بنام خدا
هفت جا ، نفس خویش را کوچک (حقیر) دیدم
نخست : آنکه به پستی تن میداد تا بلندی یابد
دوم : آنکه در برابر از پاافتادگان ، میپرید
سوم : آنکه میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید
چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد
پنجم : آنکه از ناچاری ، تحمیل شدهای را پذیرفت و شکیباییاش را ناشی از توانایی دانست
ششم : آنکه زشتی چهرهای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقابهای خودش بود
هفتم : آنکه آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.
جبران خلیل جبران
بنام خداوند بی نیاز
انسانهای بزرگ / متوسط / کوچک
انسان هاي بزرگ درباره عقاید سخن مي گويند
انسان هاي متوسط در باره وقایع سخن مي گويند
انسان هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند
انسان هاي بزرگ درد ديگران را دارند
انسان هاي متوسط درد خودشان را دارند
انسان هاي كوچك بي دردند
انسان هاي بزرگ بزرگی ديگران را مي بينند
انسان هاي متوسط به دنبال بزرگی خود هستند
انسان هاي كوچك بزرگی خود را در کوچکی (تحقير) ديگران مي بينند
انسان هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
انسان هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
انسان هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند
انسان هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند
انسان هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد
انسان هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند
انسان هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
انسان هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
انسان هاي كوچك مسئله ندارند
انسان هاي بزرگ سكوت را بر سخن گفتن برمي گزينند
انسان هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
انسان هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند