بالابلندی، توپ چرخی، تیله بازی، خاله بزغاله، خروس جنگی، زو، شاه و وزیر، شمع گل پروانه، عمو زنجیر باف، قایم باشک، قلعه، کلاغ پر، گل یا پوچ، لی لی، هفتسنگ، وسطی و دهها بازی دیگر که هر یک نامی آشن...
ارسال توسط سورنا
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
صديقه نوده فراهانی : | ||
سالها پیش آیینی زیبا و باشکوه در گوشه و کنار ایران برپا میشد که در هر شهر و دیار آن را به نامی میخواندند. برپایهی این سنت کهن، چند روز پس از آغاز زمستان (تقریباً میانهی زمستان) مردم روستاهای اراک، ساوه، محلات، آشتیان، تفرش، شازند و سایر گسترههای استان مرکزی آیین «کوسه گردی یا کوسه ناقالدی» برپا میکردند. مردم باور داشتند که آمدن ناقالدی شگون دارد و با خود خیر و برکت میآورد و شوند(:موجب) باروری و زایش میش و بزها و گاوها میشود، از سوی دیگر چوپانان و گاهی افراد فقیر و بیچیزی که اجراکنندگان این آیین بودند از این راه چیزی به دست میآوردند تا زمستان را راحتتر بگذرانند. با فرارسیدن هنگام ناقالدی(ناقالی)، کودکان و نوجوانان و حتا بزرگترها هم شاد میشدند. از سوی دیگر این مراسم تفریح، سرگرمی و تفنن به همراه داشت.
برپایهی یک افسانهی کهن، حضرت موسی که در خدمت حضرت شعیب چوپانی میکرد، یک بار در زمستان سری به گوسفندان زد و متوجه شد که همگی دو قلو به دنیا آورده اند. چون به خانه بازگشت از شادی به همسر خود مژده داد و به شادمانی پرداخت. این جشن در روزگاران کهن ویژهی چوپانان و گلهرانان بوده ولی امروزه دلاکان، حمامیها و افراد متفرقه و بیچیز، ناقالدی راه میاندازند. بازیکنان در این جشن 5 تا 10 تن هستند. نخستین کس با پوشیدن لباس نمدی چوپانان و به سر کردن پوست بزغاله و آویزان کردن زنگوله به خود، به نقش کوسه یا ناقالدی درمیآید. دومین کس پسری پانزده ساله با پیراهن و چادری زنانه، نقش عروس کوسه را دارد. دو تن دیگر هر کدام دو شاخ به سرشان میبندند و چند زنگ هم به خود میآویزند (این دو تن تکه نام دارند). از این دو تن یکی توبره (خورجینی بزرگ) به دوش میاندازد و انعام مردم را گردآوری میکند. در این میان دو تا سه تن با ساز و دهل نوازندگی میکنند. کوسه که در پیشاپیش گروه حرکت میکند با دستان خود صدای زنگولههای بسته شده به خود را درمیآورد و سپس درون خانهای میشود (در این روز مردم در خانه را باز نگه میدارند) و با پاشنهی کفش و یا چوبدستی خود ضربهای به در طویله میزند. با این باور که این کار شگون دارد و خیر و برکت برای صاحب خانه میآورد. کوسه همچنان صدای زنگولهها را درمیآورد و چکامههایی میخواند (که البته در گسترههای گوناگون کمی تفاوت دارد): ناقالی گُنده گُنده چهل رفته پنجاه مانده بزتان بره میزاد میشتان بزغاله میزاد گربهتان سگ توله میزاد زنتان بچه میزاد ناقالی به این بزرگی کالا پالا نداره مشتی رفته براش بیاره الله نگهش بداره ... پس از آوازخوانی کوسه و دو تکه (کسانی که در پوست بز نر هستند) با یکدیگر چوببازی میکنند و عروس و کوسه با هم میرقصند. صاحب خانه نیز به اندازهی توانایی، به اجراکنندگان، پول یا خوراکی میدهد و آنان نیز با دعاهای خیر و چکامههایی از وی سپاسگذاری میکنند. اوج جشن و هنرنمایی کوسه و همراهان در خانهی کدخدای ده است و صاحب خانه هم مبلغی پول یا خوراکی به کوسه میدهد. این جشن افزونبر روستاهای استان مرکزی در گیلان، مازندران، آذربایجان، کردستان و بسیاری شهرها و روستاهای دیگر با اندک تفاوتی برپا میشده است. شوربختانه این مراسم سالهاست که دیگر در این گستره انجام نمیشود و چه خوب است اگر دوباره این آیینهای باشکوه که ریشه در باورها و فرهنگ پربار ایرانمان دارد زنده شده و به آیندگان منتقل شود. |
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب