بنام خدا
کسری انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.
چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند.
آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.
بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!
گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئ و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.
گفتند: آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید
گفت : آری
جزئ نخست اعتماد بر خدای است ،عزوجل،
دوم آنچه مقدر است بودنی است،
سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.
چهارم اگر صبر نکنم چه کنم،پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم،
پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد.
ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد
چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت...
سخن روز : تنها آرامش و سکوت سرچشمهی نیروی لایزال است.داستایوفسکی
بنام خدا
داستانهای ادبی کلاسیک 1 |
● |
داستان بزرگمهر با خسرو انوشیروان |
سورنا لطفی نیا :
روزگاری داستان جایگاهی بس بالاتر از امروز در میان مردم داشت. همگان چه پیر و چه جوان، هم گفتن و هم شنیدن داستان را دوست داشتند. بزرگترها می گفتند و كوچكترها میشنیدند. شبها، كودكان بیآنكه خود را بهجای قهرمان داستان مادرهایشان بگذارند، به خواب نمیرفتند.كمتر پدر و مادری پیدا میشد كه چندین داستان را از بر نباشد. گویا شبهای دراز گذشتگان، بیروشنایی چراغ داستان، راهی به روز نمیبرد. اما امروز، داستان از آن جایگاهاش كمی پایین آمدهاست.
امرداد برآن است كه برای پیوند هرچه بیشتر خوانندگانش با داستان، در هر شماره، یك یا دو داستان برگزیده از كتابهایی چون كَلیلهودًٌٌٍََََُُمَنه، مرزبان نامه و قابوس نامه را به گونهایی كوتاه و روان ارایه دهد. امیدواریم كه خوانندگان را خوش آید.
«مرزبان نامه» نوشتهایست پندآموز، دربرگیرندهی ٩ فصل، كه آن را «مرزبان بن رستم شروین» از شاهزادگان تبرستان، درسالهای پایانی سدهی چهارم هجری مهی(:قمری) نوشته است. این كتاب را «سعدالدین وراوینی» در سالهای نخست سدهی هفتم مهی، تصحیح كرده است:
آوردهاند كه، بزرگمهر، همیشه شبگیر(:پگاه) به پیشگاه خسرو انوشیروان دادگر میرفت و به او می گفت: «شبخیز باش تا كامروا باشی.» این گفتهی بزرگمهر چندان به پسند خسرو نمیآمد، و آن را چون سرزنشی میپنداشت. از اینرو خسرو یك روز چاكران را دستور داد تا هنگام پگاه كه بزرگمهر به دربار میآید، راه را بر او بسته و جامهی او بستانند. پس چاكران با بزرگمهر چنانكه خسرو دستور داده بود كردند.بزرگمهر,خسرو انوشیروان,سورنا لطفی نیا,انوشیروان,,