به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

 

به نام خدا

 

ذوق مرگ

علت : رفاه بیش از حد پس از گرانیهای اخیر


زخم بستر

علت : کندی اینترنت برای دانلود مجموعه آثار افتخاری

.

 پارگی روده

علت: خندیدن بیش از حد هنگام تماشای بیست و سی

.

سکته مغزی

علت : محاسبه قیمت ارز بر اساس نظر رییس جمهور (۱۲۲۶تومان) و قیمت آزاد آن

.

تومور مغزی

علت : تلاش برای درک جدول آمارتورم مورد نظر بانک مرکزی

.

مننژیت مزمن

علت : تلاش برای گرفتن یارانه دی ماه از عابر بانک پیش از واریز

.

دق مرگ

علت :  غصه حاصل از دیدن فقر و جنایت و بیکاری در اروپا

 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

به نام خدا

 





تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:پاسخ خدا,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


رد پای ایرانیان در تاریخچه‌ی پیتزا

سربازان داریوش (486-521 پیش از میلاد) نوعی نان پهن را روی سپرهای خود می‌پختند و روی آن را با پنیر و خرما می‌پوشاندند. یونانی‌ها پختن چنین نان‌هایی را از ایرانیان آموختند. این نان از یونان به روم رفت و در جنوب ایتالیا معمول شد.

 

نام پیتزا با نام ایتالیا و شهر ناپل گره خورده است. اما این غذای پرطرف‌دار راه درازی را پیمود تا به یک غذای جهانی تبدیل شد.

به گزارش همشهری آنلاین، سربازان داریوش (486-521 پیش از میلاد) نوعی نان پهن را روی سپرهای خود می‌پختند و روی آن را با پنیر و خرما می‌پوشاندند. یونانی‌ها پختن چنین نان‌هایی را از ایرانیان آموختند. این نان از یونان به روم رفت و در جنوب ایتالیا معمول شد.

300 سال پیش از میلاد، یک مورخ رومی به نام Marcus Porcius Cato در کتاب خود نوشت: "گردی پهنی از خمیر که با روغن زیتون، سبزی و عسل پوشیده شده و روی سنگ پخته می‌شود" این نشان می‌دهد که رومی‌ها به
پیتزا علاقه‌ داشته‌اند و آن را با فرهنگ غذایی خود سازگار کرده‌ بودند؛ چرا که روغن زیتون در روم بسیار معمول بود.

علی‌رغم اینکه برخی اعتقاد دارند
پیتزا از روم به جنوب ایتالیا راه یافت و تا مدت‌ها آن را غذای فقیران می‌نامید‌ند، برخی نیز عنوان کرده‌اند که این غذای بسیار خوشمزه قدمتی نسبتاً طولانی دارد و به زمان اهالی یونانی ساکن در ماگناگریسیا در جنوب ایتالیا باز می‌گردد.

باستان شناسان در حین حفاری‌های خود در شهر پومپی در ایتالیا به بقایای مغازه‌هایی برخوردند که نشان‌دهنده شباهت این مغازه‌ها با
پیتزافروشی‌های امروزی هستند. البته پیتزا در آن زمان به شکل امروزی وجود نداشت و فقط شامل نان مسطح گردی بود که با آرد عمل می آمد و همراه ادویه و روغن پخته می‌شد.

در آن زمان گوجه فرنگی در اروپا ناشناخته بود و شیر گاومیش هندی که از آن برای تهیه پنیر مازارلا (پنیر
پیتزا) استفاده می‌شود، برای اهالی کامپانیا در ناپل هنوز مفهومی نداشت.

گوجه فرنگی برای اولین بار در قرن شانزدهم وارد اروپا شد اما در ابتدا آن را میوه‌ای سمی می‌دانستند! تا اینکه در اواخر قرن هجدهم مردم فقیرنشین ناپل از آن به عنوان ماده اصلی در نان‌های
پیتزا شکل خود استفاده کردند. این نان‌های پیتزایی به زودی توجه جهانگردان را به خود جلب کرد و آن‌ها را به مناطق فقیرنشین ناپل کشاند پیتزای مدرن در شکل امروزی در سال 1889 یک آشپز درباری به نام رافائل اسپوزیتو درست شد.

رافائل اسپوزیتو که در نانوایی در شهر ناپل کار می‌کرد، به فکر درست کردن
پیتزای مخصوصی افتاد و آن را به عنوان هدیه برای پادشاه امبرتو و ملکه مارگریتا برد.

این
پیتزا شکلی بسیار میهن پرستانه داشت و مثل پرچم ایتالیا به رنگ‌های سفید و قرمز و سبز درست شده بود. ملکه از این پیتزا بسیار استقبال کرد و به احترام او نام این پیتزا را مارگریتا (یا همان پیتزای سبزیجات) گذاشتند.

این
پیتزا استانداردی را تعیین کرد که تا به امروز در سراسر جهان در پیتزاها وجود دارد. تا حدود سال ۱۸۳۰ پیتزاها در دکه های کنار خیابان به فروش می‌رسیدند و اولین پیتزافروشی واقعی به نام آنتیکاپورت آلبا برای اولین بار در ناپل باز شد.

پیتزا در بین ایتالیایی ها بسیار محبوب شد و به زودی به صورت غذای محلی آنها درآمد. یک مهاجر ایتالیایی به نام جنارولمباردی مغازه کوچکی در محله ایتالیایی نشین نیویورک باز کرد. شاگردش آنتوتیو توتونوپرو شروع به پختن پیتزا و فروش آن در مغازه کرد.

طولی نکشید که
پیتزاهای توتونوپرو بسیار پرطرفدار شد و لمباردی را به فکر باز کردن یک پیتزا فروشی در سال ۱۹۰۵ انداخت.

اما در این زمان مصرف
پیتزا هنوز به مهاجرین ایتالیایی محدود می‌شد و بین آمریکایی‌ها محبوبیت چندانی نداشت. بعد از جنگ جهانی دوم مصرف پیتزا فراگیرتر و بین سربازان آمریکایی در ایتالیا بسیار پرطرفدار شد به طوری که گاهی پیتزافروشی‌ها نمی‌توانستند جوابگوی تقاضای بی حد و مرز مشتریان آمریکایی خود باشند.

آمریکایی که از این غذای محلی خوششان آمده بود و آن را با خود به خانه بردند. ایتالیایی‌ها که بعد از جنگ اقتصادشان صدمه دیده بود با مهاجرت به سایر کشورهای اروپایی،
پیتزا را در تمام اروپا رواج دادند.

با رشد جمعیت در دهه ۱۹۵۰ بخصوص در آمریکا کم کم رستوران‌های زنجیره‌ای به وجود آمدند. چون
پیتزا نسبتاً سریع و آسان تهیه می‌شد و حملش آسان بود.

رستوران‌ها نیز به این فکر افتادند که برای جلب مشتری بیشتر، قسمتی از کار خود را به حمل
پیتزاهای سفارش داده شده به خانه مشتریانشان (به صورت مجانی) اختصاص دهند.





ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

خط فقر دقیقا همین جاست.

عزیز دلم…

تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم باز…

نه زخمهای من خوب میشود نه زخمهای تو.

نذرتان قبول!که هم محلی هایتان

از زعفران برنج نذریتان تعریف میکنند.

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه گرفتـن هـمـه سالــه از پـی حـج، سفــر حجـاز کـردن ز مدینــه تا بـه کعبــه، سـر و پـا بـرهنــه رفتـن دو لـب از بـرای لبیکــ بـه گفتــه بـاز کـردن شب جمعـه هـا نخفتـن ، به خــدای راز گفتـن ز وجــود بـی نیــازش، طلـب نیـــاز کــردن به مساجـد و معابـد، همه اعتکاف کردن ز ملاهـی و مناهی، همـه احتـراز کردن به خدا قسم که کس را، ثمر آنقدر نبخشدکه به روی مستمندی ، در بسته باز کردن…

می گویند : شاد بنویس …

نوشته هایت درد دارند!

و من یاد ِ مردی می افتم ،

که با کمانچه اش ،

گوشه ی خیابان شاد میزد…

اما با چشمهای ِ خیس … !

 

 

 

 





تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:کمانچه,کمان,صندوق صدقات,صدقات,صدقه,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


 
قبول داری جُلبک ازین 3 نفر شعورش خیلی بیشتره
 






تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:فهم,شعور,فهم و شعور,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


گونه آسیب پذیری از خفاش ها که در برمه و تایلند زندگی می کند.زیستگاه اصلی این جاندار غارهای آهکی و امتداد رودخانه هاست. این خفاش به احتمال زیاد کوچکترین پستاندار جهان است و یک پوسته قهوه ای مایل به قرمز دارد.

کوچترین پستاندار دنیا! + عکس

این خفاش ها در گروه های کوچک صد نفری زندگی می کنند و در طول شبها و سپیده دم فعالیت می کنند!





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


بنام خدا


مــا امسال آجیـل نمـی خـــوریم!
لطفا اطلاع رسانی کنید



بیایید برای یکبار هم که شده درس خوبی به افرادی بدهیم که به شعور مردم توهین میکنند و از آنها به سود منافع خودشان استفاده میکنند



افزایش کم سابقه و ناگهانی قیمت آجیل شب عینخستد این روزها بحث  پیامک ها و شبکه های اجتماعی شده است.

«بیایید برای یک بار هم که شده در تحریم آجیل به دلیل گرانی متحد باشیم. ما آجیل نمی خریم و نمی خوریم.»
این پیامک شاید این روزها روی تلفن همزاه شما هم آمده باشد. پیامکی که این روزها به یکی از بحث های داغ در شبکه های اجتماعی هم تبدیل شده است.
 
ما امسال آجیل نمی‌خریم...

 
واکنش مردم به گرانی آجیل، در شبکه های اجتماعی بیشترین بازتاب را داشته است. کار آن قدر بالاگرفته که حتی صفحه هایی خاص برای تحریم آجیل ایجاد شده است. صفحه هایی که البته کم هم طرفدار ندارد. شعارها و متن های این صفحه ها هم در نوع خودش جالب است: « اگر 15 میلیون خانواده بطور متوسط 100 هزار تومن توی جیب دلالای آجیل بکنن، همین یک قلم میشه 1500 میلیارد تومن!!! پولی که بی درنگ میره توی یک مسیر دیگه و هر بار فربه تر و فربه تر میشه و دمار مردمو درمیاره  ...حرف ساده است.

بیاییم امسال آجیل نخریم و یک نوشته قشنگ روی سفره هفت سینمون، میزمون بزاریم که برای چی اینکارو کردیم. اگر کسی دوست داشت (دوست داشت بدون هیچ اجباری) میتونه معادلشو به افراد نیازمند اطرافش یا مثلاً به زلزله زده هایی که یک زمستون وحشتناک رو گذروندن کمک کنه تا اونها هم یه کمی عید داشته باشن یه کمی مرهم آلامشون باشیم یه کمی "بگیم" هموطن ما کنارت هستیم...امسال هیچ خانواده ایرانی در پذیرایی نوروز خود آجیل نخواهد داشت خواهشا با نخریدن آجیل همکاری نمایید.»
 
بحران پسته خندان
 
«60 تا 65 هزار تومان.» این رقمی است که استاندار تهران از قیمت پسته در بازار آجیل تهران می دهد. رقمی که مرتضی تمدن می گوید واقعی و منصفانه نیست:
«همین پسته موقع صادرات کیلویی 30 تا 35 هزار تومان قیمت دارد. اما در بازارهای ایرانی رقمش می شود 60 تا 65 هزار تومان. این رقم باید اصلاح شود و به قیمت واقعی برسد. یعنی حدود 25 تا 30 هزارتومان.»
 
نماینده مردم کرمان هم در واکنشی جالب به گرانی پسته، از مردم خواسته است تا بیشتر از 32 هزار تومان،پول بابت خرید پسته نپردازند. «محمدرضا پورابراهیمی» به خبرگزاری فارس گفته:« قیمت بهترین پسته در کرمان بیشتر از ۳۲هزار تومان نیست و بیشتر از این قیمت به جیب دلالان می‌رود. از مردم عزیز می‌خواهیم بهترین پسته را گرانتر از 32 هزار تومان نخرند چرا که این موجب سود بیشتر دلالان بازار پسته می‌شود..»
 
این در حالی است که قیمت مصوب پسته در بازار آجیل شب عید، بالاتر از این حرف هاست. به عنوان مثال قیمت هرکیلو پسته اکبری درجه یک 38 هزارتومان و نرخ درجه 2 این پسته نیز 34 هزارتومان تعیین شده. رقمی که  بالاتر از رقم های تعیینی استاندار تهران و نماینده کرمان در مجلس شورای اسلامی است.
 
از طرف دیگر مساله صادرات پسته و ممنوعیت آن هم، این روزها یکی از بحث های داغ حوزه اقتصاد و بازار است. وضوعی که واکنش های مختلفی از سوی تولیدکنندگان، صادرکنندگان و تشکل های صنفی داشته و ممنوعیت صادرات پسته به مدت 6 ماه را باعث نابودی صنعت پسته ایران به عنوان یکی از دو صادرکننده عمده پسته هان دانسته اند. واکنشی که البته خیلی زود جواب گرفت و وزیر بازرگانی را مجبور به پاسخگویی کرد: «هنوز تصمیمی درباره ممنوعیت صادرات پسته نگرفته ایم.»
 
دوئل پسته و پیامک
 
حالا تقریبا یک ماه به عید نوروز و آغاز سال 92 مانده است. آجیل و پسته و خشکبار هم که جزو عناصر ثابت دید و بازدیدهای نوروزی است، این روزها بالاترین و بی سابقه ترین قیمت های خود را تجربه می کند. آیا با این اوضاع، آجیل از سبد کالاهای نوروزی خانوارهای ایرانی حذف می شود؟ آیا شبکه های اجتماعی و پیامک هایی که این روزها لحظه به لحظه بیشتر می شوند می تواند قدرت خود را در تاثیرگذاری، یک بار دیگر به رخ بکشد؟





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 نخستین ملکه زیبایی ایران و جهان از تربت حیدریه

 این خانم نخستین ملکه زیبایی ایران بوده، در سال ۱۸۹۶ توسط مجله ایلوستراسیون فرانسه که برای نخستین بار مسابقه زیباترین ملکه دنیا را برگزار می کرد، رعنا به عنوان نخست ملکه زیبایی جهان انتخاب شد.

اولین ملکه زیبایی ایران و جهان از تربت حیدریه (عکس)

او خواننده اپرا و مشهورترین مانکن عصر خویش بود. رعنا در سال ۱۳۲۶ در تربت حیدریه خراسان به خاک سپرده شد تک و تنها بدون آنکه کسی در کنارش باشد.





تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:رعنا,ملکه,ملکه زیبایی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

کاریکاتور: قیمت آنلاین پسته!





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

بنام خدا


ماجرای عتاب شیخ مرتضی انصاری به دختر ناصرالدین شاه

 یک روز دختر ناصر‌الدین شاه، برای دیدار شیخ انصاری، وارد منزل وی در نجف اشرف شد، کمی سرگین که به جای ذغال در منقل مشتعل بود، سفره حصیری آویزان به دیوار و پیه‌سوز سفالی که اتاق را نیمه روشن کرده بود، توجهش را جلب کرد، شاهزاده وقتی وضع اتاق را دید، نتوانست احساس خویش را پنهان کند، از این روز گفت: اگر مجتهد این است، پس حاج ملا علی کنی چه می‌گوید؟ هنوز سخنش تمام نشده بود که شیخ انصاری از جا برخاست و با ناراحتی فرمود: «چه گفتی؟ این کلام کفرآمیز چه بود؟ بدان که خود را جهنمی کردی، برخیز و از نزد من دور شو، حتی یک لحظه هم در اینجا نمان، زیرا می‌ترسم عقوبت تو، مرا هم بگیرد ...» 

 شاهزاده از تهدیدات شیخ به گریه افتاد و گفت: آقا توبه کردم، نفهمیدم، مرا عفو کنید، شیخ خطایش را بخشید و فرمود: «تو کجا و اظهار نظر درباره ملا علی کنی کجا؟! او حق دارد و باید آن طور زندگی کند، زیرا در مقابل پدر تو باید به همان گونه زندگی کرد، ولی من در میان طلاب و مستمندان هستم؛ باید وضعم و امور زندگیم همانند همین انسان‌ها باشد»






تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:عتاب,عقوبت,شاهزاده,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا


بنام خدا

سپندارمذگان چيست؟


  در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.

  در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می‌‌کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به‌عنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.


  "سپندارمذ" لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌‌دهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را به‌عنوان نماد عشق می‌‌پنداشتند. پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است.

  در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌‌شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌‌شد، جشنی ترتیب می‌‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمین روز هر ماه "مهر" نام داشت که در ماه مهر، «مهرگان» لقب می‌‌گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" یا "اسفندارمذ" نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم "اسفندارمذ" نام داشت، جشنی با همین عنوان می‌‌گرفتند.

  "سپندارمذگان" جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌‌کردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.

  در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.

  ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می‌‌گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می‌‌گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهان‌بینی ایرانیان باستان است.

  شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن (ولنتاین) ،
  به 29 بهمن (سپندارمذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم
!!!!!!!




ارسال توسط سورنا


بنام خدا


او که آسایش و شادمانی را از مردم بگیرد ، بی تردید از گماشتگان اهریمن است.


"کوروش بزرگ"





تاريخ : چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:گماشته,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


خبرگزاری مهر: سازمان میراث فرهنگی قصد دارد برای جلوگیری از آسیبهای جوی و هوازی روی نقش برجسته انسان بالدار هخامنشی در محوطه پاسارگاد، سقفی موقت برای آن تعبیه کند اما اولویت با انتقال به موزه است که هنوز عملیاتی نشده است.

عبدالرضا نصیری، معاون میراث فرهنگی استان فارس گفت: کاخ دروازه که در بخشی از آن، مجسمه انسان بالدار نیز وجود دارد به علت محدودیت اعتبار اکنون در اولویت مسقف کردن نیست به همین منظور تنها قصد داریم برای این اثر تاریخی سقفی موقت و قابل حمل ایجاد کنیم.


وی گفت: بیشتر تمایل داریم که این نقش برجسته را به موزه انتقال داده و مولاژی از آن را به جای آن قرار دهیم. چرا که حتی هوای آزاد نیز به آن آسیب می زند بنابراین بهتر است در ویترین موزه ای قرار نگه داشته شود.

نصیری بیان کرد: حتی اگر کل کاخ دروازه مسقف شود باز هم جابه جایی این نقش برجسته بهتر از قرارگیری در هوای آزاد است اما این اقدام  مصوبه شورای فنی میراث فرهنگی را نیاز دارد چون ممکن است برخی از معترضان نسبت به این موضوع بحث هایی را در جامعه راه بیاندازند بنابراین این اقدام به تصمیم موزه پاسارگاد نیز مرتبط است.

از پنج سال پیش تاکنون قرار بود، تکلیفی برای این انسان بالدار مشخص شود و مولاژی که معاون میراث فرهنگی فارس می گوید به جای این نقش برجسته در این قسمت از کاخ دروازه گذاشته شود، اما تا کنون این امر عملی نشده است.






تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:انسان بالدار,مرد بالدار,کاخ دروازه,,
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 





تاريخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:آلوده,آلودگی هوا,آلودگی هوای تهران,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا


134303 835 درخت کريسمس هم ایرانی از آب در آمد!

آراستن سرو و کاج در کریسمس از ایران باستان الهام گرفته شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند.

 

در ایران باستان و در شب یلدا، درختی بنام درخت یلدا تزئین می‌شد که عموماً از درخت سرو و کاج استفاده می‌شد. گفته می‌شود آراستن سرو و کاج در کریسمس از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خور روز یا دیگان روز  نخست دی ماه در برابر سرو می‌ایستادند و عهد می‌کردند تا سال بعد مقاوم و پایدار باشند و یک نهال سرو دیگر کشت کنند.همچنین بر طبق باورهای ایرانیان، سبزی در آغاز سال، نشان برکت در سرتاسر آن سال است که بر اساس همین باور رسم کاشتن سبزه در آغاز سال و همزمان با جشن نوروز به تدریج جایگزین درخت شد.

اما در اروپا از حوالی سده شانزدهم بنا به روایتی و بنا به روایتی دیگر در سده چهاردهم، ابتدا از آلمان و سپس لهستان و پس از آن دیگر نقاط اروپا، استفاده از درخت کریسمس، فراگیر می‌شود.سنت درخت کریسمس، به آلمان سده شانزدهم میلادی و زمانی که مسیحیان، درختان تزیین شده را به خانه‌های خود آوردند، برمی‌گردد. همچنین در آن زمان عده‌ای هرم‌هایی از چوب می‌ساختند و آنرا با شاخه‌های درختان همیشه سبز و شمع تزیین می‌کردند.

به تدریج رسم استفاده از درخت کریسمس در بخشهای دیگر اروپا نیز طرفدارانی پیدا کرد.در تزیین درختهای کریسمس اولیه، به جای مجسمه فرشته در نوک درخت، از پریهای کوچک به نشانه ارواح مهربان یا زنگوله که برای ترسانیدن ارواح شیطانی به کار می‌رفت استفاده می‌شد.در لهستان، درخت کریسمس با مجسمه‌های کوچک فرشته، طاووس و پرندگان دیگر و تعداد بسیار زیادی ستاره، پوشیده می‌شد. در سوئد، درخت را با تزیینات چوبی که با رنگهای درخشان رنگ آمیزی شده اند و اشکال کودک و حیوانات از جنس پوشال و کاه تزیین می‌کنند. دانمارکیها، از پرچمهای کوچک دانمارک و آویزهایی به شکل زنگوله، ستاره، قلب و دانه برف استفاده می‌کنند. مسیحیان ژاپنی بادبزنها و فانوسهای کوچک را ترجیح می‌دهند.تزیین درخت در اوکراین نیز بسیار جالب است، آنها حتما در تزیین درخت خود از عنکبوت و تار عنکبوت استفاده می‌کنند و آنرا خوش یمن می‌دانند، زیرا بنا بر یک افسانه قدیمی، زنی بی‌چیز که هیچ وسیله‌ای برای تزیین درخت و شاد کردن فرزندان خود نداشت، با غصه به خواب می‌رود و هنگام طلوع خورشید متوجه می‌شود که درخت کریسمس خانه اش با تار عنکبوت پوشیده شده است و این تارها با دمیدن خورشید به رشته‌های نقره مبدل شده‌اند.

134303 835 درخت کريسمس هم ایرانی از آب در آمد!

اما امروزه در سراسر جهان اشکال مختلفی از درخت کریسمس مرسوم شده که گاهی بسیار گرانقیمت هستند و تعدادی از انها ممکن است از نظر ابعاد و قیمت در گینس ثبت جهانی شوند رونمایی شده است.

به عنوان مثال، در اوایل ماه دسامبر امسال بزرگترین و بلندترین درخت شناور دنیا در ریودوژانیرو روشن شد. این درخت دارای ویژگی‌های مختلف است و نزدیک به ۵۴۲ تن وزن دارد. این درخت همچنین با ۸۵ متر ارتفاع یکی از بلندترین درخت‌های کریسمس به شمار می‌رود. این درخت دارای ۳٫۱ میلیون چراغ همیشه روشن است که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود.

فرانسه کشوری است که به داشتن شکلات‌های بسیار خوب معروف است و از همین رو یک درخت کریسمس شکلاتی نیز در این کشور شاید به نظر عادی برسد. این درخت که نزدیک به ۱۰ متر ارتفاع دارد از بیش از ۴۰۰ کیلوگرم شکلات تهیه شده است و قرار است قطعات آن به نفع خیریه کودکان بی سرپرست فروخته شود.

چندی پیش در یکی از هتل‌های دبی درختی رونمایی شد که عنوان گران ترین درخت کریسمس را به همراه دارد. این درخت بر روی یک پایه از طلا گذاشته شده است و روی آن نیز تنها با الماس‌های مختلف و طلا تزئین شده است. به طور کلی نزدیک به ۱۸۰ الماس روی این درخت به کار رفته است و نزدیک به ۱۱ میلیون دلار نیز قیمت گذاری شده است.

یک جواهر فروش ژاپنی به تازگی از یک درخت کریسمس تمام طلا رونمایی کرده است. او این درخت ۲٫۴ متری را به کمک شرکت والت دیزینی ژاپن ساخته است. این درخت نزدیک به ۲۰ کیلوگرم طلای خالص دارد و قیمت آن نیز نزدیک به ۴٫۲ میلیون دلار اعلام شده است. این درخت تا پایان سال ۲۰۱۲ در مغازه طلا فروشی باقی می‌مانند و به نمایش عمومی گذاشته خواهد شد.در ابتدای سال ۲۰۱۲ سرزمین لگو در اقدامی جالب بلندترین درخت لگویی دنیا ساخت. این درخت که نزدیک به ۹ متر ارتفاع دارد از بیش از ۴۰۰ هزار تکه لگو ساخته شده است و ۱۰ هفته نیز زمان برای ساخت آن صرف شده است. این درخت همچنین ۶ هزار کیلوگرم وزن دارد و تا اخر سال ۲۰۱۲ نیز به نمایش گذاشته می‌شود و پس از آن ممکن است تخریب شود.

البته هشت سال پیش یک درخت بلوط به عنوان بزرگترین درخت کریسمس شناخته شده است که سنی نزدیک به ۴۰۰ سال دارد. این درخت هر ساله با بیش از ۵ هزار لامپ تزئین می‌شود. تحقیقاتی که در مورد این درخت انجام شده است نشان می‌دهد که برای اولین بار در سال ۱۹۲۸ به عنوان درخت کریسمس انتخاب شده است. این درخت نزدیک به ۲۲ متر ارتفاع و ۳۵ متر پهنا دارد.به هر حال به نظر می‌رسد آنچه که بیش از هر چیز از این جشن تا سالیان دراز به یادگار می‌ماند این است که هم میهنان مسیحی در ازای درختان نوئل و نرادی که در مراسم خود استفاده می‌کنند نهالی که چندان قیمتی هم ندارد بکارند تا هم یادگاری از خود به جای گذارند وهم جشن کریسمسشان را همانند نوروز از شکوفایی سبزه قرین برکت کنند.





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

به نام خدا


این عکس بسیار زیبا از ایران در میان برترین عکس های سال ۲۰۱۲

وب سایت نشنال جئوگرافیک در پایان سال میلادی مجموعه از تصاویر منتخب خود را منتشر کرده که در میان آنها عکسی از یک عکاس ایرانی هم به چشم می خورد.
امیر علی شریفی عکاس ایرانی است که تصویر زیبایی از صاعقه ای بزرگ در ساحل محمود آباد را ثبت کرده بود که پیش تر از این در میان تصاویر منتخب ماه آگوست این موسسه هم منتشر شده بود. شریفی در ذیل این تصویر در نشنال جئوگرافیک می گوید: «پس از سه سال که برای دیدار خانواده ام به ایران رفتم، به محمود آباد سفر کردیم… یک شب که صاعقه در آسمان دیدم به هتل رفتم، دوربینم را برداشتم و عکس های زیاد با نوردهی درازمدت گرفتم ولی تنها در دومین عکس بود که توانستم وسیع ترین، زیباترین و آخرین صاعقه آن شب را ثبت کنم…»

54856 این عکس بسیار زیبا از ایران در بین برترین عکس های سال 2012

 

 منبع : تابناک





ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 





تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:دلار,قیمت,قیمت دلار,حقوق,قیمت طلا,,
ارسال توسط سورنا

به نام خدا

 

123tagged.Com





تاريخ : سه شنبه 12 دی 1391برچسب:سال نو,happy new year,کریسمس,,
ارسال توسط سورنا


به نام خدا



درگذشت اشوزرتشت در رسانه‌ی ملی بازتابی ندارد
درگذشت شادی ها



  بابک سلامتی :

 

  دی‌ماه یکی از پرمناسبت‌ترین ماه‌های سال برای برگزاری جشن‌ها و شادی کردن است. شاید بتوان آن‌را ماه شادی نامید چرا  که پرآیین‌ترین و پس از فروردین شادترین ماه ایرانی است. چهار جشن دیگان که در سالنمای زرتشتیان در روزهای اورمزد و دی‌ماه (٢٥آذر‌ماه)، دی‌بآذر و دی‌ماه (٢دی)، دی‌بمهر و دی‌ماه (٩دی) و دی‌بدین و دی ماه (١٧دی) برگزار می‌شود، دی ماه را از نظر جشن‌های ماهیانه بی‌مانند کرده‌است. اگر مناسبت‌های دیگر این ‌ماه مانند شب‌چله (یلدا‌) و زایش حضرت مسیح -که هر دو ریشه در زایش میترا و آیین مهر دارند- و همچنین آغاز سال نو میلادی را نیز پیش چشم بیاوریم، می‌بینیم که این سخن پذیرفتنی‌تر می‌شود.
  «
جشن» از واژه‌ی «یسن» به معنی ستایش پروردگار آمده است. زرتشتیان شادی را یکی ازروش‌های ستایش پروردگار و سپاسگزاری از آفریده‌های نیک اهورامزدا می‌دانند به همین دلیل واژه‌ی «جشن» با آداب و رسوم دینی آمیخته‌شده‌است و معنایی متفاوت نسبت به «بزم» و «سور» پیدا کرده‌است.
 
از سویی دیگر نیز «دی» به معنی «دادار» و «پروردگار» آمده و از این رو برگزاری چهار جشن به‌نام دیگان در این ماه بر وزن دینی آن می‌افزاید.
 
از کتیبه‌های هخامنشی که از شادی به عنوان نخستین و مهم‌ترین آفریده‌ی اهورامزدا پس از انسان یادشده‌است، از شمار زیاد جشن‌هایی که در سالنمای زرتشتیان رد پای آن پیداست و از پیام اندیشه‌برانگیز گاتها که در جای‌جای آن انسان به نیکی کردن و تلاش برای آبادانی و پیشرفت جهان و خشنود نمودن روان آفرینش (نه‌تنها انسان‌ها) فراخوانده شده‌است، می‌توان دریافت که در گذشته ایرانیان شادی را یکی از ویژگی‌های نیک انسانی و بالنده و  بالابرنده‌ی خرد می‌دانسته‌اند. فردوسی می‌گوید:
               چو شادی بکاهد، بکاهد روان       خرد گردد اندر میان ناتوان
 
گفتیم دی پس از فروردین پر جشن‌ترین و پر مناسبت‌ترین ماه سال است. مناسبت‌هایی که یادگار نیاکانمان است تا اینکه از یاد نبریم وام‌دار چه هستیم؟ فراموش نکنیم که آنان چگونه می‌زیستند و چه نگاهی به زندگانی داشتند؟ به راستی از این‌همه فرصت برای شادی کردن و در کنار آن ستایش خداوند، چه استفاده‌ای می‌بریم؟ در کدام‌یک از جشن‌های چهارگانه دیگان یا مناسبت‌های دیگر دی‌ماه به راستی شاد می‌شویم؟
 
دی‌ماه مناسبت مهم دیگری نیز برای زرتشتیان دارد و آن درگذشت پیام‌آور نیکی‌های سه‌گانه است. درگذشت پیامبری که او را به‌نام پیام آور خرد و شادی می‌شناسند. پیامبری که زادروز او در فروردین است و درگذشتش در دی‌ماه.
 
زرتشتیان به پیروی از فرهنگ چند هزار ساله‌ی خویش که در آن سوگ و غم نکوهیده‌است، مراسم درگذشت اشوزرتشت را با جشن‌خوانی و حضور در آرامگاه‌ها به‌جای می‌آورند تا بزرگی زادروز آن اشو در برابر درگذشتش رنگ نبازد. اما بیشتر رسانه‌های گروهی کشور گویی تلاش می‌کنند از کنار سالروز زایش و درگذشت پیامبر ایرانی و جشن‌های چهارگانه‌ی دیگان خموشانه بگذرند. برخی از رسانه‌های کشور دیرگاهی است نبرد خود را بر علیه گذشته‌ی روشن این سرزمین آغاز کرده‌اند و دراین میان از قربانی نمودن هرچیزی که پیوندی با آن گذشته داشته باشد (حتا شادی!) سرباز نمی‌زنند. کشت‌وکشتارو جنایت سوژه‌ی اصلی برنامه‌ها‌ی رسانه‌ی ملی‌ست. اما جشن‌های ماهیانه و دیگر مناسبت‌هایی که بخشی از هویت ایرانی را تشکیل می‌دهد راهی به برنامه‌های صدا و سیما نمی‌یابند. شادی ایرانی کمتر نمودی در این رسانه می‌یابد.
 
درگذشت اشوزرتشت در میان مناسبت‌های شاد دی ماه که هیچ‌یک،نه در رسانه‌ها بازتاب می‌یابند و نه براستی شادکننده‌ی درونی قلب‌ها می‌شوند می‌تواند یادآور این باشد که درگذشت «شادی ایرانی» رخ داده است . باید تدبیری کرد.
 

 






ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

 

به نام خدا



تاريخچه‌‌ای كوتاه از نخستين بانک های روزگار باستان



  گروه تاريخ امرداد :

 

 

 شاید برای ما غافلگیرکننده باشد اگر بدانیم در گستره‌ی سیاسی ایران باستان، بانکی وجود داشته است که عملیات آن در بنیاد، تفاوت چندانی با کارهای بانکی امروز نداشته است.
 
گشوده شدن «لیدی» و «میان‌رودان»(بین النهرین) به دست کوروش، بی‌درنگ اوضاع اقتصادی ایران را دگرگون کرد. «لیدی» در ضرب سکه نوآور شناخته می‌شد و «میان رودان» بزرگ‌ترین بارانداز کالای بازرگانی جهان باستان از «سند» تا «مدیترانه» بود.
 
کهن‌ترین بانک شناخته شده در گستره‌ی فرمانروایی ایرانیان با مرکزیت شهرهایی مانند «هگمتانه» و «پاسارگاد» و «بابل» و «سارد» که در زمان کورش، قلمرو ایران را تشکیل می‌داد، بانک «اگیبی و پسران» بود.
 
پیشتر هم در «میان‌رودان» مرکزهای اقتصادی وجود داشت که کارهای مالی معبدها را انجام می‌دادند. در آن جا نخست وام می‌دادند و برای وام، گروی درخور توجهی، مانند زمین کشاورزی یا برده، در اختیار می‌گرفتند، اما تا آن زمان تنها کاهنان و حکمرانان به کار بانکداری و پول می‌پرداختند.
 
پارسیان برای نظام بانکی امکاناتی فراهم آوردند که پیشتر وجود نداشت. در زمان هخامنشیان، بانک «اگیبی و پسران» و بانک «مورشو و پسران» برای نخستین بار به گونه‌ی رسمی بنیان‌گذاری شد. صدها سند بانکی از بایگانی این بانک‌ها، به ویژه از بانک وارثان شخصی به نام «اگیبی»(از اهالی بابل)، به خط میخی بدست آمده است. این سند‌ها آگاهی‌های گرانبهایی درباره‌ی نظام بانکی روزگار باستان در اختیار ما می‌گذارد. با این که دارندگان این بانک‌ها ایرانی نبودند، ولی از آن‌رو که در گستره‌ی پادشاهی هخامنشیان کار می‌کردند، سازمان‌هایی ایرانی به شمار می‌آمدند و حتا مالیات‌های دیوان اداری هخامنشیان به این بانک‌ها واریز می‌شد.
 
بانک «اگیبی و پسران» و بانک «مورشو و پسران» همه‌ی قدرت مالی منطقه را در اختیار خود داشتند. بانک «اگیبی» به کارهای رهنی و اعتباری و امانی می‌پرداخت. از اسناد بر جای مانده پیداست که سرمایه‌ی بانک، صرف کارهای ویژه‌ی مسکن، مزرعه، دام و کشتی‌های باربری می‌شد. پول، غله، خرما و دیگر کالاهای مصرفی نیز به گونه‌ی جنسی به بانک سپرده می‌شد. بانک حتا در برابر بهره‌ی غیرمستقیم، پرداخت بدهی مشتریان را بر دوش می‌گرفت. غنیمت‌های جنگی نیز به بانک فروخته می‌شد. در بانک، حسابی مانند حساب جاری بانک‌های امروزی و جود داشت و از دسته چک نیز بهره بُرده می‌شد.
 
از لوحی که در بابل بدست آمده، چنین برمی‌آید که در سال ٥٣٧ پیش از میلاد، شخصی به نام «تادانو» مقداری نقره به «ایتی مردوک بلاتو» رییس بانک «اگیبی و پسران» سپرده تا دو ماه پس از آن، بهره‌ی آن را دریافت کند. این سند در «هگمتانه» تنظیم شده و در آن چنین نهاده شده است که وام پرداختی در «بابل» به گونه‌ی خرما و به نرخ روز بازپرداخت شود.
 
در سال ٥٣٦ یا ٥٣٥ پیش از میلاد، رییس بانک «اگیبی و پسران» مبلغ هنگفتی از کمبوجیه ولیعهد کوروش وام گرفت که از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که این بانک پیوند و دوستی خوبی با دربار ایران داشته است.
 
در آن زمان اگر وام در زمان مقرر بازپرداخت نمی‌شد، جریمه‌ی سنگینی به آن افزوده می‌شد. گاهی سند را شخص دیگری پشت‌نویسی می‌کرد و چنان‌چه گیرنده‌ی وام در بازپرداخت به موقع وام کوتاهی می‌کرد، شخص ضامن، وام را پرداخت می‌کرد. به وامی که گرویی داشت بهره داده نمی‌شد، چون بانک از گرویی درخوری که در اختیار داشت (مانند زمین، خانه و ...) برای مدت بازپرداخت وام بهره می‌بُرد. در صورتی که وام گیرنده توانایی پرداخت آن را نداشت، گرویی از سوی بانک بایگانی(:ضبط) می‌شد. هنگام به پایان رسیدن بدهی به بانک، لوح اصلی وام نابود می‌شد.
 
از لوح‌های سالم بدست آمده می‌توان نتیجه گرفت که وام‌های مربوط به آن‌ها بازپرداخت نشده است. از نکات جالب به دست آمده در لوح‌های مربوط به وام در آن دوران این است که در برخی از آن‌ها واپسین قسط‌های وام به دست نوه‌ی وام گیرنده پرداخت شده است که بیانگر باریک‌بینی، نظم و سازماندهی امور بانکی در زمان هخامنشیان است






ارسال توسط سورنا


به نام خدا


شتاب کنید نیازمندان غزه و لبنان و .... چشم براهند......

گزارشی تلخ از زندگی در مخروبه های پایتخت

در خرابه ای کنار برج میلاد خانواده‌ای 5 نفره سرمای زمستان را بدون مایحتاج ضروری زندگی  و با یک بخاری نفتی سپری می‌کنند.

به نقل از فارس، پدر 35 ساله این خانواده به دلیل سکته توانایی با ناتوانی جسمی روبرو است و امکان رسیدگی به امور خانواده را ندارد. دوقلوهای 12 ساله و یک فرزند 7 ساله این خانواده در شب یلدا امسال طعم آوارگی و گرسنگی و سرما را با هم می چشند.

مادر این خانواده درباره علت و وضعیت پیش آمده گفت: شوهرم کارگر است در شهرستان کار نبود به تهران بدون هیچ فامیل و پشتوانه‌ای آمدیم، آقامون کارگری می‌کرد و خرج خانه را در می‌آورد تا اینکه خداوند دو تا بچه دوقلو به ما داد بچه‌ها به خاطر اینکه 6 ماهه به دنیا آمدن بیماری‌هایی داشتند ما هم بیمه نبودیم و موجب شد که تمام زندگی را که تاکنون با هزار مشکل جمع کرده‌ایم را به حراج بگذاریم تا وضعیت سلامتی بچه‌ها بهتر شود.

این مادر دردمند ادامه داد: پس ازچند سال خداوند فرزند دختر دیگری به ما عطا کرد ولی شرایط سخت‌تر شد و برای شوهرم کار نبود خانه‌ای که اجاره کرده بودیم چند ماهی اجاره‌اش به عقب افتاد و همچنان به نان شب احتیاج داشتیم صاحبخانه از ما شکایت کرد و با پسرهایش مرا کتک زدند و از خانه بیرون کردند آن روز شوهرم خانه نبود من هم سوادی ندارم و هرچی جلوم گذاشتند امضا و انگشت زدم و خانه را با تمام وسایلش پلمپ کردند.
به گفته این زن پس از آن مدتی در چادری که یکی از نهاد خیریه به آنها می دهد روزگار می گذرانند  تا اینکه مرد خانوده در اثر فشارهای عصبی سکته می کند و یک طرف بدنش لمس می شود: با هزار بدبختی به بیمارستان امام حسین (ع) بردیم ولی متاسفانه بیمارستان چون پولی نداشتیم کاری برایش نکردند و مرخصش کردند در شرایطی که اوضاع بدی داشت.
وی در ادامه می گوید: تحت پوشش کمیته امداد نیستیم و خدمات خاصی از دولت دریافت نکرده‌ایم، این خرابه نیز  آب، برق و گاز ندارد شب‌ها از سرمای شدید آرزوی مرگ می‌کنم. پتو‌هایی که خیرین داده اند را بر روی بچه‌ها و شوهرم می‌اندازم تا آن‌ها گرمتر شوند خودم کمی سرما را تحمل می‌کنم.
در زیر عکس های خبرگزاری فارس از وضعیت تاسفبار این خانوده را در زیر می بینید.
 

 


 

 

 

 


 


 


 

 

 

 

 


 

 

 

 

همچنین میتوانید گزارش کامل این خبر را اینجا بخوانید :

http://farsnews.com/newstext.php?nn=13911001000286


 ای مردم بازهم نیازمندان خود را وا نهید و به کمک مردم غزه بشتابید....






ارسال توسط سورنا



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 2 دی 1391برچسب:انسان خوب,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی