بنام خدا
بنام خدا
پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟
پسر: مدرسه بودم
روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره
مادر: ببخشش عزیزم،هرچی باشه اون پسرته
روبات یه سیلی میزنه تو گوش مادره
بنام خدا
بنام خدا
آقاین حواسشون رو جمع کنن در ساعت مختلف که به خانه برسند! چه چیزهایی انتظارشون رو می کشه !!!
بنام خدا
چتر
پیرمرد با غرور جواب میده: هیچوقت به این خوبی نبودم
نظرت چیه دکتر؟
اشتباهی چترش رو به جای تفنگش برمیداره و میره توی جنگل
و …. بنگ! پلنگ کشته میشه
حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده
دکتر با لبخند میگه
منظور منم دقیقا همین بود
بنام خدا
*تو تلویزیون 2 ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت میکنند! آخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده آدرس جیمیل میده!
* مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم!
* توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس میکشی تو بدن!
* رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن!
* خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟منم گفتم نه! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه!
* یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!
*رفتم نمایندگی به مسئولش میگم فرمون ماشین زیاد صدا میده، چه کار کنم؟ میگه صدای ضبط رو زیاد کن!
* قیمت نون سنگک با ویندوز 7 ، یکیه!
بنام خدا
|
بنام خدا
نتايج يک بررسی نشان ميدهد که کشور مالت بيشترين ميزان تعطيلات را در جهان دارد.
ايسنا: موسسه مطالعاتی مرسر در يک تحقيق به بررسي ميزان تعطيلات کشورهاي مختلف جهان پرداخته و 30 کشور جهان را که بيشترين ميزان تعطيلات را دارند فهرست کرده است.
اين موسسه براي بررسي خود به تعطيلاتي پرداخته است که شامل کارمندان کشورها ميشود.
به اعتقاد اين موسسه دو نوع تعطيلات وجود دارد: يکی تعطيلات عمومی و ديگری تعطيلاتی که طبق قانون برای کارمندان در نظر گرفته است.
پس از کشور مالت، اتريش، لهستان و بوليوی در مکانهای بعدی جای گرفتهاند.
يونان، انگليس، سوئد، اسپانيا، فرانسه، ونزوئلا، پرتغال، لوکزامبورگ، ژاپن، فنلاند، قبرس، پرو، دانمارک، مجارستان، کرواسي، برزيل، جمهوري چک، آرژانتين، امارات، نروژ، ايتاليا، بلژيک، استراليا، آلمان، ايرلند و هند ديگر کشورهايي هستند که به ترتيب بيشترين تعطيلات را براي کارمندان ادارهجات در نظر گرفتهاند.
نكته قابل توجه اين است كه با وجود اعتقاد عمومي در ايران مبني بر تعطيليهاي فراوان در كشورمان، اما ايران در ليست كشورهاي داراي تعطيلي زياد جايي ندارد.
بنام خدا
روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از رایانه های اصلی مجبور شد با یکی از کارمندانش تماس بگیرد.
بنابراین، شماره خانه او را گرفت.
کودکی به تلفن پاسخ داد و نجوا کنان گفت: سلام
رییس پرسید: بابا خونس؟
صدای کوچک نجواکنان گفت: بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
کودک خیلی آهسته گفت: نه
رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه زودتر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: مامانت اونجاس؟
ـ بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
دوباره صدای کوچک گفت: نه
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: آیا کس دیگری آنجا هست؟
کودک زمزمه کنان پاسخ داد: بله، یک پلیس
رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟
کودک خیلی آهسته پاسخ داد: نه، او مشغول است؟
ـ مشغول چه کاری است؟
کودک همان طور آهسته باز پاسخ داد: مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.
رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: این چه صدایی است؟
صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: یک هلی کوپتر
رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: آنجا چه خبر است؟
کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: گروه جست و جو هم اکنون از هلی کوپتر پیاده شدند.
رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: آنها دنبال چی می گردند؟
کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: من !
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
گروه مردم : | ||
روزی همه دانشمندان مردند و به بهشت رفتند. آنها تصمیم گرفتند تا قایم باشکبازی کنند. انیشتین نخستین کسی بود که باید چشم میگذاشت. او باید تا 100 میشمرد و سپس به جستجوی کسانی که قایم شده بودند میپرداخت. همه پنهان شدند به جز نیوتن. نیوتن تنها یک مربع کشید که درازای هر ضلع آن یک متر بود و درون آن ایستاد، درست روبروی انیشتین. انیشتین شمرد 97, 98, 99 و 100 و چشمانش را که باز کرد دید نیوتن جلویش ایستاده است. انیشتین فریاد زد: « نیوتن بیرون( سک سک). نیوتن بیرون( سک سک).» نیوتن با خونسردی تکذیب کرد و گفت: «من بیرون نیستم.» او ادعا کرد که اصلاً من نیوتن نیستم !!! همهی دانشمندان از مخفیگاهشان بیرون آمدند تا ببینند او چگونه میخواهد ثابت کند که نیوتن نیست. نیوتن گفت: «من در یک مربع به مساحت یک مترمربع ایستادهام. یعنی نیوتن بر مترمربع و از آنجایی که نیوتن بر متر مربع مساوی «یک پاسکال» است در نتیجه من «پاسکال» هستم، پس پاسکال باید بیرون برود (پاسکال سک سک) !!! |
بنام خدا
آشنایی با برخی واژه های ایرانی !
محتویات این ایمیل جهت آشنایی افراد غیر ایرانی با کلمات و واژه های ایرانی بوده و فاقد هرگونه ارزش دیگریست! باید عرض کنیم که ممکن است برخی لغات دارای شکل املایی یکسان در ایران قدیم بوده اما خب ورژن جدیدش دیگه معنی سابق رو نمیده !
عذرخواهی: در ایران دمده شده و بجای آن از توجیه استفاده میشود.
بیمه عمر: قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.
شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.
سریال: فیلمیست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوههای دزدی را به شما آموزش میدهد.
تلفن همراه: وسیلهای سهکاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا عکس گرفتن است.
ایرانسل: خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.
گرانی: کلمهیی است زادهی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!
آثار باستانی: خرابههایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفتهاند.
خودپرداز: دستگاهیست که همیشهی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.
اداره: محلی که شما بعد از تنشها و جدلهای منزل در آنجا استراحت میکنید.
مجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانستهاند او را دستگیر کنند.
تورم: عددی بیخود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!
گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.
تحقیق: کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.
مترو: سونای بخار متحرک!
شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربیگری مایلیکهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا و دعا خواند.
دانشجو: دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.
بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیتترین فحشهای باناموسی و بدون آن!
رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار میروید خیلی زود میآید و زمانی که شما زود به اداره میروید یا دیر میآید و یا مرخصی است.
شهرداری: گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژههای نیمهتمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.
از پذیرفتن خانمهای بد حجاب معذوریم: تابلویی که در همهجا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیهی مردم.
سطل آشغال: وسیلهییست موجود در خیابانها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.
مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق میکند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"
حراج: اصطلاحیست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج میکنند.
و غیره (و ...): نشانهای برای باوراندن این مطلب که شما بیش از آنچه تصور میکنید، میدانید.
بنام خدا
طالع بینی از نوع کله پاچه ای
آب گوشت ساده: آدم خسیسی هستی… خب یه هزار تومن بیشتر بده با مغزشو بخور!
آب گوشت با مغز: معلومه که آدم با سلیقه ای هستی… جون منم آب گوشت با مغز رو خیلی دوست دارم.
چشم: آدمی هستی منطقی، با ان خیلی زیاد… الکی گفتم بابا خب چشم دوست داری اینکه تفسیر نداره!
مغز: مغز خالی؟ بابا بی خیال… مطمئنی؟ خیلی چربه ها… واسه سلامتی خودت می گم. چی؟ به من ربطی نداره؟ اصلاً حالا که اینجوریه تفسیر نمی کنم.
پاچه: اینکه دیگه نیازی به گفتن من نداره… آدم پاچه خواری هستی!
زبون: آدم سحرخیزی هستی… چون زبون همیشه زود تموم میشه!
بناگوش: خوب بناگوش رو همه دوست دارن… انتظار تفسیر هم داری؟
گوشت صورت: آدم بلانسبت خنگی هستی… آخه عزیز من گوشت صورت همون بناگوشه!
سنگک خالی: یا دانشجوی خوابگاهی هستی، یا سرباز! چون انگاری درست حسابی گیرت نمیاد…!
همه موارد فوق: آدم خیلی پولداری هستی… کوفتت شه!
هیچکدام: آدم خیلی علاف و بیکاری هستی که می ری طباخی فقط در و دیوار رو نگاه می کنی!
به آرامی لاله گوش همسر خود را بوسه بزنید و دقت کنید زیاد محکم این کار را نکنید چون اگر هوای درون گوش وی را محکم با لبان خود به بیرون بکشید ممکن است کمی درد آور باشد برای وی! و همچنین به آرامی در هنگام بوسیدن وی در گوش او جملات عاشقانه زمزمه کنید
.
.
.
.
بنام خدا
حاج آقا جمال از بازاری های به نام اصفهان ، پسری داشت به نام " جلال " که توی خانه " آقا جلال " صدایش می کردند . حاج آقا جمال به آقا جلال قول داده بود که اگر نمرات خوبی کسب کند برایش یک جایزه می خرد و اما بشنوید دنباله حکایت را به لهجه اصفهانی :
حاج آقا جمال – چی چی استیشن ؟ بیبین جلال ، من که جوون بودم ، یه پیکان استیشن سرخ داشتم دوزار نمی ارزید ، هر روز زهواری یه جاش در رفته بود و یه مرگیش بود ! استیشن مستیشن را ولش ، یه چیزی دیگه بوگو تا براد بسونم !
حاج آقا جمال – گاز بیگیر زبونتا ، من سگ تو این خونه بیارم ، تو این خونه یا جا منس یا جا سگ ! تو نجس و پاکی سرت نمی شه ؟ تو دین نداری ، ایمون نداری ؟ فردا ، پس فردا تو در و همسایه نمی گن کیس خونه حاج آقا جمال واق می زنه ؟ یه چیزی دیگه بوگو تا براد بسونم !
جلال – بابا جمال ، پس برام یه " گوشی موبایل ، می خری ؟
حاج آقا جمال – گوشی موبایل بخرم که از صبح سحر تا نصف شب بذاریش در گوشت و با رفیقات قصه حسین کرد را تعریف کونی؟آ حتماً زنگشم صدا آروغ و بادگلو باشه ؟ آخر ماهم یه قبضی چهل پنجاه هزار تونی بیارن بیخی ریش من ؟ یه چیزی دیگه بوگو تا براد بسونم !
حاج آقا جمال – از این ارسی زهرماریا بخرم که باش بری تو خیابون هی دور خودت چرخ بزنی ، سرت گیج برد بخوری زمین ، یه جاید بشکند ، تا آخر عمر کج و کوله و چلاق وبالی گردن من بشی ؟ همینجورت چه تحفه ای هستی که دیگه یه وری هم بشی ! یه چیزی دیگه بوگو تا براد بسونم !
جلال – بابا جمال پس برام یه " آنتنی ماهواره " می خری ؟
حاج آقا جمال – ماهواره بخرم که تو هم مثلی آدما توش دیونه بشی؟ گیسادا بلند کونی و زیر ابرو ورداری و خشتک شلوارت زمینا جارو بزنه ؟ اون وقت دیگه توشهر آبرو برام باقی می مونه ؟ دیگه می تونم تو محله سربلند کونم ؟ که از فرداش برام دست بگیرن ، همه جا بگن پسری حاج آقا جمال " اوا " از آب در اومده؟
* پاورقی
بسونم = بخرم ارسی = کفش
بنام خدا
با عرض پوزش از هم میهنان گرامی !
قاضی بهش میگه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چكش هستید!
یهو یكی از افراد بسیار محترم جامعه از پشت دادگاه داد میزنه: ای كثافت بی شرف!
دوباره قاضی میگه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زنتان با ضربات چكش هم هستید!
دوباره اون فرد محترم میگه: ای آشغال كثیف!
قاضیه این دفعه دیگه عصبانی میشه و میگه: آقای فرد محترم جامعه! میدونم كه به خاطر این بی رحمی و جنایت چقدر از این آقا بدتون میاد، اما اگه یك بار دیگه از این حرفای رکیک بزنین ناچار میشم كه از دادگاه اخراجتون كنم!
فرد محترم میگه: مساله این نیست كه ازش بدم میاد، مشكل اینه كه من 15 ساله كه همسایهی اینام و در طی این 15 سال هر وقت خواستم ازش چكش قرض بگیرم، گفته كه ما چكش نداریم!
اصفهانیه 25 تومانی تو دستش عرق می كنه، می گه هرچی گریه كنی خرجت نمی كنم
بلیط های اصفهان از 20 تومن به 10 تومن كاهش پیدا می كنه، اصفهانیا اعتراض می كن. ازشون می پرسن واسه چی اعتراض كردین می گن چون قبلا كه پیاده می رفتیم 20 تومن به نفعمون بود، اما حالا 10 تومن بهنفعمونه!!
اصفهانیه به پسرش می گه وقتی می خوای با نامزدت بری سینما، داخل سینما باهاش قرار بذار، تا اون پول بلیط خودش رو خودش بده! پسره می گه: اِاِاِاِاِ، پس پول بلیط منو کی حساب کنه؟
به اصفهانیه میگن انگیزه ات چیه هی کنکور می دی؟ میگه: به خاطر ساندیس و کیک!
اصفهانی ها وقتی مهمان براشون میاد این طوری تعارف می کنند: لطفا این میوه ها را هم ملاحظه بفرمایید
بنام خدا
چندی پیش روزنامه ها از قول رئیس سازمان میراث فرهنگی گفتند که «مارکوپولو» جاسوس بوده است
به دنبال افشای این حقیقت ، روسای سازمان های دیگر نیز سریعا دست به کار شدند و تحقیقات گسترده ای را انجام دادند که نتایج زیر حاصل این تحقیقات می باشد:
گوریل انگوری تولید کننده مشروبات الکلی بوده است .
پسر شجاع عامل انتحاری بوده است .
پلنگ صورتی تئوریسین انقلاب رنگی بوده است .
علاء الدین سلطنت طلب بوده است .
پت و مت عامل اصلی فرار مغزها بوده اند .
پینوکیو دروغگو و عامل نشر اکاذیب بوده است .
بارباپاپا استاد تغییر چهره و کلاهبرداری از این طریق بوده است .
سیندرلا سرکرده باند اغفال پسران پولدار بوده است .
تام بند انگشتی بعنوان یک وسیله جاسوسی در خدمت سازمان های موساد و سیا بوده است .
مهاجران باند ورود مهاجران غیر قانونی به کشور بوده اند .
ملوان زبل توزیع کننده مواد دوپینگی و نیروزا بوده است .
جیمبو عامل اصلی سوانح هوایی کشور بوده است .
جودی آبوت سرکرده جنبش های دانشجویی و تجمعات بدون مجوز دانشجویان بوده است .
میتی کمان مامور مخصوص سازمان سیا جهت جمع آوری اطلاعات محرمانه از نقاط مختلف کشور در پوشش سفرهای استانی بوده است .
دخترک کبریت فروش مواد فروش بوده است .
سوباسا اوزارا دلال بازیکن و دوپینگی بوده است .
سفید برفی و هفت کوتوله باند اغفال و سرقت اموال مردان هوسران بوده اند .
شرک اغتشاش طلب بوده است .
شنل قرمزی لیدر تماشاگرنماها و عامل برد تیم محبوبش در دربی پایتخت بوده است .
دکتر ارنست جاعل مدارک تحصیلی دوره دکتری بوده است .
پسرخاله مافیای نان و نفت بوده است .
یوگی و دوستان هواپیما ربا بوده اند .
تام و جری اخلال گران در نظم و امنیت عمومی بوده اند .
تارزان جزو گروه القاعده بوده است .
کاکرو یوگا ناقض منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال بوده است .
شلمان توزیع کننده غیرمجاز قرص های خواب آور و مواد بیهوشی بوده است .
ای کیو سان مغز متفکر باندهای سرقت بوده است .
بیگلی بیگلی به جرم حمل بار بیشتر از حد مجاز با خودروی شخصی تحت تعقیب بوده است .
نمو از کانون خانواده فراری بوده است .
هانسل و گرتل ترویج کننده فرهنگ اسراف نان در جامعه بوده اند .
ماسک توزیع کننده ماسک بین اغتشاشگران جهت جلوگیری از شناسایی شدن آن ها بوده است.
داداش کاییکو زورگیر بوده است .
اسکوروچ مفسد اقتصادی بوده است .
زهره و زهرا توزیع کننده عکسهای براد پیت ، کریستین رونالدو و محمدرضا گلزار در مدارس دخترانه بوده اند .
زورو بخاطر حک کردن بدون مجوز تبلیغات خود در سطح شهر تحت پیگرد قانونی بوده است .
تسوکه قمه کش حرفه ای بوده است .
جادوگر شهر از اجیرشده تعدادی از سرمربیان تیم های فوتبال جهت تغییر نتایج لیگ بوده است .
پروفسور بالتازار رئیس لابراتوار ساخت قرص های روانگردان و مواد مخدر شیمیایی بوده است .
سوپر من توزیع کننده فیلم های غیرمجاز ( 18+ ) بوده است .
پرین و مادرش باند تهیه و توزیع عکس های غیراخلاقی بوده اند .
برادران دالتون محارب و مفسد فی الارض بوده اند .
شنگول و منگول بزغاله های ترنس ژن ( تراریخته ) موسسه رویان و بی پدر و مادر بوده اند .
بزبز قندی مافیای قند و شکر بوده است .
شوالیه های عدالت خواستار سهم بیشتری از سود سهام عدالت بوده اند .
گربه نره عامل توهین به جامعه مردان بوده است .
شیپورچی سخنگوی احزاب مخالف بوده است .
کار و اندیشه مبلغ اندیشه کمونیستی در جامعه بوده اند .
سارا کورو به تذکرات گشت ارشاد بی توجه بوده است .
لاک پشت های نینجا عامل نزاع های دسته جمعی بوده اند .
مخمل بنیانگذار انقلاب های مخملی بوده است .
رابینسون کروزو مدعی مالکیت جزایر سه گانه بوده است .
روباه مکار سرشاخه یک شرکت هرمی بوده است .
بچه های مدرسه والت خواستار ترویج ازدواج موقت بین دانش آموزان بوده اند .
پدر ژپتو فاقد صلاحیت لازم برای تربیت فرزندش بوده است .
نل دختر فراری بوده است .
لازم به ذکر است که پرونده اوگی ، مورچه زی ، پو ، سایمون ، رامکال ، گربه گارفیلد ، السون و ولسون ، اسپیرو و فانتازیو ، پاریکال ، دیو و دلبر ، بامبی ، تام سایر ، میشکا و موشکا ، فلیکس ، والاس ، آناستازیا ،میشا ، مامفی و بلیک و مولتیمر نیز در حال بررسی است و نتیجه تحقیقات در زمینه جرایم ارتکابی این متهمان هم به زودی منتشر خواهد شد!!!!
بنام خدا
بزرگترین قرعه کشی بانک صادرات ایران
بنام خدا
مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یك طوطی كرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره كرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.
مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.
مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینكه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای كه در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد. و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: ۴۰۰۰ دلار.
مشتری: این طوطی چه كاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.
منبع: عصرایران
بنام خدا
همه چی بی فایده است!!!
1)مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی آموزگار (معلم) وقت تو رو تلف میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.۲) دنبال پول دویدن بی فایده است چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه بهش برسی بقیه از تو.۳) عاشق شدن بیفایده است چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا دنیا دل هردوتونو.۴) ازدواج کردن بی فایده است چون پیش از ۳۰ سالگی زوده پس از ۳۰ سالگی دیر.۵) بچه دار شدن بی فایده است چون یا خوب از آب در میاد که از دست بقیه به عذابه یا بد از آب در میاد که بقیه از دستش به عذابن.۶) گردش رفتن بی فایده است چون یا بد میگذره که از همون ابتدا حرص میخوری یا خوش میگذره که موقع برگشتن غصه میخوری.۷) دوستی با دیگران بی فایده است چون یا از تو بهترن که نمیخوان دنبالشون باشی یا ازشون بهتری که نمیخوای دنبالت باشن.۸) دنبال شهرت رفتن بیفایده است چون تا مشهور نشدی باید زیر پای بقیه رو خالی کنی ولی وقتی شدی بقیه زیر پای تو رو خالی میکنن.۹) وبلاگ نویسی بی فایده است چون یا خوب مینویسی که مطلبتو میدزدن و حرص میخوری یا بد مینویسی که مطلبتو نمیخونن و حرص میخوری.
بنام خدا
" نتایج ازدواج آقایان "
پیش از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر
پس از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید
نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن
پیش از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه
پس از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه
نتیجه اخلاقی : معتبر شدن
پیش از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت
پس از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت
نتیجه اخلاقی : تقویت معده
پیش از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث
پس از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت
نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن
پیش از ازدواج : دید و بازدید از اماکن تفریحی
پس از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم
نتیجه اخلاقی : صله رحم
پیش از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره
پس از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف
نتیجه اخلاقی : همدردی با مردها
پیش از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا
پس از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم
نتیجه اخلاقی : مستقل شدن
پیش از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر
پس از ازدواج : ایستادن در صف شیر و گوشت
نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی
پیش از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی
پس از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه
نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.
بنام خدا
بنام خدا
مرد برای اعتراف نزد کشیش رفت.
«پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم»
«مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم»
«اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد»
«خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابراین بخشیده می شوی»
«اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه پرسش دیگه هم بپرسم؟»
«چی می خوای بپرسی پسرم؟»
«به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟»
بنام خدا
با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می کنید ؟
مدیر: خانم اگه میخوای دخترت رو نام نویسی کنی باید صد و پنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری...
زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟
- اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!!
- آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن!
- این که شهریه نیست اسمش همیاریه!
زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن!
- خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر...
زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!
ـ خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!
آهای مستخدم،این خانم رو به بیرون راهنمایی کن!!
...
زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود...
خودروی مدل بالائی ترمز کرد...
روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد :
کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز ...
ستاد مبارزه با بیسوادی ...
تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود : با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می کنید !؟
زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد:
با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می کنید !؟