از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!! امروز 22 اسفند ماه
بنام خدا
آیا میدانستید که غیر از تهران در شهر رم پایتخت ایتالیا میدانی به نام میدان فردوسی وجود دارد که در آن مجسمه ای نیز از فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی نصب گردیده؟
سالها پیش در شهر رم پایتخت ایتالیا، میدانی به نام شاعر پرآوازه ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی نام گذاری شده است.
میدان فردوسی در یکی از مناطق سرسبز شهر رم واقع شده است که هم گردشگاه اهالی این شهر و هم محل تردد گردشگران خارجی است.
در این میدان مانند میدان فردوسی ایران تندیسی از ابوالقاسم فردوسی نصب شده است که قدمتی بیش از 50 سال دارد.
این مجسمه که 185 سانتیمتر ارتفاع دارد و از مرمر سفید ساخته شده است، کار استاد صدیقی است که در20 ماه مه 1958 به رم برده شد و طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد.
علی اصغر حکمت شیرازی، ادیب و مترجم، در خاطرات اوایل دهه 30 خود که در رم به تحریر درآورده است، می نویسد:
«پس از ساعتی به خانه مراجعت کردیم. در سر راه در یکی از میدانهای کوچک ویلابورگز، محلّ زیبایی که به نام "فردوسی" موسوم است به "پیاتزا فردوسی".
این مجسمه در پارک ویلا بورگزه (Villa borghese) پارک طبیعی بزرگی در شهر رم است که شامل ساختمانها، موزه ها و از جمله موزه گالریا بورگزه - galleria borghese می باشد. این پارک با مساحتی حدود 80 هکتار، بعد از پارک ویلا دوریا پامفیلی (Villa doria pamphili) بزرگترین پارک شهر رم است. در ابتدای قرن نوزدهم این پارک بازسازی شد و سال 1903 هم به پارک عمومی تبدیل شد.
منبع: عصرایران
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 21 اسفند ماه
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
عصارخانهها، آسيابهای ويژهای هستند كه در گذشته در ايران، از آنها برای خُرد کردن چيزهايی همچون زردچوبه و فلفل و برای گرفتنِ روغن از دانههای روغنی همچون كنجد، كرچک، بزرک و...، كاربری داشتهاست. اين روزها، عصارخانههايی چند، در ايران برجای ماندهاند.
از ميان برجای ماندهها، عصارخانهای نامور به عصارخانهی «اخلاقی» در نجفآباد اصفهان، است كه كهنترين و بزرگترين عصارخانهی جهان، نام گرفته است. این بنا هرچند 25 خوردادماه 1381 خورشيدی به شماره 5889 در سیاههی يادمانهای ملی ایران به ثبت رسیده است ولی هنوز در تملک شخصی است و تلاشی برای خريدش از سوی سازمان ميراث نشده است. با بارندگیهای چندهفتهی كنونی، نگرانی های دوستداران يادمانهای تاريخی از ريزش و نابودی اين يادمان كهن، چند برابر شده است. عصارخانه اخلاقی در مرکز شهر نجفآباد در کنار بازار اين شهر است.
عصارخانهی «اخلاقي» كه بنابر نوشتهای كه بر سنگِ آسيابش، حک شده، ديرينگی اش به روزگار صفوی ميرسد از نظر شيوهی معماری و همچنين بنابر اصول فنی كاربردی، يكی از بی همتاترين يادمانهای بهجا مانده از آن روزگار است.
نجفآباد را كه می توان شهر عصارخانهها و خانههای تاریخی ناميد اين روزها با بیتوجهی مسوولان و با ويرانی هايی كه هر روز به بهانهی نوسازی بافت فرسوده، انجام می شود، هر روز خستهتر و خميدهتر از ديروز می شود. بر روی سنگ آسياب عصارخانهی اخلاقی، تاریخ 1094 هجری، حک شده(نزديک به 350 سال پيش) که با روزگار شاه سلیمان صفوی برابری دارد. از فضاهای اين عصارخانه تنها تیرخانهی آن و فضای سنگ آسیاب برجایمانده است. |
بنام خدا
همه ما با این علامت به خوبی آشنا هستیم!
نشانه انگشت وسط که امروزه تبدیل به ابزاری شده تا فحاشی و تحقیر با ایما و اشاره را جایگزین معادل زبانی خود کند.
اما فلسفه وجودی این نشانه چیست؟
انگلستان و فرانسه در خلال سالهای 1337 تا 1453، جنگهای زیادی را باهم انجام دادندکه به جنگهای صد ساله موسوم است. در خلال این جنگها و در سال 1415، در جنگی معروف، به نام نبرد آگینکورت، سپاه فرانسه شکست سختی از سپاه انگلستان خورد.
اما پیش از این شکست، فرانسوی ها طرحی را برای ناکارآمد کردن سپاه انگلستان ارائه داده بودند.بخش بسیار کارآمد سپاه مقابل را تیراندازان ماهر انگلیسی و ولزی شامل می شدند. همانطور که می دانید، کمانداران، زه کمان را با استفاده از انگشت وسطشان می کشند و تیر را رها می
کنند. از جانب مقامات فرانسوی، دستور رسید تا در صورت دستگیر کردن هر انگلیسی، فورا انگشت وسط او را قطع کنند.
به این ترتیب آنها دیگر قادر به پرتاب تیر نخواهند بود.
از آن پس، در جنگهای مقابل، میان انگلیسیها مد شده بود که در صورتی که سربازان فرانسوی را مشاهده می کنند، انگشت وسطشان را به سمت آنها بگیرند تا با این حرکت به آنها بفهمانند که من هنوز انگشت وسط دارم و با همین انگشت یک تیر به سمت تو شلیک خواهم کرد و تو را خواهم کشت.
بنام خدا
بنام خدا
قانون های ذهنی می گن خوشبختی یعنی رضایت.مهم نیست ...چی داشته باشی یا چقدر، مهم اینه که از همونی که داری راضی هستی یا نه؟!چون یه وقتهایی آدم خیلی چیزها داره اما باز هم احساس خوشبختی نداره! و بر عکسش...پس یه قانون وجود داره، که می گه: میزان خوشبختی = میزان رضایت زندگی مجموعه ای از لحظه هاست! چون پشت این لحظه، لحظه ی بعدیه و پشت اون لحظه ی بعدی و بعدی و ...پس، اگه می خوای در کلیت بزرگ زندگی راضی باشی اول باید تمرین کنی تا در لحظه راضی باشی.استاد می گفت: "اگه کسی تصمیم بگیره فقط توی لحظه ی اکنون راضی باشه، بعد ، به لحظه ی بعدی ، که رسید، باز در لحظه ی اکنون راضی باشه و بعد به لحظه ی بعدی که رسید باز ..... میدونی چی می شه؟ اون فقط برای راضی و شاد بودن در یک لحظه تلاش کرده، اما یک دفعه میبینه پنج ساله که راضی و خشنوده! اگه کسی از لحظه ی اکنونش نا راضی باشه، بعد، از لحظه ی بعد هم نا راضی باشه ، بعد... یکهو به خودش می یاد و می بینه پنجاه سالشه و همه ی این پنجاه سال رو نا راضی بوده! " به همین دلیل دانشمندان ذهنی به لحظه ی اکنون می گن: لحظه ی ابدی اکنون. اصلا" مهم نیست داری در لحظه ی اکنون چی کار میکنی، فقط تصمیم بگیر مراقبه کنی که از هر کاری که داری در لحظه انجام میدی احساس رضایت و شادی کنی. به این کار میگن مراقبه ی لحظه ی ابدی اکنون. این کار، اتفاقا" بر خلاف تصور، کار خیلی راحتی نیست. دانشمندان ذهنی معتقدند در هر عمل و کاری که انجام میشه یه مقداری انرژی نهفته است و ما فقط در صورتی که روی اون کار مراقبه داشته باشیم میتونیم اون انرژی رو دریافت کنیم. ببینین، مثلا" من از صبح شروع می کنم. از خواب بیدار می شیم، میریم مسواک می زنیم و در همون حال به صد تا چیز فکر میکنیم غیر از مسواک زدن. بعد میریم صبحونه میخوریم در حالی که فکرمون هزار جای دیگه است غیر از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر کاری که داریم انجام می دیم به همه چیز فکر می کنیم غیر از همون کار. این باعث می شه انرژی پنهان کارها رو دریافت که نمی کنیم، هیچ! کلی هم انرژی ذخیره شده مان را الکی خرج می کنیم! شاید از مراسم چای در چین یا ژاپن شنیده باشین . اون در واقع یه جور مراقبه در لحظه ی ابدی اکنونه. نکته: غذایی که با مراقبه خورده میشه هرگز باعث چاقی های موضعی نمیشه. (در واقع وقتی ما غذا می خوریم در حالی که به صد چیز غیر از خوردن غذا فکر می کنیم، باعث انباشته شدن اون در جاهای نامناسب می شیم. بر عکسش هم صادقه. یعنی کسانی که هر چیزی که می خورن، چاق نمی شن، اگه روی غذا خوردن آگاهانه، مراقبه کنن، همه ی انرژی موجود در غذا رو دریافت می کنن. حتی میتونین مجسم کنین که دوست دارین غذا در چه قسمتی از بدن شما باعث چاقی بشه! وقتی دارین غذا می خورین توی دلتون با لقمه هاتون حرف بزنید! از لقمه ی نون و پنیر صبحتون بخواهید که همه ی نیروش رو به شما انتقال بده. (نخندین! جدی می گم! این یکی از مراقبه های هندوهاست!) به تدریج خودتون رو عادت بدید که هر کاری که دارین انجام می دین، فقط به اون فکر کنید و تصور کنید با این کار همه ی انرژی نهفته در اون کار رو دارین دریافت می کنین. خیلی سخته، اما شدنیه! شاید باورتون نشه اما به تدریج حتی از کارهایی که دوست نداشتید، به شدت لذت می برید. این قانون رو به یاد بسپرین: بر هر چیز که تمرکز کنیم، انرژی اون رو دریافت می کنیم. (در بعضی از مکاتب هندی حتی بر گریه کردن و اندوه هم مراقبه می کنند و معتقدند از اون هم میشه انرژی دریافت کرد اما چون این بحث دیگه ایه و باید فرق بین ایجاد ماند با دریافت انرژی از اندوه رو بدونیم خواهش می کنم فعلا" در این مورد اقدامی نکنید!) استاد می گه: ما صبح ورزش می کنیم. سپس صبحانه می خوریم. بعد کار می کنیم تا ناهار. پس از ناهار می خوریم. کمی استراحت می کنیم ، باز کار می کنیم و شب می خوابیم! اون شاگرد عصبانی میشه و میگه امکان نداره! ما همه ی این کارها رو انجام میدیم اما قدرت شما رو نداریم. استاد می گه: هرگز شما مثل ما این کارها رو انجام نمیدید. شما صبحانه می خورید، کار می کنید، تفریح می کنید، در حالی که به چیز دیگه ای دارین فکر می کنین، اما ما وقتی صبحانه می خوریم فقط به خوردن اون فکر می کنیم! وقتی کار میکنیم فقط به اون کار فکر می کنیم. وقتی..... بنابراین شما هیچ انرژی ای دریافت نمی کنید! اما ما همه ی انرژی های موجود در طبیعت رو دریافت می کنیم و با بخشیدن فقط مقداری از اون به بیمارها، باعث شفای اون ها میشیم!
حالا این پرسش مهم پیش می یاد که چه طوری میشه در کل زندگی احساس رضایت کرد؟
شرط رضایت اینه که در لحظه ی ابدی اکنون راضی و شاد باشی
تمرین هایی برای درک و لذت بردن در لحظه ی ابدی اکنون:
تمرین 1 : برای خودتون یه استکان چای بریزین.با دقت سعی کنید فقط به کاری که دارین می کنین، فکر کنین. بعد در یه جای آروم بنشینید و با آرامش چای رو میل کنید. به این فکر کنید که با هر جرعه ی چای، همه ی انرژی موجود در آن را دریافت میکنید و لذت میبرید. به لحظه لحظه ی خوردن چای دقت کنید. (اگه فکر دیگهای اومد توی ذهنتون، خودتون رو شماتت نکنید. فقط آروم سعی کنید دوباره به خوردن چای برگردید.) بعد از اتمام، حتما" در دفتر مراقبه از خودتون تشکر کنید.
تمرین 2: مراقبه کنید در زمان مسواک زدن فقط به مسواک زدنتون فکر کنین. سعی کنید از این کار لذت ببرید.
تمرین 3: مراقبه کنید زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فکر کنید. مجسم کنید با هر لقمه، انرژی موجود در غذا به همه ی سلول های بدنتون میرسه.از هر لقمه ی اون لذت ببرید.
تمرین 4: این تمرین برای سیگاری هاست. اگه روی کشیدن هر سیگار مراقبه کنید، خیلی زودتر ارضا می شید و به تدریج تعداد سیگارهاتون کم و کمتر می شه.
یک حکایت:
خوب می خوام یه حکایت از یه گورو ی ( استاد بزرگ) هندی بگم که توی یه کتاب خوندم. اون با مریدانش دسته جمعی با هم، در جایی بیرون شهر، زندگی می کردند. همه ی مرید های اون موظف بودند سالها پیش اون زندگی کنند و آموزش ببینند. یک روز یه نفر به اون استاد مراجعه می کنه و می گه شما چه طوری به این قدرت رسیدین که می تونین با نگاه دیگران رو شفا بدین؟ وقتی من مرید شما بشم، در طی این همه سال که باید پیش شما بمونم، چه تمرین هایی انجام میدیم؟ در طول روز چه کار می کنیم؟
خوب و حالا تمرین آخر:
یک بار دیگه این پست رو بخون و تصمیم بگیر همه ی انرژی موجود در کلمات اون رو دریافت کنی. لبخند بر لب داشته باش. حالا آماده باش تا در لحظه ی ابدی اکنون، شاد و راضی باشی. از همین حالا شروع کن! چون امروز اولین روز از روز های باقیمانده ی عمر توست!
بنام خدا
گویند سلطان محمود غزنوی جلوی پلکان قصر ایستاده بود که یکی از شعرای درباری (احتمالا عوفی) را دید و از او خواست که وقتی سلطان پا به پله اول میگذارد مصراعی بگوید که سلطان حکم قتلش را بدهد و وقتی سلطان پا به پله دوم گذاشت مصراع دوم را چنان بگوید که نه تنها اثر مصراع اول را از بین ببرد بلکه شاعر را شایسته پاداشی گران کند و همینطور در ادامه ...
شاعر قبول کرد و سلطان پا به پله اول گذاشت.
شاعر سرود :
سال ها بود تو را می کردم
همه شب تا به سحرگاه دعا
یاد داری که به من می دادی
درس آزادگی و مهر و وفا
همه کردند چرا ما نکنیم
وصف روی گل زیبای تو را
تا ته دسته فرو خواهم کرد
خنجر خود به گلوگاه نگاه
تو اگر خم نشوی تو نرود
قد رعنای تو از این درگاه
مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش
به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش
یاد داری که تو را شب به سحر میکردم
صد دعا از دل مجروح پریشان احوال
وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست
کاکل مشک فشان با وزش باد شمال
عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن
نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال
بنام خدا
فال و طالع بینی سال ۱۳۹۱( سال نهنگ)
لحظه تحويل سال نو به وقت ايران : ساعت 8 و 44 دقيقه و 27 ثانيه روز سه شنبه 1 فروردين
نام سال : نهنگ
فال و طالع بینی سال 1391( سال نهنگ)
چینیها معتقدند بودند در شروع سال نو از میان تمام حیوانات تنها دوازده حیوان را برای گردش زمین انتخاب کرده است که به ترتیب ظاهر می شوند وانسانها برحسب تولد در سال مورد نظر دارای همان خصوصیات می باشند .این حیوانات به ترتیب : موش ، گاو ، ببر ( پلنگ ) ،گربه ( خرگوش ) ،اژدها ( نهنگ ) ،مار اسب ، بز (گوسفند) ،میمون ، خروس ( مرغ وجوجه ) سگ وبالاخره خوک می باشند . شبیه همین اعتقاد نیز بین ما ایرانیان وجود دارد. سال ۱۳۹۱ به نام نهنگ می باشد ببینیم سال نهنگ برای ما چگونه خواهد بود .
خصوصیات متولدین سال نهنگ یا اژدها :
پاک و مخالف پستی و دوروئی . بسیار قوی و پشت کاردار . اکثراً مجرد . ساده و معصوم و بی گناه . بسیار خوش شانس . هیچ چیز برایش غیر ممکن نیست . هرچه در زندگی بخواهد، براحتی بدست می آورد . زود گول می خورد . در سیاست بسیار ضعیف است . دل به هرچیز که ببندد، بالاخره آن را بدست می آورد . در کارها بسیار بدپیله . هر کاری را تا ابد تعقیب می کند تا موفق شود . عاشق آتش بازی . گاهی سر صحبت را بدست می گیرد و سخنران مطلق می شود . حرفهایش واقعاً مؤثر است . گاهی ندانم کاری و سهل انگاری می کند . خیلی بداخلاق و تندخو و جاه طلب . یک شخصیت باشکوه و کمال گرا و باادب و بزرگ دارد . در تمام عمر، بسیار قوی و سالم و نیرومند . همیشه بهترین را می خواهد . بسیار بخشنده و محبوب القلوب و دوست داشتنی . از ابتدا، پایان هرکاری را می بیند . هرگز ناامید نمی شود . بسیار قوی و محکم و بااراده . مشکل دل به کسی می بندد و هرگز عاشق نمی شود . از همین رو خیلی دیر ازدواج می کند . زبانش قبل از تفکر بکار می افتد . بسیار شاداب و خنده رو . از زندگی واقعاً لذت می برد . مثل ستاره در جمع می درخشد . ورزشکار است . خیلی پرحرفی می کند . و بالاخره او همیشه از کارها موفق بیرون می آید !
سازگاری نهنگ در امر ازدواج :
با مــــوش : یکی از بهترین پیوندهای ممکن.
با گـــــــــاو : نه، این دو دائماً با هم در جنگ هستند.
با ببـــــــــر : علیرغم وجود مشکلات ناچیز، می تواند پیوند خوبی باشد.
با خرگوش : زوجی مناسب و خوب.
با اژدهـــــا : آنها همیشه باهم رقابت می کنند.
با مـــــــــار : ممکن است چنین پیوندی اتفاق بیفتد.
با اســـــب : … که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها !
با بـــــــــــز : یک پیوند عمیق، استوار، خوب و پایدار.
با میمــون : باوجود تفاوتها، می تواند خوب باشد .
با خــروس : موزون ولی نه چندان پر شور.
با ســـــگ : سگ به خاطر خویشتن داری و تحمل ممکن است صدمه ببیند و از این پیوند رنج ببرد.
با خــــــوک : یک پیوند عالی.
می توانند موشها را انتخاب کنند. موش عاشق پیشه می تواند هرچه را که اژدها (نهنگ) از دست می دهد بدست بیاورد و از آن نگه داری کند.
روح شوخ مار هم همیشه مانند ترمز ملایمی، جلوی افراط کاریهای غرور اژدها را خواهد گرفت.
خروس مغرور و خودنما نیز براحتی می تواند شریک زندگی اژدها( نهنگ) بشود. او تابع پیروزی های اژدها خواهد شد و از آنها لذت می برد.
اما نیمه کامل وجود اژدها چه در عشق و چه در ازدواج، میمون است. ایندو به یکدیگر به شدت محتاج اند ولی این حقیقتی است که تنها میمون از آن خبر دارد. فقط میمون است که می تواند اژدها را فریب دهد!
ارتباط اژدها و ببر به ندرت می تواند ارتباط آرامی باشد.
اما قبل از هرچیز اژدها باید از سگها حذر کند. سگ بدبین و عصبی و واقع گرا هرگز نمی تواند اعتقادی به اژدها داشته باشد.
پیشگویی های سال ۱۳۹۱ :
نمونه ای از پیشگویی ترکان اویغوری : و چون سال نهنگ در آید باران ها و فراوانى باشد، چون جایگاه نهنگ در آب است.
در زمان فعلی نیز مردم روستایی و کشاورزان آمدن یا نیامدن باران را در فصل کشت به این نسبت می دهند که سال بر پشت چیست ؛ به عنوان مثال می گویند امسال بر پشت خرگوش است و چون خرگوش در راه رفتن جست می زند باران امسال پراکنده است یا فلان سال بر پشت نهنگ بود و چون نهنگ در اقیانوس زندگی می کند سالی پر باران بود و یا سالی که بر پشت مرغ است و چون مرغ در یک جایی می تپد ( می خوابد ) پس در یک منطقه باران خوب آمد و سال خوب بود.
بنام خدا
اکثر ما تلاش میکنیم که یک یا دو کار را خیلی خوب یاد بگیریم—چیزهایی که به کار مربوط میشوند یا یک یا دو سرگرمی و کار تفریحی. اما بااینکه خیلی مهم است درمورد چیزهایی که برایمان مهم هستند اطلاعات عمیق و کامل به دست آوریم، به همان اندازه مهم است که درک کلی خود از دنیا را هم بالا ببریم.
خیلی افراد تصور میکنند که یادگیری فقط به خاطر نفس یادگیری برای بچههای مدرسهای است. چیزهایی که در زندگی آنها تاثیر مستقیم نداشته باشند به نظرشان پیش پا افتاده میرسد. آنها تصور میکنند که برای یاد گرفتن این مطالب وقت نیست و کارهای مهمتری برای انجام دادن دارند.
اما دلایل زیادی وجود دارد که ثابت میکند یاد گرفتن یک مطلب جدید در روز بسیار مفید است اما بهترین دلیل آن هیچ ارتباطی با عملی بودن آن مطالب ندارد—ما موجوداتی علمآموز هستیم و یادگیری بخشی از انسان بودن ما است و زندگیمان را ارزشمند میکند. در زیر به فواید دیگر آن اشاره میکنیم:
• یادگیری موضوعات مختلف دیدگاه ما را در زمینههای تخصصی روزانه تقویت میکند.
• یادگیری به ما کمک می کند با موقعیتهای جدید راحتتر و آمادهتر خودمان را تطبیق دهیم.
• داشتن دانش گسترده در موضوعات مختلف با کمک به ما برای خلاقانه اندیشیدن و فراهم کردن الگو، ابتکار و نوآوری را در ما تقویت میکند.
• یادگیری شخصیت ما را عمیقتر میکند و باعث میشود در نظر اطرافیانمان الهامبخشتر باشیم.
• یادگیری اعتمادبهنفس ما را افزایش میدهد.
• یادگیری درکی از فرایندهای تاریخی، اجتماعی و طبیعی در اختیار ما قرار می دهد که موجب تاثیر گذاردن بر زندگیهای ما میشود.
• یادگیری زندگی ما را ارزشمندتر میکند.
آیا آرزو دارید وقتی دوستانتان از شما میپرسند، "امروز چه یاد گرفتی؟" پاسخی به جز "هیچ چیز" برای آنها داشته باشید؟ در این مقاله ایدههایی برایتان آوردهایم که کمکتان میکند هر روز یک چیز تازه یاد بگیرید.
مراحل
1. از اینترنت استفاده کنید. از موتورهای جستجو (مثل گوگل، یاهو و MSN) استفاده کرده و چیزی که همیشه دوست داشتید درمورد آن اطلاعات داشته باشید را در آن تایپ کنید. میتواند هر چیزی باشد، از تاریخچه یک بازی تا فرایند بستهبندی خوراکی موردعلاقهتان.
2. یک کتاب مثل لغتنامه یا دایرهالمعارف بردارید. یک صفحه را به طور تصادفی باز کنید و نخستین کلمه یا مقالهای که میبینید را مطالعه کنید.
3. با یکی از آشنایان صحبت کنید. معلم، دوست، اقوام یا حتی پدر و مادرتان. از آنها بخواهید در مورد یکی از تجربیاتشان با شما صحبت کنند.
4. با یک غریبه حرف بزنید. وقتی بعنوان گردشگر به یک کشور خارجی میروید، مردم آنجا میتوانند محلهای دیدنی را به شما نشان دهند.
5. طی کلاس/سخنرانی/تمرین خوب دقت کنید. مطمئناً چیز تازه ای یاد خواهید گرفت.
6. برنامههای آموزشی تلویزیون را تماشا کنید. کانال National Geography ، Animal Planet، شبکه خبری موردعلاقهتان و از این قبیل. تلویزیون میتواند منبع اطلاعاتی بسیار خوبی باشد. فرصتهای زیادی برای یادگیری درمورد موضوعاتی که دانش ناقصی درمورد آن داشتید، از طریق آن میسر میشود.
7. مطالعه کنید. مهم نیست که چه چیزی فقط مطالعه داشته باشید. روزنامه، لیست مواد و ترکیبات روی موادغذایی، بیلبوردها و علائم و نشانههای خیابانی، مجلات و از این قبیل. خواندن روزنامه کمکتان میکند بفهمید در جهان چه اتفاقاتی میافتد. مجلات معمولاً حاوی اطلاعات مختلف درمورد موضوعات مختلف هستند.
8. از سایت WikiPedia استفاده کنید. مقالات مختلف آن درمورد موضوعات متفاوت را مطالعه کنید.
نکات
• وقت گذاشتن برای خودتان و فکر کردن و فهمیدن اینکه که هستید، راه خوبی برای یاد گرفتن چیزهای جدید است!
• هر چیزی که یاد میگیرید را جایی یادداشت کنید تا هیچوقت آن را فراموش نکنید. این اطلاعات را میتوانید در یک فایل کامپیوتری تایپ کرده و یا در یک دفترچه یادداشت کنید. باید بفهمید که کیفیت دنیای شما توانایی شما برای فرق گذاشتن است. پس متوجه تفاوتها شوید و آنها را یادداشت کنید.
• اگر تصور میکنید یاد گرفتن کار کسالتباری است، سعی کنید کتابهای مفرحتر با زمینه علمی بخوانید.
هشدارها
• هیچوقت تصور نکنید که برای یاد گرفتن پیر شدهاید. وقتی فکر کنید برای یاد گرفتن پیر هستید، خیلی زودتر پیر خواهید شد!
چیزهایی که ممکن است نیاز داشته باشید
• یک منبع اطلاعاتی
• مداد، خودکار، ماژیک شبرنگ و از این قبیل
• کاغد و دفتر
بنام خدا
افشای قرارداد ترکمانچای ارزی با چین
تهران-خبرگزاری ایران نیوز24:سرانجام پس از گذشت سه سال، جزئیات یکی از زیان بار ترین قراردادهای اقتصادی پس از انقلاب با کشور چین برملا شد.
به گزارش خبرگزاری ایران نیوز24،سه سال پیش مطابق با یک قرار داد عجیب، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد.
بنابر این قرارداد، دولت چین علاوه بر آن که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می دارد ، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می تواند تبدیل کند.
یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین ، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و دیگر مفاد قرارداد عجیب تر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح ال سی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران می کند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.
این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل 4 درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار می شود.
محور سوم این قرارداد ترکمانچای، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته می شود این رقم در حال حاضر از مرز 25 میلیارد دلار گذشته است.
به بیان دیگر، 25 میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین می باشد، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت می شود.
برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده می کنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل 25 میلیارد دلار موجود بود، حدود 50 میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.
هرچند مطابق قانون امکان افزایش محورهای سوال از رئیس جمهور نیست، نمایندگان سوال کننده از احمدی نژاد در حاشیه سوالات خود به این موضوع هم اشاره ای کلی کنند، به ویژه که یکی از سوالات مربوط به عدم پرداخت بودجه مصوب مترو از ذخیره ارزی است که مسوولان دولتی خالی بودن این صندوق را بهانه می کردند و اینک برخی زمینه های آن روشن شده است.
بنام خدا
دزدیده شدن قدیمیترین کوبههای ایران در کاشان
کوبه های در مسجد آقا بزرگ کاشان که قدمتی 170 سال دارند و جزو قدیمیترین کوبههای ایران بودند در روزهای گذشته به سرقت رفت.
به گزارش مهر، سارقان دو کوبه ارزشمند وکم نظیر از کوبه های به یادگار مانده از دوره قاجار بر روی در ورودی مسجد تاریخی آقا بزرگ کاشان را شبانه دزدیدند. این در حالی است که این مسجد بزرگ به سیستم مدار بسته مجهز نبود و تنها دو نفر برای جلوگیری از تخریب و سرقت تزئینات به کار برده شده در آن نگهبانی می دانند.
تنها واکنش سرپرست اداره میراث فرهنگی کاشان به این اقدام اعلام هشدار به هیات امنای مساجد، بقاع متبرکه و مالکان خانه های تاریخی این شهرستان بود به نحوی که در اطلاعیه این اداره کل به مالکان خانه های تاریخی اعلام شده است: پس از اخذ گزارشهایی مبنی بر چند فقره دزدی اشیای تاریخی، یگان حفاظت این اداره ضمن هماهنگی و مکاتبه با نیروی انتظامی و نیز مراجع قضایی اقدام های حفاظتی لازم را معمول داشته است.
وی از هیات امنای مساجد، بقاع متبرکه و صاحبان خانه های تاریخی و همچنین دارندگان اشیای تاریخی خواست مراقبت ویژه ای برای پیشگیری از سرقت های مشابه انجام دهند.
مسجد آقا بزرگ کاشان که در خیابان فاضل نراقی این شهر واقع شده، طی سالهای 1250 تا 1260 هجری قمری توسط حاج محمدتقی خانبان ساخته شده است.
این مسجد یکی از بزرگ ترین بناهای اسلامی کاشان است که با گنبد عظیم آجری و مناره کاشیکاری، در حال حاضر از زیباترین ابنیه تاریخی کاشان محسوب می شود.
بنای مسجد و مدرسه آقابزرگ آذرماه 1330 به شماره 382 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بنام خدا
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند ، فرشته پری به شاعر داد و شاعـر شعری بـه فرشته . شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت و فرشته شعـر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت ... خدا گفت: دیگر تمام شد! دیگر زندگی برای هر دوتان دشـوار می شود. زیرا شاعری که بـوی آسمـان را بشنود ، زمیـن برایش کوچـک اسـت و فـرشته ای کـه مـزه عـشق را بچشد، آسمـان برایش تنـگ ... فرشته دست شاعر را گرفـت تا راه های آسمان را نشانش بدهـد و... شاعـر بال فرشته را گرفت تـا کوچـه پس کوچـه های زمیـن را به او معرفی کند . شـب کـه هر دو به خانه برگشتند ، روی بال های فرشته قدری خاک بود و روی شانه های شاعر چند تا پر...
فرشته پیش شاعر آمد و گفت : می خواهم عاشق شوم .
شاعر گفت : نه! تو فرشته ای و عشق کار تو نیست .
فرشته اصرار کرد و اصرار کرد ...
شاعر گفت : اما پیش از عاشقی باید عصیان کرد و اگـر چنین کنی از بهشت اخراجت می کنند . آیا آدم و سرنوشت تلخش را فراموش کرده ای ؟
اما فرشته باز هم پافشاری کرد آن قـدر که شاعر به ناچار نشانی درخـت ممنوعه را به او داد...
فرشته رفت و از میوه آن درخت خورد .
اما پرهایش ریخت و پشیمان شد!!!
آنگاه پیش خدا رفت و گفت: خدایا مرا ببخش من به خودم ستم کرده ام . عصیان کردم و عاشق شدم و پشیمانم، آیا حالا مرا از بهشت بیرون می کنی ؟
خداوند فرمود : پس تو هم این قصـه را وارونه فهمیدی ! پس تو هـم نمی دانی تنها آن که عصیـان می کند و عاشق می شود، می تواند به بهشت وارد شود !
و آن وقـت خدا نهمین در بهشت را باز کرد ...
فرشته وارد شد و شاعـر را دیـد که آنجـا نشسته است در سوگ هشت بهشت و رنج هبوط !
فرشته حقیقت ماجرا را برایش گفت اما او باور نکرد.
آدم ها هیچ کدام این قصه را باور نمی کنند. تنها آن فرشته است که می داند بهشت واقعی کجاست...!
سخن روز : همه دوست دارند به بهشت بروند,اما كسی دوست ندارد بميرد .بهشت رفتن جرأت مردن ميخواهد.
بنام خدا
رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 20 تا 26 اسفند |
گروه مردم :
یکشنبه 21 اسفند:
- اخطار تاریخی اردشیر سوم به پادشاه مقدونیه مبنی بر دفاع ایران از کشورهای ضعیف، آن دسته از «کشور ــ شهر» های یونانی که از سوی فیلیپ دوم پادشاه مقدونیه تهدید میشدند در مارس 342 پیش از میلاد برای رفع خطر از خود به اردشیر سوم شاه ایران از دودمان هخامنشی متوسل شدند و اردشیر در این زمینه به پادشاه مقدونیه اخطار داد و ضمن آن تهدید کرد که اگر به این شهرهای کوچک که خطری برای او ندارند و حاکمیت و استقلال دارند حمله نظامی برد، در این جنگ نابرابر، ایران به دفاع از این شهرها که حق دارند راه خود را بروند خواهد پرداخت. این تهدید موثر واقع شد و فیلیپ دوم تا اردشیر سوم در قید حیات بود از تصرف بقیه این «کشور ــ شهرها» خودداری کرد. فیلیپ دوم (پدر اسکندر) قبل از مارس 342 پیش از میلاد چند شهر یونانی را متصرف شده بود.
چهارشنبه 24 اسفند:
- کارنامک اردشیر پاپکان، بازتاب تمدن پیشرفته ایرانیان و اقتباس از آن در دنیای معاصر، کار جمعآوری کارهای روزمره اردشیر ـ بنیادگذار دودمان ساسانیان در یک کتاب [مجموعه] تحت عنوان «کارنامک اردشیر پاپکان» مارس سال 300 میلادی (اسفندماه) پایان یافت و چند روز بعد نسخه اصلی آن به مناسبت نوروز در تالار پذیرایی کاخ سلطنتی در تیسفون [جنوب بغداد] قرار گرفت. به نوشته مورخان رومی، «نرسی» شاه وقت پس از خواندن کارنامه اردشیر، از این که نتوانسته بود بمانند او رومیان را از نزدیک شدن به قلمرو ایران بازدارد از فرط اندوه بیمار شد و به نفع پسرش «هرمز» کناره گیری کرد.
پنجشنبه 25 اسفند:
- درباره مراسم نوروز سال 401 پیش از میلاد، دربار هخامنشی ایران در مارس 401 پیش از میلاد، یک هفته مانده به نوروز تصمیم گرفت که به دلیل قرارداشتن کشور در لبه پرتگاه جنگ داخلی ناشی از مخالفت کوروش کوچک با شاه شدن برادرش اردشیر دوم، مراسم نوروز آن سال به طور خصوصی برگزار شود و مراتب به بزرگان کشور اطلاع داده شود که مراسم عمومی در دربار برگزار نخواهد شد. ساختمان تخت جمشید هنوز تکمیل نشده بود و دربار در گوشه ای از آن جای داشت.
- رسمیت یافتن تاریخ هجری خورشیدی، از 16 مارس سال 1079 میلادی به دستور شاه وقت ــ ملکشاه سلجوقی ــ مقرر شد که در ایران، تاریخ اسناد به هر دو تقویم هجری قمری و هجری خورشیدی نوشته شود. این روال از چهار قرن بعد به تدریج فراموش شد که در دوران معاصر ازسرگرفته شده است. تقویم هجری خورشیدی را عمر خیام نیشابوری تنظیم کرده بود.
برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده
بنام خدا
کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست. زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابقتان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید. با ترک این ده اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید.
1. بیش از حد مهربان نباشید
نباید این قدر راحت هر چه طرف تان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان هم خیلی عالی باشد! اینطور در موردش فکر کنید؛ در همه ی داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد. در فیلم جنگ ستارگان، هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد! پس این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسایل می شود و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد. خیلی مهربان و خوب بودن یعنی منفعل، بی اعتماد به خود مضطرب و قابل پیش بینی هستید. یادتان باشد که برای روشن کردن شعله ی آتش، اصطحکاک لازم است پس روی حرف خودتان بایستید.
2. او را مجبور نکنید
نمی توانید با یک بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید. اما برای طرف مقابل تان نمی توانید! شما نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوست تان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به این طریق عمل نمی کنند. قلب انسان ها واکنشی است. نه منطقی، پس به جای این که با بحث منطقی طرف تان را برگردانید، کارهای دیگری انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.
3. التماس نکنید
خیلی ها برای نگه داشتن طرف شان دست به عجز و لابه می زنند؛ "خواهش می کنم نرو، هر کاری که بخواهی برایت می کنم..." به هیچ وجه این کار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه ی عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند، اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد. این یعنی به محض اینکه یک نفر بهتر سر راه او قرار بگیرد، شما را ترک می کند.
4. مرتب هدیه نخرید
تا به حال شنیده اید: "عشق من را نمی توانی بخری!" شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، اما برای شما جذابیت نمی خرند. در واقع، حتی می تواند تنفرآور هم باشد. این کار به طرف تان می گوید که شما فکر می کنید به اندازه ی کافی خوب نیستید و نمی توانید روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خود برای او هدیه می خرید.
5. هر ۵ دقیقه یکبار نگویید "دوستت دارم"
افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، اینکه بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برایتان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با "دوستت دارم" ها چندان کار رمانتیکی نیست. احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرفتان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید.
6. تفاوت های جنسی را فراموش نکنید
خیلی وقت ها افراد نمی توانند نظر جنس مخالف شان را به خود جلب کنند، چون کارهایی انجام می دهند و طوری رفتار می کنند که نظر خودشان و هم جنسان شان را جلب می کند. مردها و زن ها به چیزهای مختلفی جذب می شوند. نمی توانید از چیزهایی که برای خودتان جذاب است برای جلب توجه جنس مخالف استفاده کنید. مثلامردها بیشتر جذب ظاهر زن ها می شوند. در حالی که برای زن ها بیشتر شخصیت مردها مهم است. این به آن معنی نیست که مردها نباید به ظاهرشان برسند یا زن ها نباید سعی کنند آدمهای خوبی باشند. معنی آن این است که باید تلاش تان را بکنید که روی چیزهایی که برای طرف مقابل تان جذاب است بیشتر کار کنید.
7. همه قدرت را به او ندهید
طوری رفتار نکنید که اگر طرفتان شما را ترک می کند انگار زندگی تان به پایان رسیده است. این کار همه قدرت را به او می دهد و باعث می شود شما یک بدبخت بیچاره به نظر برسید که هر کس می تواند شما را راحت دور بیندازد. این چیز جالبی نیست و فقط تا زمانی ادامه پیدا می کند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر می خواهید طرفتان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید.
8. در دام ظاهر و پول نیفتید
فرهنگ ما طوری است که همه تصور می کنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت این است که مردم ما با این قدر کوته بین نیستند، مخصوصاً وقتی رابطه یی نزدیک با طرف مقابل داشته باشید. ظاهر و پول نمی توانند پایه و اساس یک رابطه ی پایدار را بسازند. اینها فقط مثل پرده ی خانه می مانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را می زند. بعضی ها اشتباه کرده و می گویند: "فوقش اینقدر پول از دست می دهم، اما باز او را به دست می آورم. نه! باید وارد عمل شوید و برای برگرداندن عشقتان اقدام کنید.
9. اشتباه نشانه ها را درک نکنید
وقتی طرف مقابل تان می خواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد. باید این نشانه ها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و به موقع به آن نشانه ها واکنش دهید. این مورد کمی سخت می شود، اما می توانید در مورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید. مخصوصاً در مورد دینامیک های مرد و زن و روابط عاشقانه، وقتی اطلاعات تان در این زمینه زیاد شد. آن وقت می توانید با نشان دادن علامت های خاص خودتان، شروع به تأثیر گذاری و گرفتن کنترل هر رابطه یی کنید.
10. کمک بگیرید!
خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سر هم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد. در این گونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند، اما اگر وقت بگذارید و کمی در مورد روانشناسی و نیازها و امیال پایه ای انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرفتان را به دست آورید. باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید.
بنام خدا
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟ آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند. آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
,شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد
بنام خدا
11 اشتباه مهلک آقایون حین رابطه جنسی با همسر
با اینکه هم آقایون و هم خانمها در رابطه جنسی مرتکب اشتباه میشوند، اما اینبار فقط میخواهیم اشتباهات آقایون را طرح کنیم.
1- اینکه فقط در تختخواب دنبالش باشید. پس از یک روز طولانی و خسته کننده، وقتی با هم روی ملحفهها میغلتید، اگر از پیش هیچ پیشدرآمدی نبوده باشد، احتمال اینکه وارد اتفاق اصلی شوید بسیار کم است. دنبال کردن همسرتان یک کار تماموقت است. زنها خیلی دوست دارند که مردشان دنبالشان باشد و بهترین روش دنبال کردنشان، دنبال کردن فکری است. بگذارید بفهمد که به او فکر میکنید و تمایلاتتان تمام روز متوجه اوست.
2- حرف نزدن و مستقیم عمل کردن. خیلی از مردها به اشتباه تصور میکنند که رابطه جنسی حتماً پیش میآید. به نظرتان رابطه جنسی بخشی از زندگی زناشویی است، درست است؟ اگر این باور را دارید، باید بیشتر از این جمله ساده که، "عزیزم میخوای سکس داشته باشیم؟" تلاش کنید. بااینکه ممکن است تصور کنید که این جمله هیچ ایراد و اشکالی ندارد اما گفتن آن به این شکل آن را یک اجبار نشان میدهد. سعی کنید کمی رکتر بگویید، "عزیزم، میخوامت!"
3- رها کردن خودتان. ممکن است پس از ازدواج خودتان را رها کنید، به خودتان رسیدگی نکنید و حتی وزنتان بالا برود. خودتان را کامل رها نکنید. بااینکه برگرداندن همه چیز به وضع قبل از مجردی و تبدیل این شکم پر از چربی به شکم ششتکه قبل از ازدواج کمی سخت است، اما عجله نکنید. همسرتان شوهری میخواهد که از خودش مراقبت کند، از بهداشت عمومی گرفته تا نحوه لباس پوشیدنتان و وضعیتتان—چه از نظر جسمی، چه فکری و چه روحی.
4- زود رفتن سر کار اصلی. اگر بخواهید زود سراغ اندام اصلی در رابطه جنسی بروید، چه با دست باشد و چه اندام جنسیتان، اصلاً ایده خوبی نیست. همسرتان باید قبل از اینکه سراغ آن بروید خوب تحریک شده باشد. روی کل بدن او تمرکز کنید. از نوک سر تا نوک پا. و ذهنش را فراموش نکنید. شده است تابحال درمورد افکارش در این مورد بپرسید؟
5- نادیده گرفتن کلیتوریس (چوچوله). خیلی از مردها ممکن است تصور کنند که توانایی ارگاسم خانمها به دخول بستگی دارد. بااینکه دخول همراه با لذت است اما راه اصلی برای ارضاء کردن او جای دیگری است.
تنها عملکرد کلیتوریس لذت دهی است. پیس هیچوقت آن را نادیده نگیرید. اگر شما یکی از بسیار مردانی هستید که میدانید چه میگوییم، به کتابخانه رفته و یک کتاب آناتومی پیدا کنید. درمورد بدن او مطالعه کنید و مطمئن باشید که او قدردانتان خواهد بود.
6- فراموش کردن محرکهای جنسی دیگر. بیشتر زنها نواحی تحریککننده دیگری هم به جز سینهها، نوکسینهها و اندام جنسیشان دارند. این سه متداولترین این نواحی هستند که برای مردان حین پیشدرآمد رابطه جنسی تحریککننده تر هستند اما باید صبر کنید که همسرتان اجازه آن را به شما بدهد. از او بپرسید که چه دوست دارد و بعد چیزی که میگوید را به خاطر بسپرید. برای پیدا کردن نواحی تحریک کننده همسرتان وقت بگذارید: گردن، شانهها، پشت، باسن، پاها هم جزء نواحی متداول تحریک کننده در بدن هستند. همیشه یادتان باشد یکی از تحریککننده ترین جاهای بدن او، گوشهایش است.
7- دنبال امتیاز بودن. خیلی از مردها میخواهند فقط "کمی" به دست بیاورند. باید بفهمید که رابطه جنسی زمانی خوب است که هر دوی شما در آن شریک باشید. تلاش کنید در همان لحظه زندگی کنید.
8- اکتشاف نکردن خیالپردازیهای همسرتان. همه زنها یک روی شهوانی دارند. بااینکه بعضی از آنها نمیدانند که این جنبهشان کجاست اما تحقیقات نشان داده است که زنان با خیالپردازیهای واضح و آشکار خیلی بیشتر از خیالپردازیهای رمانتیک تحریک میشوند. اگر دوست دارید که همسرتان برای شما "لباس دلخواهتان" را تن کند اما او حوصله ندارد، چرا شما نباید چنین کاری برای او بکنید؟
9- اینکه فکر کنید باید مثل یک هنرپیشه فیلم پورنو رفتار کند. یکی از بدترین چیزهایی که ممکن است مردی از همسرش انتظار داشته باشد این است که خیالپردازیهایی که فقط در فیلمهای پورنو میتواند ببیند را برای او انجام دهد. این واقعیت نیست. او یک شیء نیست، با او مثل یک ابزار رفتار نکنید.
10- اینکه فکر کنید یکبار برای او کافی است. یکبار ارگاسم کامل شده است و کاملاً راضی است، درست است نه اشتباه میکنید! خیلی از زنان مثل مردان با یک ارگاسم راضی نمیشوند. حتی اگر به ارگاسم شدن دوباره خودتان هم راضی باشید اما باید بدانید که دخول تنها راه ارضا کردن همسرتان نیست. راههای دیگری هم برای لذت دادن به او وجود دارد.
البته باید اول مطمئن باشید که به ادامه کار تمایل دارد. مردها ممکن است تصور کنند که اگر ارگاسم بیشتری نصیب همسرشان کنند، معشوق بهتری هستند. اگر او کاملاً ارضا شده باشد و دیگر تمایلی به ادامه کار نداشته باشد، این درست نیست. اگر با این شرایط بخواهید کار را ادامه بدهید آنوقت از جسم او برای ارضاء نفستان استفاده میکنید و این اصلاً کار جالبی نیست!
11- اینکه خیلی زود پیش بروید. کُند پیش بروید. تلاش کنید از با هم بودن لذت ببرید. اما اگر زمانتان کم است ممکن است نتوانید اما اگر وقت کافی دارید، عجله نکنید. کند پیش بروید، ریلکس باشید و لذت ببرید!
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفينيا : | ||
امسال، برای نخستين بار، روز 10 مارس برابر با ٢٠ اسفندماه را روز جهانی «نی انبان» ناميدهاند. اين پيشنهاد از سوی کشور «اسکاتلند» ابراز شده و هماكنون کشورهای بسياری در سراسر جهان، مانند ايران، از اين ساز سود می برند. |
بنام خدا
در زندگی فردی ما مهمترین "بله " های ما توسط "نه" های قاطعانه حمایت می شود، مثلاً اگر می خواهم به تنها بودن خود پاسخ مثبت بدهم، هم مجبور خواهم بود که نه های دشواری را به دوستانم بگوییم و هم به کسانی که از زندگی من توقعاتی دارند
اطراف ما را کسانی گرفته اند که تقاضاهای زیاد و توقعات زیادی دارند، به همین دلیل اگر نتوانید در زمان لازم از "نه" استفاده کنید، کنترل خود را بر زندگی از دست می دهید اما اغلب مردم این واژه را دشوارترین کلمه ای یافته اند که می توان به طور رو در رو گفت
برخی روش های مختلف نه گفتن عبارتند از
نه طبیعی
بسیاری از افراد راههای منحصر به فرد خود را برای نه گفتن دارند.
نه انعکاسی
به این معنی که ابتدا احساسات و خواست های فرد مقابل را درک کنید و به او بگویید و سپس بگویید نه.
نه معقول و مستدل
فرد می گوید نه و سپس توضیح مختصری در مورد علت پاسخ خود بیان می کند. دلیل باید به شکل مؤدبانه مطرح شود ولی عذر خواهی نباشد.
نه تعویقی
فرد به این درخواست خاص نه می گوید اما چنین اظهار می کند که اگر در وقت دیگری دوباره همان خواست مطرح شود، می پذیرد.
نه تکراری
این شیوه از بیان نه، شامل کاربرد عبارتی یک جمله برای رد درخواست و تکرار آن است. این نه در برخورد با با افراد بسیار پرخاشگر و خود محور مفید است: عبارت کوتاهی را برای رد درخواست انتخاب کنید و بدون توجه به گفته های فرد دیگر، فقط از همان استفاده کنید، تلاش کنید جمله تان را بدون هیجان و آرام بگویید و روی این روش خود، هرچند دفعه که نیاز است پافشاری کنید.
نه بی مقدمه
فرد نه می کوید و توضیحی نمی دهد و صریح و بی پرده است
نه شکوهمند
گاهی پاسخ نه، اعلامیه ی مهمی است که به شکل احساسی می توان آن را تقویت کرد. مثل روش گاندی در نه گفتن به ستمکاری
اثر بخشی "نه" به اراده ی شما بستگی دارد و از این طریق می توانید از حریم شخصی خود دفاع کنید. هرگاه نه گفتن خود را با عزم راسخ درونی تان همراه کنید، فرد دیگر برای همیشه حریم شما را محترم خواهد داشت.
بنام خدا
داستان کوتاه (مادر شوهر)
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم ، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادر شوهرت از بین رفته است.
داستان کوتاه (معرفی شخصیت)
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
داستان کوتاه (قهرمانی در پارالمپیک)
چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک (المپیک معلولین) در شهر سیاتل آمریکا ۹ نفر از شرکت کنندگان دو۱۰۰متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند. همه این ۹ نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد . این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد. هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند ، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند یکی از آنها که مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده .سپس هر ۹ نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند. در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و ۱۰ دقیقه برای آنها کف زدند
داستان کوتاه (بوفالو و بز خودخواه)
بوفالوی نر قوی موفق شد تا از حمله شیر بگریزد او به سوی غاری می دوید که اغلب به عنوان پناهگاه از آن استفاده می نمود هوا تاریک شده بود بلاخره به غار رسید در حالی که شیر بدنبال او به هر سو سرک می کشید .
هوا ابری شده بود و باد به شدت می وزید ، طوفانی هولناک در راه بود بوفالو وارد غار شد تا بدینسان از تیر رس نگاه شیر در امان بماند . در این هنگام بزی را دید که به سوی او حمله می کند بوفالو به بز گفت آرام باش دوست من در نزدیکی غار شیر بزرگی حضور دارد تو با این کارها او را متوجه حضور هر دویمان می سازی شیر گرسنه است کمی صبور باش .
اما بز خود خواه همچنان شاخ می زد بوفالو برای در امان ماندن به انتهای غار تاریک رفت و بز هر بار چند قدمی از او دور میشد و دورخیز می نمود و دوباره شاخ های تیزش را در تن بوفالو وارد می ساخت .
آخرین بار که بز از بوفالو دور شد تا دوباره به طرف او حمله کند شیر گرسنه او را در دهانه غار دید و به چشم بر هم زدنی خفه اش نمود و شکمش را با دندانهای تیزش پاره نمود .
این داستان ما را به یاد این جمله حکیم ارد بزرگ می اندازد که : « امنیت دیگران بخشی از امنیت و رفاه ماست » .
و بز نادان بخاطر رفاه خود ، امنیت بوفالو را در نظر نگرفته بود و اینگونه جان خویش را از دست داد .
بنام خدا
آرزوهایی که حرام شدند
جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند
به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم
لستر هم با زرنگی آرزو کرد
دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد
بعد با هر کدام از این سه آرزو
سه آرزوی دیگر آرزو کرد
آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی
بعد با هر کدام از این دوازده آرزو
سه آرزوی دیگر خواست
که تعداد آرزوهایش رسید به ۴۶ یا ۵۲ یا...
به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد
برای خواستن یه آرزوی دیگر
تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به...
۵ میلیارد و هفت میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو
بعد آرزو هایش را پهن کرد روی زمین و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن
جست و خیز کردن و آواز خواندن
و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر
بیشتر و بیشتر
در حالی که دیگران میخندیدند و گریه میکردند
عشق می ورزیدند و محبت میکردند
لستر وسط آرزوهایش نشست
آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپه طلا
و نشست به شمردنشان تا .......
پیر شد
و بعد یک شب او را پیدا کردند در حالی که مرده بود
و آرزوهایش دور و برش تلنبار شده بودند
آرزوهایش را شمردند
حتی یکی از آنها هم گم نشده بود
همشان نو بودند و برق میزدند
بفرمائید چند تا بردارید
به یاد لستر هم باشید
که در دنیای سیب ها و بوسه ها و کفش ها
همه آرزوهایش را با خواستن آرزوهای بیشتر حرام کرد!!!!
گاه آنچه امروز داریم و از آن لذت نمی بریم آرزوهای دیروزمان هستند!
شل سیلوراستاین
بنام خدا
نکاتی عالی برای بوسیدن
واقعاً چه لزومی دارد زوجهای عاشق درمورد نکات بوسیدن بدانند؟ چرا نباید خودشان تجربه کنند و از راه آزمون و خطا اسرار بوسیدن را کشف کنند. پاسخ مشخص است: بوسیدن نمودی فیزیکی و احساسی از عشق و علاقه است. نکات بوسیدن میتواند به ما کمک کند کمی اعتمادبهنفس پیدا کنیم تا بتوانیم بیشتر روی تجربه طرفمقابل خود متمرکز شویم، تا خودآگاهیمان.
1. آماده کردن موقعیت
نکته1: بهداشت ضروری است!
خیلی مهم است که دندانها خوب و تمیزی داشته باشید، نفستان خوشبو باشد، بوی خوش بدهید و به بهداشت شخصیتان توجه کنید. توجه به بهداشت فردی نشاندهنده احترامی است که برای فردمقابل قائل هستید. این انگیزه موجب جذابتر شدن شما برای طرفمقابل میشود.
2. به طرفمقابلتان توجه کنید
نکته2: این فقط برای شما نیست!
مشخص است که بوسیدن یکی از لذتبخشترین و صمیمانهترین زمانی است که زوجها در کنار هم میگذرانند. به همسرتان فکر کنید، نه فقط به حسی که خودتان پیدا میکنید. آرام پیش بروید، عجله نکنید. تا جایی که میتوانید ریلکس باشید و به حس طرفتان هم توجه داشته باشید. معمولاً خانمها بخاطر پیوند عاطفی بوسیدن را بیشتر از آقایان دوست دارند.
3. از زبان بدن به درستی استفاده کنید
نکته 3: اجازه بدهید زبان بدنتان صحبت کند!
ممکن است همسرتان خیلی خوب به شما واکنش دهد: آیا ریلکس هستید؟ بوسیدن را با تماس فیزیکی مناسب آغاز کنید: نزدیک شده و او را در آغوش بگیرید، از تماس بدنتان با یکدیگر و صمیمیت فیزیکی و احساسی که ایجاد میکند لذت ببرید. قبل از بوسیدن، لبخند بزنید تا لذتی که حس میکنید را به طرفتان منتقل کنید. به آرامی صورت او را در دستانتان گرفته یا دستتان را روی پشت یا پهلوهای او قرار دهید. کمی سرتان را به جلو خم کنید تا سرهایتان به هم نزدیک شوند. تماس بعدی باید با لبهایتان باشد نه بینیهایتان.
4. اینکه چطور شروع کنید اهمیت دارد
نکته 4: نرم و آرام شروع کنید!
قبل از اینکه به سراغ بوسههای طولانیتر بروید، به آرامی لبها را لمس کنید، آهسته، آرام و نرم. بستن چشمها در این نقطه باعث میشود بتوانید روی حس لبهایتان تمرکز کنید. یادتان باشد، نرم و ساده، لبها روی لب. عجله نکنید! اکثر مردها دچار حمله آدرنالین میشوند که باعث میشود بخواهند سریعتر به سراغ رابطه جنسی بروند. از طرف دیگر زنان به زمان بیشتر برای آماده شدن برای سکس نیاز دارند.
5. حرف بزنید
نکته 5: ارتباط کلامی اهمیت دارد!
برخی از انواع ارتباط لذتبخشتر از سایر انواع آن هستند! بله موقع بوسیدن در حال ارتباط هستید! با بوسیدن، آغوش گرفتن و نوازش کردن نوعی ارتباط غیرکلامی حاصل میشود. اما نباید ارتباط کلامی را هم نادیده بگیرید: با هم حرف بزنید. عشق ورزیدن و به زبان آوردن جملات و کلمات عاشقانه و احساسی لذت آن صمیمیت را دوچندان میکند و آن را به سطحهای مختلفی میکشاند: فیزیکی، احساسی، عقلانی و روحانی.
6. مزه بینالمللی
نکته 6: بوسه فرانسوی
تا اینجا درمورد بوسیدن با لبهای بسته صحبت کردیم. با متمرکز شدن روی طرفمقابل، با واکنشی که از خود نشان میدهد میفهمید که تجربه او تا آن زمان چگونه بوده است. تلاش کنید به آرامی نوک زبانتان را از میان لبهای او رد کنید. سپس به نرمی نوک زبانتان را روی لبهای او بکشید. زبانتان را با زور وارد دهان او نکنید: صبر کنید، عقب بکشید و منتظر واکنش او باشید.
چه به تازگی ازدواج کرده باشید یا سالیان سال، استفاده از این نکات برای بوسیدن به شما و همسرتان کمک میکند به سطح عمیقتری از صمیمیت برسید. یادتان باشد بوسیدن یک بخش مهم از آمادگی و پیشمقدمه برای رابطه جنسی است، از اینرو با استفاده از نکات میتوانید صمیمیت خود و همسرتان را چندبرابر کنید.
بنام خدا
جدول :;دول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند Saturday : روز جهانی ساطور Freezer side by side: کسیکه کنار هرکی میشینه، زر مفت میزنه کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟ سهپایه : ۳ تا آدم باحال که همیشه پایه هر حرکتی هستند وانت : اینترنت آزاد و بدون فیلتر Category: این گربه کدوم گوریه؟ Morphine: باید بیشتر فین کنی Keyboard: چه کسی برنده شد؟ MissCall: دختر نا بالغ را گویند Freezer: حرف مفت Already: گند زدی به همش رفت ! نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده کته ماست : آن گربه مال ماست مشروبات : روبات مشهد رفته نرگس : موجود مذکری که مرتب حدس می زند کدبانو: دختر خانمی مجرب در نقشه کشی با نرم افزار اتوکد چهار محال بختیاری : ممکن نیست عدد ۴ برای شما شانس بیاورد کالسکه: هنگامی که یک اصفهانی یک میوه ی کال میخورد جاسبی : فقط باش مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند سوغاتی : بسیار عصبانی عجبشیر : احساس رضایت از مطبوع بودن شیر پدافند : پس گفتی دافن؟ مانیکور – پدیکور : دو برادر نابینا به نام مانی و پدرام کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد کامران : راننده کامیون مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند روبوسی : پارچه ای که روی بوس می کشند پهناور : کسی که مدفوع گاو می آورد Superman : مرد بقال ! کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنت است شاطر : کسی که در خرابکاری استاد است! بیگلی بیگلی : پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی پسمانده : پ نه پ رفته! Diamond Ring : داییمون زنگ زد مناجات : انواع و اقسام مونا کره حیوانی : بیچاره ناشنواست انبر : داروی برطرف کننده اسهال! کلکته : بین گربه ها کل افتاده خاموش : موش نپخته شیاف : او خاموشه (She Off) مزدور : نوعی موز که در مناطق دور می روید دیپلماتیک : فرد دیپلمه ای که ماتیک زده واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است چاقو ضامن دار : در شیراز، به شخص فربهای که یکی از اهالی محل ضمانتش را کند گویند جنسیتی : شهر ارواح گوگولی : فرزند بروس لی و گوگوش! مکار : کسی که تخصص اپل دارد! در این لغت نامه یک برداشت دیگری از لغات شده !
بنام خدا
مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بینندهای را به خود جلب میکرد همه آرزوی تملک آن را داشتند.
باديهنشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد.
حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد باديهنشین تعویض کند.
باديهنشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیلهای باشم.
روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری میکرد، در حاشیهی جادهای دراز کشید.
او میدانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور میکند. همین اتفاق هم افتاد...
مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد.
مرد گدا نالهکنان پاسخ داد: من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم.
روزهاست که چیزی نخوردهام نمیتوانم از جا بلند شوم دیگر توان ندارم.
مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد.
مرد متوجه شد که گول باديهنشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! میخواهم چیزی به تو بگویم.
باديهنشین که کنجکاو شده بود، کمی دورتر ایستاد.
مرد گفت: تو اسب مرا دزديدی. دیگر کاری از دست من برنمیآید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن.
برای هیچکس تعريف نکن که چگونه مرا گول زدی...
باديهنشین تمسخرکنان فریاد زد: چرا باید این کار را انجام دهم؟
مرد گفت: چون ممکن است، زمانی بیمار درماندهای کنار جادهای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد.
باديهنشین شرمنده شد. بازگشت و بدون اینکه حرفی بزند ، اسب اصیل را به صاحب واقعی آن پس داد ...
برگرفته از کتاب بالهايی برای پرواز
نوربرت لش لايتنر
سخن روز : خوشبخت ترين فرد كسی است كه بيش از همه تلاش كند ديگران را خوشبخت سازد... اشو زرتشت
بنام خدا
▪ عصبانیت توانائی ما را برای خوشحالی از بین میبرد، زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یکدیگر هستند. ● مهارتهای کنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید: ۱) نکته اول در کنترل عصبانیت ۲) نکته دوم در کنترل عصبانیت ۳) نکته سوم در کنترل عصبانیت ۴) نکته چهارم در کنترل عصبانیت ۵) نکته پنجم در کنترل عصبانیت ۶) نکته ششم در کنترل عصبانیت ۷) نکته هفتم در کنترل عصبانیت ۸) نکته هشتم در کنترل عصبانیتمهارتهای کنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود کاهش دهید. یکی از بزرگترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت میباشد.
وقتی نمیتوانیم عصبانیت خود را کنترل نمائیم از چند جهت دچار آسیب میگردیم:
▪ عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیحشان میگردد.
▪ عصبانیت موجب کاهش مهارتهای اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
▪ عصبانیت به معنای از دست دادن کار است، زیرا روابط را نابود میکند.
▪ همچنین عصبانیت به معنای شکست در کاری است که در صورت عدم عصبانیت و داشتن خلقی نرمتر میتوان موفقیتی در پی داشت.
▪ عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس میگردد (و این رابطه دو طرفه است عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است).
▪ در هنگام عصبانی بودن ما دچار اشتباهات بسیار میگردیم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشکل میباشد.
▪ اکنون افراد از خطرات عصبانیت و نیاز برای مدیریت و کنترل آن با سوختن مهارتها و راهکارهای لازم آگاهی یافتهاند.
برای برخی از افراد مدیریت و کنترل عصبانیت آسان و راحت است.
آنها نیز عصبانی میکردند. در واقع همه افراد عصبانی میگردند، اما کنترل آن برای برخی آسانتر است. اکثر افراد نیاز به یادگیری و رشد مهارتهای کنترل عصبانیت دارند.
افرادی که کنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامهای برای کنترل عصبانیت دارند. نکات زیر، مسائل مهمی میباشند که به شما در کنترل عصبانیت کمک میکنند. این نکات را به خاطر سپرده و بهکار بندید.
این سؤال را از خود بپرسید: ”آیا این موضوع ده سال دیگر هم برایم مهم است؟“ به این وسیله میتوانید مسئله را از دیدگاهی آرامتر بنگرید.
از خود بپرسید: ”بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟“ اگر کسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری کردن سه دقیقه بیشتر، مسئلهای آنچنان مهم نمیباشد.
تصور کنید که خود شما نیز همان کار (کاری که موجب عصبانیتان شده است) را انجام میدهید. با خود رو راست باشید. قبول کنید که گاهی اوقات شما نیز جلوی یک راننده دیگر درمیآئید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی میشوید؟
از خود بپرسید: ”آیا طرف مقابل این کار را بهطور عمدی نسبت به من انجام داده است؟“ در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد که این مسئله فقط در اثر بیدقتی و تعجیل رخ داده و کسی نمیخواسته شما را ناراحت کرده و بیازارد.
سعی کنید قبل از گفتن هر کلامی تا عدد ده بشمارید. انجام این کار رابطه مستقیمی با عصبانیت ندارد ولی میتواند صدمات ناشی از عصبانیت را به حداقل برساند.
شمارش تا ده را با روشهای جدید و بهتر انجام دهید مثلاً این کار را با یک تنفس که در عمق بین هر شماره عملی سازید. تنفس عمیق - از دیافراگم - به افراد کمک میکند تا احساس راحتی کنند.
میتوانید سرعت شمارش اعداد را کندتر سازید. مثل شمارش شیوه قدیمی، یک کشتی بخار، دو کشتی بخار و ... شاید شمارش کشتی بخار زیاد خوشایند نباشد، بهجای آن میتوانید بشمارید: یک شکلات، دو شکلات و .. و یا هر چیز دیگری که برای شما خوشایند و خندهدار باشد.
تجربهای آرامشبخش را تجسم نمائید. چشمانتان را ببندید و در ذهن خود سفر کنید. این کار را در مکانهای امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.
سلامت نیوز
بنام خدا
درسهای بزرگی که میتوان از مورچه ها آموخت
همه ما تلاش میکنیم که از افراد بزرگ درس زندگی بگیریم و دوست داریم رمز و
راز موفقیت آنها را بدانیم. اما فراموش میکنیم که گاهی بزرگترین درسهای زندگی
از کوچکترین موجودات کنار ما گرفته میشوند.
مثلاً مورچهها را در نظر بگیرید. آیا باور میکنید که این موجودات کوچک میتوانند به
ما یاد بدهند که چطور باید زندگی بهتری داشته باشیم؟
از رفتار مورچهها میتوانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما برای داشتن زندگی بهتر
کمک میکنند.
1. مورچهها هیچوقت تسلیم نمی شوند. آیا متوجه شدهاید که چطور مورچهها
همیشه به دنبال راهی برای رد شدن از موانع هستند؟ انگشتتان را در راه یک مورچه
قرار دهید و آن را دنبال او بکشانید، یا حتی روی او. مدام به دنبال راهی برای گذر از
انگشت شما خواهد بود. هیچوقت یکجا نمیایستد و گیج نمیماند. هیچوقت دست
از تلاش بر نمیدارد و عقب نمیکشد.
همه ما باید یاد بگیریم که اینچنین باشیم. همیشه موانعی در زندگی ما وجود دارد.
چالش این است که دست از تلاش برنداریم و به دنبال راههای جایگزین برای رسیدن
به اهدافمان باشیم.
2. مورچهها همه تابستان به فکر زمستان هستند. داستان قدیمی گنجشک و مورچه
را یادتان هست؟ در اواسط تابستان، مورچهها به شدت مشغول جمع کردن آذوقه
برای زمستان خود هستند—درحالیکه گنجشک برای خود خوش میگذراند. مورچهها
میدانند که تابستان—اوقات خوش—برای همیشه نمیماند. سرانجام زمستان
میآید.
این درس خیلی خوبی است. وقتی زندگی خوب میشود، نباید مغرور شوید و تصور
کنید که هیچوقت زندگیتان با شکست روبهرو نخواهد شد. با دیگران با ملاطفت و
مهربانی رفتار کنید. برای روزهای سخت پسانداز کنید و به فکر آینده باشید. و یادتان
باشد که اوقات خوب همیشه نیستند اما انسان های خوب همیشه هستند.
3. مورچهها همه زمستان به فکر تابستان هستند. وقتی با سرمای طاقتفرسای
زمستان مواجه میشوند، همیشه به خودشان یادآور میشوند که این همیشگی
نخواهد بود و بالاخره تابستان فرا میرسد. و با نخستین اشعه های خورشید
تابستان،
مورچهها بیرون میآیند و آماده کار و تلاش و تفریح هستند. وقتی ناراحت و افسرده
هستید و وقتی تصور میکنید مشکلات تمامی ندارند، خوب است که به خودتان
یادآور شوید که این نیز میگذرد. اوقات خوش فرا میرسد و خیلی مهم است که
همیشه رویکری مثبت به زندگی داشته باشید.
4. مورچهها هرچه از توانشان برمیآید را انجام میدهند. مورچهها چه مقدار غذا در
تابستان جمع میکنند؟ هرچقدر که بتوانند! این الگوی خیلی خوبی برای کار است.
هرچه که از دستتان برمیآید را انجام دهید. یک مورچه نگران این نیست که مورچه
دیگر چقدر غذا جمع کرده است. عقب نمیکشد و به این فکر نمیکند که چرا باید
اینقدر سخت تلاش کند. از حقوق کم خود هم شکایت نمیکند. آنها فقط سهمشان
را از کار انجام میدهند. موقیت و خوشبختی معمولاً در نتیجه 100% به دست
میآید—یعنی همه آنچه که در توان دارید را به کار گیرید. اگر به اطرافتان نگاه کنید،
افراد موفقی را میبینید که با هرچه در توانشان هست زحمت میکشند.
پس:
1) عقب نکشید.
2) به فکر آینده باشید.
3) مثبتاندیش باشید.
4) تا منتهای توان خود تلاش کنید.
و یک درس دیگر هم هست که میتوانید از مورچهها یاد بگیرید. آیا میدانستید که
مورچهها میتوانند شیئی با 20 برابر وزن خود حمل کنند؟ شاید ما هم همینطور
باشیم. ما میتوانیم سختیها را به دوش بکشیم و حجم کارهای سخت و زیاد را
مدیریت کنیم. بار بعد که چیزی موجب ناراحتیتان شد و تصور کردید که قادر به
تحمل آن نیستید، دلسرد نشوید. به آن مورچه کوچک فکر کنید و یادتان باشد که
شما هم میتوانید وزن بیشتری را به دوش بکشید!
بنام خدا