بنام خدا
دو دزد در نیمه های شب وارد یک بانک شدند و در یک گاو صندوق را باز کردند. اما فقط مقداری ماست در آن بود
و هیچ پولی در کار نبود.آنها کمی از ماست چشیدند و تقریبا ترش بود.مردها گاو صندوق بعدی را باز کردند و باز
هم ماست بود و این بار طعمش بهتر از قبلی بود ولی باز هم پولی نبود. دزدها به سراغ گاو صندوق بعدی رفتند و
باز هم ماست....یکی از دزدها به دیگری گفت جان بهتره بری بیرون و یک نگاهی بکنی و ببینی اینجا واقعا یک بانکه؟
و روی زمین نشست و شروع به خوردن ماست کرد و این یکی خیلی خوشمزه و تازه بود.
چند دقیقه بعد جان برگشت و گفت این مطمئنا یک بانکه. دزد دیگه پرسید و اسم این بانک چیه:
جواب داد: بانک اسپرم اوهایو
نظرات شما عزیزان: