از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 28 تیر ماه
ارسال توسط سورنا
بنام خدا
رسالت ما آن چیزی است كه در نبود ما ، دیده می شود ...
هنگامی كه برادر آلفرد نوبل مرد ، او درشهر استكهلم روزنامه ای خرید تا از چاپ آگهی درگذشت برادرش در روزنامه اطلاع حاصل كند . اما دریافت كه روزنامه نگاران او را با برادرش اشتباه گرفته اند . به همین دلیل او فرصتی استثنایی در زندگی خود به دست آورد تا از نظر دیگران نسبت به خودش در چنین موقعیتی آگاه شود . همان گونه كه می دانید آلفرد نوبل پیش از آن كه بنیاد جایزه صلح نوبل را بنیانگذاری کند ، دینامیت را اختراع كرده بود . فكر می كنید كه در روزنامه در مورد خودش ، شاهد چه مطلبی بود ؟ در این خبر ، چنین مضمونی آمده بود :
“ مخترع دینامیت ، عامل تخریب و انهدام جامعه بشری درگذشت .”
این عبارت ، كاملا وضع را دگرگون نمود، زیرا او نمی خواست پس از مرگش ، با چنین توصیفی معرفی شود . از آن پس كوشید تا خود را اصلاح كند . او تمام دوستان و نزدیكانش را گرد آورد واز آنان خواست تا چیزی را كه با تخریب و ویرانگری متضاد باشد بیابند . آنان به اتفاق صلح و آشتی را انتخاب كردند . چنین شد كه او در فلسفه زندگی خود تجدید نظر نمود . او به پایه گذاری جایزه نوبل ، به اسطوره ای استثنایی تبدیل شد .
برگرفته از :كتاب مدیریت زمان از دكتر سعید رجحان
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب