به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


 ایسنا: قطعا بارها پیش آمده که وقتی برای خرید کفش، کیف یا لباس به مغازه‌ای مراجعه می‌کنید، فروشنده ادعا می‌کند که محصولاتش از چرم اصل ساخته شده‌اند. اما این ادعا چقدر صحت دارد؟

  تشخیص چرم اصل از چرم تقلبی همواره یکی از دغدغه‌های خریداران محصولات چرمی در سراسر جهان و به تبع آن در ایران بوده است. طی سالهای گذشته خرید محصولات چرمی در ایران شامل کیف، کفش و لباس افزایش قابل توجهی داشته و مغازه‌های متعددی نیز در سراسر کشور در زمینه فروش محصولات چرمی راه‌اندازی شده‌اند، اما همزمان با رشد فروش محصولات چرمی در ایران، بازار کالاهای با چرم تقلبی نیز سیر صعودی داشته است.
  این روزها اگر به یکی از مغازه‌های فروش محصولات چرمی مراجعه کنید، معمولا فروشنده به شما می‌گوید که کالاهایش از چرم اصل ساخته شده‌اند؛ اما چگونه می‌توان کالای با چرم اصلی را از کالای با چرم تقلبی تشخیص داد.
  حسن نصیریان - عضو انجمن صنایع چرم ایران، در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به این‌که در بسیاری از موارد تشخیص چرم اصل از چرم تقلبی بسیار دشوار است، افزود: ‌البته چیزی به نام چرم تقلبی نداریم، بلکه دو نوع چرم طبیعی و مصنوعی وجود دارد.
وی با بیان این‌که وقتی چرم به کالا مانند کیف یا کفش تبدیل می‌شود، تشخیص نوع آن دشوارتر است، افزود: قیمت چرم طبیعی بسیار بیشتر از چرم مصنوعی بوده، ولی به هر حال در بازار برخی فروشندگان از این موضوع سوءاستفاده می‌کنند و محصول با چرم مصنوعی را با قیمت چرم طبیعی می‌فروشند.
  او با اشاره به این‌که دستورالعملهای ویژه‌ای درباره تشخیص چرم طبیعی و مصنوعی بین فروشگاه‌های معتبر فروش محصولات چرمی در سراسر کشور پخش شده است، افزود: معمولا افراد با تجربه می‌توانند با چند راهکار ساده با درصد خطای پایینی چرم طبیعی را از چرم مصنوعی تشخیص دهند.
  تشخیص چرم طبیعی از چرم ساخت دست انسان در برخی موارد بسیار دشوار است. چرم طبیعی بسیار گرا‌نتر از چرم مصنوعی است. برخی از کالاهای چرمی اگر با چرم اصل تولید شده باشند، معمولا دارای شناسنامه بوده که اطلاعات مربوط به کالا در آنها درج شده است. در مورد برخی از محصولات چرمی اگر امکانش وجود داشته باشد، به قسمتهای برش خورده آنها نگاه کنید. اگر در آن بخشها نشانه‌ای از حالت پلاستیکی و نرم مشاهده کردید چرم طبیعی نیست. چرم را لمس کنید. چرم طبیعی بسیار نرم و منعطف است. چرم را بو کنید. چرم طبیعی بوی مشخص و خاص دارد که هرگز نمی‌توان از آن کپی‌برداری کرد. به بافت چرم نگاه کنید اگر گره‌ها، خلل و فرجهای آن طبق الگویی قابل شناسایی باشد، چرم مصنوعی است. چرم طبیعی و مصنوعی را از پشت آنها نیز می‌توان از هم تشخیص داد. چرم مصنوعی دارای پوششی در قسمت پشت است که هنگام برش آسیب می‌بیند و کاملا مشخص است.
  راحت‌ترین راه برای تشخیص چرم از دیگر اجناس این است که لبه دوخته شده جنس موردنظر را برگردانیم و به این نکته دقت کنیم که پشت آن جنس چه حالتی دارد؟ در بین اجناس شبه چرم، فومها از همه فراوانتر هستند و اتفاقا بیشتر از سایر اجناس هم به جای چرم ارائه می‌شوند. اگر پشت جنس موردنظر اثری از نخهای توری شکل مشاهده کردید، تردید نکنید که مصنوعی است.
  چرم طبیعی را خیلی آسان از طریق پرزهایی می‌توان شناخت که از کل جنس جدا نیستند و به زحمت از روی آن کنده می‌شوند، حالتی دقیقا شبیه به وقتی که یک گوله پشم یا پنبه را به دو قسمت تقسیم می‌کنید و الیاف آن یکی یکی از لا به لای هم در می‌آیند.
  درزها و محل دوخت کفش یا کت یا هر وسیله چرمی دیگری که دارید را بررسی کنید. معمولا با دقت کافی می‌توانید یک لبه برش خورده هرچند کوچک را پیدا کنید که پشت چرم را ببینید یا لمس کنید. اگر پشت چرم لایه نخی داشت یا تار و پود نخی چسبیده بود، مصنوعی است، اما اگر جنس پشت چرم حالت پوستی و کرک دار و نرم بود، یعنی چرم طبیعی است.





تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:چرم,چرم اصل,چرم مصنوعی,چرم طبیعی,چرم تقلبی,,
ارسال توسط سورنا

:: سخنان بزرگان جهان در مورد کوروش بزرگ ::

 


 

ژنرال سرپرسی سایکس(ژنرال، نویسنده، و جغرافیدان انگلیسی) (پس از دیدار از آرامگاه کورش بزرگ):

من خود سه بار این آرامگاه را دیدار کرده ام، و توانسته ام اندک تعمیری نیز در آنجا بکنم، و در هر سه بار این نکته را یاد آورده شده ام که زیارت آرامگاه اصلی کوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت بوده ام که به چنین افتخاری دست یافته ام. براستی من در گمانم که آیا برای ما مردم آریایی (هند و اروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیادگذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهمتر باشد.



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

جانی کوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه...

مادربزرگ یه تیرکمون به جانی داد تا باهاش بازی کنه اما موقع بازی جانی به اشتباه یه تیر به سمت اردک خونگی مادربزرگش پرت کرد که به سرش خورد و اونو کشت ...

جانی وحشت زده شد...لاشه رو برداشت و برد پشت هیزمها پنهان کرد ولی وقتی سرشو بلند کرد دید که خواهرش همه چیزو دیده ولی حرفی نزد.

مادربزرگ به سالی گفت :  توی شستن ظرفها کمکم کن...

ولی سالی گفت : مامان بزرگ جانی بهم گفته که میخواد تو کارای آشپزخونه کمک کنه  و زیر لبی با بدجنسی به جانی گفت: اردکه رو یادت میاد؟!!!

و جانی بیچاره که قرمز شده بود بناچار ظرفا رو شست ...

بعد از ظهر اون روز پدربزرگ گفت که میخواد بچه ها رو ببره ماهیگیری ولی مادربزرگ گفت  : متاسفانه من برای درست کردن شام به کمک سالی نیاز دارم...

سالی دوباره با بدجنسی تمام لبخندی زد و گفت : نگران نباشید چونکه جانی به من گفته میخواد کمک کنه !!!

و زیر لبی به جانی گفت: اردکه رو یادت میاد ؟!!

اون روز سالی رفت ماهیگیری و جانی کوچولوی بیچاره با حسرت تمام خونه موند و تو درست کردن شام کمک کرد...

چند روزی به همین منوال گذشت و جانی مجبور بود علاوه بر کارای خودش کارای سالی رو هم انجام بده تا اینکه نتونست تحمل کنه و رفت پیش مادربزرگش و همه چیز رو بهش اعتراف کرد...

مادربزرگ لبخندی زد و اونو در آغوش گرفت و گفت : عزیزدلم میدونم چی شده. من اون موقع کنارپنجره بودم و همه چیزو دیدم اما چون خیلی دوستت دارم بخشیدمت. من فقط میخواستم ببینم تا کی میخوای به سالی اجازه بدی به خاطر یه اشتباه تو رو در خدمت خودش بگیره...!!!

--------------------------------------------------

گذشته شما هرچی که باشه ، هرکاری که کرده باشید...

هرکاری که دایم اون رو به رختون میکشند ( دروغ، تقلب، ترس، عادتهای بد، نفرت، عصبانیت، تلخی و...) هرچی که هست...

باید بدونید که خدا کنار پنجره ایستاه بوده و همه چیز رو دیده ، همه زندگیتون، همه کاراتون رو دیده !

اون میخواد که شما بدونید که دوستتون داره و شما رو بخشیده...

فقط میخواد ببینه تا کی اجازه میدید به خاطر این کارا شما رو در خدمت بگیرند ؟!

بهترین چیز درباره خدا اینه که هر وقت ازش طلب بخشایش میکنید نه تنها میبخشه بلکه فراموش هم میکنه ، پس میشه به خاطر داشته باشید :

خدا پشت پنجره ایستاده

 

 

سخن روز : بزرگترین اشتباهی که کسی مرتکب می شود، ترسیدن همیشگی از اشتباه کردن است هوپارد





تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:هوپارد,طلب,طلب بخشش,طلب بخشایش,,
ارسال توسط سورنا

هفته‌ای ۵۰۰ گرم از وزن خود کم کنید. راه‌های گام‌ به گام خلاص شدن از وزن اضافی:

 

 به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups

 

 



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:پارو,پارونی,پاروزن,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:همبرگر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


خود محوری، ترمز پیشرفت جامعه

خود محوری که یکی از جنبه های خود خواهی محسوب میشود به معنی این است که هر کس تمایل دارد مجموعه شرایط همسو با منافع شخصی خود باشد و آنچه که اتفاق می افتد منتهی به ارتقای وضعیت کنونی اش گردد. اولین نمودهای خود محوری معمولاً در دوران کودکی رخ می دهد و تحت تاثیر محیط افزایش می باید. کودکی که می پندارد مرکز توجه همه افرادی است که در کنارش حضور دارند و به گونه ای رفتار میکند که دیگران التفاتی خاص نسبت به وی داشته باشند، نوعی خود محوری را تجربه میکند.

با گذر زمان و افزایش سن، این خود محوری نیز نمایان تر شده و هر فردی می خواهد خود در کانون توجهات قرار گیرد و شرایط را مطابق با تمایلات خویش همسو کند. تمایلاتی هیچگاه تمامی ندارند و نمی توان نقطه پایانی برای آن قائل شد و هر لحظه درحال گسترده شدن است. انسانهای خودمحور دوست دارند که برای پیشبرد اهداف شخصیشان دیگران را به خدمت بگیرند و از تمامی امکانات پیرامونشان برای انتفاع خود بهره ببردند. در مسیری قدم میگذارند که مقصدش چیزی جز "خود" نیست و در طی این مسیر هیچ همراه و همسفری وجود ندارد، هدف همیشه وسیله را توجیه میکند، موانع به هر قیمتی از سر راه برداشته میشوند و غایت آرزوها ارضای کامل هواهای نفسانی است.

جوامعی که رنگ و بوی مدنی دارند از اتحاد و همدلی افراد آن جوامع برخوردارند و مردم اهداف جمعی و منافع گروهی را به اهداف و منافع شخصی ترجیح میدهند. "منیت" جای خود را به "جمعیت" و "خودخواهی" جای خود را به "دیگرخواهی" میدهد. زمانیکه مرکز توجه افراد محدود به تفکرات "خود انتفاعی" گردد و اذهان در هر لحظه از زندگی، متمرکز یافتن راه حلهایی برای دستیابی به "آرزوهای شخصی" شود، خود محوری شیوع می یابد و هر کس برای خود قوانینی وضع میکند که در نهایت "منفعتش" در آن باشد. چنین شرایطی باعث میگردد تا انسانها از ابتدای روز در رقابتی ناسالم و تنگاتنگ با یکدیگر قرار گیرند و تا رسیدن به شبانگاه از هیچ ترفندی برای پیروزی در این رقابت دریغ نکنند.

انسانهای خود محور "رقابت مدنی" را جایگزین "رفاقت مدنی" نموده و از همگان توقع یاری و مساعدت دارند بدون اینکه خود نقشی در پیشرفت جامعه داشته باشند. گویی دیگران خلق شده اند تا آنها به اهدافشان برسند. اگر نفعشان اقتضا کند حقوق افراد را براحتی پایمال میکنند و اصولاً حقی برای کسی قائل نیستند. خود محوری و پایبند بودن به انتفاع شخصی باعث بوجود آمدن خود توجیهی میگردد به این معنا که هر عملی که باعث پیشبرد اهداف خود خواهانه شود برای شخص توجیه پذیر است.

باید دانست که بین همه انسانها ارتباطی مرموز و اتصالاتی ناپیدا وجود دارد که همگان به نوعی از رفتار، کردار و اندیشه همدیگر متاثر میشوند. اگر کسی خوبی کند اثرات عمل او ممکن است توسط رشته های به هم پیوسته ناپیدا در فردی دیگر نمود پیدا کند. مجموعه تفکرات یک شخص میتواند در شخص دیگری که ظاهراً ارتباطی بین آندو وجود ندارد تاثیر داشته باشد. همه افراد جامعه به هم وابستگی و پیوستگی دارند. بنابراین افزایش خود محوری میتواند کل یک اجتماع را به سمت این خصیصه هدایت کند و در نتیجه آن، اصل مدنیت به لبه پرتگاه نزدیک شود.

جامعه پایدار و عدالت محور مانند پلی دو سویه می باشد که از یک سو به "جمع محوری" و از سوی دیگر به "قوانین انسانی" منتهی می گردد. به عبارت دیگر افراد جامعه همیشه منفعت جمع را به منفعت شخصی خود ترجیح میدهند و برای ساختن جامعه در سایه قوانینی سالم و انگیزه دهنده، اهتمام می ورزند. زدودن "خود محوری" میتواند سر منشاء برطرف شدن بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماعی گردد و افزایش آن قطعاً سبب درجا زدن و رکود در پیشرفت خواهد شد.

خوشبختی واقعی به این معنا است که همه افراد جامعه احساس خوشبختی کنند، نه فقط عده ای معدود و این محقق نخواهد شد جز در سایه حس از خود گذشتگی، ایثار و احترام به حقوق دیگران.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


شهر باستانی دارابگرد بزرگترین بنای گلی جهان و نخستین پایتخت حکومت ساسانیان





تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:دارابگرد,شهر دارابگرد,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا





ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:کلبه,عباس برزگر,برزگر,سفیر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

 

روانشناسی سازها!!!

 

 

 

 


پیش از اینکه ادامه رو بخونی یکی از سازهای زیر رو انتخاب کن:

 



سنتور.....گیتار..... پیانو....سه تار....ارگ....ویلون.....دف...آکاردئون...شیپور

 



.
.
.
.
.

 


  سنتور:

  رفتار شما بسیار دلنشین است اما گاهی دیگران را از خود می رنجانید و این به دلیل شرایطی است که برای شما به وجود می آید. همیشه فکر می کنید که دیگران شما را درک نمی کنند اما این قضاوت در برخی موارد اشتباه است.یک نکته ی مهم دیگر این است که برای رسیدن به مقصد باید صبر پیشه کنید و جالب تر آن که خود نسبت به این موضوع آگاه هستید.

 



  گیتار :

  به اصطلاح شما فردی سرزنده و فعال هستید.در ارتباط خود با دیگران به دنبال واژه های درشت نمی گردید. شاید گاهی برای صحبت کردن از احساسات خود دچار مشکل می شوید ولی سعی کنید تا از آنچه هستید راحتتر باشید.کلام شما ساده اما دلنشین است و یکی از ویژگیهای شما آن است که اگر کسی را دوست بدارید نمی توانید به راحتی او را فراموش کنید. روابط اجتماعی مناسبی دارید و به شب های پر ستاره علاقه مندید.

 


  پیانو:
  شما شخصیت آرامی دارید.تفکر منحصر به فرد شما، شما را از دیگران متمایز می کند.آرزوهای شما یا خیلی دور هستند یا خیلی نزدیک وبین این دو ستاره ای از آرزو برای شما چنان نمی درخشد که نظر شما را جلب کند. تخیل زیبایتان توانایی آنرا دارد تا به حقیقتی دست یافتنی و ملموس تبدیل شود حتی اگر دیگران آن را تأیید نکنند.

 


  سه تار:
  اندیشه های عارفانه ای دارید.به آینده بسیار می اندیشید وآن چه در اطراف شما می گذرد برای شخصیت شما اهمیت کمتری دارد.در اثبات حسن نیت خود سعی و تلاش می کنید و در بعضی مواقع دست از آن برمی دارید. انسان مستعدی هستید و این به آن معناست که با کمی تلاش می توانید به قله های دست نیافتنی، برسید.البته بسیار خیال پرداز نیستید و دنیای ذهنی شما یک دنیای دست یافتنی است.

 


  ارگ:
  شما یک فرد کاملا״ احساساتی هستید.با آنکه در بعضی مواقع آنرا بروز نمی دهید اما به این فکر می کنید که آیا کسی که دوستش دارید نیز به شما می اندیشد؟ بدانید که او نیز شما را تا حد امکان دوست دارد.حس و نوع عشق شما از عشق های صادقانه است که شاید برای کمتر کسی اتفاق بیفتد.

 


  ویلون:
  شما فردی بسیار زیرک و باهوش هستید و متوجه نکاتی می شوید که دیگران از آنها غافلند. به زبان ساده یعنی مو را از ماست می کشید .باید در مسیر زندگی خود پا پیش بگذارید تا بتوانید موفق شوید و پیش از انجام هر کاری درباره ی آن بیندیشید تا موقعیت های خوب را شکار کنید. غرور شما قسمتی از شخصیت شماست پس نه به راحتی آنرا زیر پا بگذارید و نه آنرا سر سختانه برای خود حفظ کنید.خوشبختی شما در گرو استفاده ی به موقع از لحظه هاست، لحظه و زمان را از دست ندهید.

 


  دف:
  از ارتباط با خداوند لذت می برید و این امر نشأت گرفته از اندیشه های عارفانه ی شماست . در ذهن و افکار خود به سیر و سفر می پردازید و این سفر نه به معنای سفر از شهری به شهر دیگر، بلکه از عالمی به عالم دیگر است. شما دوست دارید که در آن عالم لحظاتی را سپری کنید، در آنجا بغض خود را بشکنید و خالصانه با خدای خود حرف بزنید. شاید فکر می کنید خدا شما را فراموش کرده است اما خدا بندگانش را هرگز فراموش نمی کند.

 


  آکاردئون:
  وجود شما سراسر از عشق است و شما عاشق دوست داشتن هستید.آنچه که شما گم کرده اید و به جستجوی آن می پردازید درون شما وجود دارد.به اطراف خود بیشتر توجه کنید، گم کرده ی شما بسیار نزدیک به شماست، سعی کنید مهار زندگی خود را در دست داشته باشید تا آن را بیشتر رام کنید.


  شیپور :
  شما یک انسان خوش نشین هستید. دیگران فکر می کنند به راحتی می توانند به درون شما پی ببرند اما به واقع خلاف این موضوع است. با آنکه به طور غیر مستقیم در حل مسائل خود از دیگران کمک می گیرید اما تلاش کنید تا از اندیشه های دیگران نیز به طور مستقیم بیشتر استفاده کنید
.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا



نامه ی شرکت ایران خودرو که بزرگترین تولید کننده خودرو در خاور میانه هست!
 
 




تاريخ : دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:شرکت ایران خودرو,ایران خودرو,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



آووکادو میزان کلسترول مضر را در خون پایین آورده و بر کلسترول مفید خون می افزاید.

● اسفناج (سبزیجات)
اسفناج منبع غنی از اسید فولیک، پتاسیم و فیبر است. بسته به وعده های غذایی شما، مصرف هر نوع سبزی می تواند قلب شما را تقویت کند. پزشکان ۱۵۰۰۰ مرد بدون سابقه بیماری قلبی را در طول ۱۲ سال مورد آزمایش قرار دادند. آنهایی که دست کم روزانه دو نیم وعده سبزی مصرف می کردند، در مقایسه با بقیه خطر ریسک بیماری های قلبی را تا ۲۵ درصد کاهش دادند. هر وعده بیشتر از این حد، ۱۷ درصد ریسک ناراحتی قلبی را کاهش می دهد.

● سویا
سویا کلسترول را پایین می آورد و از آنجاییکه چربی اشباع شده کمی دارد، منبع بسیار خوبی برای پروتئین در رژیم سلامت قلب است. از منابع طبیعی سویا مثل تمپه و توفو استفاده کنید. برای مثال شیر سویا را می توانید به خوراک جو دو سر یا دانه کامل غلات اضافه کنید. اما مراقب نمک موجود در سویای خود باشید. بعضی از فرآورده های سویا دارای سدیم اضافی می باشد که میتواند برای فشار خون مضر باشد.

● دانه کتان
این دانه از نظر فیبر، امگا۳ و اسیدهای چرب امگا۶ غنی هستند. از این ماده غذایی می توانید در کنار غلات در صبحانه استفاده کنید.

● بنشن
عدس، نخود، لوبیا سفید و قرمز منابع بسیار خوبی برای کلسیم، اسید چرب امگا۳ و فیبر هستند که حتماً باید جایگاهی در تغذیه شما داشته باشند.

● انواع توت
زغال اخته، تمشک، توت فرنگی، توت سفید یا هر نوع دیگری از توت ها که شما بیشتر دوست دارید، حاوی مواد هستند که ریسک ابتلا به سرطان و بیماریهای قلبی را در شما کاهش می دهند. شاه توت و زعال اخته بخصوص برای سلامتی رگها بسیار مفیدند.

● گردو و بادام
بادام و گردو نیز از نظر امگا۳ و چربی اشباع نشده غنی هستند. آنها بخصوص در افزایش فیبر رژیم های غذایی نقش دارند. در واقع همانند زیتون منابع غنی از چربی سالم هستند.

● روغن زیتون
حاوی چربی اشباع نشده است و کلسترول مضر را در خون پایین می آورد و در نتیجه ریسک حمله قلبی کاهش می یابد. تحقیقات نشان می دهد حتی مردانی که زمینه بالا رفتن کلسترول را دارند بخاطر استفاده از روغن زیتون در رژیم غذایی به تعداد کمتری از حملات قلبی درگذشته اند. تلاش کنید از روغن زیتون خالص و کمتر فرآوری شده در آشپزی هایتان به جای کره استفاده کنید.

● آووکادو
مقداری کمی آووکادو را به ساندویچ یا سالاد اسفناج خود اضافه کنید تا میزان چربی سالم در رژیم غذایی تان افزایش یابد. آووکادو میزان کلسترول مضر را در خون پایین آورده و بر کلسترول مفید خون می افزاید.


● جو دو سر
صبح خود را با خوراک جو دو سر شروع کنید. جودوسر از نظر امگا۳ و فیبر غنی است و در کاهش کلسترول نقش بسزایی دارد.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  سنگ‌ها لرزه بر كاخ «گرا» انداخته‌اند
  تعريض راه، بلای جان «شيرين و فرهاد»



  روچيار حيدری :


كاخ گرا  اين روزها، تعريض راه و افزودن بر پهنای راه ماشين‌رو، بلای جان كاخ اشكانی ساسانی «گرا» شده است. با عمليات تعريض راه و سرازير شدن سنگ كه حتا تا 100 متری تاق گرا نيز ديده شده، بيم آن می رود كه همين روزها، اين كاخ باستانی هم به تومار نابود شده‌ها، بپيوندد. 
 این بنای اشکانی ساسانی به شوند(:علت) جای گرفتن در بخش پایینی راه اصلی کرمانشاه به قصر شیرین، همواره در معرض خطر تعریض راه بوده است.
 اين كاخ كه از بی توجهی مسوولين ميراث فرهنگی و توجه بسيار يادگارنويس‌ها و گردشگرنماها، تا امروز در رنج بود، گويا اين روزها بايد همچنان بهراسد.
 تاق گره‌(گرا) در نزديكی سرپل زهاب كه به شماره‌ی 33 در سياهه‌ي آثار ملي به ثبت رسيده، يادگاری است با معماری سبک پارتی.
 نام اين سازه را « گرا» يا «گره» دانسته‌اند كه گويا برگرفته از «گر» است كه در زبان كردی به معنی گرما و عشق است. اين بنا نزد محلی ها به تاق شيرين و فرهاد، نامور است. مردم می گويند فرهاد اين تاق را برای شيرين ساخته است. البته در برخی از سرچشمه‌ها نام گرا را از واژه‌ی گبر دانسته‌اند.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 ازسوی كميسيون بانوان يزد اعلام شد:
  برپايی جشن اسفندگان و روز زن



  خبرنگار امرداد - شادان رستمی :

  آيينی برای پاسداشت زن و جشن اسفندگان، از سوی كميسيون بانوان استان يزد(وهومن)، برپامی شود.
گهنبارخوانی و برنامه شاد از برنامه‌های اين آيين خواهدبود.
 زرتشتیان برای باشندگی در اين آيين می توانند ٢٩ بهمن‌ماه ساعت ١٥، به كميسيون بانوان استان يزد بروند.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:رخنه,کاخ بارعام,عام,بار,بارعام,جرز,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:گاز معده,گوز,چس,چسید,چسیدن,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

 

 ●

رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 22 تا 28 بهمن

 



  گروه مردم :

  شنبه 22 بهمن:

  • 40 سال پس از شکست نهاوند، ایرانیان به دعوت مختار شمشیر برگرفتند، مورخان اروپایی ماه فوریه سال 683 میلادی را آغاز بپاخیزی مختار ابوعبیده ثقفی در عراق به خونخواهی حسین بن علی (ع) و یارانش نوشته اند و اضافه کرده اند که در اندک مدتی بیش از 20 هزار ایرانی با اسب و اسلحه به وی پیوستند و ظرف چهار سال بسیاری از لشکریان بنی امیه و سردارن اعزامی از شام (سوریه، لبنان و بخشی از فلسطین و ...) را از پای در آوردند. به نوشته این مورخان، قیام مختار فرصت مناسبی به ایرانیان داده بود تا با عربان که بر میهن آنان مسلط شده و نوه پیامبر اسلام را با شقاوت تمام مقتول ساخته و خانواده او را اسیر کرده بودند درآویزند.

  یکشنبه 23 بهمن:

  • سالگشت درگذشت امیرتیمور گورکان، امیرتیمور گورکان که سه بار به ایران لشکر کشید 12 فوریه سال 1405 میلادی (23 بهمن ماه) در 69 سالگی در کزاخستان امروز درگذشت. [در ایران؛ قزاقستان نوشته می شود که با کوزاک = کزاکی = قزاق اشتباه می شود. کوزاکها که در اطراف دُن و دنیپر ـ روسیه و اوکراین ـ زندگی می کنند از اسلاوهای شرقی هستند، نه از تبار مردم کزاخستان. کوزاکهای روسیه و اوکراین پیش از انقلاب بلشویکی 1917، عمدتا پیشه سپاهیگری داشتند]. پس از درگذشت امیرتیمور، پیکر او به سمرقند منتقل و در گورگاهی که خود در این شهر ایران باستان ساخته بود مدفون شد. تیمور درجریان لشکرکشی به چین بود که بیمار شد و درگذشت.

  سه‌شنبه 25 بهمن:

  • لشکرکشی چین به فرارود و شکست از لشکریان ایران، 14فوریه سال 102 میلادی (طبق محاسبات کرونیکل نگاران؛ چهاردهم فوریه و امسال، مصادف با 26 بهمن ماه) «وادی» امپراتور وقت چین با استفاده از فرصت درگیری ایران با رومیان در غرب، یک سپاه چهل هزار نفری از نیروهای خود را روانه منطقه فرارود کرد. این حمله در ناحیه فرغانه و در نیمه راه خجند به سمرقند، بدون نیاز به اعزام افراد پادگانهای تپورستان (مازندران)، آثرپاتیگان (آذربایجان)، توسط نیروهای محلی پارت (خراسان)، آریانا (هرات و غرب افغانستان امروز) و کهستان در هم شکسته شد و بسیاری از چینیان به اسارت درآمدند. اسیران چینی هدف حمله نظامی را به دست آوردن اسپان (چون حرف پ در الفبای عربی وجود ندارد به تدریج اسپ «اسب» نوشته شده است) دره فرغانه که بزرگتر از اسپان چین، نیرومند و پرطاقتند بیان کرده بودند.

  چهارشنبه 26 بهمن:

  • روزی که خسروپرویز شاه ایران شد و با اشتباهات خود امپراتوری ساسانیان را بر باد داد، 15 فوریه سال 590 میلادی خسرو پرویز نوه خسروانوشیروان به عنوان بیست و دومین شاه ایران از دودمان ساسانیان در تالار بزرگ کاخ سلطنتی تیسفون (طاق کسری) تاجگذاری کرد. بزرگان وقت پدر او ـ هرمز چهارم را برکنار و بازداشت کرده بودند که بعدا کشته شد. هرمز را پیش از کشتن، نابینا کرده بودند. اسپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) این روش جا به جایی را یک توطئه اعلام کرد، پادشاه شدن خسروپرویز را نپذیرفت و تا تعیین پادشاه به روش درست، زمام اموررا به دست گرفت. خسروپرویز که چنین دید از تیسفون گریخت و برای جلب کمک به قسطنطنیه رفت. موریس امپراتور روم شرقی به این شرط که خسرو از ارمستان و لازیستان [منطقه ساحلی گرجستان که آبخیزستان ـ آبخیزیا ـ گوشه ای از آن بود] بگذرد حاضر شد نیروی نظامی دراختیار او بگذارد تا به شاهی بازگردد. این نیروی خارجی بهرام چوبین را به منطقه فرارود فراری داد. این رویداد ایرانیان را خشمگین ساخت و خسرو برای جبران اشتباه خود (توسل به خارجی) از فرصت قتل موریس به دست فوکاس سردار رومی استفاده کرد به سوریه و فلسطین لشکر کشید هر دو منطقه را به قلمرو ایران بازگردانید و سپس مصر را هم متصرف شد. 

  آدینه 28 بهمن:

  • امپراتور روم که شرایط ایران برای ترک مخاصمه را پذیرفته بود با گاز زغال کشته شد، فلاویوس کلادیوس ژوویانوس (ژوویان) 17 فوریه سال 364 میلادی در راه بازگشت به ایتالیا، در آناتولی غربی (جنوب غربی ترکیه امروز) «گاز زغالی شد» و درگذشت. ژوویانوس 26 ژوئن سال 363 پس از مرگ ژولیان که در جنگ با شاپور دوم ـ شاه وقت ایران از دودمان ساسانیان مجروح و براثر شدت جراحت وارده درگذشته بود به سمت امپراتور انتخاب شده بود. درباره علت مرگ ژوویان؛ روایات، متعدد است. بیشتر مورخان نوشته اند که چون برغم مخالفت افسران ارتش روم، به شاپور دوم ـ شاه ساسانی ایران امتیاز فراوان داده بود طبق نقشه این افسران در اثنای خواب، زغال نیمسوز به خوابگاهش برده و اورا با [گاز زغال] مسموم کرده بودند. 

    برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده  





ارسال توسط سورنا


انوشیروان و آوازه ی دادگری جهانیش



  نگار پاكدل :

  انوشیروان پسر قباد ساسانی، پس از مرگ پدر بر اورنگ شاهنشاهی ایران تکیه زد. وی به دادگری پرآوازه بود و یکی از  خوشنام ترین پادشاهان دودمان ساسانی.
 فردوسی بزرگ درباره‌ي به تخت نشستن او می فرماید:
چو کسرا نشست از بر گاه نو/همی خواندندی ورا شاه نو
به شاهی بر او خواندند آفرین/به فرمان او شد زمان و زمین
جهان تازه شد از سر گاه اوی/ابا گرگ و میش آب خوردی بجوی
بگفتند کان شاه جاوید باد/فرش برتر از فر جمشید باد
ز بس خوبی و داد و آیین اوی/وزان نامور دانش و دین اوی
ورا نام کردند نوشیروان/ که مهرش جوان بود و دولت جوان
انوشیروان دانشگاه گندی شاپور را با کمک و همیاری وزیر خردمندش بزرگمهر به اوج شکوهمندی رسانید، وی آن چنان به دانش دوستی شهره بود که هنگامی که مدرسه‌ی آتن در سال 529 ميلادی بسته شد، شمار زیادی از فيلسوفان يونانی به گندی‌شاپور آمدند و به پژوهش‌های خود ادامه دادند و هنگامی که خواستند به ميهن خود بازگردند، انوشيروان در پيمان‌نامه‌ ای با امپراتور روم شرقی خواستار امنیت آنان شد.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



دژ «بابک خرمدين»، دژی ساخته‌شده از سنگ گرانيت



  سورنا لطفی نيا :

دژ بابك خرمدين «تراب محمدی»، مديرکل ميراث فرهنگی آذربايجان شرقی گفت: «قلعه بابک با گستردگی بيش از 10 هزار متر مربع، ساخته‌شده از سنگ گر‌انيت، يکی از باشکوه‌ترين بناهای تاريخی استان شمرده می شود.»
 به گزارش ميراث آريا؛ محمدی گفت: «بازديد از اين دژ برای همگان آزاد است. برای رسيدن‌ به‌ دروازه‌‌ی دژ، بايد از گذرگاه دالان‌مانندی به‌ درازای 200 متر گذشت، که همين موضوع، شوند(:باعث) گيرايی راه دسترسی اين دژ شده است.»
 وی با يادآوری اين که دژ، از برج‌ و باروهای گوناگونی ساخته شده است، افزود: ‌‌«قصر اصلی دارای 3 اشكوب(:طبقه) است ‌که يک تالار اصلی و ٧‌ اتاق‌ در پيرامون ‌تالار مرکزی دارد ‌و در بخش خاوری(:شرقی) نيز،‌‌ چند اتاق‌ و آب‌‌انبار را در برمي‌گيرد.»
‌ محمدی با اشاره به اين که دژ بابک، در روزگار ساسانی ساخته شده است، گفت:‌ «اين‌ گستره در سده‌ی سوم،‌ يکی از پايگاه‌های مهم ‌و محکم‌ «بابک‌ خرم‌‌دين»،‌ در جنگ‌ با تازيان و لشکريان‌ خلفای عباسی بوده‌ و در سال‌های گذشته بازسازی های بنيادينی در آن‌ انجام‌ گرفته‌ و بخش‌هايی نيز به آن افزوده شده است.»
 وی با اشاره به ‌‌کاوش‌های ‌انجام شده‌ در 4 اتاق‌ اين‌ دژ، افزود: «در پی کاوش‌های انجام شده، چندين‌ تنور، سفال‌‌هايی از سده‌ی سوم‌ ‌و پايان سده‌‌ی هفتم‌ هجری و سکه‌هايی از روزگار‌ اتابکان‌ يافت ‌شده‌ است‌.»
 اين دژ در 50 کيلومتری شمال‌ شهرستان‌ «اهر» ‌و بخش باختری(:غربی)‌ «کليبر»، بر فراز بلندیهای ‌رود «قره‌‌سو» ساخته شده و ‌برج‌های گرد آن، از سنگ‌ مالون‌ و ملات‌ ساروج‌ است و باروها نيز از گونه‌ای سنگ‌ گرانيت‌ ساخته‌ شده‌اند.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

رازهای تندرستی از زبـان دانشمنـدان ژاپنـی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:مشکوک,لیلا داوودی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

10 اشتباه همیشگی در آداب معاشرت





 



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 «مهر»، یاری‌رسان روشنایی در نبرد با تاریکی



  گروه انديشه :
  در روزگاران کهن، «آیین مهر ایرانی» به دست ایرانیان در ایران‌زمین، و آن‌گاه چندین سده دورتر در اروپا گسترش یافت. سپس به دست رومیان در اروپای غربی و شمال آفریقا پراکنده شد، و ایشان نیز ایزد مهر را با باورهای خویش درباره‌ي خدایان و به ویژه «خدای آفتاب» درآمیختند. نام مهر‌(میترا) در وِداهای هندی نیز به چشم می‌خورد. در فرهنگ ایرانی، از مهر با نام «داور بزرگ» یاد شده و نگاهبان پیمان در میان مردم است. هم‌چنین، ایزد جنگ و پیروزی به شمار آمده، و پشتیبان سپاهی است که بر پایه‌ي نیکی و راستی می‌جنگد.
  این آیین، سده‌های پیاپی در آن سرزمین‌‌ها جایگاه والایی داشت، و آنگاه در سده چهارم بود که «کنستانتین» آیین نو(مسیحیت) گرفت و در جایگزینی آن به جای آیین مهر ایرانی، کوشید. اکنون گوشه‌ای از استوره‌های ایرانی را بازمی‌گوییم، تا همگی با فرهنگ سرزمین خویش بیشتر آشنا شویم:
  390  سال پیش، کشیش‌های انگلیسی نشستی را برگزار نموده و بر آن شدند تا آغاز سال اروپاییان را که 25 مارس و برابر با نوروز ایرانی بود، به ماه ژانویه برده و سالی جدا برای خود بنیان نهند. اما از آنجا که دستمایه‌ای درخور در فرهنگ خویش نیافتند، بنابراین باز به ناچار، شب چله‌ي ایرانی را که اینک در گاهشمار ایشان برابر با 25 دسامبر(4 دی) بود، «کریسمس» و آغاز سال میلادی نامیدند؛ و بدین گونه امروزه سال مسیحیان «میلادی» نامیده می‌شود. براي نمونه، ماه‌هاي نهم،‌ دهم و يازدهم از ماه‌هاي ميلادی، امروزه سپتامبر، اكتبر و نوامبر(به معناي هفتم، هشتم و نهم!) ناميده مي‌شود. «میلاد» واژه‌ایست سُریانی و برگرفته از خانواده‌ي زبان‌های کهن ایرانی در میانرودان. این واژه به زبان تازیان(عربی) نیز راه یافت و واژگان تولد، مولود، یلدا، ولد و ... از ریشه‌ي آن است به معنای «زایش و زادآوری»، که باز هم پیوند دارد با «زایش مهر» در باور ایرانی.
  در استوره‌های ايرانی آمده است، «آناهیتا – آناهید، ناهید» ایزد آب‌های روان و ایستا، و نماد پاکی در باورهای کهن ایرانی است، و چنین آمده که آناهیتا در بلندترین شب سال(چلّه، شب آغاز زمستان)، «ایزد مهر» را به زاد برمی‌آورد. بدین گونه، از فردای آن روز، رفته‌رفته روزها بلندتر شده و پرتوهای خورشید، درخشندگی بیشتری می‌گیرند. «مهر»، رهایی‌بخش جهان از نمایه‌های اهریمن، و یاری‌رسان روشنایی در نبرد با سیاهی و تاریکی بوده؛ و بدین روی، ایرانیان در «شب چله» چراغ افروخته و تا پگاه بیدار می-مانند. بدین سان، ایشان مهر را یاری رسانده، و آنگاه با زایش اوست که جهان رو به فروزندگی و روشنایی می‌گذارد.
  «25 دسامبر» که مسيحيان آن را روز زایش پیام‌آور خویش برمی شمارند‌، نخست برابر با 21 دسامبر بوده، و این روز به فراخور زایش مهر در آیین‌های ایرانی(یکم دی)، در آن سامان نیز گرامی داشته می‌شده است. کشیشان، نتوانستند در 4 گردش 4 ساله، سال را کبیسه کنند، تا آن‌که 3 مُغ ایرانی به اورشلیم رفته و کبیسه کردن را به ایشان آموختند. و چنین بود که این روز پس از 4 بار جابجایی، سرانجام در روز 25 دسامبر(4 دی) آرام گرفت و آن روز را روز زایش مسیح یا همان «کریسمس» خواندند. تا آن هنگام، روز ششم ژانویه برابر با روز زایش وی شمرده می‌شد، اگرچه در همان زمان نیز آیین بیشتر مردم باخترزمین، «آیین مهر ایرانی» بود. «مُغ»‌ها جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و آموزش‌های گسترده-ای درباره‌ي دانش و فرهنگ سترگ ایران‌زمین فرامی‌گرفتند. آموخته‌های ایشان برای مردمان اَنیران -غیرایرانی‌ها- شگرف بوده و بدین‌رو ایشان را «جادوگر» می‌خواندند. بنابراین، این واژه در لاتین به گونه‌ي «مُگوس»، «ماژوس» و سرانجام «ماژیک» درآمد و به معنای «جادویی» به کار رفت. همین واژه از یونانی به عربی راه یافت و تازیان چون «ژ» و «گ» -هم‌چنین «پ» و «چ»- نداشتند، ما ایرانیان را «مَجوس» نامیدند.
  ضحاک به هنگام دستیابی بر ایران، به روزبانان خویش چنین فرمان داد تا ایرانیان نافرمان و سرپیچ از فرمان او را، بر همان گردونه‌ای که می‌پرستند(مهر)، بیاویزند. «گردونه‌ی مهر» نمادی است برگرفته از گردونه‌ي گردون یا همان آسمان که راست‌گَرد می‌باشد. بدین گونه که این نماد(+) همانند دو z بر هم است. نگاره گردونه‌ي مهر، هنوز هم بر روی بسیاری از معماری‌های ایرانی به چشم می‌خورَد. و از آن‌گونه، پرستشگاه کهن چغازنبیل و نیز درب‌های چوبی پرستشگاه‌ها، و بسیاری سازه‌های دیگر در پهنه‌ي ایران-زمین که تاکنون برجای مانده است. این نماد، هم‌چنین سر از آیین غربيان درآورد و این گردونه که در زبان‌های ایرانی «چلیپا» نامیده می‌شود، نام‌های چلیپ، چلیب و سرانجام «صلیب» به خود گرفت.
  «ایزد مهر» بر گردونه‌ای شتابان و زیبا که 4 اسب سپید آن را می‌کشند، سوار است. و خوشبختانه هنوز هم نگاره‌های بسیاری از آن، در کوه‌ها و کوهستان‌های ایران برجاست. این ایزد بزرگ، جامه‌ای سرخ‌رنگ به تن داشته و ریشی بلند و انبوه چهره‌اش را پوشانده است. و اما، اینک بیاییم و یک تن با همین ویژگی‌ها را یک کلاه‌بوقی سرخ با منگوله‌ای آویخته به آن، بر سرش نهاده و سپس او را بر گردونه‌ای که به جای چرخ، دو تیغه‌ي آهنی دارد(سورتمه) و نیز به جای 4 اسب، اینک 4 گوزن شمالی آن را به دنبال می‌کشند، بنشانیم. یاد چه چیزی می‌افتید؟
  «سرو» درختی همیشه‌سبز است که در فرهنگ ایرانی از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است. برای نمونه، «سرو سپند کاشمر» که به فرمان معتصم عباسی بریده شد و آن را به سامرا بردند. اما ایرانیان به یادبود آن، «بُته جقه» را که نگاره‌ي سروی خمیده است، بر روی تار و پود قالی و دیگر بافته‌های سرزمین خویش جاودان نمودند. ایرانیان در شب چله و هنگامی که سرما همه جا را فرا گرفته، شاخه‌ای از درخت سرو را با خود به خانه برده و آذین می‌بستند تا نمادی از سبزی و تازگی در خانه‌شان باشد. اینک این آیین نزد ما فراموش شده، اگرچه امروزه هنوز هم در بخش‌های غربی کشورمان، دختران شاخه‌ای سرو را در شب چله آذین بسته و همراه آن، گشایش برای بخت خویش می‌خواهند. به هر روی، این باور زیبای ایرانی، به همراه آیین مهر به باخترزمین رفت و از آنجا که درخت سرو بومی ایران است، بنابراین ایشان شاخه‌ای از درخت کاج را در آن شب آذین بستند. اما سپس‌تر، این کار از سوی ایشان نیز به فراموشی سپرده شد، تا آن‌که کشیشی آلمانی دوباره آن را در سده‌ي هجدهم میلادی فراگیر نموده و گسترش داد.
  «مهرابه»ها جایگاه ویژه‌ی پرستش «مهر- میترا» بوده و نشانه‌هایی ازین ویژگی‌ها هنوز هم در زورخانه-ها، آیین درویشان به چشم می‌خورد. هم‌چنین خوب است بدانیم بیشتر کلیساهای اروپا بر ویرانه‌ي مهرابه‌ها بنا گردیده است. برای نمونه، واتیکان بر روی مهرابه‌ای کهن بنا شده که هنوز هم نشانه‌های فراوانی از آیین مهر در آن به چشم می‌خورد. اما هیچکس نمی‌تواند به زیرزمین آنجا راه یابد. اگرچه با شگفتی بسیار، «زنده‌یاد دکتر محمود حسابی» تنها ایرانی‌ای بود که توانست آن جا را از نزدیک ببیند.
  «هفت» از شمارگان سپند ایرانی بوده و برآمده از 7 سَکرنه‌ي(كُره) آسمانی «خورشید، ماه، تیر(عطارد)، ناهید(زهره)، بهرام(مریخ)، کیوان(زحل) و هُرمزد(مشتری)» است، که نخستین بار، ایرانیان آن‌ها را در میان اَختران آسمان بازشناختند. این شماره، جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و از آن میان، ایرانیان هفت روز هفته را بر پایه آن 7 کره‌ي آسمانی پی نهاده و نام آن‌ها را بر روزهای هفته نهادند. برترین روزها «روز مهر» بود که «خور- شید(روز خور)» نامیده شد. این روز به همراه آیین مهر ایرانی به اروپا رفت و Sunday(روز خورشید) نام گرفت، و همان گونه که می‌دانیم، اینک روز نیایش ایشان در کلیساها، همین روز است.(و نمونه‌های دیگر، Monday: روز ماه، Wednesday: روز تیر، suturday: روز کیوان و ...). هم‌چنین، شماره‌ي 12 که در فرهنگ ایرانی گرامی داشته شده و برای نمونه می‌توان از 12 گلبرگ گل‌های سنگ‌نگاره‌های پارسه(تخت جمشید)، و نیز بخش کردن سال به 12 ماه و هم‌چنین شمار 12 چِهراَختر(صورت فلکی) در دانش‌ کهن ستاره‌شناسی ایرانیان نام برد.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


ميترا دهموبد :

عكس از فيروزه منوچهري انگار كه سرم را به جايی كوفته باشند، نمی دانم شايد هم، جايی را به سرم كوفتند، ‌مَنگ شده بودم، مَنگِ مَنگ. چشم‌هايش را در چشم‌هايم دوخت و گفت: «خُوب، مگه چيه؟»
«خليج عر...»،  داشت بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شد، انگار داشت برايم شكلک درمي‌آورد، چشم‌هايم را بستم و با انگشت، چرخ كوچكی به كُره‌ی زمين روي پيشخوان مغازه دادم.
كوچک كه بوديم، يک كُره‌ی جغرافيايي گرد داشتيم همچون همه‌ي كُره‌‌ها. از ميان همه‌ي سرزمين‌هاي ريز و درشت روي كُره، ايران را پيدا می كرديم، انگشت می گذاشتيم روي ايران، و چرخ پرشتابي به كُره می داديم. همان‌گونه كه كشورها سرشان می چرخيد و سرِ ما هم می چرخيد و چشم‌هايمان تا به تا می شد، دوباره انگشت می گذاشتيم روی ايران. كُره از چرخش می ايستاد و همه‌چيز آرام می شد.
 نفس حبس‌شده‌مان را آزاد مي‌كرديم و در هواي «ايران»، نفس مي‌كشيديم.
«كُره» را كه پشت شيشه‌ي مغازه‌ی نوشت‌افزار‌فروشی ديدم، ياد ايرانِ كودكي‌هايم زنده شد. صاحب مغازه، كُره را آورد، گذاشت جلويم، روي پيشخوان. انگشتم را گذاشتم روي «ايران» و به عادت گذشته، چرخي به كُره دادم، ميان شتابي كه كُره براي چرخيدن داشت، ناخودآگاه انگشتم را گذاشتم روی ايران و كره را از چرخش نگاه داشتم، خواستم نفس بكشم اما «خليج عر...» كه پايين ايران نشسته بود، نفسم را بريد.
بدتر از آن، پاسخ صاحب‌مغازه بود و بی تفاوتی اش كه بر سرم آوار شد.
 «خليج عر...» روی كُره‌ای در يک نوشت‌افزار‌فروشی، در ايران، در تهران، در پايتخت آدم و دود! و نگاه‌هاي بي‌تفاوت مردي كه فارسي سخن مي‌گفت اما نگاهش، ايراني نبود، نگاه‌های مردی كه از براي شغلی كه برگزيده بود، از كودكی، بر اين گمان بودم كه بايد فرهنگی باشد، اما نبود.
از مغازه زدم بيرون، در هواي دودگرفته‌ی خيابان كريم‌خان زند، نفس حبس‌شده‌ام را بيرون دادم و آه كشيدم. به راه افتادم، سر خيابان «ايرانشهر»، ايستادم و به ديوار تكيه دادم، آه ايران‌شهر.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 شهر تاریخی «جولیان»، شخم خورد

به جای تاريخ، گندم برداشت می كنيم

سورنا لطفی نيا :

شهر جولیان از شهرهای تاریخی ایلام، در حالی که نمادی از تمدن ایرانی است، امروزه، جايی برای کشاورزی شده و گندم و جو، در آن کاشته می‌شود.
جولیان از شهرهای تاریخی ایلام است که در 10 کیلومتری شهر آبدانان و در جنوب خاوري(:شرقی) اين استان است.
به گزارش مهر؛ شهر جولیان در بخش سراب باغ در دامنه‌ي کبیرکوه و گستره‌ي باستانی آن یکی از زیباترین آثار به جای مانده از روزگاران پیش از اسلام است.
این شهر به شوند(:سبب) يادمان‌هاي گوناگون تاریخی یکی از بهترین جاها برای واكاوي سرگذشت روزگار ساسانی در استان ایلام است.
یافتن این شهر نیز همانند دیگر شهرها و جاهاي تاریخی به شوند نبود تابلوی راهنمایی و بدون شناخت نسبت به منطقه، سخت است.
این شهر تاریخی چنان جولانگاه زمین‌های ديم کشاورزی شده است که، تنها هنگامي متوجه تاریخی بودنش می‌شویم که به نزديك‌اش برسيم.
زمین‌های کشاورزی تا درون این شهر تاریخی رسیده است و دیوارهای این شهر تاريخی، همگي ويران شده و اثری از تاریخ نیست و هرآنچه هست زمین ديم کشاورزی است.
دیوارهای اندکی نيز که از این شهر تاریخی برجاي مانده، رو به ويراني است و در گستره‌ی 10 هکتاری این شهر تاریخی، کشت گندم و جو انجام می‌شود.
در حالی که برپايه‌ي گفته کارشناسان از ويژگي‌های معماری مهم این اثر، وجود چهارتاقی‌ها، تاق‌های ضربی، تاق‌های جناحی و... است، ولی هم‌اكنون چنین ویژگی‌هایي در این شهر تاریخی ديده نمي‌شود.
دیوارهای این شهر تاریخی نیز همگي ويران شده و سنگ‌ها ریزش کرده است و می‌توان گفت این يادمان تاریخی دیگر راهی برای بهسازي و بازسازی ندارد و باید آن را ويران شده دانست.
سنگ‌هایی که در پي ويراني اثر برای گسترش زمین‌های کشاورزی، مانند تپه‌ای در یک جا گرد آمده‌اند، گواه تلخی بر بی‌مهري‌های فراوان است.
این شهر تاریخی چنان دارای ارج بوده كه، برپايه‌ي گفته‌ي کارشناسان، در آن‌روزگار لوله‌کشی آب داشته و آب شهر از راه لوله‌های سفالی در یک مخزن که جنس آن از سنگ و ساروج بوده از یک چشمه‌ي آب، که در تنگه‌ي شمال باختري(:غربی) این بنا است، تامین می‌شده است.
این اثر تاریخی در سال 1388 در سياهه‌ي يادمان‌‌هاي ملی کشورمان به ثبت رسیده است.
گردشگران نوروزی امسال، به جای بازدید از شهری تاریخی، در کشتزارها می گردند، چرا که شهر تاریخی جولیان دیگر وجود ندارد و امروز جولیان، زمین کشاورزی‌ای بیش نیست.






تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:جولیان,شهر جولیان,گندم,جو,گو,سراب باغ,جولانگاه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 

 

 

رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 15 تا 21 بهمن

 

 

 گروه مردم :

 شنبه 15 بهمن:

  • روزی كه خشایارشا یهودیان را از توطئه قتل عام نجات داد، خشایارشا ــ شاه وقت ایران ــ كه بر سرزمینی از هند تا دانوب و از استپ های شمال خاوری آسیای میانه تا لیبی حكومت می كرد، پس از فرونشاندن شورش بابل (عراق جنوب غربی امروز) در 482 پیش از میلاد، تصرف آتن در سال 480 پیش از میلاد و بازگشت از لشكركشی به اروپا، در چهارم فوریه 479سال پیش از میلاد (15 بهمن) توسط بانویش «استر Esther» از خاندان شائول و یهودی كه در شهر همدان مدفون است از توطئه هامان «بزرگ وزیر» خود برای كشتار اتباع یهودی امپراتوری ایران آگاه شد و همان شب دستور لغو آن را صادر كرد كه به نوشته مورخان یونانی و یهود، این دستور در سه روز به سراسر امپراتوری رسید كه با وسائل آن زمان، ركوردی بی سابقه است.

 سه‌شنبه 18 بهمن:

  • انتشار پول کاغذی در ایران در 716 سال پیش ـ فساد اداری ارث مغولها برای ایران و روسیه، هفتم فوریه 1294 (جمادی الاخری 693 قمری) و دوران حکومت گیخاتوخان مغول حکمران وقت، ایران بمانند چین دارای پول کاغذی (اسکناس) شد که «چاو» نام داشت. حکام مغولی چین (دودمان یوان) از سال 1271 پول کاغذی در آن کشور رایج کرده بودند زیرا که طلا و نقره موجود در چین تکافوی هزینه های سنگین آنان نبود. قدمت پول کاغذی در چین که به صورت «بلوکی ـ نوعی مهرزنی» چاپ می شد به سال 600 میلادی بازمی گردد ولی پولی دائمی نبود و هرگاه که هزینه های دولت بالا می رفت و طلا برای ضرب سکه کافی نبود پول کاغذی چاپ می کردند که نوعی برات (حواله خزانه داری دولت) بود. گیخاتوخان که مردی ولخرج و سطحی بود و بزرگ وزیرش ـ صدر جهان (صدرالدین احمد خالدی زنجانی) ولخرج تر از او ـ تصمیم به رایج کردن پول کاغذی گرفتند که این تصمیم به اجرا درآمد و «چاو» که قطعی بزرگ داشت و «چاو مبارک» خوانده می شد به جریان گذارده شد. 

 چهارشنبه 19 بهمن:

  • هلاكوخان مغول به مناسبت سالگشت مرگ او، هولاگوخان، ایلخان متصرفات مغولان در آسیای غربی و از جمله ایران هشتم فوریه 1265 میلادی (19 بهمن ماه) در 48 سالگی درگذشت و در جزیره كبود واقع در دریاچه ارومیه دفن شد. [اعراب «هُلاكو» می نویسند زیرا كه حرف «گ» ندارند]. وی كه نوه چنگیز و برادر قوبیلای قاآن (خان بزرگتر مغولان و خاقان چین) بود در طول ایلخانی خود، بین النهرین، سوریه و قسمتهای دیگری از آناتولی را تصرف كرد، شهر بغداد را در دهم فوریه 1258 و شهر دمشق را در یكم مارس 1260 میلادی تصرف، قتل عام و ویران ساخت و به خلافت «اسمی» عباسیان [در بغداد] و حكومت ایوبیان [برسوریه] پایان داد، ولی ارتش او در سوم سپتامبر 1260 در ناحیه «عین جالوت» از نیروهای سلطان مصر (از دودمان مملوك) شكست خورد و فلسطین و بیشتر سوریه را ازدست داد و به شرق فرات عقب نشست.

 پنجشنبه 20 بهمن:

  • بیستم بهمن؛ آزاد شدن ایران خاوری از سلطه عربان، یعقوب لیث مبارز خستگی ناپذیر راه تجدید استقلال و یکپارچگی ایران، حاکمیت ملّی ایرانیان و قهرمان میهن كار آزادكردن هرات، بامیان، بلخ، كابل، غزنه و بُست از سلطه عرب (تازیان) را نهم فوریه سال867 مصادف با 20 بهمن تكمیل كرد. یعقوب در طول یازده سال بعد نیشابور، گرگان، كرمان، فارس و خوزستان را هم از چنگ عرب خارج ساخت و و درجریان پیشروی به سوی بغداد در ناحیه دیرالعاقول (کنار دجله) با سپاه اعزامی حکومت عباسیان رو به رو شد و به نبرد پرداخت. یعقوب پیشنهاد سازش خلیفه را رد کرد. وی درخوزستان خودرا برای لشکرکشی دیگری به سوی بغداد آماده می کرد که براثر بیماری قولنج درگذشت و در همانجا مدفون شده است. 

 آدینه 21 بهمن:

  • افتادن بغداد به دست هلاکوخان مغول و قتل عام صدها هزار تن از ساکنان آن، دهم فوریه سال 1258 (21 بهمن ) سپاهیان هلاكوخان نوه چنگیز و ایلخان مغول ایران بغداد را تصرف کردند و 17 روز طول كشید تا تا این افراد بغدادیان را قتل عام و این شهر را ویران سازند. بغداد هنگام تصرف به دست مغولان بیش از چهارصد هزار تن جمعیت داشت كه بیشتر آنان به دست مغولان كشته شدند. آمارهای مختلف ـ از 80 تا 300 هزار تن ـ درباره شمار مقتولان بغداد داده شده است. هلاکو در دهمین روز تصرف بغداد، المستعصم ــ آخرین خلیفه عباسی را هم (به صورت نمدمال کردن) کشت و به عمر خلافت عباسیان پایان داد.

  برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده  

 





تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:شائول,هامان,چاو,برات,هولاکو,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 دستگيری ٤ شکارچی خلاف‌كار اماراتی، در سیستان و بلوچستان



  سورنا لطفی نيا :

  «خسرو افسری»، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست سیستان و بلوچستان گفت: «چهار شکارچی خلاف‌‌كار تبعه امارات متحده عربی که 10 شاهین شكاري را به‌گونه‌اي غير قانوني به ايران آورده‌ بودند، در این استان دستگیر شدند.»
 به گزارش مهر؛ افسری افزود: «یگان حفاظت محیط‌زیست استان، با تلاش و پیگیری و با همکاری نیروی‌ انتظامی و گمرک زاهدان، موفق به دستگیری چهار تن، شکارچی تبعه کشور امارات متحده عربی شد.»
 وی گفت: «این شكارچيان، شاهين‌ها را برای شكار پرنده‌های مهاجر، به‌ويژه هوبره که در سياهه‌ی قرمز پرندگان روبه نابودی نیز جای دارد، به ايران آورده بودند.»
 مدیر کل حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان گفت: «خلاف‌كاران که با پرواز دبی - زاهدان وارد استان شده‌اند به پرداخت جریمه محکوم شدند و پرندگان شكاری نيز، برای گذراندن مراحل قانونی، به سازمان حفاظت محیط‌ زیست داده خواهند شد.»
 وی افزود: «جریمه قاچاق هر شاهین 120 میلیون ریال است.»






ارسال توسط سورنا


پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايران:
قانون، پشتيبان حقوق زنان در روزگار ساسانی بوده است

نگاه فمينيستی به زنان ايران باستان، به دور از ارزش است

خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
بهرام روشن‌ضمير«در روزگار ساسانیان، زن ایرانی از حق مالکیت برخوردار بود. قوانین آن زمان پشتیبان حق زنان و استقلال آنان بود. از این‌روست که در تاریخ ساسانیان، نمونه‌ای نمی‌یابیم که مردان توانسته باشند با خشونت با زنان برخورد کنند.»




ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:زن ایرانی,ضمیر,روشن ضمیر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


دهم بهمن‌ماه با باشندگی گروه فراوانی از مردم برگزار شد:
برگزاری سده‌ی كرمان، با همياری بزرگان شهر



خبرنگار امرداد - آرميتا فرهمند :

كرماني‌ها، جشن سده را دهم بهمن‌ماه در كنار يكديگر، در باغچه‌ی بوداغ‌آباد جشن گرفتند.
این آیین با جشن‌خوانی موبدان، فریدون هرمزدی، هومن فروهری، مهران غیبی و فرهنگ فلاحتی آغاز شد و پس از آن بندهایی از  گاتها، سروده‌هاي آسماني اشوزرتشت، از سوي فرشاد خدادادي و مهرنوش زنده‌نوش، دوتن از هموندان کمیسیون جوانان خوانده شد.

گزارش تصويری جشن سده‌ی كرمان را
اينجا ببينيد.
 

ايرانيان، نخستين مردمي كه خداي يكتا را شناختند
محمدعلی گلاب زاده، و پژوهشگر و تاريخ‌نگاري كرماني، يكي از سخنرانان اين نشست بود. وي گفت: «برخی در گذر تاریخ کوشیده اند تا نیاکان ما را به عنوان قومی تهی از وحدت‌گرایی و آتش‌پرست بشناسانند و این جفا بر نیاکان ماست ولی ما در گذر زمان هیچ قوم و مردمی را سراغ نداریم که بیشتر و پیشتر از ملت بزرگ ایران به وحدت و یگانگی خداوند توجه داشته باشند و اگر ایرانیان دربرابر آتش و نور احترام می‌گذاشتند برای ارزش و اهمیتی که آتش داشته است، نه چیز دیگر.»

 

همزيستي زرتشتيان و غيرزرتشتيان در كرمان
«گلاب‌زاده» با تاكيد بر اين‌كه شایسته است این جفای تاریخی از دامن نیاکان ما زدوده شود، افزود:‌«در شهر ما همواره میان بزرگان اسلام و زرتشتیان کرمان احترام و تعامل متقابل وجود داشته است. آن هنگام که مانکجی لیمجی هاتریا از هندوستان به ایران آمد تا جزیه را در زمان قاجار از میان بردارد. نخستین کسی که از وی پشتیبانی کرد آقاحاج جواد سید شیرازی امام جمعه وقت کرمان بود که زمینه ای را به وجود آورد تا زرتشتیان بتوانند از این مشکل رها شوند. وی همچنین خانه‌ی خود را در محله‌ی زرتشتیان بنا کرد تا نشان دهد که آیین اسلام با آنها در تعامل است.»
اين پژوهشگر ايرانی افزود: «دیگر روحانی آن زمان که در برابر ستمگری‌های قاجار ایستاد تا زمینه‌ی مشروطیت به وجود آید، شخصی به نام «مجد اسلام کرمانی» است كه چكامه‌ای درباره‌‘ جشن سده، دارد.»

ايرانيان، گذشته‌ي پرافتخار خود را فراموش كرده‌اند
فریدون جنیدی، شاهنامه‌پژوه ايرانی، از ديگر سخنرانان اين آيين بود كه بر لزوم بازشناسی فرهنگ ايران، پافشاری كرد. وی گفت: « ما ایرانیان اکنون مانند سیاوخش همه ی جاه و جلال گذشته خود را فراموش کرده ایم و به خاک افتاده‌ایم، نه خود و نه نیاکان بلند‌پایه خویش را می شناسیم. به جاست که به خود آییم و سر خود را بلند و بلندتر بگیریم و درفش فرهنگ ایران را برفراز کوه دماوند در دست کاوه و فردوسی ببینیم.»
وي افزود: «شایسته ی ما نیست با تاریخ فرهنگ این کشور که از آغاز و اکنون در میانه ی جهان جای گرفته است و دیگرفرهنگها از ما توانایی گرفته‌اند، چون بیگانگان رفتار کنیم. برماست که جهره ی نیاکان خود را ببینیم و گرنه نیاکان از ما می‌رنجند.»

 شاهنامه، برآمده از استوره‌های يونانی نيست
«جنیدی» با برشمردن پاره ای از بالندگی‌های تاریخی ایران، شماری از ارزش‌های شاهنامه را بازگو كرد و با آوردن مثال‌هايي تاكيد كرد كه شاهنامه، برگرفته از استوره‌های يونانی همچون ايلياد و اوديسه و آشيل نبوده است.»

خواب بوديم، نيمه‌ی جهان به نام انگليسی ها شد
وی گفت: «ايرانيان نخستين كساني بوده‌اند كه توانسته‌اند نيم‌كره‌ی زمين را اندازه‌بگيرند و نيمروز در زاهدان امروزی را نيمه‌ی جهان نام‌گذاردند. و در زمان قاجار، آن‌هنگام كه ما در خواب بوديم، انگليسي‌ها، گرينويچ را ميانه‌ی جهان ناميده و سند آن را به نام خود زدند.
فريدون جنيدی، گفت: «نیاکان ما در5 هزار سال پیش، مثلثات می‌دانستند، کوه‌ها و دریاها را اندازه می‌گرفتند. در زمان كاووس يعنی نزديک به 4هزار و پانصد سال پيش، استوا را شناخته بوديم.»

سده، كهن‌ترين و پرمعناترين جشن ايرانی
اسفنديار اختياری، نماينده زرتشتيان در مجلس، از ديگر سخنرانان اين جشن بود. وی جشن سده را كهن‌ترين، پرمعناترين و مهم‌ترين جشن دانست و گفت: «اين جشن از اين رو مهم‌ترين است كه جشنی ملی است. جشن سده به ما مفهوم شادی را يادآوری م كند. بن‌مايه‌ی همه‌ی جشن‌ها شادی است.»
اختياری تاكيد كرد: «اگر آتش نبود، تمدن، گرما و تكنولوژی نيز وجود نداشت و ما هنوز غارنشین بودیم. اگر در آن هنگام کسانی که آتش را کشف کردند، آن را برای خود نگه می‌داشتند و به دیکران نمی دادند يا از آن به عنوان ابزار قدرت بهره می‌بردند، ما نمی توانستیم امروز جشن آغاز تمدن را برگزار کنیم.»
نماينده زرتشتيان در مجلس گفت: «ایرانیان مکانی برای نگهبانی از آتش ساختند و این آفریده‌ی اهورامزدا را دراختیار همگان قرار دادند که این خود نشان دهنده ی مهر و محبت ایرانیان است.»
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «روزها در گاهشمار ایرانیان هرکدام با نامی زبیا خوانده می شود و امروز، روز مهر به چم(:معناي) دوست داشتن است و چه نیکوست که جشن سده در روز مهر از ماه اندیشه‌ی نیک(بهمن) برپا می‌شود.
وی افزود: «ما باید به اصل و نسب خود ببالیم. بسیاری می‌کوشند تا این تاریخ را به نام خودشان به ثبت برسانند.»
نماينده زرتشتيان در مجلس گفت: «چشم آن داريم كه جشن ملي سده با همياري مسوولان، ثبت جهاني شود.»

برگزاري «سده‌»ي كرمان، با همت بزرگان شهر
سیروس نیک‌بخش، فرنشین انجمن زرتشتیان کرمان در اين آيين، با شادباش روزهای دهه‌ی فجر، گفت: «این جشن با همت بزرگان شهر کرمان برگزار می‌شود و به جز اين‌ها بايد از همت والای جوانان زرتشتی و سازمان زنان زرتشتی کرمان سپاسداری کرد.»
«نيك‌بخش»، در بخش ديگري از سخنانش، گفت: «جشن سده، از آن قشر و گروه ویژه‌ای نیست واز آن همگان است.»
وی با سپاس از سازمان میراث فرهنگی کرمان برای به ثبت رساندن جشن ملی سده‌ي كرمان، گفت: «چشم به راه هستيم كه اقداماتي براي ثبت جهاني جشن سده انجام شود.»

آتش‌افروزي سده پيش از غروب آفتاب
سرانجام پیش از غروب آفتاب، موبدان با سخنان موبد فریدون هرمزدی درباره‌ي جشن سده و اهمیت شادی در ایران باستان، با همراهی نوجواناني كه مشعل‌هاي فروزان در دست داشتند، با دف‌نوازي گروه كوبه‌اي اهورايي و همراهي دوشيزگاني با چراغ‌های روشن، هيمه‌ي جشن سده را برافروختند.
از ديگر برنامه‌های اين جشن كه پيش از آتش‌افروزي انجام شد، اجراي قطعه‌های موسيقی از سوي گروه سازهای كوبه‌ای اهورا و شاهنامه‌خوانی پريسا سيمين‌مهر بود.






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 ستون‌های باستانی «استخر»، رها در گودال‌ها



  سورنا لطفی نيا :

شهر استخر ستون‌ و سرستون‌های شهر باستانی استخر فارس در گودال‌هايی بدون هيچ‌گونه نگهداری رها شده‌اند. کارشناسان ميراث فرهنگی درباره‌ی وضعيت بد اين آثار هشدار می دهند. معاون سازمان ميراث فرهنگی فارس اما واژه‌ی رها شدن را برای اين آثار شايسته نمی داند و می گويد که اين گستره، مشکلات بسياری دارد اما چه کاری می توان انجام داد؟
 
به گزارش ميراث خبر؛ اين در حالی است که گستره‌ی باستانی شهر استخر، در ٧ کيلومتری شمال تخت جمشيد و دو و نيم کيلومتری جنوب باختری(:غربی) نقش رستم جای دارد، اکنون وضعيت خوبی ندارد و ستون‌ها و سرستون‌های ديرينه‌ی آن هر کدام در گوشه‌ای افتاده‌اند.
«جمشيد صداقت کيش»، نويسنده‌ی کتاب «شهر استخر و سه گنبدان» گفت: «برای پيشگيری از آسيب رسيدن به آثار به‌جای مانده در شهر تاريخی استخر، بايد گستره‌ای در اين شهر تاريخی ساخته شود تا يادمان‌ها از باران و برف و نور خورشيد دچار فرسايش نشوند.»
با اين‌كه، شهر استخر با گستره‌ای بيش از 90 هکتار كه يکی از بزرگ‌ترين گستره‌های باستانی ايران به شمار می رود، نه تنها هيچ‌گونه پوشش حفاظتی ندارد، بلکه در برابر باد و باران، هر روز فرسوده‌تر می شود.
  «عبدالرضا نصيری»، معاون سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری فارس، در پاسخ به اين پرسش که آيا ستون‌ها و سرستون‌های شهر تاريخی استخر که در چند گودال به حال خود رها شده‌اند، دچار فرسايش و نابودی نمی شوند، گفت: «چرا می شوند اما من واژه‌ی رهاشدن را برای اين آثار چندان مناسب نمی دانم.»
  اين مقام سازمان ميراث فرهنگی درباره شوند(:دليل) کاوش نشدن شهر تاريخی استخر نيز می گويد: «ما تا زمانی که مطمئن نباشيم چيزی را که از زير خاک بيرون می آوريم، بتوانيم حفاظت کنيم اصلا برنامه کاوش برای اين اثر نداريم و موافق هم نيستيم.»
«مسعود منيعاتی»، دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگی فارس نيز كه آثار تاريخی شهر استخر را در تيررس يک «خطر بزرگ» می داند، گفت: «باران‌های اسيدی که در پی سوزاندن پسماند كشتزارها و آلودگی پتروشيمی شيراز، ايجاد می شود، آثار باستانی شهر تاريخی استخر را دچار فرسايش كرده است.»
  منيعاتی همچنين با ابراز نگرانی از احتمال دست‌اندازی به گستره‌ی نگهداری شده‌ی شهر تاريخی استخر گفت: «نزديک به  25 سال پيش در حريم شهر تاريخی استخر، کارخانه‌هايی ساخته شده و امروزه نيز ساختمان‌های کوچکی ساخته شده که بايد مراقب بود اين ساختمان‌سازی گسترش پيدا نکنند و به شهر استخر دست‌اندازی نشود.»
  به گمان می آيد که اکنون شهر استخر به عنوان شهری که در روزگار ساسانيان در اوج آبادانی بوده و آتشکده «آناهيتا» در آن جای دارد، اکنون به حاشيه رفته است و برنامه‌ای برای نگهداری از آن در دستور كار نيست. 






تاريخ : شنبه 15 بهمن 1390برچسب:آناهیتا,شهر استخر,حاشیه,کاوش,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا




ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


چهار ایرانی زرتشتی، نویسندگان شاهنامه‌ی ابومنصوری



گروه شاهنامه‌ :

 در سال 346 مهی، ابومنصور توسی، فرمانروای توس و نیشابور، که مردی دهقان‌نژاد و دوستدار فرهنگ نیاکانی بود، به وزیر خود ابومنصور مُعمری دستور داد تا از دانشوران ایرانی بخواهد تاریخ باستانی ایران را که به زبان پهلوی و در کتابی به نام «خدای نامگ» گردآوری شده است، به پارسی درآورند. معمری چهار دانشمند فرزانه‌ی ایرانی را، که همگی زرتشتی بودند، از گوشه و کنار ایران فراخواند و از آنان چنین خواست که در توس بنشینند و نامه‌ی شاهان ایران و کارنامه‌ی ایشان را، از آغاز تا روزگار یزگرد سوم، بنویسند. نام آن چهار تن دانشور بزرگ ایرانی چنین بوده است:
ماخ پیر خراسانی از هرات؛
یزدان‌داد پسر شاپور از سیستان؛
ماهوی خورشید پسر بهرام از نشابور؛
شادان پسر برزین از توس.
این چهار تن، «خدای نامگ» را از پهلوی به پارسی برگردان کردند و دیباچه‌ای به کتاب افزودند و آن را به ابومنصور توسی سپردند. ابومنصور شاهنامه‌ی فراهم آمده‌اش را به بخارا- پایتخت سامانیان ایران‌دوست- فرستاد. شاه سامانی از دقیقی توسی- سخنور پُرآوازه‌ی دربارش- خواست که شاهنامه‌ی ابومنصوری را به نظم کشد. اما دقیقی که تنها هزار بیت از شاهنامه‌اش را سروده بود، به‌دست ستیزه‌جویان کشته شد. پس فردوسی کار او را ادامه داد. شاهنامه‌ی ابومنصوری را از فرزند ابومنصور- امیرک توسی- گرفت و پس از سی سال کار پیوسته و رنج فراوان، از کتابی که پنج دانشی ‌مرد ایرانی زرتشتی از پهلوی به پارسی برگردانده بودند، کاخ بلند و بی گزند شاهنامه را پی افکند. یاد آن دانشوران ایرانی، ماخ و یزدان‌داد و ماهوی و شادان، نیک و پایدار.
بخشی از دیباچه‌ی شاهنامه‌ی ابومنصوری
شاهنامه‌ای که فرزانگان ایرانی فراهم کرده بودند، در گذر زمان از میان رفت. اما دیباچه‌ی آن به‌جای مانده است. این دیباچه، کهن‌ترین نوشته‌ی بازمانده‌ی پارسی است. بخشی از آن دیباچه که به زبان پارسی استوار و سخته‌ای نوشته شده است، چنین است:
«این کتاب را شاهنامه نام نهادند. تا خداوندان دانش اندرین نگاه کنند، و فرهنگ شاهان و مهتران و فرزانگان و کار و ساز پادشاهی و نهاد و رفتار ایشان و آیین‌های نیکو و داد و داوری و رای و راندن کار و سپاه آراستن و رزم کردن و شهر گشادن و کین خواستن و شبیخون کردن و آزرم داشتن و خواستاری کردن، این همه را بدین نامه اندر، بیابند.
پس این نامه‌ی شاهان گردآوردند و گزارش کردند. و اندرین چیزهاست که به گفتار خواننده را بزرگ آید و چیزها اندرین نامه بیابد که سهمگین نماید. و این نیکوست، چون مغز آن بدانی. تو را درست و دلپذیر گردد. چون: دستبرد آرش، و چون همان سنگ کجا آفریدون به پای داشت، و چون آن ماران که از دوش ضحاک برآمدند.
این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان. و آن که دشمن دانش بُوَد، این همه را زشت گرداند.»






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



رانندگی در فصل سرما دارای شرایط و ویژگی های خاص خود است. برای رانندگی در پاییز و زمستان باید پیش از بارش برف، سرما و گرفتار شدن در یخبندان به خصوص در جاده ها پیش بینی های لازم را اتخاذ کرد تا ضمن جلوگیری از بروز سوانح دلخراش از ماندن در سرما و یخبندان، مصون بود.
راننده خوب پیوسته به عوامل و عناصر موثر در رانندگی مانند وضعیت خودرو و راه، شرایط محیط مثل هوا و نور لازم، تعداد وسایل نقلیه در حرکت و وضعیت روحی و جسمانی خود توجه می کند و مهم تر آنکه پیشگیری های منطقی و مناسبی را برای جلوگیری از بروز تصادف انجام می دهد و با سرعت مطمئن رانندگی می کند.
 

 برای جلوگیری از تصادفات، خطرات و مشکلات ناشی از سفرهای زمستانی و یخ و برف باید به نکات زیر توجه داشت:

 

 ۱) با سرعت کمتر از روزهای معمولی که جاده خشک است حرکت کرده و خودرو را در حرکت ثابت نگه دارید.
 ۲) در پیچ ها با دقت و به آرامی گردش کنید.
 ۳) از گردش و انحراف ناگهانی خودداری کرده و از ترمز کردن ناگهانی بپرهیزید.
 ۴) از فشار دادن روی پدال گاز یا برداشتن فشار از روی آن به طور ناگهانی خودداری کنید.
 ۵) از سرعت زیاد در راه های با دست انداز بپرهیزید.
 ۶) از رانندگی در لبه راه ها یا شانه های راه خودداری کنید.
 ۷) در یک سطح لغزنده وقتی که سرعت دارید از تغییر وضعیت به دنده سنگین خودداری کنید.
 

 ● نحوه انتخاب لاستیک در زمستان

 

 یکی از مهم ترین موارد در سفرهای زمستانی انتخاب لاستیک مناسب است. چون یخ و برف باعث سرخوردن و موجب بروز مشکلاتی در رانندگی می شود، بنابراین برای ایجاد اصطکاک بیشتر باید از لاستیک های یخ شکن و آج درشت استفاده کرد.
 با اینکه لاستیک های برفی به صورت های مختلفی عرضه شده اما همین که به زمین های یخبندان برسند مانند لاستیک های معمولی عمل می کنند بنابراین باید از لاستیک های میخ دار یا زنجیر چرخ استفاده کرد. لاستیک ها انواع بسیار دارند اما لاستیک های رادیال بهترین نوع لاستیک در تمام چهار فصل است و می توان آنها را در برف کم نیز مورد استفاده قرار داد. هرگز لاستیک های معمولی و لاستیک های رادیال را با هم مورد استفاده قرار ندهید، چون واکنش هر کدام با دیگری متغیر بوده و سبب می شود در لحظات بحرانی کنترل فرمان به راحتی از دست راننده خارج شده و حادثه آفرین شوند.

 
 ● ترمز در برف

 

 ترمز کردن در یخ و برف کاملا باید به صورت سبک انجام گیرد و راننده باید آنچنان ترمز کند که چرخ ها قفل نشوند چون قفل شدن چرخ ها نه تنها مسیر توقف را طولانی بلکه فرمان را نیز از کنترل خارج می کند.
 راننده خوب و محتاط معمولا سه تا چهار برابر مسیری را که در مواقع عادی لازم است برای توقف در برف و یخ پیش بینی می کند. همچنین باید مقداری از توجه خود را به راننده های مقابل و پشت سر معطوف کند زیرا امکان دارد که رانندگان دیگر، رعایت شرایط خاص را نکرده و وی را به مخاطره افکنند. اگر در اثر بی مبالاتی و اصطکاک کم جاده، در شرایط اقلیمی خاص کنترل خودرو از دست شما خارج شد، سعی کنید خونسردی خود را کاملا حفظ کرده و بلافاصله پدال گاز را رها کنید و فرمان را در جهت مسیر سرخوردن نگه داشته که کمک بیشتری به چرخ های جلو بدهید تا به زمین بچسبد و به هیچ وجه ترمز نکنید زیرا اتومبیل بیش از حد از کنترل خارج می شود.

 
 ● سرخوردن خودرو

 

   اگرچه وضعیت خودرو و جاده در لغزیدن آن سهیم است ولی بدون تردید، عامل اصلی آن راننده است. در رانندگی سه نوع سرخوردن وجود دارد که به دلایل زیر اتفاق می افتد:

 

 ۱) سرعت بیش از حد خودرو و نامناسب بودن آن با وضعیت جاده و ترافیک
 ۲) شتاب زیاد (گاز دادن بیش از حد)، ترمز گرفتن و نیرویی که در پیچ های جاده به لاستیک تحمیل می شود.
 ۳) ترکیبی از دو حالت فوق

 سرخوردن چرخ های عقب در اثر کاهش چسبندگی آنها اتفاق می افتد. این حالت معمولا در نتیجه سرعت بیش از اندازه و نیروی سر پیچ ها اتفاق می افتد. ممکن است شتاب خودور و نیروی بیش از معمول ترمز نیز به این حالت کمک کند. این نوع لغزیدن به آسانی تشخیص داده می شود. با کمی بی دقتی ممکن است خودرو هنگام پیچیدن کاملا دور خود بچرخد. برای از بین بردن عوامل لغزش خودرو باید پا را از روی پدال گاز و ترمز بردارید و حرکت خود را با فرمان هماهنگ کنید. وقتی خودرو در جهت نادرست حرکت می کند، عکس العمل طبیعی شما باید این باشد که با استفاده از فرمان، آن را به مسیر صحیح برگردانید.

 سرخوردن چرخ های جلو نیز وقتی اتفاق می افتد که چسبندگی آنها کم شده باشد. در این حالت کنترل مستقیم خودرو از دست راننده خارج می شود. توصیه می شود فرمان را در جهت حرکت خودرو هدایت و تلاش کنید که با تشخیص و با از میان بردن علت به مرور چرخ های خودرو را به صورت مستقیم برگردانید یا فشار روی پدال گاز و ترمز را کاهش دهید





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 جشن بهمنگان «بهمنجه»



  توران شهریاری :

  بهمنجه آمد بگشاييد بر او در

 ريزيد به شادی می گلرنگ به ساغر

 در اين شب فرخنده و سرمای زمستان

 آتش بفروزيد چو بگذشته به مجمر

 شادی و اميد است فروغ دل انسان

 سرمايه بهروزی و پيروزی كشور

 فرهنگ كهنسال وطن ژرف چو درياست

 شاد آنكه چو غوّاص در آن گشت شناور

 ايران كهن بود پيام‌آور شادی

 شادی همه جا بود بهين سرخط دفتر

 هر ماه به جشنی طرب‌انگيز بياراست

 هر جشن چو نوروزِ طربزا، طرب‌آور

 بهمنجه جشنی است به روز و مه بهمن

 تارش همه از شادی و پودش همه از فرّ

 بهمن بود انديشه نيكو و سپنتا

 يادآور آيين نياكان هنرور

 انديشه نيكو دهش و داد خدايی است

 در هر دو جهان نيست از اين داده نكوتر

 آن را به اوستايي گويند وهومن

 اين واژه بود با منش نيک، برابر

 هومن كه نشانيست ز انديشه نيكو

 در گيتی و مينوست بهين داده داور

 سرلوحه هستی به جهان شور و سرور است

 شاديست روان، گيتی خاكی است چو پيكر

 هر دم كه به شادی گذرد زندگی آنست

 اين را كند ايرانی فرهيخته باور

 آن چشمه حيوان كه شنيديم همين است

 چيزی كه نجُستش به همه عمر سكندر

 اندوه بود زاده اهريمن بدكار

 دل را بكند ريش بتر از دم خنجر

 از غم بگريزيد كه غم دشمن جانست

 هر دم كه به غم می گذرد عمر تو مشمر

 از غصه دو تا گردد بالای بلندان

 شد در كف غم، خم كمر سرو تناور

 شادی و خوشی موهبت و داده مزداست

 بايد كه از اين راه شود روح توانگر






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی