بنام خدا
مردی با تسلیم شکوائیه ای به قاضی شورای حل اختلاف گفت: چندی قبل خانه محقر و مخروبه ای را در چند کیلومتری حاشیه یکی از شهرک های مشهد خریدم اما چون وضعیت مالی مناسبی نداشتم اتاقی را که گوشه حیاط بود اجاره دادم. مدتی از اجاره منزل نگذشته بود که احساس می کردم فرزندان خردسالم دچار افسردگی شده اند. وقتی از سرکار به خانه می آمدم آن ها از من طلب «کباب» می کردند من که توان خرید «گوشت» را نداشتم هر بار با بهانه ای آن ها را دست به سر می کردم تا این که متوجه شدم هر چند روز یک بار از اتاقی که به اجاره واگذار کرده ام «بوی کباب» می آید و همین موضوع باعث شده تا فرزندانم از من تقاضای کباب بکنند.
شاکی این پرونده ادامه داد: دیگر طاقتم طاق شده بود هرچه سعی کردم برای فرزندانم کباب تهیه کنم نشد این در حالی بود که بوی کباب های مستاجرم مرا آزار می داد به همین دلیل از محضر دادگاه می خواهم رای به تخلیه محل اجاره بدهد تا بیش از این خانواده ام در عذاب نباشند. قاضی باتجربه شورای حل اختلاف که سال هاست به امر قضاوت اشتغال دارد، هنگامی که این ماجرا را تعریف می کرد اشک در چشمانش حلقه زد او گفت: پس از اعلام شکایت صاحبخانه، مستاجر او را احضار کردم و شکایت صاحبخانه را برایش خواندم. مستاجر که با شنیدن این جملات بغض کرده بود گفت: آقای قاضی! کاملا احساس صاحبخانه را درک می کنم و می دانم او در این مدت چه کشیده است اما من فکر نمی کردم که فرزندان او چنین تقاضایی را از پدرشان داشته باشند. او ادامه داد: چندی قبل وقتی به همراه خانواده ام از مقابل یک کباب فروشی عبور می کردیم فرزندانم از من تقاضای خرید کباب کردند اما چون پولی برای خرید نداشتم به آن ها قول دادم که برایشان کباب درست می کنم. این قول باعث شد تا آن ها هر روز که از سر کار برمی گردم شادی کنان خود را در آغوشم بیفکنند به این امید که من برایشان کباب درست کنم. اما من توان خرید گوشت را نداشتم تا این که روزی فکری به ذهنم رسید یک روز که کنار مغازه مرغ فروشی ایستاده بودم مردی چند عدد مرغ خرید و از فروشنده خواست تا مرغ ها را خرد کرده و پوست آن ها را نیز جدا کند. به همین دلیل به همان مرغ فروشی رفتم و به او گفتم اگر کسی پوست مرغ هایش را نخواست آن ها را به من بدهد. روز بعد از همان مرغ فروشی مقداری پوست مرغ پرچربی گرفتم و آن ها را به سیخ کشیدم. فرزندانم با لذت وصف ناشدنی آن ها را می خوردند و من از دیدن این صحنه لذت می بردم. من برای شاد کردن فرزندانم تصمیم گرفتم هر چند روز یک بار از این کباب ها به آن ها بدهم اما نمی دانستم که ممکن است این کار من موجب آزار صاحبخانه ام شود. قاضی شورای حل اختلاف در حالی که بغض گلویش را می فشرد ادامه داد: وقتی مستاجر این جملات را بر زبان می راند صاحبخانه هم به آرامی اشک می ریخت تا این که ناگهان از جایش بلند شد و در حالی که مستاجرش را به آغوش می کشید گفت: دیگر نگو! شرمنده ام من از شکایتم گذشتم!
روزنامه خراسان
بنام خدا
درود...
وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنيد که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت مي کنند. فهميد برادرش سخت بيمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزينه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنيد که پدر آهسته به مادر گفت: فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد. آن مرد ، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شيکاگو بود.
سپس آهسته از در عقبی خانه بیرون و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوی پيشخوان انتظار کشيد تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه ای هشت ساله شود. دخترک پاهايش را به هم می زد و سرفه می کرد، ولی داروساز توجهی نمی کرد، سرانجام حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روی شيشه پيشخوان ريخت.
داروساز جا خورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه می خواهی؟
دخترک پاسخ داد: برادرم خيلی مريض است، می خواهم معجزه بخرم.
داروساز با تعجب پرسيد: ببخشيد؟!!
دختـرک توضيح داد: برادر کوچک من، درون سـرش چيزی رفته و بابايم می گويـد که فقط معجـزه می تواند او را نجات دهد، من هم می خواهم معجزه بخرم، قيمتش چقدر است؟
داروساز گفت: متاسفم دخترجان، ولی ما اينجا معجزه نمی فروشيم.
چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خيلی مريض است، بابايم پول ندارد تا معجزه بخرد اين هم تمام پول من است، من کجا می توانم معجزه بخرم؟
دخترک پول ها را کف دستش ريخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدی زد و گفت: آه چه جالب، فکـر می کنم اين پول براي خريد معجزه برادرت کافی باشد!
سپس به آرامی دست او را گرفت و گفت: من مي خواهم برادر و والدينت را ببينم، فکر می کنم معجزه برادرت پيش من باشد.
پس از جراحی، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم يک معجـزه واقعـی بود، می خواهم بدانم بابت هزينه عمل جراحی چقدر بايد پرداخت کنم؟
دکتر لبخندی زد و گفت: پنج دلار بود که پرداخت شد .
مولتی میلیاردر ایرانی از زندگی اش می گوید
در این فکر بودم که سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. میخواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او ۲۰ هزار تومان قرض کردم و ۶۰ هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایهام شد ۱۰۰ هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی.
بنام خدا
به گزارش مشرق به نقل از مهر، علی اسدی، سرپرست تیم کاوش آبراهه های تخت جمشید گفت: بخشی از این کانال شناسایی شده نشانگر استفاده از بلوک های سنگی تراش خورده بوده و به نظر می رسد همانند کانالهای زیر تختگاه سرپوشیده بوده است. عمق این کانال هنوز به درستی مشخص نیست. با این حال عرض آن حدود 60 سانتی متر است. همچنین جهت این کانال نیز جنوب شرقی _ شمال غربی است.
وی بیان کرد: پس از حدود دو ماه کاوش در بخش انتهایی آبراهه های تخت جمشید تا کنون بخشهایی از سه رشته کانال و همچنین قسمتهایی از یک ساختار نامشخص شناسایی شده است. نخستین کانال شناسایی شده، آبراهی است که از محل خروجی کانالهای تخت جمشید به سمت جنوب امتداد یافته و کارکرد اصلی آن انتقال آب جمع شده در داخل کانالهای زیرزمینی تختگاه به بیرون این مجموعه است.
اسدی تصریح کرد: همچنین تاکنون بقایای دو کانال دیگر نیز شناسایی شده که دارای جهتهای حرکت متفاوتی نسبت به کانال نخست است یکی از آنها که دارای جهت شرقی غربی است، در فاصله سی متری ضلع جنوبی تختگاه شناسایی شده و به نظر می رسد با کانالی که از سمت شمال، یعنی از محل خروجی آبراهه های تخت جمشید به سمت جنوب امتداد داشته در یک نقطه برخورد می کنند و به هم می پیوندند.
اسدی گفت: همچنین در کنار این کانال ( دومین کانال شناسایی شده) بقایای یک ساختار نامشخص که شامل بخشهایی از یک سطح سکو مانند شفته آهکی است نیز شناسایی شده و نشانگر این است که به جز کانال ها، بناها و یا ساختارهای دیگری نیز در ضلع جنوبی تختگاه قرار داشته است.
وی گفت: همچنین براساس آخرین نتایج به دست آمده در کاوش های یکی دو روز اخیر، بقایای یک کانال دیگر نیز در فاصله حدود 50 متری جنوب تختگاه شناسایی شده، که این ساختار دارای کیفیت متفاوتی از نظر ساخت با دو کانال دیگر است.
اسدی بیان کرد: مجموعه این کانالهای شناسایی شده نشان می دهد که ساختارهای مختلفی در ضلع جنوبی تختگاه تخت جمشید در دوره هخامنشی وجود داشته و شاید بتوان آنها را با باغهایی که احتمالا در فاصله میان ضلع جنوبی تختگاه و مجموعه بناهای برزن جنوبی قرار داشته مرتبط دانست.
سرپرست تیم کاوش آبراهه های تخت جمشید با بیان اینکه تا کنون بیش از 50 متر کانال از دوره هخامنشی کشف شده است تصریح کرد: در کاوش آبراهه ها مجموعه ای از سفالهای هخامنشی در کف کانالها و چندین عدد سرپیکان های ویژه این دوره و چندین شی کوچک فلزی دیگر پیدا شده است.
گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
بنام خدا
|
||
|
||
پویان پشوتنی : | ||
چه انگیزهای دانشمندی بیگانه را برآن میدارد تا 50 سال از زندگی خود را بر سر ویرایش و برگردان شاهنامهی فردوسی بگذارد و تا واپسین روزهای زندگی، دست از کار توانفرسای خود نکِشد؟ چنین دانشوری را باید شناخت و کار کممانند او را ارجگزارد.
«ژول مول» زمانی که از سوی مدرسهی زبانهای خاوری پاریس ماموریت یافت تا شاهنامه را ویرایش و چاپ کند، میدانست کار دشواری را آغاز کرده است که به سرانجام رساندن آن بردباری و زمان بسیاری میخواهد. او زندگی و کوشش خود را به تمامی بهکار بُرد تا کاری را که در پیش گرفته است، سنجیده و استوار، به انجام برساند. هرچند مرگ، این بخت را به او نداد تا چاپ واپسین جلد شاهنامه را ببیند، اما زمانی که چشم از جهان فروبست میدانست که خویشکاریاش را به درستی انجام داده است. رهاکردن کرسی دانشگاه و فراگرفتن زبان و ادبیات فارسی ژول مول در سال 1800 میلادی در اشتوتگارت آلمان زاده شد. در روزگار جوانی و دانشاندوزی روی به فلسفه آورد و از دانشگاه توبینگن درجهی دکترا گرفت. مول پیشنهاد سرپرستان دانشگاه را برای تدریس فلسفه رد کرد. زیرا دلبستگی بسیارش به فرهنگ و زبان فارسی، او برانگیخته بود تا راهی فرانسه- پایتخت فرهنگی اروپا- شود و در مدرسهی زبانهای خاوری آنجا(کلژدوفرانس) درس بخواند و بر دانش خاورشناسی خود بیفزاید. به ویژه آنکه در آنجا خاورشناس نامداری چون «سیلوستر دو ساسی» سرگرم تدریس بود. مول در نزد او دانش اندوخت و پژوهشهایش را گسترش داد. در این زمان او 23 ساله بود و شهروندی(:تابعیت) کشور فرانسه را پذیرفته بود. تنها 3 سال پس از آن، به چنان پیشرفت و استادیی رسیده بود که دولت فرانسه از او خواست یک بخش از پروژهای را که به نام «مجموعهی خاوری(:شرقی)» نامیده میشد، به سرانجام برساند. بخشی که بر دوش مول گذاشته شد، ویرایش شاهنامه و برگردان آن به زبان فرانسه بود. او بیدرنگ دست به کار شد و در گام نخست دستنویسهای باارزش شاهنامه را گردآوری کرد. 8 دستنویس از آنِ کتابخانهی پادشاهی فرانسه بود؛ 13 دستنویس در کتابخانهی کمپانی هندشرقی در لندن نگهداری میشد؛ 2 دستنویس از آنِ «سر جان ملکم»- تاریخنگار و سیاستمدار انگلیسی- بود و نشان یک دستنویس دیگر را در کلکته یافته بود. افزون بر آن از هر فرصتی برای شناخت بهتر شاهنامه بهره میبُرد. نه تنها دست به بررسی حماسهنامههای پس از شاهنامه زد، بلکه هنگامی که شنید هیاتی از سوی دولت فرانسه رهسپار ایران است(1839 میلادی)، از یکی از همراهان هیات خواست تا معنای برخی از اصطلاحات و واژگان دشوار شاهنامه را از استادان ایرانی بپرسد و در بازگشت، او را آگاه سازد. زمانی هم که دریافت «ترنر ماکان» شاهنامه را در کلکته چاپ کرده و نسخهای از چاپ او به پاریس رسیده است، از آن ویرایش هم بهره بُرد تا چاپی استوار و درخور اعتماد از شاهنامه منتشر کند. همچنان که چاپ سنگی شاهنامه را که در تهران منتشر شده بود، نادیده نگرفت. فراهم آوردن کهنترین دستنویسهای شاهنامه بررسیهای آغازین ژول مول 5 سال به درازا انجامید. تا آنکه 33 دستنویس از شاهنامه را گرد آورد و دست به کار توانفرسای سنجش آنها زد. سرانجام 12 سال پس از پذیرفتن ماموریتش، نخستین جلد از ویرایش و برگردان شاهنامه را آماده کرد(1838 میلادی). در چاپ او، یک رویه از کتاب، بیتهای شاهنامه را دربرمیگرفت و رویهی روبهروی آن دربردارندهی برگردان فرانسوی همان بیتها بود. به دستور لویی هیجدهم- پادشاه فرانسه- چاپ شاهنامهی مول در چاپخانهی سلطنتی آغاز شد. جلد دوم 4 سال پس از آن، جلد سوم در 1846، جلد چهارم در 1855، جلد پنجم در 1866 و جلد ششم در 1868 چاپ شد و تاثیری ماندگار بر ادبیات فرانسه گذاشت؛ همچنانکه بر اعتبار علمی ژول مول بسیار افزود. «لامارتین» و «ویکتور هوگو»، دو تَن از نویسندگان نامدار فرانسوی بودند که از راه برگردان مول با شاهنامهی فردوسی آشنا شدند و از آن تاثیر گرفتند. در سال 1870 میلادی میان فرانسه و پروس(:آلمان) جنگ روی داد. مول که آلمانیتبار بود، از بیم بدگمانی فرانسویان، پاریس را ترک کرد و راهی انگلستان شد. با این همه، گروهی از پاریسیها به خانهی مول یورش بُردند و بخشهایی از یادداشتها و رویههای چاپ شدهی جلد پایانی شاهنامه را از میان بُردند. 5 سال پس از آن، زمانی که مول به پاریس بازگشته بود، برادرش- روبر- درگذشت. این رویداد ناگوار که تاثیری ژرف و ویرانکننده بر ذهن و روان مول گذاشت، نتوانست او را از ادامهی کارش بازبدارد. مول با کوشش بسیار سرگرم چاپ جلد واپسین شاهنامه(جلد هفتم) شد. اما زمانی که به بخش «شیون باربد بر مرگ خسروپرویز» رسیده بود، در بستر بیماری چشم از جهان فروبست و پس از 50 سال تلاش بیگسست برای چاپ شاهنامه، دفتر زندگیش در 76 سالگی( 4 ژانویه 1876) بسته شد. شاگرد وفادار او، «باربیه دومنار»، کار استاد را ادامه داد و برگهای اندک بازماندهی شاهنامه را ویرایش و چاپ کرد. شاهنامهی ژول مول، شاهکار صنعت چاپ در سدهی نوزدهم میلادی
چاپ ژول مول، جدای از ارزشهای علمی و نسخهشناسی آن، یکی از نفیسترین چاپهای شاهنامه به شمار میرود و هنوز هم در گرانبهایی و زیبایی چاپ، کممانند است. این کتاب در اندازهی بزرگ سلطانی، با کاغذ نفیس و حروف درشت و چشمنواز، که از شاهکارهای صنعت چاپ است، انتشار یافت. در سال 1976، همزمان با یکصدمین سال درگذشت مول، بنیاد شاهنامه چاپ افستی از این کتاب، در اندازهی کوچکتر و با شمارگان 625 دوره، منتشر کرد. متن فارسی کتاب، به یاری استاد مجتبا مینوی دوبار در سالهای 1344 و 1353، و از سوی سازمان کتابهای جیبی انتشار یافت. در سالیان گذشته نیز چاپ دیگری از ویرایش ژول مول(بدون برگردان فرانسوی آن) با پیشگفتاری از استاد محمدامین ریاحی، چاپ و پخش شد. برگردان ژول مول از شاهنامه را رسا، روان و وفادار به متن دانستهاند. او به شیوهای امانتدارانه برگردان خود را، تا آنجا که شدنی بود، واژه به واژه انجام داده است. یکی از آرزوهای مول، که همواره آن را بر زبان میآورد، چاپ شاهنامه در اندازهی کوچک بود تا همهی فرانسویها توانایی دسترسی به آن را داشته باشند. این آرزوی مول، پس از مرگ او، به دستیاری همسرش برآورده شد. یارینامه: |
بنام خدا
لپ تاپ خورشیدی
فوجیتسو در چند سال گذشته واقعا از پیشتازان علم و فناوری در زمینه لپ تاپ بوده و توانسته در این زمینه حتی شرکت های بزرگی چون اپل(appel) را در مواردی از گردونه رقابت حذف کنه.
این لپ تاپ دارای ۲ پنل خورشیدی ؛ یکی در زیر کیبورد و دیگری در پشت مانیتور است. همچنین کی بورد این لپ تاپ از شیشه شفاف و تکنولوژی لمسی ( touch) ساخته شده تا نور به پانل خورشیدی واقع در زیر آن برسد. و این لپ تاپی است که حقیقتا بدون سیم است حتی موقع شارژ کردن. به نظر من که واقعا زیباست و فوجیتسو حق داره که می گه: (anyone Fujitsu)
منبع : قندون
بنام خدا
|
||
|
||
خبرنگار امرداد : | ||
«سرگذشت شعر در ایران» کتابی است به قلم علیاصغر سیدآبادی که از سوی انتشارات افق به چاپ رسیده است. |
بنام خدا
- چرا هر چی اسمه خوبه مال خانوماست؟ خورشید خانوم، مهتاب خانوم. هرچی اسم بده مال آقایونه؟ آقا خرسه، آقا گرگه ...
بنام خدا
بنام خدا
زمانی که فردی در مدت زیادی در معرض گرما و نور آفتاب قرار گیرد یا بدون در نظر گرفتن شرایط جسمی و سنی، بیش از اندازه فعالیت بدنی کند «خستگی گرمایی» اتفاق میافتد. معمولا این مشکل در مردم مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی بیشتر دیده میشود، چرا که آسفالت و بتون در مناطق شهری گرما را به میزان بیشتری جذب کرده و این موجب مضاعف شدن گرمای محیط میشود. در واقع خستگی گرمایی شایعترین نوع گرمازدگی است و مشخصه اصلی آن تعریق فراوان و از دست رفتن آب و املاح بدن است.
کارگران، قهرمانان ورزشی، نیروهای انتظامی و افرادی که هنگام کار یا ورزش در هوای داغ مایعات کافی نمیخورند بیشتر به این مشکل دچار میشوند.
کارشناسان چند توصیه و اقدام احتیاطی را پیشنهاد کردهاند که در صورت عمل به آنها میتوانید در مواقعی که دمای هوا بسیار بالا است بدنتان را خنک نگه دارید و از گرمای شدید در امان بمانید.
این کارشناسان توصیه میکنند:
– لباس متناسب با هوای گرم بپوشید. برای مثال از لباسهای نخی و سبک با رنگهای روشن، کلاه و یا حتی چتر آفتابی استفاده کنید.
- آب زیاد بنوشید. همیشه همراه خود شیشه آب یا آبمیوه داشته باشید و مدام مایعات بنوشید. حتی اگر احساس تشنگی هم نمیکنید نوشیدن دائمی مایعات را فراموش نکنید. از مصرف الکل و کافئین پرهیز کنید چون باعث کم شدن آب بدن میشوند.
- حتما حجم غذا را در هر وعده کاهش داده و تعداد وعدهها را افزایش دهید. از مصرف غذاهایی که حاوی پروتئین زیاد هستند، اجتناب کنید چون این غذاها حرارت سوخت و سازی بدن را افزایش میدهند. همچنین سعی کنید آرام باشید و از انجام فعالیتهای پرتحرک در ساعات گرمتر روز خودداری کرده و در عوض این گونه فعالیتها را به ساعات خنکتر روز که معمولا بین ساعت ۴ تا ۷ صبح است، موکول کنید.
- تا جایی که امکان دارد در روزهای گرم در فضاهای سرپوشیده و داخل ساختمان بمانید و از حضور در فضای آزاد، پرهیز نمایید. اگر در ساختمانی هستید که سیستم تهویه هوا ندارد حتیالمقدور در طبقات پایینتر باشید که تابش خورشید در آنها کمتر است. به خاطر داشته باشید که پنکهها و هواکشهای برقی هوا را خنک نمیکنند بلکه فقط موجب چرخش هوا در فضای اتاق میشوند.
- همسایه خوبی باشید یعنی وقتی موج گرمای شدید شهر و محل زندگی شما را فرا میگیرد اگر در همسایگی خود ساکنان سالمندی دارید حتما به آنها سر بزنید و در صورت نیاز به آنها کمک کنید تا توصیههای فوق را حتیالمقدور انجام دهند. مرکز خدمات ملی آب و هوایی امریکا در گزارشی اعلام کرده است که گرمای شدید هوا درواقع قاتل درجه یک مرتبط با عوامل جوی و تغییرات آب و هوایی است که هر سال بیش از سایر رویدادهای جوی شامل سیل و صاعقه و توفان و گرد و باد، قربانی میگیرد.
نشانههاهای گرمازدگی
تشنگی و تعریق شدید، پوست سرد، رنگپریده یا برافروخته، نبض ضعیف، مردمکهای گشاد، بیحالی، تهوع، سرگیجه ، خستگی، سردرد و در نهایت غش از جمله علل این نوع گرمازدگی است.
اقدامات درمانی در گرمازدگی
ـ مصدوم را فوری از محیط گرم خارج کرده و در معرض هوای خنک قرار دهید.
ـ او را به پشت بخوابانید و پاهایش را یک وجب بالا برده و تا حد امکان لباسهای او را درآورید یا شل کنید.
ـ اگر مصدوم هوشیار است به او آب دهید و اگر در عرض ۲۰ دقیقه تاثیری در حال او ندیدید به او محلول ORS دهید. از دادن قرص نمک به مصدوم اجتناب کنید، چرا که نمک معده را تحریک کرده و بر شدت تهوع و استفراغ میافزاید.
ـ با آب خنک پوست مصدوم را مرطوب کنید و همزمان او را باد بزنید. اگر در عرض ۳۰ دقیقه بهبودی حاصل نشد مصدوم را فوری به مراکز درمانی انتقال دهید.
تفاوت میان خستگی گرمایی با گرمازدگی
ـ تفاوت بین خستگی گرمایی و گرمازدگی را میتوان از راههای گوناگونی تشخیص داد. اگر بدن مصدوم در لمس بسیار داغ باشد به گرمازدگی مشکوک شوید. نشانه مهم دیگر گرمازدگی تغییر در وضعیت رفتاری مصدوم است که از گیجی، بیقراری و پرخاشگری شروع میشود و تا نداشتن آگاهی از زمان و مکان و در نهایت اغما ادامه مییابد.
ـ خستگی گرمایی به دلیل تعریق شدید و از دست رفتن مایعات و املاح بدن میتواند به گرفتگی عضلانی منجر شود. در این حالت معمولا در ساق یا ماهیچههای ناحیه شکم انقباض عضلانی روی داده و به سفتی و تغییر شکل عضله منجر میشود. در این مورد نیز بهترین کار نوشیدن مایعات و کشیدن عضله است.
ـ در صورتی که به خستگی گرمایی رسیدگی نشود به گرمازدگی تبدیل شده و میتواند بسیار خطرناک باشد.
همچنین پزشکان هشدار می دهند که گرمای شدید روزهای تابستان میتواند تهدیدی جدی برای ورزشکاران کم سن و جوان باشد. ورزشکاران جوان و مشتاق که برای تمرینها و مسابقات به میدانها و زمینهای ورزشی میروند باید در روزهای گرم تابستان در برابر مشکلات و حملات شدید گرمازدگی محافظت شوند.
مهمترین راه برای محافظت از این ورزشکاران جوان و کم سن و سال رساندن مقادیر کافی مایعات به بدن آنها و جلوگیری از تلف شدن آب بدنشان است.
نوشیدن مایعات به میزان کافی قبل، بعد و در طول بازیها و تمرینات با کمک به افزایش حجم خون و بهبود عملکرد گردش خون از بروز بیماریهای ناشی از افزایش دما جلوگیری میکند. بنابراین ورزشکاران در هوای گرم باید دو برابر مصرف عادی خود مایعات بنوشند.
چندین توصیه برای محافظت از کودکان و نوجوانان ورزشکار در برابر هوای گرم :
- تا حد امکان ورزشکاران جوان را در سایه نگه دارید
- بین تمرینات به طور مکرر زنگ تفریح بدهید و تعداد دفعات استراحتهای بین تمرینی را بیشتر کنید
- از بطریهای اسپری یا لباسهای مرطوب برای خنک نگه داشتن و مرطوب کردن پوست استفاده شود
- چند ساعت قبل از تمرین از وعدههای غذایی سبک و سالم استفاده شود
- اگر کودک یا نوجوان ورزشکار سابقه ابتلا به بیماری مرتبط با گرما و گرمازدگی را دارد والدین موظف هستند این مطلب را به اطلاع مربیان ورزشی برسانند
- استفاده از ضد آفتاب و تمدید مکرر آن درطول روز فراموش نشود
بنام خدا
نقاشی اثر «گوستاو دوره» نقاش فرانسوی، سال ۱۸۶۶ میلادی.
یهودیان دوران باستان سه معبد بزرگ و اصلی در شهر اورشلیم ساختند، معبد اول یا همان معبد سلیمان (هیکل سلیمان) ، معبد دوم یا معبد اورشلیم و معبد سوم یا همان معبد هرود. این معابد بعد از حمله بختنصر پادشاه بابل به اورشلیم و اسارت بسیاری از یهودیان آسیب بسیار زیادی دیدند و از رونق افتادند.
در این نقاشی کورش پس از آزاد سازی یهودیان در بابل و فتح اورشلیم بازگشایی معبد اورشلیم را با آنها جشن میگیرد.
بنام خدا
آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است؟
به یقین تاکنون جمله “شاهنامه آخرش خوش است” را شنیده اید و شاید خود نیاز بارها آنرا به کار برده اید. اما این جمله از کجا آمده است و آیا واقعا آخر شاهنامه خوش است را در ادامه بحث می کنیم…
در ابتدا عرض شود که این عبارت کنایه است زیرا آخر شاهنامه سقوط ایران بدست عربان و کشته شدن رستم فرخزاد و گریز یزدگرد سوم و نهایتا کشته شدن وی و همچنین قطع امید مردم از بیرون راندن اعراب جاهل است. پس چطور می تواند خوش باشد؟ لذا زمانی این ضرب المثل را به کار می برند که بخواهند شخص را به نوعی تهدید کنند و به او بفهمانند آخر و عاقبت خوبی برایش ندارد. دکتر فریدون جنیدی در یک برنامه رادیویی زنده در مورد سوال خانمی که از وی پرسید: چرا می گویند آخر شاهنامه خوش است؟ چنین جواب داد:
«این گفته ی دشمنان ایران است . چه گونه می شود که آخر شاهنامه که ما همه ی هستی و دار و ندارمان را از دست می دهیم ، خوش باشد ؟ نه ! این گفته ی دشمنان ایران است. و حتّی یکی از این دشمنان کتابی به همین نام چاپ کرده است : آخر شاهنامه ، که می گوید هر که درباره ی شاهنامه کار کرده ، در آخر بدبخت شده . من ، خود ، عمر خرّم خود را در راه شاهنامه نهادم و اکنون خوشبخت ترین مرد جهانم. »
در آخر شاهنامه جز اندوه فردوسی از ویرانی ایران بدست تازیان و تباه شدن نژاد ایرانی و مرثیه وی در این راه چیزی نخواهید یافت.
نمونه ای را در زیر با هم می خوانیم:
چو با تخت منبر برابر شود همه نام بوبکر و عمر شود
تبه گردد این رنجهای دراز نشیبی دراز است پیش فراز
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر کز اختر همه تازیان راست بهر
بپوشند از ایشان گروهی سیاه ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تاج و نه تخت و نه زرینه کفش نه گوهر نه افسر نه رخشان درفش
برنجد یکی، دیگری بر خورد به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی گرامی شود کژی و کاستی
پیاده شود مردم رزمجوی سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
کشاورز جنگی شود بی هنر نژاد و بزرگی نیاید به بر
رباید همی این از آن، آن از این ز نفرین ندانند باز آفرین
نهانی بتر ز آشکارا شود دل مردمان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر پسر همچنین بر پدر چاره گر
شود بنده ی بی هنر شهریار نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا روان و زبانها شود پر جفا
از ایران و از ترک و از تازیان نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور که رامش به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام به کوشش ز هر گونه سازند دام
زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش
چند نکته:
- رفتن تخت شاهی (به نشانهی نظم و ثبات کشور) و آمدن جنگ،
- رنجهای دراز: تلاش ایرانیان برای ساختن تمدنی بزرگ (از زمان کوروش بزرگ ۶٠٠ پیش از میلاد مسیح تا زمان یزدگرد ۶٢٠ پس از میلاد)
- تخت و دیهیم (تاج) و شهر: زندگی شهری (تمدن)
- برتجد کسی، دیگری بر خورد: کس تلاش کند و دیگری سود ببرد
- داد و بخشش: عدالت و بخشش از ارزشهای مهم اجتماعی
- پیمان و راستی: از ارزشهای فرهنگ ایرانیان. کژی و کاستی: از پادارزشها
- پیاده شدن: بیارج شدن. سوار: محترم
- نژاد و بزرگی: از ارزشهای ایرانیان
- شهریار شدن بندگان بیارزش: عربان از زیردستان بیاهمیت ساسانیان بودند
- دهقان: عربی شدهی دهگان. دهگان بزرگ و سرور ده در زمان ساسانیان بود. به نوعی اشراف محلی
- کشاورز جنگی: صنعت ایرانیان کشاورزی بود در حالی که عربان بیشتر تاجرپیشه بودند و به علت شرایط جغرافیایی خود با کشاورزی میانهی خوبی نداشتند. مثلا مکیان به اهل یثرب (مدینهی قبل از اسلام) که کشاورزی میکردند به طعنه میگفتند آبکش و حمال!
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«هخامنش به معنای "دوستدار اندیشه" است. باید دید هخامنشیان چه فرهنگ و اندیشهی والایی داشتهاند که چنین نام سنجیده و بامعنایی را برای قوم خود برگزیدهاند. چنین فرهنگی را باید شناخت و دربارهی آن اندیشید.» هووخشتره، فرمانروای نیک از ختن تا هیمالیا، گسترهی شاهی هخامنشیان شیدرنگ در پایان سخنانش، به هخامنشیان و بنیانگذاری شاهنشاهی بزرگ آنان اشاره کرد و گفت: «گسترهای که هخامنشیان بر آن فرمانروایی میکردند، از خُتن و دامنهی تبت و هیمالیا، تا دریای اژه و سیاه و رود نیل ادامه داشت. در اسناد آن زمان آمده است که همسر داریوش بزرگ، بیهیچ نگهبانی، در سراسر این گستره راه میسپرد و به کارگاههایی که خود بنیان گذارده بود، سرکشی میکرد. شگفتآور است که در پهنهای بدین بزرگی، چنان امنیتی بوده است و مردم از چنان درک و احساس مسوولیت و پایبندی به راستی و درستی برخوردار بودهاند که بانویی از درباریان میتوانست آزادانه و بینگهبان، راه بسپارد و به کارهایش برسد.» |
بنام خدا
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
برج قابوس به سياههي يادمانهاي جهاني پيوست. برج قابوس كه بلندترين برج آجری جهان و از شاهكارهای سرزمينمان ايران است در سیوششمین نشست کمیتهی میراث جهانی كه در كشور روسیه در حال برگزاری است، به رای هموندان اين كميته، به ميراث جهانی پيوست.
برج قابوس بن وشمگیر در سدهی چهارم مهي(:قمری) به فرمان شمسالمعالی قابوس بنوشمگیر از پادشاهان آلزیار ساخته شده و هماکنون در مرکز شهر گنبدکاووس، بر فراز تپهای بزرگ، بلندبالايی خود را به رخ ميكشد. در اين نشست افزونبر برج قابوس، مسجد جامع اصفهان در سياههي يادمانهای جهانی جای گرفت. اين مسجد كه بنابر كاوشهای باستانشناسی بر روی نيايشگاهی ساسانی، ساخته شده، در ميدان عتيق اصفهان جای دارد.
این مسجد كهنسال دارای دو گنبد با طراحیهای آجری بسيار زيبا است. از ايران تا پيش از برج قابوس و مسجد جامع اصفهان، ١٣ يادمان ديگر به سياههی يادمانهای جهانی پيوسته بودند. ايران كه از سال ١٩٧٥ ميلادی به میراث جهانی یونسکو پيوسته، اكنون چهاردهمين و پانزدهمين يادمانهای خود را نيز ثبت جهانی كرد. گزينههايی كه در این سياهه جای میگیرند از نظر فرهنگی یا طبیعی بايد بی مانند بوده و دارای ارزش جهانی باشند. چغازنبیل، تخت جمشید و میدان نقش جهان كه اين روزها زمزمهی خارج شدنش از سياههی ميراث جهانی، اينجا و آنجا به گوش می رسد از نخستین جاهايی بودند که ثبت جهانی شدند. بم و فضای فرهنگی آن، پاسارگاد، گنبد سلطانیه، بیستون، سه کلیسای مسیحی ارامنه به نامهای سنت تادئوس، سنت استپانوس و زور زور، سازههای آبی شوشتر، بقعه و خانگاه شیخ صفیالدین، مجموعه بازار تاریخی تبریز و باغهای ایرانی پاسارگاد، ارم، چهلستون، فین، عباسآباد، شازده، دولتآباد، پهلوانپور و اکبریه از ديگر يادمانهای جهانی شدهی ايران هستند. |
بنام خدا
|
||
|
||
خبريار امرداد- نگار پاكدل : | ||
«سید محیالدین میرمحمدی»،مدیرعامل اتحادیهی زنبورداران مازندران گفت: «به شوند پایین آمدن درآمد كاركنان در اين بخش، زنبورهای مازندران به کشورهای همسایه فروخته میشود.» |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری : | ||
«گناه ماست که کشورهای پیرامونی ما، که هیچکدام تاریخ و فرهنگ درخوری ندارند، آیینها و چهرههای ایرانی را به نام خود میکنند. نباید به این نگاه کنیم که چرا رادیو تلویزیون و مراکز فرهنگی، آنچنان که ما میخواهیم، کاری نمیکنند. خود ما باید عشق به ایران و آب و خاک و میراث فرهنگیمان را افزونتر و افزونتر کنیم. اگر چنین نباشد، امیدی به پدیداری(:تجلی) هویت ایرانی نیست.»
پیش از خلفا، در تاریخ چیزی به نام مصادره، دیده نشده بود آنچه بازگو شد، بخشی از سخنان محمد بقایی(ماکان)، نویسنده و پژوهندهی فرهنگ ایران، بود. او که دربارهی «مصادرهی چهرههای فرهنگی ایران» سخن میگفت، در آغاز به پیشینهی تاریخی چنین رویدادی اشاره کرد و گفت:«مصادره، جدای از معنای واژگانی آن، اصطلاحی است که هنگامی بهکار میرود که دولتی، دارایی و مالی را که دارندهای، ندارد و سرگردان است، به نام خود کند. چنین کاری نخستینبار در زمان خلیفههای اموی انجام شد. آنها که در سنگدلی نامور آفاق بودند، هرچه از دارایی مردم را، که گمان میکردند از نیاز آنها افزونتر است، به نام مصادره برمیداشتند. در زمان عباسیان نیز یکی از خلیفهها به نام متوکل چندان از مال و اندوختهی مردم مصادره کرد که کار به بریدن و مصادره کردن سرو کاشمر و تکه تکه کردن آن و بُردنش به بغداد کشید. پیش از خلفا، در تاریخ چیزی به نام مصادره، دیده نشده بود.» تازيان مصادرهی فرهنگی هم كردند به سخن بقایی، یک گونهی دیگر از مصادره، «مصادرهی فرهنگی» است. هنگامی که اعراب به ایران آمدند، هر آنچه را که با باور آنها همخوانی نداشت، از میان بُردند. نمونهی روشن آن آتش زدن کتابخانهی فارس بود. پرفسور هشترودی، زمانی که نخستین انسان به ماه گام گذاشت، گفت که اگر اعراب کتابخانهی فارس را نابود نمیکردند، انسان یک سده زودتر به ماه میرسید. اعراب، نخست نابود میکردند، سپس آنچه را که برخاسته از دانش و دریافت دیگران بود، به نام خود میکردند. زمانی هم رسید که آیینهای ایرانی را تغییر دادند و از آنِ خود دانستند. همهی کوشش سهروردی و دانشمندان ایرانیی همانند او، این بود که بگویند آنچه را شما به نام خود میخوانید، بسیار پیشتر در اندیشه و سخن ایرانیان بوده است. براي نمونه این سخن که اندیشهی نیک، نخستین آفریدهی خداوند است، سخن ایرانیان است. مُثل افلاتونی، نیز نظریهی دیگری است که این فیلسوف یونانی از اشوزرتشت گرفته است، بیآنکه نامی از او بیاورد. مُثل افلاتون، همان فروهری است که ایرانیان آن را میشناخت.
دزدیدن چهرههای تاریخی و فرهنگی بقایی سپس افزود:«از چند دهه پیش، گونهای دیگر از مصادره آغاز شده است؛ و آن دزدیدن چهرههای تاریخی و فرهنگی کشور ماست. آنها مجسمهی بابک خرمدین و نظامی گنجوی را میسازند و شعرهایی ساختگی به قطران تبریزی و همام، که هر دو سخنورانی ایرانی هستند، نسبت میدهند. از آنسو برای آنکه هویتسازی کنند، نامهای جغرافیایی ما را هم میدزدند. امارات هر کاري میکند تا نام خلیج فارس را دگرگون كند. این همان اماراتی است که چند سال پیش چند روستا بود که شتر هم آنجا نمیرفت، اما اکنون با پول بادآوردهی نفت به جایی رسیده که با لاسوگاس و میامی پهلو میزند. این همه مستندات تاریخی گواه نام خلیج فارس است، اما امارات با خریدن رسانههای جهان، آنها را برمیانگیزد که نامی دروغین بر خلیج فارس بگذارند. خود ما هم بیگناه نیستیم.»
زبان فارسی زبان دوزخيان است!
بقايی با اشاره به راديو و تلوزيون كشورمان، گفت: «هنگامی که در رادیو تلویزیون، که خود را رسانهی ملی مینامد، گفته میشود که زبان فارسی، زبان دوزخیان است!، یا در شبکهی چهار تلویزیون، نخست زیرنویسهای عربی را نشان میدهند، آنگاه فارسی آن را مینویسند، چه انتظاری از همسایگانی داریم که همانند گرگ دندان تیز کردهاند تا میراث ما را به نام خود کنند؟ ترکیهی همایشی برای مولانا برپا میکند و 800 هزار مهمان خارجی را به قونیه فرامیخواند. اما در اینجا برای این که بگوییم ما هم ارزش مولانا را میدانیم، همایشی در یکی از مراکز برپا میشود و استادانی سخنرانیهایی ارایه میدهند و چندی پس از آن هم فراموش میشود که مولانای ایرانی را دیگران به نام خود کردهاند.»
ما حتا يک كوچه هم به نام «دهخدا» نكردهايم بقایی با خردهگیری از بیتوجهی به میراث فرهنگی ایران، گفت: «میراث فرهنگی ما داستانی پُر آب چشم است. تخت جمشید همانند علفزار شده است. روستاییان کنگاور سنگهای نیایشگاه آناهیتا را، که بیش از تخت جمشید پیشینه دارد، با بیل و کلنگ شکستند و با خود بردند و خانه ساختند و هیچکس پيگیری نکرد و نپرسید: چرا؟ یکی از چهرههای فرهنگی بزرگ ایران، دهخدا است. پس از فردوسی، کسی به بزرگی این مرد نداریم که برای استواری و توانمندی زبان فارسی آن همه کوشش کرده باشد. اما یک پسکوچه هم در همهي تهران پیدا نمیکنید که به نام او باشد. در کشور 80 میلیونی ما، تیراژ کتاب به 500 نسخه رسیده است.»
فرهنگنامههای بزرگ جهان، پورسينا را عرب ناميدهاند و ما اعتراضی نكرديم
بقايی با گله از ناكارآمديها در بخش مديريت فرهنگی كشور گفت: «هر گونه که بنگریم، مدیریت کلان فرهنگی ما درخور انتقاد است. فرهنگنامهای عربی به نام "المنجد" در همین تهران اجازهی فروخته شدن مییابد که در آن نام خلیج فارس را "خلیج" نوشتهاند. شعری در روزنامهها چاپ میشود که سراسر توهین به فردوسی است؛ یا مینویسند ایرانیان باستان، مشتی مردم بیسواد و وحشی و بهدور از تمدن بودهاند! چندی پیش همایشی در کازرون برگزار شد. در آنجا گفته شد که ایرانیان باستان، آتشپرست بودهاند! اعتراض کردم و گفتم: به چه حقی پشت میکروفن عمومی دانشگاه چنین سخن نادرستی را بر زبان میآورید؟ اگر ایرانیان آتشپرست بودند، پس اهورامزدا چهکاره است؟ ایرانیان آتشپرست نبودهاند، آتش را بزرگ میداشتند چون تجسم نور است. در همهی فرهنگهای "لاروس"، "بریتانیکا"، "آمریکانا" و چند فرهنگ دیگر، پورسینای ایرانی را "فلیسوف عرب" نامیدهاند و هرگز از سوی ما اعتراضی نشده است.»
ایرانیان فیلسوف نداشتهاند و همه عرباند!
بقایی در پایان گفت:«چندی پیش نویسندهای مراکشی گفته بود که ایرانیان فیلسوف نداشتهاند و آنهایی را که فیلسوف ایرانی میدانند، همه عرباند! این نیز نمونهای دیگر از مصادره کردن دانشمندان ایران است. به او چنین پاسخ دادم که آنچه به نام "ارادهی انسان" در فلسفهی افلاتون و شوپنهاور آمده است، پیش از آن، در اندیشهی اشوزرتشت دیده میشود. اندیشهی مانی با دیدگاه "کاپیلا"، فیلسوف هندی، و "لایبنیتس" درخور سنجش است؛ و آنچه "فرانسیس بیکن" دربارهی دانایی و توانایی گفت، 200 سال پیش از او، بر زبان فردوسی جاری شده بود. هرآنچه که "دکارت" در کتاب "گفتار در روش بهکار بردن عقل" گفته است، صدها سال پیش از او در اندیشهی غزالی دیده میشود. در باختر زمین میگویند که نظریهی تکامل با "داروین" آغاز شد. اما سخن درست آن است که بگوییم که نخستینبار این "مسکویهی " ایرانی بود که از تکامل سخن گفت.» این نشست در پسین یکشنبه 4 تیرماه در بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان برگزار شد. |
بنام خدا
یک کارشناس تغذیه گفت: مصرف خربزه در پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی نقش به سزایی دارد.
"یوسف نقیایی" با اشاره به اینکه میوه خربزه در زمره میوههای شیرین قرار میگیرد، اظهار کرد: هر یکصد گرم خربزه، 8 گرم کربوهیدرات دارد که بیشترین نوع قند موجود در آن از نوع گلوکز و فروتوز است، بنابراین مصرف بیش از حد آن برای بیماران دیابتی توصیه نمیشود.
وی یک گرم فیبر، 12 میلیگرم کلسیم، 17 میلیگرم فسفر، 238 میلیگرم پتاسیم، 1250 واحد پیشساز ویتامین A و 31 کیلو کالری انرژی را از مواد تشکیل دهنده درهر یک صد گرم خربزه ذکر کرد.
این کارشناس تغذیه با اشاره به وجود 37 میلیگرم ویتامین C در هر یکصد گرم میوه خربزه، نقش این میوه را در طراوت و شادابی پوست و جلوگیری از بیماریهای لثه موثر دانست.
نقیایی تاکید کرد: میزان پتاسیم موجود در خربزه برای بیماران مبتلا به بیماری قلبی - عروقی بسیار موثر است و مصرف این ماده غذایی نقش به سزایی در پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی دارد.
وی با اشاره به مقدار قابل توجه پیشساز ویتامین A موجود در میوه خربزه، گفت: پیشگیری از بیماریهای چشمی، جلوگیری از بیماریهای عفونی، طراوات و شادابی پوست از جمله اثرات خربزه به علت داشتن این ویتامین است.
بنام خدا
|
||
|
||
خبريار امرداد- نگار پاكدل : | ||
شهرداری منطقهی ١١ تهران با دادن پروانه به یک ساختمان مسکونی شش اشكوبه در کنار خانهی «مقدم»، آيينها و دستورهای میراث فرهنگی را ناديده گرفت و حريم گرانترین خانهـموزهی جهان را شكست. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبريار امرداد- نگار پاكدل : | ||
تازیان در نخستین روز تابستان سال 654 میلادی بر كرمان چیره شدند. «محمدحسن خان اعتمادالسلطنه»، (صنیع الدوله) ترزبان(مترجم)، فرنشین دارالترجمهی ناصرالدین شاه، در كتاب تاریخ «منتظم ناصری» این رویداد را در سال 651 میلادی برابر با سال 31 هجری آورده است. |
|
||
|
||
اسفندیار کیانی : | ||
پیشینیان، فردوسی را «حکیم» مینامیدند. حکما دانش پزشکی را به عنوان بخشی از حکمت فرامیگرفتند و از این دانش، آگاهیهای بسیار داشتند. از اشارههایی که در شاهنامه به دانش پزشکی، بیماریها و درمان آنها شده است، میتوان پی بُرد که فردوسی نیز با این دانش آشنا بوده است. از اینروست که در توصیف بیماریها، باریکبین است. آنچه در این باره در شاهنامه آمده است، بازتاب آگاهی دیرینهی ایرانیان از دانش پزشکی است. در ایران باستان از چند گونه پزشکی نام بُرده شده است که کارد پزشکی(جراحی)، گیاه پزشکی(دارو درمانی)، داد پزشکی(پزشکی قانونی) و مانتره پزشکی(روان درمانی)، نمونههایی از آن است. |
بنام خدا
رضا شاه به اتفاق هیئت همراه به ترکیه مسافرت میکنه که تنها مسافرت خارجی رضا شاه بود.
وقتی آخر شب پس از صرف شام و شب نشینی رضا شاه به اتاقش
میره میبینه یه دختر جوان و زیبای ترک تو اتاقش منتظرشه.
با عصبانیت یه نفرو صدا میزنه و میگه این خانم اینجا چیکار میکنه؟
اون شخص میگه آتاتورک گفتن این خانوم پیشتون باشه که تا صبح شما ...تنها نباشین.
رضا شاه از اون خانوم میخواد اتاقو ترک کنه.
وقتی همراهان رضا شاه پرسیدن چرا دختر به این زیبایی رو فرستادین رفت؟
رضا شاه در پاسخ برگشت و گفت: من امشب رو تا صبح با این دختر می خوابیدم
فردا که آتاتورک به ایران اومد من کی رو بفرستم پیشش؟
تمام زنان و دختران ایران ناموس منند.
بنام خدا
چون انسان هیچ حق انتخابی در مورد آنها ندارد.
بنام خدا
7نکته مهم در زیبایی آقایان
بنام خدا
بروز یک پدیده عجیب در یکی از روستاهای اطراف مشهد باعث وحشت ساکنان و کسانی شد که از آن منطقه گذر می کنند. مشرق نیوز
این روستا که در جنوب شهر مشهد و در فاصله 8 کیلومتری از این شهر واقع شده، حاکی است که مدتی است شب هنگام صدایی عجیب و وحشت آور از درختان به گوش میرسد که تاکنون سابقه نداشته است.
بنا بر این گزارش صدای شبیه صوت یا جیغ که از درختان این منطقه توریستی به محض تاریک شدن هوا به گوش میرسد باعث شده تا گردشگران از این منطقه که ابتدای جاده روستای سربرج است؛ فراری شوند.
این منطقه توریستی در جاده ای که از جنوب مشهد به سمت کوههای بینالود و مشخصا روستای دیدنی مغان و غار آن منتهی میشود, واقع شده که به کوههای خلج در مشهد شهرت دارد.
این منطقه که در دره رودخانه ای واقع شده که یکی از سرچشمه های سد طرق میباشد , هرساله در این فصل خشک میشد , اما امسال همچنان دارای آب میباشد و همین امر باعث جلب مردم و به تبع آن ترس آنها از این پدیده شگفت انگیز شده است.
صداهایی که از درختان این منطقه به گوش میرسد هیچ شباهتی به صدای جیرجیرک نداشته و صدای باد نیز نمیباشد , چزا که خبرنگار ما در شرایطی این صدا ها را شنید که حتی برگ یک درخت هم به دلیل باد تکان نمیخورد.
خبرنگار ما تصاویری نیز از این منطقه توریستی تهیه کرده که اکنون دیگر شبها حتی برای کسانی که از جاده منتهی به آن عبور میکنند هول انگیز شده است.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
«رضا خوشسرور»، فرنشين(:ريیس) انجمن گردشگری ورزشی با گفتن اینکه بازی هفتسنگ به تازگی به نام «کره جنوبی» ثبت شده است، افزود: «نباید اجازه دهیم بازیها و ورزشهایی که از آنِ ایران است به نام کشورهای دیگر ثبت جهانی شوند.» |
بنام خدا
بهشت و جهنم
روزی یک مرد با خداوند مکالمه ای داشت: 'خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ '، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: 'تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است'، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند، مرد گفت: 'خداوندا نمی فهمم؟!'، خداوند پاسخ داد: 'ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!'
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید
بنام خدا
برای پسری كه سر پدرش را با كارد كند آشپزخانه بريد هم دير است، برای شوهری كه همسرش را با بالش خفه كرد و....
برای خيلی از آنها كه روی تخت بيمارستان خوابيدهاند و مغزشان پوسيده دير است يا آنها كه پرستارها دستهايشان را با دستمال به ميلههای تخت بستهاند تا خودشان يا ديگران را نكشند، دير است يا آنها كه ساكنان كم سن و سال قبرستان شدهاند و زير خاك خوابيدهاند.
برای خيلي دير است اين يادداشت؛ گرچه روزگاری كه دير نبود هم نوشتيم و گفتيم و آنها نخواندند و نشنيدند، اما برای خيلیها هم هنوز دير نشده است. خيلیها هنوز اين راه را شروع نكردهاند، خيلیها هم در ابتدای راهند و آنقدر جلو نرفتهاند كه نتوانند برگردند.
شكارشده های شيشه را میگويم؛ همانها كه براساس پژوهشها، دو سال پس از آغاز مصرف شيشه، از هر 10نفرشان، هشت نفر حتما میميرند؛ همانها كه گفته میشود پس از شش ماه مصرف شيشه، آسيبهای جبرانناپذيری به مغزشان میرسد و سبب ساز جنون و مرگشان میشود.
آنها نمیدانند يا باور نمیكنند كه مافيای مواد مخدر از سالها پيش آنها را نشان كرده و دربارهشان مطالعه كرده است و به همين خاطر چوب حراج به شيشه زده است و آن را از كيلويی 80 ميليون تومان در اوايل دهه 80 به كيلويی دو ميليون تومان در ماههای اخير رسانده است و برای تبليغات دروغ دربارهاش، مثل ريگ پول خرج میكند.
همان تبليغاتی كه به ورزشكارها قول كاهش وزن سريع و انرژی بيحد دادهاند، به جوان هایی كه اهل ورزش نبودهاند قول افزايش ميل جنسی و شادی كه هميشه در حسرتش بودهاند و به زنها و دختران جوان قول مانكن شدن را.
همان تبليغاتی كه روزگاری در خلأ اطلاعرسانی و اعلامخطر، به باشگاههای ورزشی و آرايشگاهها هم رسيد و در گوش مشتریهای آينده شيشه دروغ گفتند كه اين ماده اعتياد آور نيست و میتواند جای مخدرهای خطرناك ديگر را بگيرد؛ همان تبليغاتی كه به مشتريهايشان چشم بند زدند تا جان كندن مصرفكنندگان كهنه كار شيشه را نبينند.
ما سالهاست درباره شيشه مینويسيم و هشدار میدهيم، به شما گفتهايم كه جنون و بد بينی میآورد و به همين دليل معتادانش، خبرسازهای صفحات حوادث روزنامهها میشوند، به شما گفتهايم كه هنوز روش درمانی معينی برای درمانش وجود ندارد و شيوه ماتريكس (شيوه درمانی بر پايه تغيير سبك زندگي با هدف ايجاد تغييرات رفتاری معتادان در طولانی مدت) نيز كه در خيلی از مراكز ترك اعتياد استفاده میشود، منطبق بر مشابه استانداردش كه در كشورهای ديگر به كار میرود نيست، ما به شما خيلی از حقايق را گفتهايم، اما....
شيشه بيداد میكند، شكارهايش را ديوانه میكند، رنج میدهد و میكشد. ما هشدار می دهيم، میگوييم، مینويسيم، فرياد میزنيم، برخی میشنوند و خيلیها هم نمیشنوند، اما میدانيد نكته غمانگيز كجاست؟ خيلی از آنهایی كه شكارهای بالقوه شيشه محسوب می شوند، اصلا اهل روزنامه خواندن نيستند و صدای ما به گوششان نمیرسد و هشدارهايمان را نمیبينند و بیخبر میمانند و به همين خاطر است كه میگوييم حالا ديگر به جایی رسيدهايم كه بايد هشدارهای مربوط به شيشه را از صفحات روزنامهها و خبرگزاریها بيرون بكشيم و به اندازه خيلی از اخبار كه هر روز و هر ساعت از دهانها به گوشها و از گوشها به دهانها میرسند، تكرارشان كنيم.
فكرش را بكنيد اگر هر كدام از شما كه اين يادداشت را میخوانيد به خطر را به سایرین گوشزد كنيد، امروز هزاران هزار هشدار رد و بدل میشود؛ هزاران هزار هشداری كه شايد يكیشان، زندگی جوانی را عوض كند.
دوست عزيز ! بعنوان يك انسان اين نامه را به كه دوستش داری ارسال كن شايد يكنفر و فقط يكنفر با خواندن ان اسير آن نشود
بنام خدا
بنام خدا
چکدرمه
چکدرمه یکی از انواع غذاهای بومی و محلی استان گلستان،بندر ترکمن و آق قلا است.
مواد لازم برای 6 نفر:
گوشت گوسفند: 500 گرم
پیاز: یک عدد متوسط
روغن: به میزان لازم
نمک، فلفل سیاه، زردچوبه و ادویه پلویی: به میزان لازم
رب گوجهفرنگی: 2 تا 3 قاشق غذاخوری
آب: حدود یک لیتر (4 پیمانه)
برنج: 700 گرم
طرز تهیه:
* گوشت را خرد کرده و با پیاز که کمی طلائی شده خوب تفت دهید.
* به آن ادویه، نمک، فلفل و رب را اضافه کرده و به تفت دادن ادامه دهید.
* سپس حدود 4 لیوان آب به آن اضافه کرده و بگذارید گوشت خوب بپزد.
* بعد از پخت گوشت، برنج شسته شده خیس خورده را به گوشت اضافه کرده و آب برنج را اندازه کنید.
* بعد از پختن برنج، آن را دم کنید. موقع دم کردن ابتدا زیر شعله را کمی زیاد کنید تا بخار کند، سپس حرارت را کم کرده و دم کنی بگذارید. بعد از دم کشیدن برنج، آن را در ظرف مورد نظر سرو کنید.
نکته:
1-این دستور 575 گرم کربوهیدرات، 140 گرم پروتئین، 150 گرم چربی و 3329 کیلو کالری انرژی دارد.
2-اگر گوشت را همراه با رب خوب تفت دهید هم بوی خاص آن گرفته شده و هم خوش رنگ میشود.
3-نباید مقدار آب گوشت زیاد باشد زیرا برنج شل میشود. مقدار آب آن بستگی به مرغوبیت برنج دارد که میبایست در نظر گرفته شود.
4-گوشت قرمز، بمب پروتئین و سرشار از آهن است، آنچه که تمام دخترها و پسرها در سنین رشد به شدت به آن احتیاج دارند. همچنین گوشت قرمز منبع غنی ویتامین ب 12 است که باعث تشکیل DNA میشود و سلولهای عصبی و خونی را سلامت نگه میدارد.
5-مصرف گوشت قرمز کالری مورد نیاز بدن را تأمین میکند هر 100 گرم گوشت بدون چربی معادل 180 کالری است.
بنام خدا
تو چه تحملی داری که بیشتر از 20 ساله با هر سرفه ات سینه سوختت بیشتر آتش میگیره ؟؟
به امید سلامتی همه جانبازهای ایران زمین . . .
بنام خدا
سخنـان بـزرگان و اندیـشمندان در مـورد دوسـت
همه محبتت را به پای دوستت بريز ولی همه اسرارت را در اختيار او نگذار. حضرت علی (ع)
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید. کوروش بزرگ
ابلهترین دوستان ما، خطرناکترین دشمنان هم هستند. سقراط
پرسیدم دوست بهتر است یا برادر؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب میکند. امیل فاگو
خدایا! مرا از دوستانم محافظت بفرما. چون میدانم چگونه خویشتن را در مقابل دشمنانم حفظ کنم! ولتر
دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست، بلکه نشان نابودی زمان، به گونهای گسترده است. ارد بزرگ
آن که از دشمن داشتن میترسد، هرگز دوست واقعی نخواهد داشت. هزلت
صفات هر کس مربوط به محسنات و نقایص اخلاقی دوستان اوست. کارلایل
هرگز بخاطر دوستت، از انجام وظیفهای چشم مپوش. سن لانبر
دوست مثل پول، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسانتر است. باتلر
دوستان را در خلوت توبیخ کن و در ملاءعام تحسین. اسکاروایلد
بعضیها طوری هستند که دوستانشان هر قدر از آنها پایینتر باشند بیشتر دوستشان دارند. چترفیلد
همه کسانی که با تو میخندند دوستان تو نیستند. ضرب المثل آلمانی
چیزی در جهان بهتر از دوست واقعی نیست. آکویناس
در دوستی درنگ کن، اما وقتی دوست شدی ثابت قدم و پایدار باش. سقراط
برای آنکه همواره دوستانمان را نگاه داریم بهتر است همواره فاصله و بازهای میان خود و آنها داشته باشیم. ارد بزرگ
دوستان عبارت از خانوادهای هستند که انسان اعضای آن را به اختیار خود انتخاب کرده است. آلفونس کار
هیچ دوستی بهتر از تنهایی، برای اهل اندیشه نیست. ارد بزرگ
اگر سزاوار آن است که دوست با جزر زندگیات آشنا شود، بگذار تا با مد آن نیز آشنا گردد، زیرا چه امیدی است به دوستی که میخواهی در کنارش باشی، تنها برای ساعات و یا قلمرو مشخصی؟ جبران خلیل جبران
دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد. بزرگمهر
در روز عشاق برای دوستت کارتی بفرست و روی آن بنویس؛ از طرف کسی که فکر میکند تو بی نظیری. براون
خموشی در برابر بدگویی از دوستان، گونهای دشمنی است. ارد بزرگ
دوست بجای چتریست که باید روزهای بارانی همراه شما باشد. پل نرولا
بجاست دوستی بخواهی که به روزهایت تلاش و به شبهایت آرامش بخشد. جبران خلیل جبران
دوستان برای نخجیر دشمنان، چون تیر و پیکاناند. بزرگمهر
رابطه قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد. جبران خلیل جبران
هر بدی میتوانی به دشمن نرسان که ممکن است روزی دوستت گردد و هر سری داری با دوستت در میان نگذار که ممکن است روزی دشمنت گردد. سعدی
هیچگاه هماورد و دشمن خویش را کوچک مپندار چون او بهترین دوست توست؛ اوست که به تو انگیزه پیشرفت میدهد. ارد بزرگ
نـاتـوان ترين مردم کسی است که از يافتن دوست ناتوان است و ناتوان تر از او کسی است که دوستِ يافته را تباه گرداند. حضرت علی (ع)
ارزش نگاه دوست را هنگامی پی میبری که در بند دشمن و بدسگالان باشی. ارد بزرگ
بهترین و حقیقیترین دوستانم از تهی دستانند. توانگران از دوستی چیزی نمیدانند. موزارت
اگر میخواهی دوستیت پا برجا بماند هیچ گاه با دوستت شریک مشو. ارد بزرگ
دوست زمان احتیاج، دوست حقیقی است. ضرب المثل انگلیسی
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند. گابریل گارسیا مارکز
بیشتر بدبختیهای ما قابل تحملتر از تفسیرهایی است که دوستانمان درباره آنها میکنند. کولتون
از دشمن خودت یک بار بترس و از دوست خودت هزار بار. چارلی چاپلین
نشان دوست نیکو آن است که خطای تو بپوشد و رازت آشکار نکند. بوعلی سینا
بهترین وسیله دفع دشمنان، ازدیاد دوستان است. بیسمارک
من در جهان یک دوست داشتهام و آن خودم بوده ام! ناپلئون
دوستی که نومیدنامه میخواند، همیشه سوار تو و پیشدار دورخیزهای بلندت خواهد شد. ارد بزرگ
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
سیوسهپل، یکی از زیباترین بناهای تاریخی در اصفهان است که از روزگار صفوی برجای مانده، اکنون بخشهایی از آن جايي برای معتادان شده است.
به گزارش مهر؛ پل تاریخی سیوسهپل که گردشگران بسیاری را به اصفهان ميكشاند، امروزه شاهد بی مهريهاي بسياري شده که اگر از دیوار نویسی بر روی آن و ترکهایی که بهشوند(:دليل) خشکسالی و گذر مترو بر تن خود دارد، بگذريم، مشکلات دیگری این سازه را تهدید میکند. گویی زخمهای وارد شده بر تن این بنای تاریخی پايان ندارد و هیچ دستگاهي نگهداري از آن را پیگیری نمیکند، در ميانههای این پل تاریخی بخشی هست که راه پلههای ارتباط میان اشكوب(:طبقه) بالايي و پایین است و چند اتاقک کوچک نیز، که در گذشته برای جلوگیری از ورود به این بخش و ... با تیغههایی آجری این جا بسته شده بود. این اتاقکها اکنون به مكاني برای حضور معتادان تبدیل شده است. حضور معتادان در این اتاقکها میتواند چهرهی این بنای تاریخی را مخدوش و فضای نامناسبی را به گستره بدهد. با توجه به خشکی رودخانه و گذر مردم از ميانهی زاینده رود، ممکن است در آینده شاهد بروز دشواری های گوناگونی در پی حضور معتادان در این محل باشیم. در این باره، سرهنگ «حسین حسین زاده» گفت: «رسیدگی به این كار از وظایف نیروی انتظامی است و ما سریعا پيگيری میکنیم.» ريیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان افزود: «در نیروی انتظامی عنوانی به نام جرم مشهود داریم که در صورتی که در محضر پلیس رخ دهد، باید جلوگیری و اقدام شود.» وی گفت: «با توجه به اینکه این مکان یک اثر تاریخی بسیار مورد اهمیت است به زودی برای بررسی و اقدامات ویژه گروهی را اعزام و از سوء استفادهي از آن جلوگیری میکنیم.» |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
قناتهای 2500 ساله گناباد در جنوب خراسان رضوی که عامل تولید و زندگی در این شهر کویری هستند با تدوام خشکسالیها و كندن چاههای ژرف، دچار افت آبدهی شده و رو به خاموشی میروند. |
بنام خدا
به گزارش مشرق، رفع هر بیماری یا مشکلی به صورت طبیعی، همیشه بهترین گزینه بوده است. این اصل در مورد رفع گرمی بدن و گذرندان این فصل به خنکی نیز صدق می کند. شما می توانید با استفاده از شربت های طبیعی که مواد آن به راحتی در کشور ما یافت می شوند استفاده کنید.
خاکشیر
خاکشیر گیاهی است خودرو، که در صحراها و باغ ها و دامنه کوه ها می روید که دانه های سرخ رنگ پیچیده در غلاف آن، در مصارف مختلفی کاربرد دارد. خاکشیر دارای اسیدهای چرب مانند اسید لینوئیک، لینولنیک و اسید استئاریک و چند اسید دگر است؛ در این ماده گیاهی نوعی اسانس فرار نیز وجود دارد که دارای موادی است که قابلیت دفع سنگ کلیه را دارند.
از خواص خاکشیر می توان به رفع التهاب های زخم ها و همچنین تب بر بودن آن اشاره کرد. خاکشیر صدا را باز می کند و همچنین برای رفع التهاب های کلیه و از بین بردن کهیر نیز از این ماده استفاده می شود.
بید مشک
بیدمشک گیاهی است از نژاد بید سنبلههای آن دارای اسانس معطر است. اسانس یا عرق بیدمشک علاوه بر خواص درمانی برای معطر کردن شربتها نیز به کار میرود
بیدمشک گیاهی ملین و تقویتکننده قلب و اعصاب است. این گیاه دارویی دستگاه گوارش را تقویت کرده و اشتها را افزایش میدهد. جوشانده برگ یا پوست درخت بیدمشک سبب دفع انگلها و کرمهای معده و روده میشود
بیدمشک تقویتکننده دستگاه عصبی بوده و جوشانده برگ آن با عسل اعصاب را آرام میکند. همچنین عرق بیدمشک، آرامبخش و خوابآور است. جوشانده گل بیدمشک همراه با شکر، ناراحتیهای عصبی، افسردگی، دردهای عصبی و روماتیسمی را بهبود میبخشد. عرق بیدمشک مقوی قلب بوده و برای حفظ سلامتی آن بسیار مناسب و موثر است و همچنین باعث کاهش تب میشود و خاصیت تببر دارد.
عرق کاسنی
ریشه گیاه کاسنی بهترین تصفیه کننده خون، عرق آن خنک کننده بدن و برگ آن محرک صفرا و مقوی اعصاب است. كاسنی گیاهی پایا و علفی است که ریشه ای قوی و دراز به رنگ قهوه ای دارد و تمام قسمت های این گیاه از جمله برگ و ریشه و دانه آن استفاده دارویی دارد مخصوصاٌ ریشه و برگ آن محرک صفرا است و به هضم غذا کمک می کند.
این گیاه بیماری های کبدی را برطرف و فعالیت قلب و کلیه را تقویت می کند. از ابتلا به قولنج جلوگیری و مسکن تب های طولانی مدت است.
همچنین التهابات معده را رفع کرده و استفاده از آب كاسنی بر روی محل های خارش بدن سودمند است. ریشه كاسنی باعث باز و روان شدن خلط شده و مجاری گوارشی را پاك می كند. بهترین تصفیه كننده بوده و در از بین بردن ورم احشا نیز مؤثر است.
ریشه كاسنی بهترین دارو برای درمان نفخ است و برای تقویت معده، زیاد كردن ادرار و رفع درد مفاصل و ضد یرقان مفید است. عرق كاسنی خنک است و گرمای کبد را رفع می کند. برگ های كاسنی دارای املاح پتاس و ویتامین C است که پتاس موجود در آن باعث تصفیه خون، تقویت معده شده و ویتامین C آن باعث حفظ جوانی و شادابی پوست را در پی دارد.
کاسنی، توان و نیروهای بدنی را تجدید کرده و در تقویت اعصاب، ضعف چشم و فشار خون مفید است. همچنین باعث حفظ حالت طبیعی رحم و منظم کردن فعالیت های آن می شود.
شربت سکنجبین
از نوشیدنی های دیگری که اغلب قدیمی ها از آن استفاده می کنند شربت سکنجبین است. این شربت وطنی دارای طبیعت سرد و خنک بوده و تمام منافع سرکه را دارد و به صفرابر مشهور است.
هنگامی که شربت سکنجبین را با یخ خنک کرده و به همراه خیار رنده شده بنوشند تشنگی را رفع و از التهاب ناشی از گرما می کاهد. بنابراین اگر مثل گذشته از مهمانان خود با شربت خاکشیر، سکنجبین یا تخم شربتی پذیرایی کنید در حق آن ها محبت فراوانی کرده اید.
البته ناگفته نماند که این شربت های وطنی بسیار چاق کننده هستند. از این رو مصرف بدون شکر آن ها را به افراد چاق و دیابتی توصیه می کنیم.