کاریکلماتور پرویز شاپور
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

کاریکلماتور پرویز شاپور

 

"DeleAria Group www.delearia.com"

 

  پرویز شاپورنویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.


  در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک ‌تر بود، ازدواج کرد. آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خورداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ در اشعار خود به او اشاره کرده، و شاپور نیز از «کامی» بعنوان نام مستعار وی استفاده میکرده‌ است. رابطه زناشویی این دو در سال ۱۳۴۳ به جدایی کشید.


  پس از جدایی از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا پایان زندگی همراه  با کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی می‌کرد وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوض‌زاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ امرداد درگذشت.آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.

 

  مادر «شاپور» می‌گفت: «شصت سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرفهای ناحساب شاپور که با نام «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در می‌آورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود.

 

  این کاریکلماتور است که نام شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده.

 

 

  در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم:

 

  • بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم.

  •  

  • زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.
     

  • جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.

  • برای مردن عمری فرصت دارم.

  • اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.
     

  • ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.

  • با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند.
     

  • سایۀ چهار نژاد یک رنگ است.

  • به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد. 

  • قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست. 
     

  • به نگاهم خوش آمدی. 
     

  • قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است. 

  • هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد .
     

  • اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.

  • روی هم رفته زن و شوهر مهربانی هستند!

  • وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.

  •  

  • به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

  •  

  • برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم..

  •  

  • گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.

  •  

  • غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.

  •  

  • بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!

  •  
  • باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد..
     

  • قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد.
     

  • فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند
     

  • در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد. 
     

  • رد پای ماهی نقش بر آب است.
     

  • گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.
     

  • با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم .

  •  
  • با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید.

  •  
  • دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند.

  •  
  • پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند. 
     

  • آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی