بنام خدا
ارسال توسط سورنا
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
گروه انديشه : | ||
در روزگاران کهن، «آیین مهر ایرانی» به دست ایرانیان در ایرانزمین، و آنگاه چندین سده دورتر در اروپا گسترش یافت. سپس به دست رومیان در اروپای غربی و شمال آفریقا پراکنده شد، و ایشان نیز ایزد مهر را با باورهای خویش دربارهي خدایان و به ویژه «خدای آفتاب» درآمیختند. نام مهر(میترا) در وِداهای هندی نیز به چشم میخورد. در فرهنگ ایرانی، از مهر با نام «داور بزرگ» یاد شده و نگاهبان پیمان در میان مردم است. همچنین، ایزد جنگ و پیروزی به شمار آمده، و پشتیبان سپاهی است که بر پایهي نیکی و راستی میجنگد.
این آیین، سدههای پیاپی در آن سرزمینها جایگاه والایی داشت، و آنگاه در سده چهارم بود که «کنستانتین» آیین نو(مسیحیت) گرفت و در جایگزینی آن به جای آیین مهر ایرانی، کوشید. اکنون گوشهای از استورههای ایرانی را بازمیگوییم، تا همگی با فرهنگ سرزمین خویش بیشتر آشنا شویم: 390 سال پیش، کشیشهای انگلیسی نشستی را برگزار نموده و بر آن شدند تا آغاز سال اروپاییان را که 25 مارس و برابر با نوروز ایرانی بود، به ماه ژانویه برده و سالی جدا برای خود بنیان نهند. اما از آنجا که دستمایهای درخور در فرهنگ خویش نیافتند، بنابراین باز به ناچار، شب چلهي ایرانی را که اینک در گاهشمار ایشان برابر با 25 دسامبر(4 دی) بود، «کریسمس» و آغاز سال میلادی نامیدند؛ و بدین گونه امروزه سال مسیحیان «میلادی» نامیده میشود. براي نمونه، ماههاي نهم، دهم و يازدهم از ماههاي ميلادی، امروزه سپتامبر، اكتبر و نوامبر(به معناي هفتم، هشتم و نهم!) ناميده ميشود. «میلاد» واژهایست سُریانی و برگرفته از خانوادهي زبانهای کهن ایرانی در میانرودان. این واژه به زبان تازیان(عربی) نیز راه یافت و واژگان تولد، مولود، یلدا، ولد و ... از ریشهي آن است به معنای «زایش و زادآوری»، که باز هم پیوند دارد با «زایش مهر» در باور ایرانی. در استورههای ايرانی آمده است، «آناهیتا – آناهید، ناهید» ایزد آبهای روان و ایستا، و نماد پاکی در باورهای کهن ایرانی است، و چنین آمده که آناهیتا در بلندترین شب سال(چلّه، شب آغاز زمستان)، «ایزد مهر» را به زاد برمیآورد. بدین گونه، از فردای آن روز، رفتهرفته روزها بلندتر شده و پرتوهای خورشید، درخشندگی بیشتری میگیرند. «مهر»، رهاییبخش جهان از نمایههای اهریمن، و یاریرسان روشنایی در نبرد با سیاهی و تاریکی بوده؛ و بدین روی، ایرانیان در «شب چله» چراغ افروخته و تا پگاه بیدار می-مانند. بدین سان، ایشان مهر را یاری رسانده، و آنگاه با زایش اوست که جهان رو به فروزندگی و روشنایی میگذارد. «25 دسامبر» که مسيحيان آن را روز زایش پیامآور خویش برمی شمارند، نخست برابر با 21 دسامبر بوده، و این روز به فراخور زایش مهر در آیینهای ایرانی(یکم دی)، در آن سامان نیز گرامی داشته میشده است. کشیشان، نتوانستند در 4 گردش 4 ساله، سال را کبیسه کنند، تا آنکه 3 مُغ ایرانی به اورشلیم رفته و کبیسه کردن را به ایشان آموختند. و چنین بود که این روز پس از 4 بار جابجایی، سرانجام در روز 25 دسامبر(4 دی) آرام گرفت و آن روز را روز زایش مسیح یا همان «کریسمس» خواندند. تا آن هنگام، روز ششم ژانویه برابر با روز زایش وی شمرده میشد، اگرچه در همان زمان نیز آیین بیشتر مردم باخترزمین، «آیین مهر ایرانی» بود. «مُغ»ها جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و آموزشهای گسترده-ای دربارهي دانش و فرهنگ سترگ ایرانزمین فرامیگرفتند. آموختههای ایشان برای مردمان اَنیران -غیرایرانیها- شگرف بوده و بدینرو ایشان را «جادوگر» میخواندند. بنابراین، این واژه در لاتین به گونهي «مُگوس»، «ماژوس» و سرانجام «ماژیک» درآمد و به معنای «جادویی» به کار رفت. همین واژه از یونانی به عربی راه یافت و تازیان چون «ژ» و «گ» -همچنین «پ» و «چ»- نداشتند، ما ایرانیان را «مَجوس» نامیدند. ضحاک به هنگام دستیابی بر ایران، به روزبانان خویش چنین فرمان داد تا ایرانیان نافرمان و سرپیچ از فرمان او را، بر همان گردونهای که میپرستند(مهر)، بیاویزند. «گردونهی مهر» نمادی است برگرفته از گردونهي گردون یا همان آسمان که راستگَرد میباشد. بدین گونه که این نماد(+) همانند دو z بر هم است. نگاره گردونهي مهر، هنوز هم بر روی بسیاری از معماریهای ایرانی به چشم میخورَد. و از آنگونه، پرستشگاه کهن چغازنبیل و نیز دربهای چوبی پرستشگاهها، و بسیاری سازههای دیگر در پهنهي ایران-زمین که تاکنون برجای مانده است. این نماد، همچنین سر از آیین غربيان درآورد و این گردونه که در زبانهای ایرانی «چلیپا» نامیده میشود، نامهای چلیپ، چلیب و سرانجام «صلیب» به خود گرفت. «ایزد مهر» بر گردونهای شتابان و زیبا که 4 اسب سپید آن را میکشند، سوار است. و خوشبختانه هنوز هم نگارههای بسیاری از آن، در کوهها و کوهستانهای ایران برجاست. این ایزد بزرگ، جامهای سرخرنگ به تن داشته و ریشی بلند و انبوه چهرهاش را پوشانده است. و اما، اینک بیاییم و یک تن با همین ویژگیها را یک کلاهبوقی سرخ با منگولهای آویخته به آن، بر سرش نهاده و سپس او را بر گردونهای که به جای چرخ، دو تیغهي آهنی دارد(سورتمه) و نیز به جای 4 اسب، اینک 4 گوزن شمالی آن را به دنبال میکشند، بنشانیم. یاد چه چیزی میافتید؟ «سرو» درختی همیشهسبز است که در فرهنگ ایرانی از جایگاه ویژه و والایی برخوردار است. برای نمونه، «سرو سپند کاشمر» که به فرمان معتصم عباسی بریده شد و آن را به سامرا بردند. اما ایرانیان به یادبود آن، «بُته جقه» را که نگارهي سروی خمیده است، بر روی تار و پود قالی و دیگر بافتههای سرزمین خویش جاودان نمودند. ایرانیان در شب چله و هنگامی که سرما همه جا را فرا گرفته، شاخهای از درخت سرو را با خود به خانه برده و آذین میبستند تا نمادی از سبزی و تازگی در خانهشان باشد. اینک این آیین نزد ما فراموش شده، اگرچه امروزه هنوز هم در بخشهای غربی کشورمان، دختران شاخهای سرو را در شب چله آذین بسته و همراه آن، گشایش برای بخت خویش میخواهند. به هر روی، این باور زیبای ایرانی، به همراه آیین مهر به باخترزمین رفت و از آنجا که درخت سرو بومی ایران است، بنابراین ایشان شاخهای از درخت کاج را در آن شب آذین بستند. اما سپستر، این کار از سوی ایشان نیز به فراموشی سپرده شد، تا آنکه کشیشی آلمانی دوباره آن را در سدهي هجدهم میلادی فراگیر نموده و گسترش داد. «مهرابه»ها جایگاه ویژهی پرستش «مهر- میترا» بوده و نشانههایی ازین ویژگیها هنوز هم در زورخانه-ها، آیین درویشان به چشم میخورد. همچنین خوب است بدانیم بیشتر کلیساهای اروپا بر ویرانهي مهرابهها بنا گردیده است. برای نمونه، واتیکان بر روی مهرابهای کهن بنا شده که هنوز هم نشانههای فراوانی از آیین مهر در آن به چشم میخورد. اما هیچکس نمیتواند به زیرزمین آنجا راه یابد. اگرچه با شگفتی بسیار، «زندهیاد دکتر محمود حسابی» تنها ایرانیای بود که توانست آن جا را از نزدیک ببیند. «هفت» از شمارگان سپند ایرانی بوده و برآمده از 7 سَکرنهي(كُره) آسمانی «خورشید، ماه، تیر(عطارد)، ناهید(زهره)، بهرام(مریخ)، کیوان(زحل) و هُرمزد(مشتری)» است، که نخستین بار، ایرانیان آنها را در میان اَختران آسمان بازشناختند. این شماره، جایگاه بلندی در فرهنگ ایرانی داشته و از آن میان، ایرانیان هفت روز هفته را بر پایه آن 7 کرهي آسمانی پی نهاده و نام آنها را بر روزهای هفته نهادند. برترین روزها «روز مهر» بود که «خور- شید(روز خور)» نامیده شد. این روز به همراه آیین مهر ایرانی به اروپا رفت و Sunday(روز خورشید) نام گرفت، و همان گونه که میدانیم، اینک روز نیایش ایشان در کلیساها، همین روز است.(و نمونههای دیگر، Monday: روز ماه، Wednesday: روز تیر، suturday: روز کیوان و ...). همچنین، شمارهي 12 که در فرهنگ ایرانی گرامی داشته شده و برای نمونه میتوان از 12 گلبرگ گلهای سنگنگارههای پارسه(تخت جمشید)، و نیز بخش کردن سال به 12 ماه و همچنین شمار 12 چِهراَختر(صورت فلکی) در دانش کهن ستارهشناسی ایرانیان نام برد. |
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب