بنام خدا
از مترسکی پرسیدم :
آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟!
پاسخم داد : ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم!
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم :
راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم !!!
گفت : تو اشتباه می کنی!
زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد !!!
جبران خلیل جبران
سخن روز : وقتی که داری بالا میروی مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشوی. چارلی چاپلین
بنام خدا
هفت جا ، نفس خویش را کوچک (حقیر) دیدم
نخست : آنکه به پستی تن میداد تا بلندی یابد
دوم : آنکه در برابر از پاافتادگان ، میپرید
سوم : آنکه میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید
چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد
پنجم : آنکه از ناچاری ، تحمیل شدهای را پذیرفت و شکیباییاش را ناشی از توانایی دانست
ششم : آنکه زشتی چهرهای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقابهای خودش بود
هفتم : آنکه آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.
جبران خلیل جبران