بنام خدا
8 مهارت ضروری برای نیمه دوم زندگی
آدمهای زیادی از زندگیشان خسته شدهاند. این خستگی و بیحوصلگی میتواند یک مارپیچ روبهپایین ایجاد کند. این مارپیچ میتواند افسردگی، بیمیلی، ناامیدی و بسیاری احساسات منفی دیگر در خود داشته باشد. احتمالاً مهمترین مسئله برای فردی که در چنین موقعیتی قرار دارد این حس است که نمیدانند چه باید بکنند و به همین خاطر هیچ کاری نمیکنند.
اینجا میخواهیم 8 مهارت بسیار مهم برایتان معرفی کنیم که باید برای به دست آوردن آنها تلاش کنید. این مهارتها به شما کمک میکنند خودتان را از این مارپیچ منفی دور نگه دارید.
مهارت 1: برای آینده رویاپردازی کنید
برای دیدن رویا حتماً نباید بخوابید. زمانی را به فکر کردن درمورد اتفاقات خوشایندی که دوست دارید در آینده بیفتد اختصاص دهید. اگر از دوران کودکی تابحال رویایی انجامنشده دارید، دوباره آن را امتحان کنید. همین میتواند یک نقطه شروع دوباره باشد.
مهارت 2: موانع موجود برای رویای زندگیتان را از میان بردارید
احتمال اینکه خودتان مانع سر راه خودتان باشید خیلی زیاد است. چه چیزی شما را عقب نگه میدارد؟ خیلیها هستند که همیشه افسوس میخورند که چرا به دانشگاه نرفتند. تصور میکنند که الان دیگر خیلی دیر شده است. منظور این نوع موانع است.
مهارت 3: هدف و معنا به دست آورید
بعد از 40 سالگی به دنبال پیدا کردن هدف با راههای جدید هستیم. در جوانی هدف ما ایجاد و ساختن عناصر زندگی مثل ازدواج، بچهدار شدن، خانهدار شدن و پیشرفت کاری است. اما حالا که خیلی از این هدفها به سرانجام رسیدهاند، هدفهایمان تغییر میکنند. هدف میتواند قرار دادن خود در کنار چیزهایی باشد که شما را بالغتر و کاملتر میکند. خودتان باید هدفتان را مشخص کنید.
مهارت 4: قدرت انتخاب مسیر زندگی
آینده ما چیزی فراتر از موقعیتهای گذشتهمان است. فقط دو چیز است که در آن حق انتخاب ندارید: مرگ و مالیات. این خودتان هستید که میتوانید تعیین کنید در زندگیتان چه اتفاقاتی بیفتد. زندگی خودتان است پس مسئولیت آن را به گردن بگیرید.
مهارت 5: بطور مداوم چیزهای تازه یاد بگیرید
یادگیری فواید زیادی دارد. نخستین فایده آن برای شما ایجاد فرصتهای تازه ای است که در اختیارتان قرار میگیرد. احتمالات نامحدود هستند. میتوانید یک مهارت جدید یاد بگیرید، درمورد مکانهای جدید اطلاعات پیدا کنید، علایقتان را دنبال کنید. با این روش همیشه در حال رشد خواهید بود. اگر رشد نکنید، موفق نخواهید بود.
مهارت 6: ممکنها را تشخیص دهید
یکجایی در زندگیمان ممکنها را کم میکنیم. زمانی را که فکر میکردید هر کاری از دستتان برمیآید را به یاد میآورید؟ خیلیها را دیدهاید که باوجود نقصهای جسمانی بسیار به افرادی موفق در جامعه تبدیل شدهاند. اینها محدودیتها را ندیدهاند، ممکنها را پیدا کردهاند.
مهارت 7: از اشتباهاتتان درس بگیرید
شکست اگر باعث شود درسی از آن بگیرید چیز خوبی است. یک دلیل دیگر برای خوب بودن آن این است که میفهمید برای رسیدن به چیزی مهم تلاش میکنید. شکست میتواند یک نگرش باشد. توماس ادیسون 10،000 بار شکست خورد اما هیچوقت خود را بازنده ندید. او به این نتایج بعنوان 10،000 فرصتی که میتواند برای بالا بردن کار خود از آنها استفاده کند نگاه کرد. اگر اخیراً شکست نخوردهاید، بد نیست امتحانش کنید!
مهارت 8: روابطی معنادار بر پایه اعتماد و احترام ایجاد کنید
ما با حضور دیگران در زندگیمان پرورش مییابیم. ما موجوداتی اجتماعی هستیم که نیاز به گیرش و دهش داریم. این موضوع را مثل یک پارچه تصور کنید. پارچه تارهای زیادی دارد که هریک به یک سمت مختلف رفتهاند. یک تکه پارچه مطمئناً بسیار محکمتر از یک تار به تنهایی است.
این مهارتها را تا چه اندازه در خودتان پرورش دادهاید؟ از همین امروز شروع کنید. با کمک این مهارتها میتوانید از نیمه دوم زندگیتان هم درست مانند دوران جوانی لذت ببرید.
برنده متعهد می شود.
بازنده وعده می دهد.