به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


دلدار گلچین : هفته ای 3 مرتبه دیالیز می‌شوم


نادیا دلدار گلچین
آن قدر بیمار و دل شکسته بود که هر لحظه ممکن بود بغضش بشکند. «نادیا دلدار گلچین» بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان حدود 11 سال پیش کلیه هایش را از دست داده است و....
                                                         
مسئولان به دادم برسند!
پاسخ تلفنش را می‌دهد و بعد از دقایقی تلفن منزل را می‌دهد تا راحت تر صحبت کنیم. آن قدر بیمار و دل شکسته بود که هر لحظه ممکن بود بغضش بشکند. «نادیا دلدار گلچین» بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان حدود 11 سال پیش کلیه هایش را از دست داده است و در حال حاضر هفته ای 3 مرتبه دیالیز می‌کند.
او می‌گوید: حتی منزلش را فروخته است تا بتواند از عهده مخارج سنگین درمان برآید. «گلچین» با بغضی در گلو خفته از مسئولان به دلیل حمایت نکردن و بی مهری شان گلایه می‌کند.

خانم «دلدار گلچین» خدا بد ندهد؛ چه زمانی متوجه بیماری تان شدید؟
** بیماری ام به دلیل وقوع تصادف و حادثه نبود، بلکه من در بدنم کلیه ندارم! حدود 11 سال پیش، زمانی که همسرم فوت کرد متوجه بیماری ام شدم و بعد از مراجعه به پزشک دریافتم که کلیه هایم از کار افتاده است و از همان سال با این بیماری دست و پنجه نرم می‌کنم. هفته ای 3 مرتبه دیالیز می‌شوم و پوکی استخوان گرفته ام، مهره های کمرم نیز جا به جا شده است و 2 مرتبه زیر تیغ جراحی رفته ام.

با توجه به وضعیت جسمی‌تان در این سال ها بازی هم کردید؟
** بله، بیکار ننشسته ام؛ باید گذران زندگی کنم چون زندگی خرج دارد.

آیا دستمزدی که در این سال ها دریافت کرده اید در اندازه ای بوده که گذران زندگی کنید؟
** خیر، متأسفانه دستمزدها کافی نبود، ولی خدا را شکر می‌کنم که دستم جلوی کسی دراز نشد.

مردم محبت دارند اما مسئولان ...
پس با این وجود، چگونه زندگی می‌کنید و خرج معالجه و دیالیزتان را چگونه فراهم می‌کنید؟
** چون خرج عمل جراحی و هزینه دیالیز بالا بود، خانه ام را فروختم. خوشبختانه هنگامی‌که برای دیالیز به بیمارستان می‌روم، کارکنان آن جا رسیدگی خوبی می‌کنند. مردم هم به من محبت دارند، اما مسئولان بالا دست هیچ کدام به دادم نمی‌رسند!

بیمه هنرمندان هستید؟
** خیر، خودم را بیمه خویش فرمای تأمین اجتماعی کرده ام. خانه سینما هم من را بیمه تکمیلی کرده است.

می‌گویند هشت مان گرو نه مان است!
مسئولان چه حمایتی از شما می‌کنند؟
** هیچ حمایتی نمی‌کنند! ده ها بار به مسئولان نامه نوشته ام و حضوری نیز با برخی از آن ها از جمله با مسئول انجمن بازیگران درباره بیماری ام صحبت کرده ام اما پاسخ شان این بود که ما هشت مان گرو نه مان است حتی حقوق کارمندان خود را نمی‌توانیم بدهیم و به شما هم نمی‌توانیم کمکی بکنیم.

در گذشته انجمن بازیگران، از هنرمندان بیمار عیادت و حمایت می‌کردند؛ فکر می‌کنید تعطیلی خانه سینما تأثیری در عیادت نکردن از شما داشته است؟
** به احتمال زیاد تأثیر گذاشته است. وقتی مسئولان درگیر تعطیلی خانه سینما و مشکلات آن هستند، دیگر به یاد عیادت و دلجویی از من نمی‌افتند. البته برخی از مسئولان به دیدار من آمده اند اما به چه درد من می‌خورد. فقط یک دسته گل گرفتند و هیچ کمک مالی نکردند. اکنون من 15 میلیون تومان سنوات طلبکار هستم. مسئولان قول دادند که چون بیمار هستم من را در اولویت قرار دهند و زودتر پرداخت کنند اما تاکنون خبری نشده است. از مسئولان تقاضایی ندارم و تنها می‌خواهم به دادم برسند، چون سرپرست ندارم.

چرا تنها زندگی می‌کنید؟
** فرزندانم ازدواج کرده اند و سر زندگی خودشان هستند و چون دختر هستند نمی‌توان از آن ها زیاد توقع داشت. اکنون در منزلی اجاره ای زندگی می‌کنم.

بیماری سبب فراموشی ام شد
آخرین اثر هنری که بازی کردید چه بود؟
** در مجموعه «توطئه فامیلی» به کارگردانی «رامبد جوان» نقش بسیار کوتاهی داشتم و سال هاست که در سینما کار نکرده ام. البته بیماری ام سبب فراموشی ام شد، چرا که هر زمان برای بازی با من تماس گرفتند یا در بیمارستان یا در منزل بستری بودم و وقتی از فضای سینما دور شوی، به فراموشی سپرده می‌شوی!

با چه فیلمی‌ وارد سینما شدید؟
** نخستین فیلم سینمایی که بازی کردم «ابلیس» بود که با زنده یاد «خسرو شکیبایی» هم بازی بودم و بعد از آن در فیلم ها و مجموعه های زیادی بازی کردم.

بهترین نقشی که بازی کردید و خودتان دوست دارید، چیست؟
** من با نقش هایم زندگی می‌کنم – (بغضش می‌ترکد) – همه نقش هایم را دوست داشتم ولی معتقدم بازی ام در مجموعه «پس از باران» جای کار داشت که در آن لهجه داشتم. این مجموعه اثری بود که به دل همه نشست و با مردم ارتباط بیشتری برقرار کرد.

می‌آیند و می‌روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کنند!
برای تان آرزوی سلامتی می‌کنم. در پایان هر سخنی با مسئولان دارید بفرمایید.
** چه بگویم! بارها درباره بیماری ام با مسئولان صحبت کرده ام ولی به نتیجه ای نرسیده ام. مسئولان می‌دانند که بیمارم ولی توجهی نمی‌کنند. «احمد میرعلایی» با جمعی از هنرمندان به دیدارم آمد و گفت که برای درمانم پیگیری می‌کند اما متأسفانه هر کسی به دیدارم می‌آید، می‌رود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. در مقطعی که «حسین مسافر آستانه» مسئولیت انجمن نمایش را بر عهده داشت به دیدن من آمد و گفت پیگیر سنواتم می‌شود اما 3 روز بعد از این دیدار استعفا داد و رفت! از این که به یادم بودید سپاسگزارم.




ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

زنـدگـی ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زندگی، ارزش آنرا دارد که به آن فکـر کنی

زندگی، ارزش آنرا دارد که ببویی اش چوگل، که بنوشی اش چو شهد

زندگی، بغض فـروخورده نیست

زندگی، داغ جگـــر گـــوشه نیست

زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است

زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است

زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ

زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است

زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست

زندگی، شـــوق وصال یار است

زندگی، لحظه دیدار به هنگامـــه یاس

زندگی، تکیه زدن بر یــار است

زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است

زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است

زندگی، قطعه ســرودی زیباست که چکاوک خواند

که به وجدت آرد به ســــرشاخه امید و رجا

زندگی، راز فـروزندگی خورشید است

زندگی، اوج درخشندگـــی مهتــاب است

زندگی، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است

زندگی، مزه خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است

زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است

زندگی، مزه  شکلات به مذاق کودک است

به، چقدر شیـــرین است

زندگی، خاطــــره یک شب خوش، زیـــر نور مهتاب،

روی یک نیمکت چـــوبی سبـــز، ثبت در سینـــه است

زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه

زندگی، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است

زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق

زندگی گاه شده است که برد بیراهم

زندگی، هر چه که هست، مزه خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد

زندگی را باید، قدر بدانیم همه...





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی