به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

یه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه :
خانوم معلم من باید برم کلاس سوم
معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟
اونم میگه :
آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم

توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه ؟!

معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر سپس خانوم مدیر شروع میکنه به پرسیدن

خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه نه تا
دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه هفتادو دو تا
همینجوری میپرسه و پسره همه رو پاسخ میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم !

خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من بپرسم :

میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟
مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره پاسخ میده :
پا

دوباره خانوم معلمه میپرسه:
پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم
مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره پاسخ میده :
جیب

دوباره خانوم معلمه میپرسه:
اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا
تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره پاسخ میده :
دست دادن

باز معلمه میپرسه :
بگو ببینم اون چیه که وفتی میره تو سفت و قرمزه اما وفتی میاد بیرون شل و چسبناک
مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه پرسشیه که پسره میگه:
آدامس بادکنکی

دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم !!!


من خودم همه پرسشهای شمارو اشتباه پاسخ دادم !!!!!

 





تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:مدیر,مدیره,آدامس,آدامس بادکنکی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

تعاریف جالب از برخی مشاغل

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


سیاستمدار
یک سیاستمدار کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.

مشاور
یک مشاور کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.

حسابدار
یک حسابدار کسی است که قیمت هر چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.

بانکدار
یک بانکدار کسی است که هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را دوباره می خواهد.

اقتصاددان
یک اقتصاددان کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.

روزنامه نگار
یک روزنامه نگار کسی است که %50 از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد و %50 بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.

ریاضیدان
یک ریاضیدان مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهی می گردد که آنجا نیست.

فیلسوف
یک فیلسوف کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.

روانشناس
یک روانشناس کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.

جامعه شناس
یک جامعه شناس کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند، او به مردم نگاه می کند.

هنرمند مدرن
یک هنرمند مدرن كسی است كه رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را در معرض تماشای هنردوستان می گذارد.

برنامه نویس
یک برنامه نویس کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند.

مسئول فروش
یک مسئول فروش کسی است که كاری ندارد كه كار چیست فقط به دنبال فروش كردن است.

مدیر
یک مدیر کسی است که می خواهد هر چه سریعتر كارهای محول شده به خودش را بین دیگران تقسیم كند و وقتی كاری خراب شد به دنبال كسی باشد كه به گردن او بیاندازد.





تاريخ : شنبه 9 مهر 1390برچسب:مدیر,فروش,سیاستمدار,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام دوستدار زندگی

سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون

 

فرض کنید  زندگی همچون یک بازی است .

 

قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید.
جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها  شیشه ای هستند.

پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین ، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد

 

اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند.

 

 
او در ادامه میگوید :

 

 "  آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده ، سلامتی ، دوستان و روح  خودتان  و توپ لاستیکی همان کارتان است

كار را بر هيچ يك از عوامل فوق ترجيح ندهيد، چون هميشه كاري براي كاسبي وجود دارد ولي دوستي كه از دست رفت ديگر بر نميگردد، خانواده اي كه از هم پاشيد ديگر جمع نميشود،‌ سلامتي از دست رفته باز نميگردد و روح آزرده ديگر آرامشي ندارد.
 
 

برایان دایسون مدیرعامل سابق شرکت کوکاکولا





ارسال توسط سورنا

 بازيگر

 مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند : چرا دیر می آیی؟...



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی