الکلي تقلبی در ايران جان خود را از دست دادند. حادثه ای که چندان تازگی نداشته و همه ساله گزارش هايی در مورد مرگ عده ای بدليل مصرف آنها در ميهمانی ها و مجالس عروسی انتشار مي يابد



به تازگی یک سالی می شود که در سطح کلان شهر ها بصورت کلی مشروباتی با برندهای معروف ظاهرا بصورت قاچاق فروخته میشود و مصرف کنندگان هم به ناچار از آنها استفاده می کنند . کارخانه مشروب سازی که اقدام به تولید انبوه این محصولات را کرده در اربیل عراق نزدیک به 3 سال است که شروع بکار کرده و یکی از بزرگترین مشتریان منطقه هم ایران اسلامی خودمون است  این کارخانه با توجه تحقیقات به درخواست مردم تولید برندهای پر مصرف همچون نمیروف . اسکای . اپسولوت . بلک اند وایت . وایت هورس و چند برند دیگر که به وفور در سطح شهرهای ایران با مبلغ نزدیک به 50 هزار تومان در دسترس می باشد اقدام نموده و خدا می داند این حجم زیاد مشروبات چگونه وارد ایران میشود؟؟



این مشروبات بطور کلی تقلبی بوده و براحتی میتوان آنها را شناسایی کرد با مراجعه به سایتهای اصلی می بینید رنگ برچسیها و درب بطری ها یا بارکد آنها با نمونه های موجود در ایران مغایرت دارد و همچنین میتوانید با رفتن به سایت آمازون نرخ اصلی خرید یه بطری ودکا یا ویسکی را که به دلار هست با ایران مقایسه کنید بعد خودتان متوجه میشوید که چقدر فرق بین اصل و تقلبی می باشد
به هر حال نسلی که در حال مصرف این مشروبات هستند چون اصلی آنها را ندیده اند به خوردن تقلبی عادت کرده و نسلی هم که از گذشته و زمان قبل از انقلاب مصرف می کردند با گذشت بیش از 30 سال ممنوعیت دیگر چیزی از اصل یا تقلبی بودن آنها یادشان نمی آید حالا خدا می داند این حجم مشربات با چه انگیزه ای و از چه راهی و با رابط چه ارگانی داره وارد کشور میشه سود آن هم در جیب چه کسی میرود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




بیماریهایی که از راه این مشروبات غیر استاندارد گریبانگیر مصرف کنندگان میشود عبارت است از
نارسایی شدید کلیه . سرطان کبد و روده . از دست دادن بینایی در طول مدت نه چندان دراز . آلزایمر . فراموشی  و ...غیره

 

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان         

جشن اسفندگان روز گراميداشت زمين بارور و بانوان   

 

   منوچهر ارغوانی - زرتشتيان به عنوان نخستين پاسداران مقام زن در تاريخ، جشن بزرگداشت مقام  زن را همزمان با جشن اسفندگان در روز ۲۹ بهمن گرامی مي‌دارند.

اين جشن كه واپسين جشن از سری جشن‌های ماهيانه زرتشتيان به شمار می آيد،كه هر ساله 29 بهمن ماه برگزار می شود.

 ايرانيان دوران باستان همچون دیگر اقوام هم‌دوره خود، از گذشته‌های دور تحت تاثير و نفوذ مادر خدايان يا الهگانی بوده‌اند كه آنها را حمايت می كردند. با دگرگونی نقش زن به‌عنوان عنصری سودمند در جامعه، گروه خدايان مادينه نيروی برتر شدند و دست به آفرينش و كارهاي خارق‌العاده زدند. اين بانوخدايان داری تنديسه‌هايی بوده‌اند كه در جای جای سرزمين ايران و ديگر نقاط جهان يافت شدند.

اين پيكرک ها خصوصيات زنانه بارزی دارند كه نماد باروری و مادری و زايش آنهاست. با آغاز پيام‌آوری اشوزرتشت، پرستش چندخدايی كنار نهاده شد و يكتاپرستی به معنای واقعی خود مطرح گرديد. پس دیگر خدايان به مقام پايين‌تر نزول كرده و بدين‌ترتيب امشاسپندان و ايزدان با حضور خود مفاهيم انتزاعی برخاسته از اين خدايان را در درون خود و در باور مردمان حفظ نمودند. اين فاصله‌گرفتن از خدايان اساطيری بطور كامل نبوده و آدمی كه مجذوب قدرت بی زوال بانوخدايان اسطوره‌ای خود بود، با اقدامی جبرانی بخشي از قدرت مافوق طبيعی زنانه آنها را در قالب‌های دختر شاه‌پريان و داستان‌های روزمره خود جای داده و قسمتی ديگر را هم بصورت زن برتر در ادبيات خود زنده می كند و در يک كلام می توان گفت در جهان‌بينی انسان باستانی ابرانسان زن بوده است.

 آناهيتا و اشی از جمله ايزدبانوهای ايرانی می باشند كه در جای جای نوشته‌های باستانی جلوه می كنند. در ميان امشاسپندان از لحاظ زبان‌شناسی زبان اوستايی، سه امشاسپند نخستين يعنی وهومن – اشه‌وهيشته و خشتره‌وئيريه، نرينه؛ و سه امشاسپند بعد يعنی سپنته‌آرمئيتي و هئوروتات و امرتات از نظر لغوی، مادينه‌اند. از سوی ديگر با نگرشی ژرف در معنای اين سه نيروی اهورايی

سپنته‌آرمئي‌تی: مهرورزی افزاينده كه بعدها به شكل سپندارمذ يا اسفند تغييرشكل داده است كه در باور باستان، زمين نماد آن است .

هئوروتات: رسايی كه زايش، بالندگی و خروش آب‌ها و چشمه‌ها در ذهن ايرانی يادآور اين نيروی خدايی است.

امرتات: بي‌مرگی و جاودانگی كه رويش و بالندگی گياهان و سبزينگی، نماد باستانی آن است.

 

 جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان

مي‌توان دريافت كه هسته اصلی اين سه امشاسپند، مهرورزي و عشق بي‌آلايش و ازخودگذشتگي و پروراندن و زايندگي است و نشانگر اهميت نقش زن و مادر در انديشه و باور انسان نخستين و ايرانيان باستان است. چنانكه در ادبيات ايراني نيز مادر طبيعت، مام ميهن، … بسيار به‌چشم مي‌خورد. اگر در باور ايراني مرد داراي قدرت مردانگي و تفكر و خردورزي بيشتري است، در برابر آن زن نيز داراي مهرورزي، عشق پاك، پاكدامني و ازخودگذشتگي فراوان‌تري است كه هر يك از اين‌دو به تنهايي راه به جايي نبرده و حتي روند پويايي گيتي را هم به ايستايي مي‌كشانند. اگر مردان بدنه هواپيماي خوشبختي‌اند ، زنان موتور آن‌اند كه پيكره بي‌موتور و موتور بي‌بدنه هيچ‌كدام به تنها به اوج سعادت نمي‌رسند بلكه ذره‌اي حركت و جنبش هم برايشان ناممكن است.

در گاهان ستوده‌شده، اشوزرتشت خوشبختي بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مي‌داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد. و از ديدگاه وي همه انسان‌هاهمه زنان و مردان – داراي حقوق برابرند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلي مي‌داند و خوشبختي همسران جوان را در زندگي زناشويي در اين مي‌داند كه هر يك بكوشند تا در راستي از ديگري پيشي جويند.

اين هماهنگي و ميانه‌روي پيامبر بسيار ارزشمند و قابل‌توجه است. در زماني‌كه در بسياري از سرزمين‌ها و فرهنگ‌هاي جهان باستان، دختر منفور خانواده بود و حتي گاهي پس از زايش بي‌درنگ زنده‌زنده به گور مي‌رفت؛ در ايران باستان، زن همكار و همفكر مرد در زندگي زناشويي و حتي گاهي در زمينه حقوقي – ديني و مذهبي – جنگ و پهلواني بوده‌است.

پس از زناشويي و تشكيل خانواده شوهر به‌نام نمانوپئي‌تي (Nemanu Paiti) و زن به‌نام نمانوپتني (Nemanu Patni) خوانده مي‌شود. جزء اول هر دو واژه به معني خانه و پئي‌تي و پتني هر دو به معناي سردار و رئيس‌اند كه پئي‌تي، نرينه و پتني، مادينه است. اين‌دو واژه را كدخدا و كدبانو معرفي كرده‌اند و پيداست همانگونه كه شوهر مقام كدخدايي و رياست خانه را عهده‌دار است، زن هم كدبانوي خانه است نه كنيز و مأمور

"اینک زمین را می ستاییم،

زمینی که ما را در بر گرفته است.

ای اََهوره مَزدا!

زنان را می ستاییم.

زنانی را که از آن تو به شمار آیند

و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم."

اوستا - یسنا 38 - بند 1

 

جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان

 

 

 

ملت ایران از جمله …ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده اند.

 

 این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است.

 

 ایکاش با درس گرفتن از گذشتگان ما هم کمی شادمانی را به هر بهانه ای که شده به زندگی خود راه دهیم و شاد زندگی کنیم و شاد زیستن را بیاموزیم.

 به امید آن روز

 پس  بیایید از این سال با یک شاخه گل به مادر ، همسر و یا عشقمان از این روز پر شکوه و باستانی که یاد آور این است که ما ایرانیان همیشه در بیشتر مسائل خود ریشه ای داشته ایم و نیازی به ریشه بیگانه نداریم ، پاسداری کنیم و در ترویج دوباره آن کوشا باشیم .

  بدین منظور محله های زرتشتی نشین  ۲۹ بهمن جشن اسفندگان روز آرمان پاک و روز مادر را با برپایی جشنی گرامی میدارند.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  روزی كه زنان در خانه سروری می كردند



  بوذرجمهر پرخیده :

  روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا«سپندارمز» نام دارد. جشن اسفندگان برابر است با روز سپندارمزد از اسفندماه؛ ۲۹ بهمن ماه خورشیدی در گاهشماری امروز ایران.
 ایرانیان از دیرباز این روز را روز زن و روز مادر می نامیدند.
 در اين روز بانوان و دوشيزگان سروری می‌کرده اند و ديگر افراد خانواده به آنان پيشكش می‌دادند.
 ابوریحان بیرونی در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه» با بر شمردن ویژگی های این جشن می‌نویسد: «اسفندارمز فرشته موکل بر زمین است و نیز بر زن‌های عفیف رستگار و شوهردوست و خیرخواه ... در زمان گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده است و در این عید مردان به زنان بخشش می‌نمودند و هنوز این رسم در اصفهان و دیگر شهرهای پهله (شهرهای ناحیه ی مرکز و غرب ایران) باقی مانده است».
 در جای دیگر آورده‌است که در این روز زنان بر تخت پادشاهی می‌نشستند و فرمان می‌راندند، و همه کارها نیز به دست مردان و پسران انجام می‌گرفت.
 این جشن همراه با آیین‌های ویژه برگزار می‌شود. به گفته ابوریحان بیرونی در این روز زنان كارهای خانه را به مردان می‌سپردند. به این روز «جشن مزدگیران » نیز می گفتند و مردان به زنان مزد یا هدیه می دادند.
 در اين روز زنان لباس و کفش نو می‌پوشند. زنان پرهیزگار و پارسا که در زندگی زناشویی خود فرزندان نیک پرورش داده اند، از مردهای خود پیشکش های ارزنده دریافت می‌دارند.
یکی دیگر از نام های این جشن، جشن «برزگران» یا «برزیگران» است که به انگیزه نقش بنیادین برزگران و کشاورزان در سبز کردن و بارور نگه داشتن زمین بوده است.
مردم ایران در تاریخ خود، کارنامه درخشانی را در زمینه ارج نهادن به جایگاه بلند زن از خود بر جای نهاده و امروز زنان ایرانی از این روی بر خود می‌بالند که در سرزمین زنانی چون: دغدو ، پوروچیستا ، روشنک ، پانته آ، ماندانا ، آتوسا ، شهرناز ، ارنواز ، فرانک ، سیندخت ، رودابه ، تهمینه ، گردآفرید ، فرنگیس ، منیژه ، بانو گشسب ، ویس ، کتایون ، همای ، پوراندخت ، آزرمیدخت ، ....و زندگی می‌کنند ، سرزمینی که بسیاری از زنانش پهلوانانی نامور و دیگر گردان و مبارزانش در دامن شیرزنان پرورانده شده اند.
به راستی چرا این جشن به زنان ویژه شده و بر چه باور و فلسفه ای استوار است؟
«سپنتَه‌آرمَئي‌تي» یا «سپندارمز» آمیزه‌ای است از: «سپنته» : سپند، پاک و مقدس، «آرمئی‌تی» : فروتنی و بردباری.
 این واژه در پهلوی ؛ سپندارمت و در فارسی سپندارمز، اسفندارمز و اسفند شده است. در جهان مینوی‌ نماد بردباری و شکیبایی اهوراداده و در جهان مادی نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشان و نمادی از باروری و زایش است.
سپندارمز از امشاسپندان است. از میان امشاسپندان سه امشاسپند نخستین ؛ وهومن، اشه وهیشته و خشتره وئیریه ، نرینه و سه امشاسپند سپنته آرمئیتی، هئورتات و امرتات مادینه‌اند. هسته بنیادین این سه امشاسپند مادینه مهرورزی، عشق بی‌آلایش، زایندگی، از خودگذشتگی و پروراندن است و نشانگر ارج نقش زن و مادر در اندیشه ، فرهنگ و باور ایرانیان است.
در گاتهای اشوزرتشت، هیجده بار از او یاد شده‌است و اشوزرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرام بخشی به کشتزاران، چراگاه ها، جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک و برای کمک به دخترش پورچیستا در گزینش شوی خویش به یاری فرا می خواند. سپنته آرميتي در گاتها به چم آرامش افزاينده اهوراداده آمده‌است.
« به درستی گویم هر کس مرد یا زن ای مزدا اهورا بخشد آن چیزی را که تو در زندگانی بهترین می‌شناسی از پاداش اشا و خشترا در پرتو وهومن برخوردار خواهد شد و کسانی را که برای نیایش تو راهنمایی خواهم کرد آنان را همه از پل چینود خواهم گذرانید. » هات 46 بند 10
اینک زمین را می ستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهوره مَزدا !
زنان را می ستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم.- اوستا - یسنا 38 – بند1
در اساتیر و باورهای ایرانی نخستین زن و مرد جهان به نام «مشی و مشیانه» از ریشه دوگانه گیاهی به نام مهرگیاه و از دل زمین روییده ‌اند و زمین یا سپندارمز ، مادر نخستین دانسته شده است.
در فرهنگ ایرانی، زن و مرد با یکدیگر برابرند و هیچ یک را بر دیگری سروری نیست.هر دو به آزادی زندگی  می کنند. دختر در همسر گزینی آزاد است. زنان ایرانی می توانستند تیراندازی ، اسب سواری ، شمشیرزنی و دیگر آیین های پهلوانی را بیاموزند و در شکار و جنگ شرکت جویند. در تاریخ ، گزارش هایی از زنان نامور و شیرافکن ایرانی می خوانیم که با دلاوران و  پهلوانان مرد نیز دست و پنجه نرم می کردند و آن ها را شکست می دادند.
در اساتیر ایرانی سپنته آرمئیتی بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیر و کمان برای آرش کمانگیر را به منوچهر شاه داد تا گستره آغوشش را برای فرزندان خود بازتر کند.
در تاریخ ادبی جهان می بینیم که ویژگی های ایزدبانوی سپندارمز، در اندیشه ی جهانیان جای باز کرده. ستایش زن و عشق هنگامی به ادبیات اروپایی (و اندک اندک به فرهنگ آنان) راه یافت که اروپاییان در جنگ‌های صلیبی با فرهنگ ایرانی آشنا شدند.
سراسر اوستا به ویژه فروردین یشت و یسنای 38سرشار از سخنانی در ستایش و گرامی داشت زمین و زن است.
می‌ستاییم این زمین را، می‌ستاییم آن آسمان را،
می‌ستاییم روان‌های جانوران سودمند را،
می ستاییم روان‌های مردان پیرو راستی را،
می‌ستاییم روان‌های زنان پیرو راستی را،
در هر سرزمینی که زاده شده باشند،
مردان و زنانی که برای پیروزی آیین راستی کوشیده‌اند،
می‌کوشند و خواهند کوشید.(اوستا - فروردین یشت - بند 153 و 154)
در نوشته های پهلوی او را یاری رسان نویسندگان و پدیدآورندگان فکر و اندیشه می دانند.
جشن اسفندگان روز زن و روز زمین و زایندگی خجسته باد.






تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:بوذرجمهر,پرخیده,سپندارمز,پیشکش,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:جوجه قاتل,فسیل,فسیل زنده,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بایـدها و نبایـدهای روز عشـق و دوستـی ایـرانی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


  درست به همان اندازه که این روز را دوست داریم، استرس و اضطراب زیادی هم داریم. با توجه به بالا رفتن شدید قیمت‌ گل و شکلات و جواهرات به مناسبت این روز، فشار و استرس برای پیدا کردن هدیه مناسب غیرقابل‌اجتناب است. البته تمام سعی ما این است که هدیه را از صمیم قلب به عشقمان بدهیم و می‌دانیم که عشق باارزش‌ترین قسمت این اتفاق است. اما بااینحال، کنترل استرسمان کمی دشوار است. با اینکه احساس می‌کنید باید حتماً در این روز به عشقتان هدیه‌ای بدهید اما منطقتان را فراموش نکنید. در زیر به 7 کاری که باید شدیداً از انجام آن در این زمان از سال خودداری کنید اشاره می‌کنیم:

 
قرض کردن برای خرید هدیه
  به هر قیمتی که شده باید از قرض گرفتن پول برای خریدن هدیه روز عشق خودداری کنید. درست است که مواقع اضطراری پیش می‌آید اما این مربوط به مواقعی است که آن پول اهمیت خیلی زیادی در زندگیتان دارد و روز عشق جزء این اتفاقات و مواقع نیست. هر چقدر هم که همسرتان را دوست داشته باشید، اما این بدهی ارزشش را ندارد چون یک روز خوشحالیتان با هفته‌ها یا شاید ماه‌ها استرس مالی شما برابر خواهد بود. پس سعی کنید به اندازه بودجه‌تان هدیه بخرید.

 
هزینه کردن بیشتر از آنچه خودتان دوست دارید
  روز عشق رویدادی برای جشن گرفتن عشق و دلدادگی است نه مادیات. با در نظر داشتن این واقعیت، سعی کنید راه‌هایی غیرمادی برای نشان دادن عشقتان و خوشحال کردن همسرتان در این روز پیدا کنید. یک شام خوشمزه درست کنید. یک شب را در کنار هم تنها در خانه سپری کنید و جشن بگیرید. با هم به پارک یا هر تفریگاه دیگر بروید. نباید احساس کنید که خسیس‌بازی درآورده‌اید یا اینکه به همسرتان بی‌توجهی کرده‌اید. فقط می‌خواهید برای یکبار هم که شده منطقی عمل کنید.

 
بیش از اندازه انتظار داشتن
  اگر می‌بینید که امیدوارید یک انگشتر الماس فوق‌العاده در این روز هدیه بگیرید، وقتش رسیده که از این افکار دست بکشید. خیلی وقت‌ها بدون اینکه متوجه شویم همسرمان را در حد استانداردهای فوق‌العاده غیرعادی بالا می‌گیریم. سعی کنید ارزیابی منطقی از وضعیت همسرتان داشته باشید و انتظاراتتان را نیز براساس آن ارزیابی قرار دهید.

 
دلسوزی برای خود اگر در این روز تنهایید
  بیشتر اوقات افراد مجرد در روز عشق احساس ناراحتی می‌کنند. اگر احساس کردید که چنین حسی به شما هم دست داده است، سعی کنید چند نفر از دوستان مجردتان را دور خود جمع کنید و با هم خوش بگذرانید. می‌توانید حتی استقلالتان را جشن بگیرید! حتی لازم نیست پول هم خرج کنید. یک غذای خوشمزه بپزید و در کنار هم لحظات خوشی داشته باشید.

 
بیش از اندازه خود را درگیر این روز کردن
 
به جای اینکه مدام به جزئیات این روز، اینکه چه بخرید، چه بپوشید، کجا بروید و اینها، فکر کنید، تلاش کنید از لحظاتتان لذت ببرید. البته باید برای این روزتان برنامه‌ریزی داشته باشید اما لازم نیست آنقدرها هم خودتان را درگیر کنید چون با اینکار فقط وقت و پول زیادی را هدر خواهید داد. تلاش کنید آرامش خودتان را حفظ کنید، خودتان باشید و تلاش کنید خوش بگذرانید. نگذارید روز عشق به منبع استرس برایتان تبدیل شود.

 
هزینه کردن برای غذا و هدایایی که از بین می‌روند
  چرا پولتان را صرف خرید گل و شکلات کنید که طی چند روز خراب می‌شوند؟ تلاش کنید هدایایی بخرید که دوام بیشتری داشته باشند.

 
به گردن گرفتن همه مسئولیت مالی
  روابط قوی مستلزم مصالحه هستند. به جای اینکه فکر کنید باید همه هزینه‌های یک قرار ملاقات مجلل را بپردازید، تلاش کنید هزینه‌ها را تقسیم کرده و با هم برای این روز برنامه‌ریزی کنید. با اینکه سورپرایز کردن همدیگر خیلی جالب است اما با هم ساختن یک اتفاق هم به همان اندازه لذت‌بخش است. اگر از نظر مالی و زمانی احساس فشار می‌کنید، میتوانید مسئولیت این رویداد را با هم تقسیم کنید. سرانجام هر چه که باشد در عشق واقعی همه چیز باید تقسیم شود.

 
خط پایان
  بدون شک روز عشق و دوستی یکی از زیباترین و هیجان‌انگیزترین روزهای سال است. پس به جای اینکه آن را به روز پراسترس و فشار تبدیل کنید، تلاش کنید با استفاده از نکاتی که در بالا اشاره کردیم، همه چیز را راحت‌تر بگیرید تا بتوانید عشق رابطه‌تان را بهتر احساس کنید. هر کاری که می‌کنید تلاش کنید با منطق جلو بروید و برای لذت یک روزه خیلی احساساتی نشوید.





تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:انگشتر الماس,روز عشق ایرانی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


10 قانون زندگی

 
قانون یکم: به شما جسمی داده می‌شود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.

قانون دوم: در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید.

قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.

قانون چهارم: درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید، بنابراین بهتر است زودتر درس‌هایتان را بیاموزید.

قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید.

قانون ششم: قضاوت نکنید، غیبت نکنید، ادعا نکنید،سرزنش نکنید،تحقیرو مسخره نکنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط قرار می‌دهد تا ببیند شما چکار می‌کنید.

قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.

قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد.

قانون نهم: جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.

قانون دهم : خیرخواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.






تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:دانستنیها,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

درویشی تهیدست از كنار باغ كریم خان زند عبور می‌كرد.

چشمش به شاه افتاد با دست اشاره‌ای به او کرد.

كریم خان دستور داد درویش را به درون باغ آوردند.

كریم خان گفت: این اشاره‌های تو برای چه بود؟

درویش گفت: نام من كریم است و نام تو هم كریم و خدا هم كریم. آن كریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟

كریم خان در حال كشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟

درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.

چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان را بفروخت. خریدار قلیان كسی نبود جز كسی كه می‌خواست نزد كریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سكه كرد و قلیان نزد كریم خان برد...

روزگاری سپری شد. درویش جهت تشكر نزد خان رفت.

ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به كریم خان زند كرد و گفت: نه من كریمم نه تو. كریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول كرد و قلیان تو هم سر جایش هست !!!

 

 

سخن روز : اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد...مارکز  





تاريخ : شنبه 29 بهمن 1390برچسب:قلیان,درویش,کریم خان,تحفه,مارکز,,
ارسال توسط سورنا

امروز 29 بهمن ماه 


http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


راهبه ای در یک صومعه بسیار منطقی فکر میکرد و به همین سبب به خواهر منطقی معروف شده بود. شبی باتفاق راهبه دیگری به صومعه مراجعت میکردند که متوجه شدند مردی آنها را تعقیب میکند. دوستش پرسید چی فکر میکنی؟ گفت منطقی است که فکر کنیم او در صدد است به ما تجاوزکند. دوستش گفت حالا چیکار کنیم؟ گفت منطقی است که از هم جدا شیم، هر دوی ما را که نمیتواند تعقیب کند. جدا شدند و دوستش سراسیمه خود را به صومعه رساند در حالیکه مردک بدنبال خواهر منطقی رفت بعد از مدتی خواهر منطقی هم وارد شد، و ماجرا را تعریف کرد. گفت مردک به من نزدیک شد و من منطقی دیدم که دامن خودم را بزنم بالا دوستش پرسید او چی کار کرد؟ گفت او هم شلوار خود را کشید پایین. پرسید خب، بعدش چی شد؟ گفت خب، نتیجه منطقی این شد که من با دامن بالا زده خیلی سریع تر میتوانستم بدوم تا اون که شلوارش پایین بود و به این ترتیب تونستم از دستش در برم بیام اینجا!





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:صومعه,منطق,منطقی,دامن,شلوار,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 




تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:عکس متحرک,کلاه قرمز,کلاه قرمزی,,
ارسال توسط سورنا

 

خلاصه تصاویر تست مانکن زیر از ایران خودرو لو رفته جالب است … rolling on the floor


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:مانکن,مانکن تست,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 تنها رویشگاه برجاي مانده کرفس کوهی، یک گام تا نابودی



  سورنا لطفی نيا :

كرفس كوهي  برداشت‌های غیر مجاز، ريشه‌كني، خشکسالی، چرای بیش از اندازه‌ي دام و ... از شوندهاي(:دلايل) نابودی رویشگاه‌ها كرفس كوهي است. اين روزها تنها جايي كه كرفس كوهي، توان روييدن داشت در روستاي «چين» در استان چهار‌محال و بختياري هم راهي تا نابودي ندارد.
 به گزارش مهر؛ کرفس کوهی، گیاهی خوشبو و ويژه‌ي کوه‌های چهارمحال‌وبختیاری است كه امروزه به شوند(:علت) ریشه‌کنی و ويراني رویشگاه‌های این گونه، تنها به جاهاي سخت‌گذر و دوردست کوهستان‌های روستای «چین» این استان، محدود شده و رو به نابودی است.
 کرفس کوهی با نام محلی «کلوس» از خانواده‌ي، چتریان و نام علمی  kelussia odoratisssima mozaffa گیاهی دو ساله یا چند ساله است كه دوره‌ي رویش آن، از هفته‌ي پاياني اسفندماه آغاز و تا آغاز خورداد ماه ادامه دارد.
 بیشترین فراوانی پراکنش این گیاه از بلنداي ٢هزار و 100 متری تا ٣ هزار متری در اقلیم‌های گوناگون استان چهارمحال وبختیاری به‌ويژه در آب ‌و هواي بخش هايي بالايي است.
نرخ بالای این محصول طبیعی شوند سواستفاده و برداشت‌های غیرمجاز شده كه همين كار، نابودي بسياري از رویشگاه‌ها را در بر داشته است. همچنین خشکسالی، چرای بیش از اندازه‌ي دام و ... از شوندهايي است که به نابودی رویشگاه‌ها كرفس، دامن زده است.
«سید حسینعلی درخشان»، هموند شورای اسلامی روستای چین با اشاره به این‌که هم اکنون دو سوم رویشگاه کرفس کوهی به شوند برداشت نادرست، نابود شده است، گفت: «در سال‌هایی که جاده نبود، سواستفاده‌گران، با چهارپایان می‌آمدند و کرفس برداشت  می‌کردند و این در حالی بود که نابودي آن‌ها بسیار کمتر بود.»
 سید حسینعلی درخشان گفت: «اما امروزه به آسانی، با خودرو، به رويشگاه‌ها می روند و گیاه کرفس را از ریشه می برند و نابودی یک‌باره‌ی آن را به بار می آورند.»
 «هومان خاکپور» فعال محیط زیست و منابع طبیعی در چهار محال و بختیاری گفت: «اگر برای رويشگاه كرفس در روستای چين، برنامه‌ای نداشته باشیم و نتوانیم با مدیریت درست بهره‌برداری پایدار، از این رویشگاه‌های کرفس داشته باشیم، بی گمان سرنوشت این رویشگاه نیز به سرنوشت رویشگاه کوه‌های «قارون» که ذخیرگاه کرفس در «لردگان» بود تبدیل می شود».






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

خدا جلوی سنگهای بزرگتر را می گیرد

 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups

 





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:خدا,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



 

سایت تفریحی-khabar.akhjoonbazi.com - طالع بینی جالب ورزشی – اختصاصی سایت
 
 بیشتر افراد برای مسائل عشقی و کاری به طالع بینی روی می‌آورند، اما در مورد ورزش چطور؟!

 نگاه نو به تناسب اندام، توجه به نشانه «برج ها» و وارد کردن آن ها در تمرینات ورزشی است. حتی اگر شما با این عقیده موافق باشید که اجرام آسمانی می‌توانند تصمیمات و اتفاقات زمینی را از قبل خبر دهند، اما تأثیر آن ها روی تناسب اندام کمی‌غیر معقول به نظر می‌رسد. اما استفاده از طالع بینی دید تازه و جدیدی را به تمرینات ورزشی می‌بخشد و می‌توانید با توجه به نشان مخصوص ماه خود، ورزش مخصوص تان را انجام دهید.

 
 
  وقتی شما خواستنی ها و نخواستنی ها و توانایی های طبیعی و ذاتی تان را بدانید، می‌توانید یک رژیم غذایی و ورزش را انتخاب کنید و انجام دهید. چون مناسب شماست و صرفاً به خاطر اینکه مربی بدنسازی شما اینطور می‌خواهد و می‌گوید این ورزش برای سلامتی و لاغر کردن تان مفید است. طبق نظریه ستاره شناسی، هر نشانه، قدرت و تمایلات خاص خودش را دارد؛ و تک تک نشانه ها با اعضای بدن در ارتباطند.
 
  در واقع، دانستن طالع ورزش و تناسب اندام به عادت های ورزشی قدیمی‌تان جان تازه ای می‌بخشد مخصوصاً اگر از انجام دادن حرکات تکراری خسته شده اید. وقتی حرکت ورزشی مناسب انجام می‌دهید، به جای اینکه فکر کنید ورزش کرده اید بیشتر برایتان جنبه بازی و تفریح خواهد داشت. آن وقت است که از حرکات ورزشی لذت می‌برید و در عین حال بدنی سالم خواهید داشت.

 برج فروردین (حمل)
  نشان ویژه: بلند همتی و جاه طلبی
  عضو تأثیرپذیر: سر
  حرکت ورزشی ایده آل: حرکات بدنسازی با دستگاه به صورت کاملاً فشرده و حرکات کششی.
  فروردینی های پر انرژی و هدفمند می‌توانند در رقابت ها پیروز شوند و نتیجه بگیرند. مثلاً کیک بوکسینگ ورزش محبوب برج حمل است چون از رقابت و به کارگیری استراتژی در آن لذت می‌برند.

 

 برج اردیبهشت (گاو)
  نشان ویژه: استواری و استحکام.
   عضو تأثیرپذیر: گردن
حرکت ورزشی ایده آل: بدنسازی با دستگاه، حرکات قدرتی ساده و حرکات کششی.
متولدین برج حمل راحت طلب هستند و به همین دلیل از روابط پیچیده یا وسایل خیلی مجلل پرهیز می‌کنند و به جای آن ترجیح می‌دهند ساده رفتار کنند و سرشان در کار خودشان باشد.
دو سرعت، دراز- نشست و برخی حرکات ایستاده کششی این افراد را سرحال می‌آورد.
معمولاً نخستین جایی که با انجام این حرکات منقبض می‌شود و به آن فشار می‌آید گردن است پس مراقب باشید منطقه حساس را فشار ندهید.

 

برج خورداد (جوزا)
نشان ویژه: کنجکاوی
عضو تأثیرپذیر: شش ها
حرکت ورزشی ایده آل: مدیتیشن و حرکات ورزشی که بدن را با روح مرتبط کند.
با ذهنی پراکنده و فعال، متولدین جوزا نیاز بسیار زیادی به انگیزه و محرک دارند.
پیاده روی و گپ زدن با دوستان، طبیعت اجتماعی این افراد را ارضا می‌کنند (و باعث عملکرد بهتر شش ها می‌شود) یا راه رفن روی تریدمیل در حال گوش کردن به موسیقی مورد علاقه، تا مغز شلوغ شما را کمی‌آرام کند. البته حواستان باشد حرکات آرام آخر ورزش را فراموش نکنید، آرام شدن برای شما ضروری است.

 

برج تیر (خرچنگ)
نشان ویژه: حساسیت
عضو تأثیرپذیر: شکم
حرکت ورزشی ایده آل: حرکات سبک، بدنسازی با دستگاه به طور منظم.
سرطان نشانی حساس و سخت گیر است که حرکات ورزشی نرم و سبک را ترجیح می‌دهد. می‌توانید بین شنا و دوچرخه ثابت در محیطی آرام یکی را انتخاب کنید.
سرطان به شکم حکمرانی می‌کند، پس حرکات کششی و قدرتی مربوط به آن را زیاد انجام دهید تا احساس خوبی داشته باشید.

 

برج امرداد (شیر)
نشان ویژه: شکوه و جلال
عضو تأثیرپذیر: قلب
حرکت ورزشی ایده آل: یوگا قدرتی و هماهنگ کردن آن با هدف کوچک کردن شکم، ران و باسن.
افراد متولد برج اسد ژیمناستیک و بدنسازی دوست دارند، هر چه تعداد آینه ها بیشتر باشد، بهتر است.
اما آنها محیط تمیز و سالم را می‌پسندند پس آنها را در سالن ورزشی یا اتاق بدنسازی را بدبو نمی‌توانید پیدا کنید.
یوگای قدرتی دقیقاً با علاقه وافر این برج به حرارت، جور در می‌آید و این هماهنگی بدن شما را در بهترین حالت ممکن قرار می‌دهد.

 

برج شهریور (سنبله)
نشان ویژه: هوش و فراست
عضو تأثیرپذیر: دستگاه گوارش
حرکت ورزشی ایده آل: پیاده روی قدرتی و حرکات ناحیه شکم
سنبله سخت گیر بسیار وسواسی و مشکل پسند است. متولدین سنبله از سالن های ورزشی کثیف متنفرند و بیشتر، ورزش هایی را ترجیح می‌دهند که در هوای آزاد باشد.
پیاده روی های سریع و طولانی مدت، سوخت و ساز بدنتان را بالا می‌برد و قدرت تفکرتان را تقویت می‌کند.
حرکات ورزشی ناحیه شکم و برخی حرکات یوگا باع می‌شود سم ها از بدن خارج شوند و دستگاه گوارش تقویت شود.

 

برج مهر (ترازو)
نشان ویژه: سازگار
عضو تأثیرپذیر: کمر
حرکت ورزشی ایده آل: طناب زدن
معمولاً متولدین مهرماه نیازی به کاهش وزن ندارند و بیشتر، وزن شان را متعادل نگاه می‌دارند.
انجام حرکات ورزشی ناموزون آرامشتان را تهدید می‌کند.
مثل کلاس های بدنسازی که همیشه شما موقع اجرای حرکات، قدم هایتان را گم می‌کنید و گیج می‌شوید.
حرکت هایی نظیر شکل روبه رو برای کمرتان مفید است و مناسب حالتان می‌باشد.
حرکات موزون هم با طبیعت و ذات شما سازگار است.

 

برج آبان (عقرب)
نشان ویژه: قوی و مشتاق
عضو تأثیرپذیر: اندام های تولیدمثل
حرکت ورزشی ایده آل: مجموعه ای از حرکات ورزشی قدرتی
عقرب ها طالب شور و اشتیاق بسیار زیادی هستند یعنی هیچ ورزشی را تا عرق شان درنیاید، کامل نمی‌دانند.
تمرینات ورزشی مثل کوهنوردی، یوگا قدرتی و تمرینات دسته جمعی، میزان اندورمین را همان طور که دوست دارید بالا می‌برد.

 

برج آذر (قوس)
نشان ویژه: ماجراجویی
عضو تأثیرپذیر: ران
حرکت ورزشی ایده آل: تمرینات روباز، کوهنوردی.
متولدین «قوس» یک ذخیره بسیار بزرگ انرژی دارند و عاشق ورزش های روباز هستند.
پیاده روی، صخره نوردی، اسکی روی آب و روی برف تماماً ورزش هایی هستند که نیازها و احساساتتان را پاسخ می‌دهند و باعث ترقی و افزایش حس ورزشکاری تان می‌شود (البته ران هایتان را هم قوی و کشیده می‌کند).
اگر شرایط برای ورزش های خارج از سالن فراهم نبود می‌توانید به سراغ کوهنوردی بروید.

 

برج دی (جدی)
نشان ویژه: ورزیده و ماهر
عضو تأثیرپذیر: زانوها
حرکت ورزشی ایده آل: بالا رفتن از پله، یوگا
متولدین برج جدی دریافته اند که اصرار و ممارست، نتیجه بخش خواهد بود.
دوست دارید در همه زمینه ها فعالیت کنید، پس بدنسازی با دستگاه مثل دستگاه پله برایتان بسیار مناسب است.
یوگا هم برای افزایش دقت تان بسیار مفید است.
این ورزش ها باعث تقویت ماهیچه ها و عضلات دور زانو می‌شود.

 

برج بهمن(دلو)
نشان ویژه: خیال پردازی
عضو تأثیرپذیر: ساق پا
حرکت ورزشی ایده آل: هر نوع ورزشی خارج از قاعده و تکرار
از دستور دادن به دلوی ها بپرهیزید چرا که از دستور شنیدن متنفرند.
بهتر است همه چیز را به صورت انتخابی به آنها بگویید. متولدین دلو عجیب و غریب هستند.
مثلاً ممکن است به عنوان ورزش، لی لی بروند و واقعاً هم این کار را می‌کنند تا اینکه پرش را الگوی دیگران کنند.
پس از آن سراغ کار دیگری می‌روند.
البته از کلاس های ورزشی شلوغ هم به شدت دوری می‌کنند.
بهتر است قبل از انجام حرکات مربوط به ساق پا، حتماً مچ پا و قسمت های دیگر آن را کاملاً گرم کنید و بیشتر از حد توان تان هم وزنه نزنید.

 

برج اسفند(ماهی)
نشان ویژه: ایده آلیسم
عضو تأثیرپذیر: پا
حرکت ورزشی ایده آل: تنفس یک در میان با سوراخ های بینی، شنا و یوگای سبک و ملایم
قبل از هر چیز متولدین برج حوت نیاز به محیط ورزشی آرام و ساکت دارند، بدون ساعت، مربی پر سر و صدا و هرگونه تجهیزات دست و پاگیر و مزاحم.
نشان ماهی، عاشق آب است پس بهترین پیشنهاد برای اسفندی ها انواع و اقسام ورزش های آبی است.
تنفس یک در میان و متناوب سوراخ های بینی باعث آرام شدن ذهنتان می‌شود، در حالی که حرکات نشسته یوگا، نرمش و انعطاف پذیری بدنتان را حفظ می‌کند و پاها را استراحت می‌دهد
.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


روز۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) ؟    

 

۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) روز عشق ايراني       منوچهر ارغوانی - چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک ، شکلات و … در کشورمان باب شده است . اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند.

تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند

 ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) را به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) را؟

 

 

ولنتاین چیست؟

در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم . کلودیوس ، عقاید عجیبی داشت، از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد؛ از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبر دار می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند

و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق.

  اما متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز، با بیش از چهارهزارو پانصد سال تمدن، برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و فخر می دانند! همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر بیگانگان بجا می آورند، ولی تا به حال اسم "سپندارمذگان" به گوششان هم نخورده است .

 

 

  "سپندارمذگان" چیست؟

در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.

در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.

 

"سپندارمذ" لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است.

 

"سپندارمذگان" جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.

 

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

 

برگرفته از مقاله هاي گوناگون





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:منوچهر ارغوانی,عشق ایرانی,روز عشق ایرانی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

خب دست نزن!!
 
15254083749812714511.jpg
 
 علی پهلوان، خواننده گروه موسیقی آریان،در کنسرتی که به همراه گروه برای ایرانیان مقیم لندن به منظور جمع آوری کمک برای مردم آفریقا داشتند،در میان اجرا از همه تماشاچیان خواست که سکوت محض برقرار کنند. سپس در حالیکه در سکوت کامل سالن دستهایش را با ریتمی آرام ولی پیوسته به هم می کوفت، برای این که مردم را متوجه عمق فاجعه گرسنگی در آفریقا کند، خطاب به تماشاچیان گفت: « هربار که من دستهام رو به هم می کوبم،  کودکی در افریقا می‌میره »
 از ردیف جلوی تماشاچیان، صدایی با لهجه غلیظ ترکی سکوت را شکست: «خب دست نزن پدر سگ! »




ارسال توسط سورنا

 

شماره تلفن 191

اگر خدای نکرده خیلی فوری نیاز به داروخانه پیدا کردید و به خاطر این که هول شده اید مغزتان قفل کرد و هیچی یادتان نیامد، این تلفن حسابی به دردتان می خورد. 191 با پرسیدن منطقه ای که در آن هستید، برایتان نام و نشانی همه داروخانه های نزدیک را می خواند...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:آدمهای موفق,آدم موفق,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



 سرشماری در شهرهای مختلف    بي منظوره ها


  قم
-
سلام حاج آقا
-
سلام علیکم و رحمه الله و برکات برادر . خسته نباشید . خدا قوت ان شاالله . الله اکبر.
-
ببخشید حاج آقا شما چند تا فرزند دارید؟
-
بسم الله الرحمن رحیم ..... دو تا , یه دختر یه پسر
-
شغل
-
مداحی . نوحه خونی . فروش البسه روحانیون و طلبه ها . مدیریت خانه عفاف.
-
تعداد همسر ؟
- 55
تا
-
بله!؟!؟!؟!؟!؟!؟! ببخشید بچه هاتون زن زاییدن یا زناتون بچه زاییدن؟!
- 54
تا صیغه یک نفر هم نکاح.
-
صحیح .
-
وقت نمازه برادر امری با من نیست؟
-
نه متشکرم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکات
-------------------

اصفهان
-
سلام
-
سلام دادا
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
سی و سه تا
-
چند تا دختر چند تا پسر ؟
-
همش پسرس دادا
-
تحصیلات؟
-
دکترای متالوژی گرایش ذوب آهن .
-
شغل؟
-
برج ساز .
-
وسیله نقلیه دارید؟
-
بله . یه ژیان دارم
------------------------
زاهدان
-
سلام
-
شلام
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
شی و هفتا داشتم الان شه تاش مونده!
-
جان!؟!؟!؟ منظورتون چیه!؟!؟؟!
-
شی تاشون تو درگیری با نیرو انتظامی کشته شدن!
-
متاسفم . حالا باقیمانده چندتا دختر و چند تا پسر؟
-
شه تا دختر
-
شغل ؟
-
مامور نیروی انتظامی . شتاد مبارزه با مواد مخدر
-
بسیار عالی!!!
----------------------
 

خوزستان – عرب


-
سلام
-
السلام علیک!
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
خمسه عشره واحد (51 عدد)
-
چند تا دختر چند تا پسر!؟
-
اربعه عشره ذکور(40 تا پسر) آمار دخترام هم به تو لامربوط !!!!
-
متشکرم!!! خدانگهدار
-
فی امان الله
-----------------------
شیراز
-
سلام
-
سلام کاکو
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
سه تا کاکو
-
تعداد دختر و پسر ؟
-
سه تاش دختره کاکو
-
شغلتون ؟
-
لوازم آرایشی بهداشتی میفروشم کاکو.
-
در آمد متوسط ماهانه؟
- 15
میلیون تومن در ماه کاکو.
-
ببخشید شما خلبان هستید یا کاسب!!!!!؟؟؟؟
-
نه جون کاکو من کاسب لوازم آرایشی هسم
-------------------------------
جنوب تهران
- سلام
-
کرتیم
-
شما چند تا فرزند دارید؟
- 4
تا دختر 6 پسر جمعا 12 تا .
-
شغل
-
فروش بیل و کلنگ یه باشگاه بدنسازی هم دارم !
-
تحصیلات ؟
-
سیکلم
-
متشکرم
-
زد زیاد
-------------------------


آبادان
- سلام
-
سلام ولک
-
شما چند تا فرزند دارید؟
-
به تو چه کوکا!!!
-
ای بابا ! آقا من مامور آمار هستم!
-
خو کوکا منم مامورم !
-
کارتتون لطفا
-
خودت کارتت لطفا!!
-
آقا اصلا شما بچه داری!؟!؟
-
نه کوکا تموم کردیم!
-
آقا یه جواب درست حسابی بدین
-
باشه ولک بپرس
چند تا بچه داری ؟
اونش دیگه به تو مربوط نیست ولک
--------------------------------------
قزوین
- سلام
-
به به سلاااام پیسر گلم؛ بیفرما تو
-
خیلی ممنون - شما چند تا بچه دارین
-
حالا چرا دم در، بیفرما تو کسی خونه نیست
-
نه مزاحم نمیشم، فقط بگین چند تا بچه دارین
-
چرا نمیائی تو خودت بشماری، تعارف میکونی ها
-
نه متشکرم در حین انجام وظیفه هستم
- 6
تا
-
چندتا پسر چند تا دختر
-
حالا میومدی تو یه چائی میخوردیم
-
خیلی ممنون
-
همش پیسره
-
متشکرم - فعلا خدافظ
-
بند کفشت بازه مهندس
-
باشه سر کوچه میبندم
------------------------------------------------
اردبیل
- سلام
-
نه منه ؟ (چی کار داری)
-
سرشماري اوچون گلميشم (برای سر شماری اومدم)
-
ها !
-
سرشماری، آمارگیری، چند تا سوال دارم
-
خودیش خونه نیست
-
شما چندتا بچه دارین ؟
-
سنه نه ؟ (به تو چه مربوطه)
-
سرشماری ماموريم (مامور سرشماریم)
-
كپك اوغلی ايت جهنمه بلی نن ور رام پخون چيخار (گم شو پدرسگ تا با بیل نکشتمت(
-
چرا حول میدی ؟ دارم میرم خوب
- ......





تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:سرشماری,سرشماری در ایران,قم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بیوگرافی گوگوش
 
 بیوگرافی گوگوش
 

 


  فائقه آتشین ملقب به گوگوش در ۱۸ بهمن ۱۳۲۹ در خیابان سرچشمه تهران از پدر و مادر آذربایجانی که از مهاجران آذربایجان شوروی سابق بودند متولد شد.
  در سن دو سالگی پدر و مادرش از هم جدا شدند . گوگوش یک برادر تنی کوچکتر داشت که در سن ۲۴ سالگی براثر رماتیسم قلبی درگذشت و سه برادر ناتنی از پدرش و یک برادر و یک خواهر ناتنی از مادرش که پس از جدایی با یک مرد کلیمی ازدواج کرده بود دارد. در همسایگی آنها یک خانواده ارمنی زندگی می کردند که او را از کودکی با نام گوگوش صدا می زدند ، با اینکه گوگوش اسم مردانه ارمنی است اما این اسم برای همیشه ماندگار شد و بعدها که اوکار هنری را شروع کرد همین نام را روی خودش گذاشت.
 
بیوگرافی گوگوش
 
  پدر او صابرآتشین در کار نمایش بود و در آن سالها در سقاخانه ها برنامه اجرا می کرد در سالهای کودکی ، گوگوش همراه پدرش به محل کار او می رفت و تا سه سالگی همکار پدرش در عملیات آکروباتیک روی صحنه بود . در سه سالگی شیرین زبانی و استعداد زیادی از خودش نشان داد که چگونه می تواند کار آوازه خوانان و رقصندگان حرفه ای را تقلید کند وکم کم در برنامه های پدرش نقش اصلی را پیدا کرد و دو برابر پدرش دستمزد می گرفت. گوگوش در سن ۸ سالگی کارخوانندگی را در برنامه های « صبح جمعه رادیو ایران » شروع کرد پس از آن در سنین نوجوانی شروع به اجرای برنامه در کاباره های بزرگ تهران کرد. نخستین کاری که به طور مستقل اجرا کرد ترانه« قصه وفا» ساخته« پرویز مقصدی » بود. در پایان دهه پنجاه همراه با گسترش استفاده از تلویزیون و برنامه های موسیقی و رقص ، فضای تازه ای برای هنرنمایی های گوگوش بوجود آمد و او از این راه توانست به مشهورترین خواننده آن دوران تبدیل شود.  دامنه شهرت گوگوش و محبوبیت او خیلی زود از مرزهای ایران گذشت و در کشورهای پارسی زبان دیگر مثل افغانستان و تاجیکستان محبوبیت زیادی پیدا کرد. برای خیلی از مردم و علاقمندان در این کشورها گوگوش یکی از برجسته ترین سمبل های هنر ایرانی و هنرمندی بود که راه را برای شناسایی دیگران بازکرد. در دوران پربار اما کوتاه فعالیت های حرفه ای گوگوش درعرصه موسیقی پاپ در ایران او با ترانه سرایان و آهنگسازان متعددی همکاری کرد که بیشتر آنها شاید بهترین آثار خود را به زبان گوگوش و با کمک خلاقیت و توانایی های ویژه او توانستند به آهنگ های به یادماندنی تبدیل کنند.« واروژان ، پرویزمقصدی ، جهانبخش پازوکی ، حسن شمائی زاده ، شهریارقنبری و ایرج جنتی عطائی » هریک دوره ای کوتاه یا بلند اما بسیار موفق از همکاری با گوگوش را تجربه کرده اند.
  گوگوش پس از انقلاب از صحنه هنر دور شد و با وجود همه فشارها و شایعات ازایران خارج نشد و حتی یکبار نیز که برای دیدن فرزندش کامبیز قربانی از ایران خارج شد ولی دوباره به ایران بازگشت تا اینکه در سال ۱۳۷۹ پس از۲۲ سال سکوت ، نخستین کنسرت خود را در ترنتوای کانادا به روی صحنه برد و با آلبوم « زرتشت » شعری از« نصرت فرزانه » و آهنگی از خود گوگوش وگیتار« بابک امینی» به عالم هنر بازگشت.
 
بیوگرافی گوگوش
 
بیوگرافی گوگوش

 






ارسال توسط سورنا


اقتـضای طبیـعت


هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ...
هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند !
با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند !
مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟!
هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ...
چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟!
هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند ...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:چالش,تعلق,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:به سلامتی,مداد,مدادپاک کن,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

سپندارمزگان(29 بهمن) یا والنتاین؟!

 شوربختانه چندیست که مردم ایرانزمین برگزاری جشن ها و آیین های بیگانه را نشانه ی پیشرفت, تمدن و فرهنگ می دانند و آرام آرام شاهد برپایی جشن کریسمس و والنتاین و... در کشوری هستیم که خود از هزاران سال پیش تاکنون پیشگام در این گونه مراسم و آیین ها بوده است. امروز به آرامی آراستن درخت کریسمس جای سفره ی هفت سین و خوان جشن مهرگان را می گیرد و یا «والنتاین» جای «سپندارمزگان» را یا کریسمس جای نوروز را. امروز آرام آرام, واژگانی چون hi , time , by , ok , sorry , Thanks , Merci جای واژگانی چون درود, زمان, بدرود, ببخشید!, سپاس را می گیرند!

این وادادگی فرهنگی بی گمان به انگیزه ی نداشتن آگاهی کافی جوانان از فرهنگ کهن, اصیل و با شکوه ایران است. بیگفتگوست که اگر جوانان و مردم از ریشه های جشن هایی چون جشن "شب چله, جشن سپندارمزگان, جشن مهرگان, جشن تیرگان, جشن نوروز, جشن سده, جشن چهارشنبه سوری و..." آگاه بودند هیچگاه به سراغ آیین های غیر ایرانی نمی رفتند!

برای نمونه جشنی به نام والنتاین (Valentine ) در روز 25 بهمن ماه (14 فوریه) چند سالیست چنان در میان ایرانیان گسترش یافته که در این روزها فروشگاه های کالاهای لوکس و کادویی نیز به گونه ای هماهنگ رنگ و بویی دیگر میابند. از هر کس درباره ی این جشن بپرسید, به سادگی داستان پادشاه رومی کلودیوس را بازخواهد گفت که: «کلودیوس بر این باور بود که, سربازهای مجرد سربازهای توانمند و بهتری هستند! بنابراین سربازان رومی را از هر گونه پیوند زناشویی بازمی داشت. در این میان کشیشی به نام والنتیوس(=والنتاین) پنهانی سربازان رومی را با دختران مورد نظرشان عقد می کرد. سرانجام او به زندان افتاده و در زندان دلباخته ی دختر زندانبان می گردد و در پایان نیز او را به جرم عاشقی به دار می آویزند و از آن پس, این روز را به یاد او گرامی می دارند و روز عشاق نامیده اند!»

 آیا براستی این داستان و افسانه ی آشفته و بی سر و ته, دَرخور تبدیل شدن به نماد عشق و دلدادگی در میان ایرانیان با آن فرهنگ و شهریگری کهن است؟! آیا با بررسی و تیزنگری در آداب و آیین کهن ایرانی/آریایی نمی توان نمادی زیباتر, خردمندانه تر و کهن تر را از دل فرهنگ سترگ ایرانی بیرون کشید؟

  بی گمان چنین خواهد بود. همانگونه که اروپاییان تحت تاثیر آیین کهن و دست کم 8 هزار ساله ی آریایی/میترایی به دروغ و با شیوه ای زیرکانه توانستند زادروز حضرت مسیح را با زادروز مهر/میترا یکی کرده و آیین هایی چون : فدیه, نیاز, روزه, رستاخیز, حساب و میزان, دوزخ و برزخ و... نیز مراسم و آدابی چون عشا ربانی, غسل تعمید, ناقوس زدن و نوازندگی به هنگام نیایش را از آیین مهر ِ ایرانی وام بگیرند, بیگفتگوست که در فرهنگ کهن ایران می توان به جایگزینی دَرخور برای جشن تازه از ره رسیده و بیگانه ی والنتاین برخورد.

  نخست باید گوشزد نمود که در ایران باستان هر 30 روز ماه, برای خود یک نام ویژه داشتند. برای نمونه: روز یکم هر ماه «اورمزد», روز دوم هر ماه «بهمن», روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود که هر زمان, نام ماه جاری با روز آن یکی می گشت, آن روز را جشن می گرفتند. برای نمونه: مهرروز از مهرماه, جشن مهرگان(16 مهر) و یا بهمن روز از بهمن ماه جشن بهمنگان(2 بهمن) و... چنین بود که ایرانیان همواره هر ماه در یک محیط خانوادگی و به دور از هرگونه کژروی, گردهم آمده و با این کار روح شادی و شادابی و همبستگی را گسترش می دادند.

 با این پیش زمینه و روشنگری کوتاه, به سراغ جشن اسپندگان/سپندارمزگان می رویم. روز پنجم هر ماه در ایران باستان «سپنته آرمئیتی» یا «سپندارمز» نام دارد. پس بنابراین, در آیین کهن ایران, روز پنجم از اسفندماه جشنی برپا می گردد به نام جشن «اسپندگان» یا «سپندامزگان».(امروزه با توجه به وجود شش ماه 31 روزه در گاهشماری کنونی, این جشن در روز 29 بهمن ماه بگزار می گردد)

  ویژگی این جشن است که به نام «سپنته آرمئیتی» یا فروزه ی از خود گذشتگی و فروتنی و مهر بی پایان ، مزین است. این روز با زمین در پیوند سَرراست و زمین نشانی از عشق, دلدادگی و فروتنی است. زمین در فرهنگ کُهن و پُربار ایرانی نمادی از عشق و دلدادگیست. در این روز رسم بر این است که زنان به شوهران خود هدیه پیشکش کرده و مردان نیز زنان و دختران را گرامی داشته و به آنها هدایایی پیشکش کنند.

  پس همانگونه که آشکار شد, ایرانیان خود هزاران سال پیش از دیگر ملتها, آغازگر و بنیانگزار چنین مراسمی بودند و برگزاری آیین های بیگانه و تازه از ره رسیده ی غربی, نشانی از ناآگاهی و خودباختگی فرهنگیست. آشکار است کشور و ملت ایران با شهریگری بیش از 8 هزار سال, نیازی به وام گیری نابخردانه از مراسم و آداب بیگانگان ندارد. تنها بسنده است که به فرهنگ کهن و اصیل ایرانی رجوع و با آن آشنا گردیده و در راه زنده سازی آنها بکوشیم.





ارسال توسط سورنا

امروز 26 بهمن ماه 


http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند :

از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را  برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند.

همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به کس دیگری واگذار نکنند...

وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند !

وزیر نخست که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد...

اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود...

و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود !!!

روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند...!!!

شما کیسه خود را چگونه پر می کنید ...؟!! 

 


سخن روز :  خشم، گرفتن انتقام اشتباه دیگران از خودمان است!! الکساندر پوپ

 





تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:کیسه,وزرا,وزراء,الکساندر پوپ,پوپ,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


شيخ و مريدان
 
 
 
روزی شیخ با مریدان خویش در مجلسی بودندی و شیخ برای آنها از کارهای خارق العاده صحبت مینمودندی! ناگاه مریدی برخواستی به نزد شیخ رفتی، گفت یا شیخ من میتوانم از فاصله 7 قدمی در لیوانی که روبروی شماست بشاشمی!! شیخ فرمود محال است حاضرم با تو 500 سکه شرط ببندم نتوانی!مرید قبول بکردی، 7 قدم فاصله بگرفتی و  کار خود آغاز بکردی. ناگهان کنترل از کف بدادی و به همه جا بشاشیدی الا به داخل لیوان!! کنار لیوان، روی مریدان و حتی شیخ نیز بی نصیب نماندی. ولی شیخ شادمان از اینکه شرط را برده گفت باختی، سکه ها را رد کن بیایندی! مرید ابتدا با مرید دیگری پچ پچی کردندی سپس برگشتی و شادمان پانصد سکه را به شیخ دادی! شیخ فرمود:تو هم اکنون 500 سکه باختندی چرا شادمانی بکردی؟مرید بگفتی:با آن مرید هزار سکه شرط بسته بودمی در این مجلس روی همگان بشاشیدمی حتی به روی شما شیخ و نه تنها ناراحت نشوندید بلکه خوشحال نیز بگردید!!  شیخ و مریدان چون این را بشنیدندی جامه بدریدندی، به بیایان رفتندی و از خشتک خود را به دار آویختندی





تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:شیخ,مرید,مریدان,شیخ و مریدان,همگان,خشتک,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:شوهر,شوهران,شوهران برگزیده,بلژیک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


دو واژه پارسی‌ درست



جهت آگاهی دوستان و احترام به کلمه پارس  که همان فارس است,  به دوستان
فارسی زبان خود اعلام نمایید که;  سگ واق واق می‌کند نه پارس. این
ضربه‌ای بود که از تازیان خورده‌ایم که می‌خواستند ما پارسیان را خرد و
کوچک کنند که این لقب را به صدای سگان دادند.


غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان ادرار(با پوزش فراوان) است که
این هم یکی دیگر از ضربه‌های تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار
به ایرانیان شکست خورده می‌گفتند ، بگویید: غذا می‌خوریم.
به جای کلمه غذا از خوراک استفاده نمائید. سپاس گذارم.


 جهت
اطلاع بیشتر می‌توانید به لغت‌نامه دهخدا مراجعه نمایید..





تاريخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:پارس,پارسی,پرس,واژه,پس آب,پساب,پساب شتر,ادرار,خوراک,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی