بنام خدا
صنایع دستی |
|
حصیر بافی : حصیر بافی در برخی از روستاهای استان مازندران به ویژه در غرب استان رایج است. در مازندران از نوعی حصیر به نام « کوب » برای زیر انداز استفاده می شود. برای بافت « کوب» از گیاهان خود رو چون « گاله » و « واش » که در باتلاق ها و اب بندان ها می روید بهره می جویند. برای تهیه زنبیل و سبد نیز از همین گیاهان استفاده می شود. گاه تهیه این مصنوعات با به کارگیری چوب و نی یاد و نوع علف به نام های « وران » و « سازیر » انجام می شود. گلیم بافی : گلیم بافی نیز یکی از دیگر صنایع دستی و سنتی استان محسوب می شود. در حال حاضر در بیشتر روستاها و شهرهای استان به این هنر اشتغال دارند. نقوش گلیم اغلب به شکل هندسی است و بافنده با الهام گرفتن از اطراف طبیعت خود، نقش می زند. رنگ گلیم نیز بر گرفته از طبیعت پیرامون و غالب رنگ های تند و شاد مانند قرمز ، نارنجی ، کرم، سبز، سرمه ای است. جاجیم بافی : در میان دست بافت های روستایی ، جاجیم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کاربردهایی نظیر زیرانداز، پشتی، سجاده رختخواب پیچ، مفرش، پتو، وریه کرسی و... داردو این هنر در بسیاری از مناطق روستایی از جمله « متکازین » از توابع بهشهر بخش دودانگه شهرستان ساری، آلاشت سواد کوه ، کجور، نوشهر و کلاردشت چالوس اقبال و توجه است. در روستای کوهستانی و ییلاقی متکازین در بخش هزار جریب بهشهر ، اصولا" بافت جاجیم توسط زنان صورت می گیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم، نقش چندانی ندارند. در بافت جاجیم این منطقه پس از بافتن حاشیه، نقش اندازی که در اصطلاح « گل » خوانده می شود صورت می گیرد . این نقش ها اسامی مختلفی دارند چهار گل، خشتی ، پنجه ای، گل آفتاب گردان، آفتاب تیره، حاشیه های اطراف نیز با طرح مثلث دندانه دار پر می شود.برای بافت جاجیم در اندازه های بزرگ تر دو یا چند عدد جاجیم بافته شده به اندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل می نمایند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل می گیرد. جوراب بافی : جوراب بافی یکی از صنایع دستی رایج و بومی منطقه است که به ویژه در روستای « صالحان » از جمله صنایع دستی اساسی محسوب می شود. این صنعت بومی را می توان بر مبنای تولید و مصرف آن به جوراب چکمه ای یا گردن بلند و گردن کوتاه تقسیم کرد. در روستاهای منطقه در حال حاضر تولید جوراب به شکل ساده انجام می شود و پشم گرفته شده از گوسفند بدون ررنگ آمیزی واستفاده از نقوش مختلف عرضه شده و جنبه هنری ندارد. موج بافی : ماده اولیه موج بافی که به نام های « رختخواب پیچ » و « ایزار » نیز معروف است، پشم است. به همین دلیل ارزان و قابل شستشو دارای استحکام، نرم و سبک است. موج بافی به دلیل صفت هایی که بر شمردیم، به عنوان هنری فراگیری در کذشته مطرح بود و اکنون میز کم وبیش در این منطقه رواج دارد.امروزه این هنر بیشتر در روستاهای منطقه کجور به جا مانده است. گونه ای از این دست بافت ها با همین کاربرد « چاد شب » نامیده می شود. معروف ترین آن « چادر شب دارایی» است که دارای رنگ های متنوع به وبژه طیف های گوناگون رنگ قرمز که جاذبه بیشتری نسبت به رنگ های دیگر دارد است. در این منطقه در کنار بافت این نوع پارچه، سفره های ظریف و پرارزش نیز بافته می شود. پارچه بافی : در گذشته بافت انواع پارچه هاپشمی، ابریشمی و نخی معمول بود. نوعی پارچه ابریشمی که الیجه نام داشت برای دوخت کت زنانه به کار می رفت. از پارچه های پشمی « چوغا» و « باشلق» برای پالتو استفاده می شود. و از شمد که نوعی پارچه خنک و لطیف است در تابستان به جای پتو استفاده می شود. چنته لفور : چنته نوعی کیف دسته دار است که در قریه « لفور» از توابع سواد کوه تولید می شود برای بافت آن از دستگاه « کرک چال » استفاده می شود و مراحل تولید آن مانند جاجیم است با این تفاوت که پس از پایان کار، دوردوزی و گاه با مهره های تزیینی و خرمهره تزیین می شود. نمد مالی : نمد مالی در بیشتر مناطق استان مازندران به خصوص درمنطقه کجور و روستاهای اطراف رامسر رواج دارد. ماده اصلی نمد پشم و گوسفند و به رنگ های طبیعی مانند سفید و سیاه و قهوه ای و برای نقش اندازی آن از پشم های رنگ شده شیمیایی بهره می جویند معمولا" ساخت یک قطعه نمد یک روز به طول می انجامید و اغلب چند نفر روی آن کار می کنند. |
بنام خدا
نجات یک بچه موش توسط یک قورباغه که توسط یک عکاس فرصت طلب شکار شد ... نخست عکسها رو ببینید تا پایان یک نکته و نتیجه گیری رو خدمت شما عرض کنم ... :
آیا ما آدمها (نه قورباغه ها!!!) اگر کسی رو در تنگنا ببینیم به این صورت کمکش میکنیم ؟! خودمونیم دوستان اطرافمون آیا اندازه یک قورباغه معرفت دارند ؟! امیدوارم ما آدمها معرفتمون قورباغه ای هم باشه ...
بنام خدا
ییلاق رویایی جواهر دشت
جواهردشت جواهری در خطه سرسبز گیلان است. سرزمین زیبای جواهردشت در ۲۶ کیلومتری محله سیاهکلرود در شرق استان گیلان و در شهرستان رودسر واقع شده است. قهوه خانه های بین راهی محلی مناسب برای خوردن چای و استراحت است که معمولاً رانندگان دقایقی را درکنار یکی از آنها می ایستند. پیش از ورود به محله جواهردشت آستانه متبرکه «نقره عباس» در دشتی زیبا و وسیع قرار دارد که معمولاً اهالی و مسافران برای زیارت و سیاحت به آنجا می روند تا چشم انداز زیبای آن را ببینند. وجود گیاهان زیبا مانند «میش گوش» و انواع گل های مختلف با رنگ های متفاوت از جمله زیبایی های این منطقه است، از کنار بقعه، محله و خانه های زیبای آن که با سقف های شیروانی روزبه روز در حال افزایش هستند دیده می شود، در گذشته تعداد خانه ها محدود بود اما هر روز خانه ای جدید بنا می شود. در سراشیب سبزه زاران زمین های زیرکشت سیب زمینی و صدای دلنشین زنگوله های گوسفندان در حال چریدن برای هر بیننده تازه واردی جالب و تماشایی است. زمین های محصور شده با سیم خاردار و دیوارهای سنگی همه و همه نشانگر زیبایی و حد و مرزهای همسایگی و باغ های کشاورزی است. جواهر دشت آب لوله کشی ندارد و مردم منطقه آب شرب خود را از چشمه های درو محله تأمین می کنند. جواهر دشت، جواهری دیدنی است و هر ایرانی و بخصوص گیلانی مشتاق طبیعت حق دارد برای یکبار هم شده این روستا را ببیند و با مردم خوب و مهربان آنجا که از سیاهکلرود، قاسم آباد علیا و سفلی، گاوماست و روستاهای دیگر که در فصل تابستان در در ضلع جنوبی جواهردشت قله بلند و زیبای سماموس با غرور و سرافرازی قد برافراشته و با ارتفاع ۳۶۲۰ متر از سطح دریا جواهر دشت را در پناه خویش گرفته است. برای رسیدن به قله سماموس حتماً باید یک راهنما از محله به همراه گردشگران و مسافران باشد تا آنان راه را گم نکنند. به گزارش روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان مطالعه کتب محققان دارالمرز گیلان، از آستارا تا آستار آباد، رویان و رستمدار، راهنمای گیلان و کتاب گیلان درباره جواهر دشت جز چند نام درباره آستانه متبرکه دیده نمی شود. به گفته پیران و ریش سفیدان محل، چون در دوران قدیم جواهر نامی دراین آبادی بزرگتری و سروری مردم را داشت به احترام او نام آبادی را جواهردشت نهادند. عده ای دیگر عقیده دارند که چون زمین های دامداری و جنگل های اولیه تبدیل به چمن زار و سبزه زار شد و زیبایی سبزه ها و چشمه سارها و مرغوبیت زمین برای کشت و کار مفید بود از آن رو این محل را جواهر دشت گفتند.
طبیعت بکر، دشت های گسترده (وسیع) و سرسبز، هوای پاک، سکوت وصف ناپذیر و… همه و همه در این منطقه زیبا در شرق گیلان جمع شده تا گردشگران و مسافران ایرانی و خارجی را به سوی خود بکشاند. برای رفتن به جواهر دشت از سیاهکلرود سوار بر جیپ های مسافرکش می شویم که معمولاً بیش از ظرفیت مسافر سوار می کنند، از خیاط محله، سجیدان و رودخانه سجیدان می گذریم و وارد چاشت خورلات (چاشت به معنی ناهار) که مکانی تفریحی و گردشی است می شویم.
فاصله سیاهکلرود تا جواهر دشت از میان جنگل های انبوه و درختان سربه فلک کشیده و رودخانه و دره و کوه می گذرد، با این که باید از مسیر جاده خاکی بگذریم اما سرسبزی، این مشکل را هموار می کند و در یک چشم به هم زدن از مسیر ۲ ساعته رد شده و به محله زیبای جواهردشت می رسیم.
وسعت سبزه زاران و چمنزاران، بگو و بخند جوانان و مسافران تازه وارد، ورزش جوانان در سبزه زارها، منظره چریدن گاوها و گوسفندها و صدای زنگوله های آنان هر بیننده ای را بیشتر دلباخته و مشتاق می کند و طبیعت زیبا، باصفا و دیدنی جواهر دشت قلب ها را گرفتار و پایبند خویش می سازد. این همه نشاط و سرور و جنب و جوش را باید مرهون هوای سالم و روح بخش کوهستانی جواهر دشت بود. سبزه زارانی چون ناصره دشت، لووه سر و… هر بیننده و پرنده و چرنده را به تحرک و نشاط وامی دارد.
جواهر دشت اسکان دارند، آشنا شوند.
عده ای دیگر معتقدند حدود آبادی این روستا بیش از ۴۰۰ سال است اما مشاهدات عینی و بررسی های لازم آن چنان که توصیف می کنند به نظر نمی رسد زیرا نه آثار تاریخی و ملاک و دلایل مستندی وجود دارد و نه بزرگان علم و ادب و محققان اندیشمند چیزی درباره جواهردشت نوشته اند.
در هر حال با ملاحظه قبور بالامحله و پایین محله و خانه های سنگ و چوب و درب های کهنه قدیمی و استفاده معماری قدیمی و روپوش هایی به نام محلی «لت» و بدون حفاری در گوشه و کنار جهت پیدا کردن آثار باستانی و تاریخی و اطلاع کامل از پیدایش این آبادی بعد از دیلمان و اشکورات با حدس و گمان می توان گفت سابقه این آبادی باتوجه به این موارد در حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ سال بیشتر نیست و به علت دامداری بودن و مهاجرت دامداران به مدارک و دلایل گویایی جز گمان نمی توان تکیه کرد و آستانه های نقره عباس، سه برادران و حاج محمدامین به علت عدم نسب نام و کتیبه و سند مستدل نمی توان درباره جواهر دشت با اطمینان و قاطعیت چیزی گفت. به هر حال عمر آبادی جواهر دشت از ۳۰۰ سال نباید بیشتر باشد و هجوم مردم و ازدیاد جمعیت به خاطر هوای پاک و چراگاه هایی است که مردم را برای سکونت موقت به این آبادی کشانده است.
با تمام این توصیف ها جواهر دشت از ۲ کلمه جواهر و دشت ترکیب یافته است، جواهر یعنی طلاجات، دانه های قیمتی و دشت یعنی زمین های مسطح یعنی سبزه زارها. بنابراین جواهر دشت یعنی جواهری زیبا و قیمتی.
در واقع زمین مرغوب و با ارزش و هوای پاک و سالم همه و همه دلیلی بر جواهر دشت بودن این منطقه است. بازاری در نقطه ورودی این آبادی وجود دارد و دکان های قصابی، خواربار فروشی و قهوه خانه در آن واقع شده است و مردم خونگرم و میهمان نواز در این خطه سرسبز زندگی می کنند.
همه ساله مسابقات کشتی گیله مردی و طناب کشی و اسب دوانی و… با مشارکت سازمان میراث فرهنگی گیلان و بخش خصوصی در این منطقه زیبا برگزار می شود که شمار زیادی از علاقه مندان و گردشگران را به این منطقه می کشاند. شایان ذکر است دامداران در گذشته از شروع بهار به جواهر دشت می آمدند و با شروع فصل سرما دام های خود را به محله های پایین می بردند اما هم اکنون در وقت معینی دام های خود را به ارتفاعات برده در وقت معین نیز بازمی گردانند و این موضوع برای بهبود وضع جنگل و مرتع و دشت بسیار مهم است.
گفتنی است جواهردشت در زمستان به دلیل بارش سهمگین برف خالی از سکنه است.
امروز 3 خورداد ماه
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام خدا
ابن سینا: من در میان موجودات از گاو خیلی میترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد!
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد. ((نارسیس))
مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف میشوی و مهمتر آنکه خوک از این کار لذت میبرد.
"جورج برنارد شاو"
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند.
(مونتسکیو)
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.*
انیشتین
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی......
نلسون ماندلا
یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را مثل : بابا، مامان، پدربزرگ....
مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند.
"آلبرت انیشتین"
رواننژندها توی آسمان، قصرها میسازند. روانپریشها توی آنها زندگی میکنند. روانپزشکها میروند اجارهها را میگیرند.
جملۀ «نگران نباش، درستاش میکنیم.»، از مقدسترین عباراتِ دنیاست. فکر میکنم کسانی که روزی این جمله را از کسی میشنوند، جزء آدمهای خوششانس دنیا به حساب میآیند. «نگران نباش، درستاش میکنیم.»
خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنهای ایستادهاید تا خود را وزن کنید، در حالی که شکمتان را تو دادهاید.
چارلز استیون هامبی
بچهدار شدن تصمیم خطیریست. با این تصمیم میگذارید که قلبتان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تنتان به سر برد. / الیزابت استون
میشود از امشب قانون تازهای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیشتر از نیاز، مهربان باشیم.
جی.ام. بری
شاید چشمهای ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشکهایمان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفافتری ببینیم. / الکس تان
دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند.
آنتوان چخوف
بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست .
آلبر کامو
جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب میشود و هر کسی بخواهد خانهاش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
پروفسور حسابی
هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است
"ویل دورانت"
مردم دو دستهاند، یا گول میخورند یا گلوله...
از دفتر خاطرات یک دیکتاتور
هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد . ارد بزرگ
من هیچ راه مطمئنی به سوی خوشبختی نمی شناسم. اما راهی را می شناسم که به ناکامی منجر می شود. گرایش به خشنود ساختن همگان
افلاطون
وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی .
بنام خدا
تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست.
برای مثال کشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است!
ما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعهیافته و ثروتمند هستند.
تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.
ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که 80 درصد آن کوههایی است که مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد. این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری میباشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میکند.
مثال بعدی سوئیس است.
کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شکلاتهای جهان را تولید و صادر میکند. در سرزمین کوچک و سرد سوئیس که تنها در چهار ماه سال میتوان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود.
سوئیس کشوری است که به امنیت، نظم و سختکوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شدهاست (بانکهای سوئیس).
افراد تحصیلکردهای که از کشورهای ثروتمند با همتایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میکنند که سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد.
نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد و فعال تبدیل میشوند.
پس تفاوت در چیست؟
تفاوت در رفتارهایی است که در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم، متوجه میشویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میکنند:
.1اخلاق به عنوان اصل پایه
.2وحدت
.3مسئولیت پذیری
.4احترام به قانون و مقررات
.5احترام به حقوق شهروندان دیگر
.6عشق به کار
.7تحمل سختیها به منظور سرمایهگذاری روی آینده
.8میل به ارائه کارهای برتر و فوقالعاده
.9نظمپذیری
اما در کشورهای فقیر تنها عده کمی از مردم از این اصول پیروی میکنند.
بنام خدا
خوراک های بهاره بخورید سالم بمانید…..
امروزه مسئله تغذیه در جامعه ما بیشتر شکل «خوشمزه خوردن» به خود گرفته است و تمایل برای مصرف فست فودها بیشتر شده است. این خوراک ها گرچه خوشمزه هستند اما متاسفانه بیماری زا هستند ولی عاملی که می تواند سموم موجود در آنها را از بین ببرد سبزیجات هستند. تحقیقات نشان می دهند که سبزی ها می توانند بسیاری از نیازهای بدن را تامین کنند.
اصولا این نعمت های خوشمزه که در هر فصل می رویند، تامین کننده نیازهای بدن در آن فصل هستند. با رسیدن روزهای زیبای بهار، نوبرانه هایی به بازار می آیند که ارزش تغذیه بسیار بالایی دارند که در ادامه چند مورد را به اختصار توضیح می دهیم:
▪ سیر تازه:
سیر منبعی از حیات است و در زمینه های مختلف باتوجه به ترکیباتی که دارد مفید است. ضدافسردگی و سرطان است، دیابت و چربی خون را پایین می آورد، باعث نشاط و شادمانی می شود و منبع غنی ویتامین های مختلف و مواد معدنی به حساب می آید. بویی که پس از خوردن سیر ایجاد می شود به خاطر آزاد شدن ترکیبات موجود در آن است که اثر درمان گری دارد. اگر حبه های سیر را به شکل کامل بخورید تا دهانتان بو نگیرد در واقع ترکیبات آن آزاد نمی شوند و خواص آن نیز به بدن نخواهد رسید. پژوهش ها نشان می دهند اگر در هر وعده غذایی یک حبه سیر رنده شده میل شود، کلسترول بد خون را که تحت تاثیر رادیکال های آزاد اکسیده می شود و رگهای را تنگ می کند، کاهش داده و باعث اتساع رگهای می شود. برای کاهش بوی آن می توانید چند برگ جعفری بجوید.
▪ ریحان:
معمولا پس از پایان زمستان به خاطر کمبود نور خورشید، افسردگی به سراغ بسیاری از افراد می آید. ریحان می تواند در این زمینه گره گشا باشد زیرا نشاط آور است و تمرکز ایجاد می کند و می تواند برای دانش آموزان نیز مفید باشد. ترکیبات موجود در آن باعث کاهش التهابات می شود. معمولا اکثر سبزی ها ادرار را زیاد می کنند که باعث کاهش بیماری هایی نظیر نقرس، فشار خون و التهابات می شود. تخم ریحان نیز که به تخم شربتی معروف است می تواند مانع خشکی مزاج شود.
▪ نعناع:
بوی نعناع آرامش بخش و تسکین دهنده است و هوشیاری را نیز زیاد می کند. نه تنها خوردن آن اضطراب را کم می کند، مالیدن چند قطره از روغن نعناع به سر، درد را تسکین می دهد. عرق نعناع نیز برای دل درد و ناراحتی های گوارشی موثر است، اما در کسانی که مشکل رفلاکس دارند چندان توصیه نمی شود.
▪ ترخون:
اشتهاآور و سرشار از کلسیم، پتاسیم و منیزیوم است. اما بهتر است خانم های باردار و شیرده به خاطر ترکیبات آن کمی در مصرف احتیاط کنند. حالت تندی ترخون به سیستم دفاعی در برابر بیماری های عفونی و غیرعفونی کمک می کند.
▪ گوجه سبز:
فشار خون را پایین می آورد، التهابات را کم می کند، منابع معدنی بسیار مفیدی دارد و با افزایش ادرار از حملات نقرسی پیشگیری می کند. توصیه می شود با نمک مصرف نشود چون باعث افزایش فشار خون می شود. کمپوت کم شیرینی آن در روزهای گرم می تواند باعث خنکی شود.
▪ بادمجان:
بسیار کم کالری (۱۸ کیلو کالری در هر ۱۰۰ گرم) است، اما احساس سیری کاملی به همراه دارد. حاوی مقادیر بالای مواد معدنی و فیبرهای موثر در عملکرد دستگاه گوارش است. همچنین ابتلا به کلسترول خون را نیز کاهش می دهد. بادمجان را می توانید در فر کبابی کنید و یا با بخار بپزید؛ اما به خاطر داشته باشید که سرخ شده آن روغن را به خود جذب می کند. آماده کردن بادمجان به شکل ته دیگ و یا سرد همراه با خاویار نیز بسیار خوشمزه است.
▪ لوبیا سبز:
سرشار از فیبر قابل هضم، ویتامین B۹ A C (اسید فولیک) و پروتئین های گیاهی است و مناسب برای کسانی که رژیم گیاهخواری دارند. همچنین باید خاطر نشان کرد که مقدار انرژی پایین (۰۳ کیلو کالری در هر ۰۱۰ گرم) لوبیا سبز را جز بهترین سبزیجات قرار داده است. لوبیا سبز را می توانید بخار پز کنید و یا در آب نمک بریزید تا مواد معدنی و عناصر کمینه آن مانند آهن به بهترین شکل حفظ شود. این سبزی خوشمزه را می توانید گرم یا سرد در سالاد نیز میل کنید.
▪ رازیانه:
منبع غنی از ویتامین ها خصوصاً ویتامین C و عناصر کمینه مانند کلسیم و آهن است. طعم بی مانندی دارد و مقدار انرژی آن تنها ۴۲ کیلو کالری در هر ۰۱۰ گرم است.
رازیانه را می توانید در سالاد همراه با روغن زیتون و یا اگر کمی بخار پز شود با مرغ یا ماهی میل کرد.
بنام خدا
جایی که زنها باید به شوهرانشون اعتماد کنن
زنه دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و درو باز کرد و یکسر به اتاق خواب سر زد
ناگهان بجای یک جفت پا دو جفت پا داخل رختخواب دید
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که میخوردند ان دو را با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا ابی بخورد
با کمال تعجب شوهرش را دید که در اشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت سلام عزیزم!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند بهشان اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند
راستی بهشون سلام کردی؟؟؟؟؟؟
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
برجای ماندههای شهر باستانی بیشاپور که یکی از مهمترین شهرهای روزگار ساسانی بوده، روز30 اردیبهشت، آتش گرفت. شاهدان از سیاه شدن گستره، به شوند(:دلیل) آتشسوزی خبر میدهند. آتشزدن علوفههای خشکی که روی گسترهی ساسانی بیشاپور رویش کردهاند، شوند آتش گرفتن این گسترهی باستانی شدهاست. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی : | ||
كاوش آبراهههای زیرزمینی تخت جمشید براي یافتن راه اصلی آن در جنوبخاوری(:شرقی) تختگاه، امسال آغاز شد.
به گزارش ایرنا و بنابر اعلام روابط عمومی پایگاه میراث جهانی پارسه پاسارگاد، از جمله اهداف كاوش در این گستره، باز كردن راه بستهشدهي آبراههها برای گذر آبهای سطحی تختگاه تخت جمشید است. تاكنون سه كارگاه 4 × 4 متر ایجاد شده و كار كاوش در آنها همچنان ادامه دارد. شمار فراوانی قطعهسفال نگاردار و ساده و همچنین نزديك به 60 قطعه سنگ با نقشهای گوناگون از يافتههاي اين كاوشها تاكنون است. گروه مشترک كاوش ایران و ایتالیا، بر پايهی پيماننامهای، مسوول كاوش در شهر تاریخی استخر هستند. به گزارش روابطعمومي پایگاه میراث جهانی پارسه پاسارگاد، پرفسور كارلو چرتی، رایزن فرهنگی سفارت ایتالیا در ایران و دكتر میراسكندری، فرنشين پژوهشكده باستانشناسی سازمان از تخت جمشید و مراحل كاوش آبراههها بازدید كردند. |
شهر بهنمیر در شهرستان بابلسر یکی از قوی تری قطب کشت توت فرنگی در ایرانبه حساب می آید و میوه های آن را به استان تهران و استان های دیگر صادر می کنند.
در حاشیه سواحل زیبای ارس در دل کوههای بلند آذربایجان شرقی روستای پلکانی اشتبین همچون یاقوتی سبز زیر آسمان فیروزه ای صاف و پاک می درخشد.
امروز 2 خورداد ماه
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!
بنام خدا
|
|
|
|
سليمان لطفی نيا : | |
منارجنبان روستای «خرانق» که دیرینگی آن به روزگار ساسانیان میرسد، یکی از یادگارهای ثبت ملی شدهی استان یزد است که کارشناسان از آن با نام اثری کممانند، یاد میکنند. این منار دارای ٣ اشکوب(:طبقه) بوده و در گوشهی شمالی مسجد جامع خرانق برپا شده است. از این مناره که بلندترین سازهی آنجا است در گذشته برای فانوسخانه و برج دیدبانی سود جسته میشده است. |
بنام خدا
من کبد شما هستم.
می خوام به شما بگم چقدر دوستتون دارم….
به ۹ دلیل:
سم زدائی می کنم. بدون من عادات بد شما را می کشد.
من تا وقتی که به آخرین لحظه های های زندگی خود…و در نتیجه خود شما نرسیده ام به شما خبر نمی دهم که دچار مشکل هستم. به یاد داشته باشید من شکایت بکن نیستم.
وارد آوردن بار اضافی به من با داروها، الکل و سایر مواد مضر می توانند مرا نابود کنند. این ممکن است تنها اخطاری باشد که به شما می شود.
مرتب به کمک پزشک مرا چک کنید.
آزمایش غربال کردن خون می تواند بعضی از مشکلات را نشان دهد.
من وقتی صاف و نرم هستم خوبم. اگر سخت یا دارای برجستگی شوم یعنی مشکل دارم.
اگر پزشک شما به چیزی مشکوک شد اولترا ساؤند یا سی تی اسکن می تواند مشکل را نشان دهد.
زندگی من، و شما، به روشی که با من رفتار می کنید وابسته است.
حالا دیگر می دانید من چقدر مراقب شما هستم.
حالا دیگر می دانید چقدر نگران شما هستم.
لطفا با من به نرمی و با علاقه رفتار کنید.
دوست خاموش شما و دوستدار همیشگی شما… کـبـد.
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفی نيا : | ||
گسترهی جهانی پاسارگاد، گونهای مهندسی پیچیده دارد که بیتوجهی به آن، شوند(:سبب) هوازدگی و آسیبش شده است. به گفتهی شاکرمی، گونهی دوم مهندسی در این گستره، به ضد زمینلرزه بودن آثار و پیشگیری از نمزدگی مربوط میشود. او گفت: «در سازههای پاسارگاد، ٣ چیز درخور توجه است؛ زمینلرزه، نم و سستی خاک. بنابراین در پاسارگاد همهی سازهها، پیهای چند لایه دارند تا در برابر سستی خاک پایدار، در برابر زمینلرزه قابل سرخوردن و در برابر نم، نفوذناپذیر باشند. در برجایماندههای پاسارگاد، به شوند جایگرفتن روی خط زمینلرزه و خاک سست، مهندسی عالیای به کار رفته است که نشان میدهد 2500 سال پیش سازندگان پاسارگاد مهندسی زمینلرزه، نم و نشست زمین را به خوبی میشناختند.» شاکرمی در دنباله گفت: «تل تخت، باید مانند تخت جمشید از خاکهای ارگانیک پاکسازی شود. در آرامگاه کوروش نیز باید بهسازیهایی علمیتر، بهویژه برای پلهها انجام شود.» |
بنام خدا
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
نشان لیاقت
شاید اگر در کشوری هم چون فرانسه می زیست نشان شوالیه لیاقت را دریافت می کرد یا در ژاپن اگر بودی نشان امپراطوری را.
اما در ایرانِ قحطی زده از قانون و نظم و درایت،فارغ از رنگها و سیاستها ؛ بالاترین نشان لیاقت را از لبخند کودکان معصومی دریافت نمود که او را ناجی سلامتی خود …می دانند.
از دعای خیر هزاران مادری که به همت بلند و تلاش والای او کودکانشان جانی دوباره یافتند
بانو سعیده قدس ،موسس بنیاد حمایت از کودکان سرطانی“محک” که به حق باید او را گنجینه ی ملی ایران زمین نامید آنگاه که کیانای دوساله اش دچار سرطان شد و پایش به بیمارستان شهدای تجریش باز شد، هیچگاه فکرش را نمی کرد که این شراب تلخی که تقدیر به کامش چشانده و این داغ و دریغی که آسمان به دامانش نشانده و فشانده، همه در کارِ شستن چشمهایی است که قرار است زین پس جور دیگری ببینند و بیندیشند و بزیَند. آنگاه که در راهروهای بیمارستان که به دالان مرگ می ماند بالا و پایین می رفت و پشت درهای بسته و مراقبت های ویژه، خشم عریان روزگار و حرمان مردمان بیقرار را می دید، نذر و نیتی کرد به حرمت انسان و به درازای همه عمر باقیمانده اش. عشق بدون مرز که شعله گرفت، بی اعتنا و تمنا به چاله ها و گردنه های دیوانی و دولتی، خود دست بکارِ ستردن و ستاندن یأس و ستوه از سطور درهم و برهم سیمای جماعتی مستأصل شد و با ساخت استراحتگاهی برای آنان و دفتری در زیرزمین ساختمانی در چیذر شروع کرد تا که امروز به تنها بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان در خاورمیانه برسد.
امروز و در این میانه و زمانه کند و سردرگم و دولت زده، “محکِ” مردم نهاد او بی های و بی هیاهو بیش از یک سوم جامعه کودکان سرطانی کشور را پوشش کامل می دهد. او در سال ۲۰۰۸ در فهرست منتشره از سوی وال استریت ژورنال، جزء ۵۰ زن برتر جهان معرفی شد. “سعیده قدس” واقعا یک الگوست. کمی کاش یاد بگیریمش..
بنام خدا
آنهایی که (از ایران) رفته اند همانطور که دارند یک غذای سر دستی درست می کنند تا تنهایی بخورند، فکر می کنند آنهایی که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی می خورند و جمعشان جمع است و می گویند و می خندند.
آنهایی که مانده اند (در ایران) همان طور که دارند یک غذای سر دستی درست می کنند فکر می کنند آنهایی که رفته اند الان دارند با دوستان جدیدشان گل می گویند و گل میشنوند و از آن غذاهایی می خورند که توی کتاب های آشپزی عکسش هست.
آنهایی که رفته اند فکر می کنند آنهایی که مانده اند همه اش با هم بیرونند. کافی شاپ، لواسان، بام تهران و درکه می روند .خرید می روند…با هم کیف دنیا را می کنند و آنها را که آن گوشه دنیا تک افتاده اند فراموش کرده اند.
آنهایی که مانده اند فکر می کنند آنهایی که رفته اند همه اش بار و دیسکو می روند و خیلی بهشان خوش می گذرد و آنها را که اینجا گیرافتاده اند فراموش کرده اند.
آنهایی که رفته اند می فهمند که هیچ کدام از آن مشروب ها باب طبعشان نیست و دلشان می خواهد یک چای دم کرده حسابی بخورند.
آنهایی که مانده اند دلشان می خواهد یکبار هم که شده بروند یک مغازه ای که از سر تا تهش مشروب باشد که بتوانند هر چیزی را می خواهند انتخاب کنند.
آنهایی که رفته اند همانطور که توی صف اداره پلیس برای کارت اقامتشان ایستاده اند و می بینند که پلیس با باتوم خارجی ها را هل می دهد فکر می کنند که آن جهنمی که تویش بودند حداقل کشور خودشان بود.
آنهایی که مانده اند همانطور که در اداره ها علافند فکر می کنند که آنهایی که رفته اند الان مثل آدم های محترم می روند به یک اداره مرتب و کارت اقامتشان را تحویل می گیرند.
آنهایی که رفته اند ، پای اینترنت دنبال شبکه 3 و فوتبال با گزارش عادل یا سریالهای ایرانی و اخبارهایی با کلام پارسی و ایرانی هستند
آن هایی که مانده اند در حسرت دیدن کانالهای ماهواره بدون پارازیت کلافه می شوند و دائم پشت دیش هستند.
آنهایی که رفته اند می خواهند برگردند.
آنهایی که مانده اند می خواهند بروند.
آنهایی که رفته اند به کشورشان با حسرت فکر می کنند.
آنهایی که مانده اند از آن طرف ، دنیایی رویایی می سازند.
اما هم آنهایی که رفته اند و هم آنهایی که مانده اند در یک چیز مشترکند:
آنهایی که رفته اند احساس تنهایی می کنند.
آنهایی که مانده اند هم احساس تنهایی می کنند.
باید زندگی کردن را بیاموزیم این چندان به ماندن و رفتن ربطی ندارد.
بنام خدا
روزی جراحی برای تعمیر اتومبیلش آن را به تعمیرگاهی برد...
تعمیرکار بعد از تعمیر به جراح گفت :
من تمام اجزا ماشین را به خوبی می شناسم و موتور و قلب آن را کامل باز می کنم و تعمیر میکنم!
در حقیقت من آن را زنده می کنم!
حال چطور درآمد سالانه ی من یک صدم شما هم نیست؟!
سخن روز : گورستانها پراز افراديست كه می پنداشتند چرخ دنيا بدون آنها نمی چرخد! وینستون چرچیل
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!امروز 27 اردیبهشت ماه
بنام خدا
قديمی ترين تصاوير از تخت جمشيد
قديمی ترين تصاوير تخت جمشيد در اسناد دانشگاه شرق شناسی شيکاگو – (کاخ داريوش – بخش NE و ستون W )
ميرحسين موسوی در تخت جمشيد (دوره نخست وزيری)
ارنسد هرتزفلد در کنار کتيبه خشايارشاه – تخت جمشيد
از قديمی ترين نقاشي های تخت جمشيد
بنام خدا
روزی پسری نزد استاد هنرهای رزمی آمد و به او گفت که یکی از افسران امپراتوری مزاحم او و خانواده اش شده است و هر روز به نحوی آن ها را اذیت می کند...
پسر جوان گفت که افسر گارد امپراتور مبارزی بسیار جنگاور است و در سراسر سرزمین امپراتوری کسی سریع تر و پر شتاب تر از او حرکات رزمی را اجرا نمی کند به همین خاطر هیچ کس جرات مبارزه با او را ندارد !
لقب این افسر "برق آسا" است و آنچنان حرکات رزمی را به سرعت اجرا می کند که حتی قوی ترین رزم آوران هم در مقابل سرعت ضربات او کم می آورند ، من چگونه می توانم از خودم و حریم خانواده ام در مقابل او دفاع کنم؟!
استاد تبسمی کرد و گفت: او را به مبارزه دعوت کن و در نبردی مردانه او را سرجایش بنشان!
پسر جوان لبخند تلخی زد و گفت: چه می گوئید؟! او "برق آسا" است و سریع تر از برق ضربات خود را وارد می سازد. من چگونه می توانم به سرعت به او ضربه بزنم؟!
استاد با همان لحن آرام و مطمئن خود گفت: او را به مبارزه دعوت کن و در نبردی مردانه سر جایش بنشان! برای تمرین ضربه زنی برق آسا هم فردا نزد من بیا تا به تو راه سریع تر جنگیدن را بیاموزم!!!
فردای آن روز پسر جوان لباس تمرین رزم به تن کرد و مقابل استاد ایستاد.
استاد از جا برخاست به آهستگی دستانش را بالا برد و با چرخش همزمان بدن و دست و سر و کمر و پاهایش ژست مردی را گرفت که قصد دارد به پسر جوان ضربه بزند. اما نکته اینجا بود که حرکت ضربه زنی را با سرعتی فوق العاده کم و تقریبا صفر انجام داد و یک ضربه استاد به صورت پسر نزدیک یک ساعت طول کشید !!!
پسر جوان ابتدا مات و مبهوت به این بازی آهسته استاد خیره شد و سپس با بی تفاوتی در گوشه ای نشست...
یک ساعت بعد وقتی نمایش ضربه زنی استاد به اتمام رسید، او از پسر خواست تا با سرعتی بسیار کمتر از او همان ضربه را اجرا کند !!!
پسر با اعتراض فریاد زد که حریف او سریع ترین مبارز سرزمین امپراتور است ، آن وقت استاد با این حرکات آهسته و لاک پشت وار می خواهد روش مبارزه با برق آسا را آموزش دهد؟!!
اما استاد با اطمینان به پسر گفت که این تنها راه مبارزه است و او چاره ای جز اطاعت را ندارد...
پسر به ناچار حرکات رزمی را با سرعتی فوق العاده کم اجرا نمود و یک حرکت چرخیدن که در حالت عادی در کسری از ثانیه قابل انجام بود به دستور استاد در دو ساعت انجام شد !!!
روزهای بعد نیز استاد حرکات جدید را با همین شکل یعنی اجرای حرکات چند ثانیه ای در چند ساعت آموزش داد و سرانجام روز مبارزه فرا رسید...
پسر جوان مقابل افسر امپراتور ایستاد و از او خواست تا دست از سر خانواده اش بردارد و افسر امپراتور خشمگین و مغرور بدون هیچ توضیحی دست به شمشیر برد و به سوی پسر جوان حمله کرد !
اما در مقابل چشمان حیرت زده سربازان و ساکنین دهکده پسر جوان با سرعتی باور نکردنی سر و صورت افسر را زیر ضربات خود گرفت و در یک چشم به هم زدن جناب "برق آسا" را بر زمین کوبید !
همه حیرت کردند و افسر امپراتور ترسان و شرم زده از دهکده گریخت...
پسر جوان نزد استاد آمد و از او راز سرعت بالای خود را پرسید ؟!
او به استاد گفت : ای استاد بزرگ! من که تمام حرکات را آهسته اجرا کردم چگونه بود که هنگام رزم واقعی این قدر سریع عمل کردم؟!
استاد خندید و گفت: تک تک اجزای وجود تو در تمرینات آهسته تمام جزئیات فرم های مبارزه را ثبت کردند و با فرصت کافی ریزه کاری های تک تک حرکات را برای خود تحلیل کردند و به این ترتیب هنگام رزم واقعی بدن تو فارغ از همه چیز دقیقا می دانست چه حرکتی را به چه شکل درستی باید انجام دهد و به طور خودکار آن حرکت را با حداکثر سرعت اجرا کرد !
در واقع سرعت اجرای حرکات تو به خاطر تمرین آهسته آن بود ، هرچه تمرین آهسته تر باشد سرعت اجرا در شرایط واقعی بیشتر است.
در زندگی هم اگر می خواهی بهترین باشی باید عجله و شتاب را کنار بگذاری و تمام حرکات را ابتدا به صورت آهسته مسلط شوی و فقط با صبر و حوصله و سرعت پایین است که می توان به سریع ترین و پیچیده ترین امور زندگی مسلط شد. راز موفقیت آنها که سریع ترین هستند همین است : تمرین در سرعت پایین! به همین سادگی!!!
سخن روز : به جای اينكه روشهای قديمي و نادرست را ارزيابی كنيد، دنبال روشهای نو بگرديد. توماس ادیسون
بنام خدا
25 اردیبهشت روز بــزرگداشت فردوسی گـــرامی بـــاد
اثر گران سنگ حکیم فردوسی بانام «شاهنامه» سروده ای است که هویت دینی و میهنی ایرانیان در آن ریشه دارد. این اثر ماندگار ادبیات ایران و جهان، بازتاب دهنده آیین ها و زبان ماندگار و شیرین پارسی است. آفریننده شاهنامه با آگاهی و تسلط کامل بر فرهنگ و تمدن و باورهای ایران کهن و دوره اسلامی و با نگاهی ژرف و بلند و بیانی شیوا و قابل فهم، تاریخ ایران را به زبان شعر گفته است. نظم شاهنامه در سال ۳۹۴ هجری آغاز شد.
برای آفرینش این اثر ۳۰ سال رنج و سختی طاقت فرسا لازم بود که تنها از عهده فردی بزرگ چون فردوسی که دغدغه دین و میهن و از میان رفتن زبان و هویت ایران در برابر رویدادهای زمان داشت، برمی آمد. بنابراین فردوسی با حوصله فراوان این رنج ۳۰ ساله را به جان خرید و به گفته خودش، هویت و ماندگاری عجم را بدین پارسی (شاهنامه) زنده نگه داشت. فردوسی در زمانه ای این کار سترگ را انجام داد که سرشار از تنش های اجتماعی و سیاسی و بدخواهی و کینه توزی نسبت به ایران و ایرانیان بود. به گفته خودش: زمانه سرایی پر از جنگ بود/ به جویندگان بر زمین تنگ بود.
● شخصیت
حکیم منصور بن حسن، معروف به ابوالقاسم فردوسی سال ۳۲۹ در روستای باژ، شهر توس، واقع در حومه مشهد (خراسان) چشم به جهان گشود. حکیم فردوسی به طبقه دهقانان (دهگان) تعلق داشت. این طبقه بر خلاف امروز، دارای ملک و زمین های کشاورزی بودند. این مالکیت یکی از منابع ثروت در آن روزگار به شمار می آمد. این منبع ثروت برای فردوسی بسیار مهم بود زیرا وقتی که به کمک دانش و توانایی های فردی او آمد، توانست اثری ماندگار و بی همتا مانند شاهنامه را بیافریند؛ اثری که یکی از اسناد هویت فردی و اجتماعی و تاریخی ایرانیان به شمار می آید. بنابراین فردوسی هر آنچه از مال و ثروت که داشت برای آفرینش شاهنامه هزینه کرد به اندازه ای که حتی در واپسین سال های عمر به رنج و تنگدستی گرفتار شد، اما تسلیم افراد سودجو مثل محمود غزنوی نشد. موضوعی که دستاویزی برای تخریب شخصیت فردوسی شده مبنی بر این که وی می خواسته شاهنامه را به محمود غزنوی بفروشد. در واقع هدف فردوسی حفظ و نگهداری شاهنامه از خطر نابودی بود که ممکن است تصمیم گرفته باشد آن را به کتابخانه دربار غزنوی بدهد، اما پس از برخورد بیخردانه محمود غزنوی از این تصمیم خود منصرف شده است. به هر حال، اوج هنر فردوسی در آفرینش اثری است که در آن از نیازهای اساسی بشر سخن به میان آمده، افزون بر این تاریخ و زبان و هویت ایرانیان هم به این وسیله از خطر فنا حفظ شده است.
● خداشناسی
نگاه فردوسی به جهان بالا، خدا و آنچه که آفریننده هستی به وجود آورده، نگاهی ویژه و متفاوت است. به بیان دیگر، اگرچه بحث خداشناسی اساس اندیشه فردوسی را تشکیل می دهد، با این وصف، آفریدگاری که مورد نظر فردوسی است، راهگشا، راهنما، آفریننده و مالک جان و خرد و هستی آدمی است. روزی ده، بخشنده و مهربان و بخشایشگر و در بیانی کوتاه لطیف و نوازشگر بندگان است. پس توسل و نزدیکی بندگان با آفریدگارشان، آفریدگاری که این همه موهبت به آنها ارزانی داشته مایه خرسندی روح و روان و بهروز ی در زندگی و جاودانگی در حیات پس از مرگ خواهد بود.
● دین، میهن
رکن اساسی دیگر که پایه اندیشه های فردوسی قرار می گیرد، بحث سرزمینی است که فرد در آن زندگی می کند و به آن تعلق دارد. در واقع آنچه که با نام ثمره تلاش و پشتکار فردوسی می توانیم بنامیم، ضمانت کننده باورهای دینی بشر ایرانی، زبان پارسی و هویت میهنی و داشته های فرهنگی و تمدن ایرانی است. فردوسی کسی است که نام و شخصیت و تاریخ ایرانی را بلندآوازه کرد و زبان پارسی را از خطر نابودی رهانید. در زمانی این وظیفه سترگ را انجام داد که بزرگ ترین تهدیدها متوجه زبان، دین و ملیت ایرانی بود.
● خرد، نوعدوستی
بارزترین وجه اندیشه فردوسی، نگاه ویژه و ژرف او به مقوله «خرد» است، خرد که راهنما و راهگشا و هدایت کننده آدمی در این جهان و سرای آخرت است، خرد که راهنمای آدمی در گزینش راه نیک از راه بد است. اخلاق و منش های نیک انسان از نظرگاه بلند فردوسی دور نمانده است. رفتار و کردار نیک انسانی، نوعدوستی، صلح دوستی و همه نیکی ها که در قالب پند و اندرز در شاهنامه بیان شده، نزد فردوسی ارزشمند و قابل احترام است و برعکس ناپاکی ها و زشتی ها، نکوهیده شده و هیچ جایگاهی ندارد.
بنام خدا