به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


به نام خدا


 نوروز، جشنی برای دادگری



  سليمان لطفی نيا :

 سیاست‌نامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته ‌است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرنده‌ی نکته‌هایی بسیار آموزنده‌ای است. این کتاب آگاهی‌های بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان به‌دست می‌دهد. نظام‌الملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده به‌جهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، به‌دست پیروان «حسن‌صبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کرده‌اند. او بنیانگذار، مدرسه‌های بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است.

 سیاست‌نامه را «سیرالملوک» نیز می‌نامند. سیرالملوک‌ها، همان «خدای‌نامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتاب‌های بسیاری به نام سیرالملوک‌، به‌دست نویسندگان نوشته‌شده است. در همه‌ی آن‌ها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوه‌ی فرمان‌روایی شاهان ایرانی و راه‌های به‌کار رفته از سوی آن‌ها، برای اداره‌ی کشور است.

 

 نوروز، جشنی برای دادگری:
  آیین شاهان دانای پارس چنان‌ بوده‌است که در نوروز و مهرگان، پادشاه همه‌ی مردم را می‌پذیرفت و از آمدن هیچکس پیشگیری نمی‌شد. از چند روز پیشتر جارچیان همه‌ی مردم را از این کار، آگاه می‌کرد تا هرکس، کار خود را سر و سامان دهد و داستان خود را نوشته و برهان‌های خود را فراهم سازد.
  چون روز گفته شده فرا می‌رسید؛ جارچی به آواز بلند می‌گفت: «اگر کسی امروز از آمدن کسی به دادخواهی جلوگیری کند، شاه از خون او بیزار است.» بنابراین، شاه دادنامه‌ی مردمان را می‌گرفت و روبه‌روی خود می‌گذاشت و یک‌به‌یک را می‌خواند. اگر در میان آن دادنامه‌ها، شکایتی از شاه شده بود، شاه از جای برمی‌خواست و از تخت پایین می‌آمد و پیش «موبدان موبد» که بر دست راست نشسته بود و کار داور بزرگ کشور را انجام می‌داد، روی دو زانو می‌نشست و می‌گفت: «پیش از هر کاری نخست داد این مردم را از من بده و هیچ کم‌کاری مکن.»
آن‌گاه، به جارچی می‌گفت تا به آواز بلند فریاد زند که هرکس را از شاه شکایتی است در یک سو نشیند تا نخست به کار آن‌ها رسیدگی شود. شاه به موبدان می‌گفت: «در نزد خدای بزرگ، هیچ گناهی بزرگتر از گناه پادشاه نیست و راه سپاسگزاری شاه از آن‌چه خدا به او داده است، رسیدگی به مردم و دادخواهی از آن‌ها و کوتاه کردن دست ستمگران از دامان آنان است. چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خداوند بزرگ را فراموش کنند و بر بخشش‌های خدا ناسپاس شوند. در آن هنگام خدا بر آن‌ها خشم گیرد و دیری نمی‌پاید که کشور ویران شود و کشور به‌دست دیگران افتد. اکنون ای موبد، خدابین باش و بنگر تا مرا بر خویشتن نگزینی. زیرا در پیشگاه خدا، هرچه از من پرسند بر گردن تو اندازم.» پس موبد به‌خوبی کار را رسیدگی می‌کرد و اگر برگردن شاه از دیگران گناهی بود، حق او را بی کم و کاست، از شاه گرفته و به او می‌داد. اما اگر کسی به دروغ از شاه دادخواهی می‌کرد و برای آن کار شوندی(:دلیل) نداشت، او را به سختی، پادافره می‌دادند.
  هنگامی که دادخواهی از شاه پایان می‌یافت، شاه دوباره بر تخت می‌نشست و تاج بر سر می‌گذاشت و رو سوی بزرگان و کسان خود می‌کرد و می‌گفت: «من از خود آغاز کردم تا شما دل از ستم‌کردن بکنید. اکنون هر کس از شما حقی بر گردن دارد، آن را بپردازد.» در آن روز هر کس از نزدیکان شاه بود، گویی از او دورتر بود و هرکس نیرومندتر، گویی ناتوانتر بود.






ارسال توسط سورنا

بنام خداوند مهر دوست

 

شیرازی های آفریقا و نوروزی تابستانی

(سفر به زنگبار)

 یک گروه از تلویزیون فارسی بی بی سی برای شرکت در مراسمی که در گذشته بیشتر نیروزی (نوروز به لهجه زنگباری) خوانده می شد ولی در چند دهه گذشته به زبان سواحلی "مواکا کوگوا" (جشن آب) یا "سیکا یا مواکا" (جشن سال نو) نامیده و در تابستان برگزار می شود به زنگبار سفر کرده تا با شرکت دراین مراسم فیلم مستندی در باره این قوم که خود را ایرانی الاصل می دانند ولی امروز ظاهری آفریقایی دارند تهیه کند.
تیم بی بی سی فارسی با استقبال شیرازیان مواجه شده است.
بنا به اطلاعات مورخان اقامت مردمی به نام شیرازی در ساحل شرقی آفریقا به نزدیک هزار سال پیش بر می گردد، زمانی که علی بن حسن شیرازی با همراهانش به این منطقه آمدند و سپس سلسله ای تشکیل دادند که به شیرازی معروف شد، اگر چه در مورد شخص علی بن حسن و این سلسله که در سده شانزده به دست پرتغالی ها برچیده شد منابع موثق و دقیق بسیار کم است.
از زمان شکست شیرازی ها اقوام گوناگونی چون پرتغالی ها، انگلیسی ها، آلمانی ها و اعراب عمانی به جزیره زنگبار آمدند ولی شیرازی ها همچنان به حیات اجتماعی خود ادامه دادند. در دهه های پنحاه و شصت میلادی نام شیرازی های زنگبار با تشکیل حزب آفرو شیرازی که در انقلاب 1964 این جزیره شرکت فعال داشت بر سر زبانها افتاد.
اما پس از همین انقلاب بود که شیرازی ها در ابراز هویت خود دچار مشکل شدند و آفریقایی بودن آنها به شیرازی بودنشان ترجیح داده شد. با این وجود آنها با برگزاری آداب و سنن و خود که یکی از آنها جشن تابستانی سال نوست 
تلاش بر حفظ هویت خود دارند.

مراسم "نیروزی" یا مواکا کوگوا معمولا در نیمه تابستان بر گزار می شود و پارسال شیرازی ها آن را روز سه شنبه 20 ژوئیه (29 تیر) مانند همیشه در روستای مکوندوچی، در جنوب شرقی جزیره زنگبار برگزار کردند. اگرچه زمان و شکل برگزاری این مراسم با نوروز کشورهای فارسی زبان متفاوت است، اما در آن عناصری وجود دارد که مردم محلی آنرا بازمانده جشنی می دانند که نیاکانشان حدود هزار سال پیش به اینجا آورده اند. این باور های مردمی توسط برخی از پژوهشگران هم تائید شده است.مراسم اصلی نَیروزی شیرازی ها در ساعتی که توسط کمیته برگزاری تعیین می شود (معمولا پیش از ظهر) با ورود دسته هایی از جوانان که بصورت رژه و با دادن شعارهایی رزمجویانه به میدان برگزاری می آیند، شروع می شود. در گوشه ای از همین میدان بزرگ زیر سایه بانی یک چهار پایه مخصوص و گلدانی که در آن عود می سوزد قرار دارد و زنانی که آرزو یا نذر دارند دست روی دود این گلدان می گذارند و در حضور زنی دیگر که حکم پیر را دارد دعا می خوانند.

دسته های جوانانی که از جنوب و شرق مکوندوچی وارد میدان شده اند با ساقه های درخت موز با هم به مبازه می پردازند. در همین حین است که دختران هم شعار گویان و گروه گروه وارد میدان می شوند.
پس از رسیدن ساعت معین، گروهی از پیش تعیین شده به ساختن آلونکی از شاخه های درخت نارگیل می کنند. در میان این آلونک به جز سینی و ظروفی که قرارداده می شود، مردی هم پنهان می شود. پس از ساختن آلونک شاخه های سبز و پر برگ بر فراز این آلونک گرفته شده و آنرا آتش می زنند. در حالیکه آلونک می سوزد شاخه های سبز همچنان بر فراز آن افراشته اند و گویی نماد نویی و سبزی بر گذشته ای که خاکستر می شود فرمانروایی می کند.
مردی که در میان آلونک پنهان بود، می گریزد و زنان به گرد آتش سرودهایی عاشقانه می خوانند. با سوختن و فرو ریختن آلونک مراسم به پایان خود می رسد و جمعیت شرکت کننده پراکنده می شود. این مراسم در گذشته با غسل در اقیانوس یا گردشی در کنار آن پایان می گرفت ولی امروز این بخش آن بیرنگ تر شده است. اعتقاد محلی این بوده که مردی که از آلونک بیرون می آید با فردی که در آن پنهان شده بود متفاوت است و می تواند به زایش نو از کهنه اشاره داشته باشد. شاید هم این مراسم ریشه در قربانی کردن دارد که در باورهای باستانی وجود داشته است.
در خانه های مکوندوچی در روز مواکا کوگوا غذا های عیدانه تهیه می شود. دیگ های بزرگ و کوچک برنج و عدس پخته می شود که آن را پلو می نامند. سفره میزبانان با پلو و غذا های دیگر برای مهمان ها گسترده است.
با تغییرات سیاسی اجتماعی و تبدیل زنگبار به یک جزیره گردشگری (توریستی) به نظر می رسد مراسم مواکا کوگوای شیرازی ها هم تا حدی به یک جاذبه توریستی جزیره تبدیل شده است. کاهش شرکت کنندگان بومی و افزایش تماشاچیان گردشگر (توریست) حتی نسبت به 9 سال پیش که من در این مراسم حضور داشتم،محسوس است.
شیرازی ها این جشن را به چند دلیل به نیاکان خود که در سده یازده یا دوازده به شرق آفریقا آمدند نسبت می دهند: وجود آتش، محاسبه این جشن بر اساس تقویم خورشیدی سواحلی و غسل در آب که در گذشته در برخی مناطق ایران هم در هنگام نوروز معمول بوده از جمله این دلایل است. اگر هم چنین باشد مراسم نیروزی شیرازی ها در گذر زمان به شدت "آفریقایی" شده و عناصری از آیین های دیگر محلی در آن پذیرفته شده اند، مسئله ای که در سنن و آداب هر قوم دیده می شود. مثلا نوروز ایران هم با گذر زمان و با تغییر مذهب ایرانیان دچار تحول زیادی شده است. در مقابل کسانی که مراسم نیروزی را به نوروز ایران نسبت می دهند، بعضی پژوهشگران این رابطه را توهمی می دانند که ریشه در سیاست های استعماری و مبارزات سیاسی یک سده گذشته در جزیره زنگبار دارد.


اگر چه وجود یک سلسله شیرازی در ساحل شرق آفریقا سالهاست مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته ولی همواره در پرده ای از ابهام قرار داشته است. وجود حدود سیصد واژه فارسی در زبان سواحلی، وجود یک مسجد که در آن خط کوفی معمول در ایران وجود دارد و خرابه های شهر کیلوه کیسیوانی شواهدی برای حضور ایرانی ها و شیرازی ها در این جزیره محسوب می شود. امروز با پیدا شدن سکه هایی در یک مسجد در جزیره پِنبَه که به گفته کارشناسان ضرب سلسله شیرازی را دارد، برای بسیاری این حدس به یقین تبدیل شده است. بهر حال مردم بومی شیرازی زنگبارو سواحل آفریقای شرقی شکی در حضور شیرازی ها دراین منطقه ندارند. مردم روستای مکوندوچی به ما گورستان متروکه و مسجدی را نشان دادند که معتقدند به شیرازیان تعلق دارد اگرچه تا کنون درهیچ منبعی ذکر نشده است. شیرازی ها همچنان معتقدند که علی بن حسن از پدری شیرازی و مادری آفریقایی زاده شد ولی مورد ستم و تمسخر برادران کاملا ایرانی خود قرار گرفت. پس او به سرزمین مادری خود برگشت، سلسله شیرازی را تشکیل داد و نوعی تمدن آفریقایی ایجاد کرد. از شگفتی ها و ابهامات وجود یک سلسله شیرازی در شرق آفریقا این است که چرا منابع ایرانی و عربی هیچگونه اشاره ای به وجود آن نکرده اند و تنها اشاراتی از پرتغالی ها و یک سند چینی در این مورد وجود دارد. آیا شیرازی ها ارتباط خود را با سرزمین پدری خود کاملا قطع کرده بودند؟ مسئله ای که با توجه به وجود حکومت های گسترده و قوی چون صفویان بعید به نظر می رسد. در کنار این ابهامات به نظر می رسد که شیرازی های امروز به وجود اصلیت ایرانی و داشتن آدابی که از آن سرزمین آمده است همچنان مصرتر از مورخین و پژوهشگران هستند.





تاريخ : شنبه 20 فروردين 1390برچسب:شیر,شیراز,شیرازی,آفریقا,افریقا,نوروز,تابستان,سفر به زنگبار,زنگ,بار,زنگبار,بی بی سی,نیروزی,لهجه زنگباری,مواکا کوگوا,سیکا یا مواکا,سیکا,مواکا,ایرانی الاصل,شیرازیان,مورخ,مورخان,علی بن حسن شیرازی,پرتغال,اعراب عمانی,جزیره زنگبار,ابراز هویت,هویت,مراسم نیروزی,روستای مکوندوچی,مکوندوچی,پژوهش,پژوهشگران,نیروزی شیرازی,ساقه,درخت موز,شعار,آلونک,خاکستر,پنهان,گردشگر,گردشگری,توریست,توریستی,سیاستهای استعماری,استعمار,مستعمره,کیلوه کیسیوانی,خراب,خرابه,متروکه,مصر,مصرتر,قطع,صفویان,صفوی,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 
 روانشاد مهربان خاني :

 جشن نوروز و ماه فروردين                  با گذشت زمان دوباره رسيد

 داد اين مژده را چو باد بهار                   گل زشادي شكفت و سبزه دميد


 ابر شد مست و از سرمستي               كوس شادي نواخت بر كهسار

 بر سر و روي گل گلاب افشاند              گشت شاداب چهره گلزار


 باد نوروز و ابر فروردين                    همه جا فرش سبزه گستردند
 بهر آذين باغ و زيب چمن                نرگس و سوسن و گل آوردند
 

 كه به روز ششم رسد از‌ راه               باز جشني بزرگ و نيك آيين

 جشن پيدايش اشوزرتشت                روز خرداد و ماه فروردين
 

 هم درين روز، شت‌اشوزرتشت        ديده بر روي اين جهان بگشود

 به ره راستي خلايق را                  در همين روز رهبري فرمود
 

 باد فرخنده بر همه اين جشن          جشن پيدايش پيمبر ما

 آن كه در روزگار گمراهي                شد به امر خداي رهبر ما
 

 آن كه فرمود از براي نجات              ره يكي هست و هست آن ره راست

 هر كه در اين طريق گام نهاد           لاجرم آن كند كه يزدان خواست
 

 آن كه فرمود پاكي تن و جان           باعث شادي است و خوشبختي

 پاك داري اگر درون و برون               دور ماني ز رنج و از سختي
 

 آن كه تعليم داد مردم را                 هم به پندار نيك و هم گفتار

 كه ازين دو پديد مي گردد               سومين اصل، نيكي كردار
 

 آن كه گفتار آسماني او                 همچو خورشيد هست تابنده

 روشني بخشد و دهد گرمي          تا جهان هست هست پاينده
 

 بر روانش هزار بار درود                  كه به ما راه زندگي آموخت

 پرتو پاك مهر يزدان را                     در دل پيروان خود افروخت





ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی