به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

ارزش 1 سـاعت

مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود.

- بابا! یک پرسش از شما بپرسم؟

- بله حتماً. چه پرسشی؟

- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول می‌گیرید؟

مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین چیزی می‌پرسی؟

- فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول می‌گیرید؟

- اگر باید بدانی می گویم. ۲۰ دلار.

- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. سپس به مرد نگاه کرد و گفت: می‌شود لطفا ۱۰ دلار به من قرض بدهید؟

مرد بیشتر عصبانی شد و گفت :‌ اگر دلیلت برای پرسیدن این پرسش فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، زود به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم.

پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست.

مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد.

بعد از حدود یک ساعت مرد آرامتر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است.

شاید واقعا او به ۱۰ دلار برای خرید چیزی نیاز داشته است.

بخصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش پول درخواست کند.

مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.

- خواب هستی پسرم؟

- نه پدر بیدارم.

- من فکر کردم پاید با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم ۱۰ دلاری که خواسته بودی.

پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا

سپس دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد.

مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت :‌ با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی ؟

بعد به پدرش گفت : برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من ۲۰ دلار دارم. آیا می‌توانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم!





تاريخ : دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:بالش,مچاله,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


    
٧ امرداد به مناسبت سالروز ثبت «غار دو اشكفت»
  «دواشکفت» سكونت‌گاه‌ انسان‌‌های پارينه سنگی



  صديقه نوده‌فراهاني :

  «غار دواشکفت» یکی از کهن‌ترین زیست‌‌گاه‌های بشر در گستره‌ی کرمانشاه و در نزدیکی تاق بستان است. این مکان باستانی، دربردارنده‌ی دو غار كوچك و بزرگ كنار هم است و در دامنه‌ی جنوبی کوه میوله، در بلندی نزدیك به سیصد متری از دشت و مشرف بر پارک کوهستان قرار دارد.
  این غار نخستین بار در سال
۱۹۹۹ میلادی از سوی باستان‌شناسان کرمانشاهی، ‌فریدون بیگلری و سامان حیدری شناسایی و مطالعه شد. بر پایه‌ی یافته‌های باستان‌شناسی، این غار در دوره‌ی پارینه سنگی میانی (۱۲۰ تا ۴۰ هزار سال پیش)، زیست‌گاه انسان‌های شکارگر (احتمالاً نئاندرتال) بوده است.
  در غار بزرگ ابزارهای سنگی پیدا شده كه مربوط به «فرهنگ موستری» زاگرس است. برای ساخت ابزارها از سنگ‌های پیرامون غار بهره برده شده ‌است. افزون ‌بر دو اشکفت، آثار زندگی انسان‌های پارینه سنگی در چند غار و پناهگاه دیگر در شمال کرمانشاه نیز پیدا شده است. نزدیکترین آنها به دو اشکفت «پناهگاه ورواسی» است که از سوی باستان‌شناس آمریکایی «بروس هو» کاوش شده است.

 وجود چشمه‌ی آب همیشگی در کنار غار، چشم‌انداز مناسب دهانه‌ی آن به دشت و دسترسی آسان به بلندی‌‌های بالاتر از ویژگی‌های مناسب این غار برای زندگی بوده است.

 مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که ساکنان این غارها بیشتر به شکار بز کوهی، میش وحشی، گورخر و اسب وحشی می‌پرداختند. البته حیوانات دیگر مثل مارال، گاو وحشی، آهو و گراز نیز شکار می‌شدند.

 «غار دو اشكفت» در سال ١٣٨١ خورشیدی به شماره‌ی 5976 در سیاهه‌‌ی آثار ملی ایران به ثبت رسید.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 اين روزها هنگامه‌ی مراسم «گاوجنگی» است



  صديقه نوده‌فراهانی :

 

 مراسم «گاو جنگی» یكی از سرگرمی‌های سنتی در روستای شیرکلای شهرستان نور استان مازندران است كه به مدت ١٠ روز برگزار می‌شود. این مسابقه برای زورآزمایی و رقابت میان گاوهای بومی ترتیب داده می‌شود.  شركت‌كنندگان در این آیین گاوهایشان را برای رقابت به جای مورد‌ نظر می‌آورند و گاوها دو به دو به رقابت می‌پردازند.
  هر سال و یک هفته پس از پایان گرفتن «کشتی لوچو» در روزهای آغازین امرداد‌ماه به وسیله‌ی نامه، تاریخ برگزاری مسابقه را به آگاهی اهالی روستاها و شهرها و حتی استان‌های همجوار می‌رسانند. پیش از انجام مسابقه از اهالی محل مبلغی پول بابت هزینه‌های نگهداری میهمانان در روستا و كرایه زمین برای انجام مراسم و هزینه‌های جاری گردآوری می‌شود.
  در زبان محلی به این سرگرمی «جونكا جنگی» یا «تشک جنگی» گفته می‌شود. این مسابقه در میان مردم بلوچ به «گاوبازی» نامور است.






ارسال توسط سورنا

امروز 7 امرداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!

 



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 7 مرداد 1391برچسب:فال روز 7 مرداد,,
ارسال توسط سورنا

سخن روز : 

خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد . شریعتی



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 7 مرداد 1391برچسب:کورمال,مذهبی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org





تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:چاقاله,چاقال,خط خطی,آفتابه,سوسک,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:ایران خودرو,سمند,سمند معمولی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

دو دزد در نیمه های شب وارد یک بانک شدند و در یک گاو صندوق را باز کردند. اما فقط مقداری ماست در آن بود

 و هیچ پولی در کار نبود.آنها کمی از ماست چشیدند و تقریبا ترش بود.مردها گاو صندوق بعدی را باز کردند و باز

 هم ماست بود و این بار طعمش بهتر از قبلی بود ولی باز هم پولی نبود. دزدها به سراغ گاو صندوق بعدی رفتند و

 باز هم ماست....یکی از دزدها به دیگری گفت جان بهتره بری بیرون و یک نگاهی بکنی و ببینی اینجا واقعا یک بانکه؟

و روی زمین نشست و شروع به خوردن ماست کرد و این یکی خیلی خوشمزه و تازه بود.

چند دقیقه بعد جان برگشت و گفت این مطمئنا یک بانکه. دزد دیگه پرسید و اسم این بانک چیه:

جواب داد: بانک اسپرم اوهایو





تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:بانک اسپرم,اوهایو,اسپرم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


استان گیلان، با قدمتی چند هزار ساله دارای آثار تاریخی و طبیعی بسیاری است که سالانه پذیرای هزاران گردشگری است که از اقصی نقاط کشور به این دیار سفر می کنند .

  به گزارش

خبرنگار باشگاه خبرنگاران گیلان

؛ بقایای این شهر تاریخی دیواره های یک قلعه تاریخی، جاده های سنگ فرش، سه پل خشتی، حمام، تپه های باستانی، ظروف سفالی، سکه ، کارگاه های شیشه گری، آجرپزی و آهنگری، قبرستان ها و بازار قدیمی با قدمت 1200 ساله گویای تمدن مردم این دیار در دوره اسلامی است. این محوطه تاریخی که در 55 کیلومتری شهرستان رشت و 25 کیلومتری  صومعه سرا در غرب استان گیلان واقع شده ، در سال 82 با شماره 9942 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.





تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:استان گیلان,گیلان,هفت دغنان,دغنان,سنگ فرش,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


نخستین پیست بین المللی و استاندارد اسکیت شمال کشور امسال در مازندران به بهره برداری می رسد .

 رئیس هیئت اسکیت مازندران در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران مازندران گفت :

 این پیست اسکیت در زمینی به مساحت 9 هزار متر مربع در سرخرود محمودآباد با 15 درصد پیشرفت و 200 میلیون تومان اعتبار در حال ساخت است که 100 میلیون تومان آن از اعتبارات استانی تامین شده است .

 خیری نیا افزود : این پیست اسکیت دومین پیست اسکیت ساحلی کشور است که پس از پیست اسکیت ساحلی بندر عباس شمال کشور در مازندران ساخته می شود .

 وی تصریح کرد مازندران 2 هزار ورزشکار ساماندهی شده در این رشته ورزشی دارد که 65 درصد آن بانوان هستند و 4 تیم در رشته هاکی و سرعت نونهالان و نوجوانان در لیگ دسته یک و 146 مربی و 76 داور فعال در کشور دارد .

  رئیس هیئت اسکیت مازندران با اشاره به اینکه هیئت اسکیت استان پارسال جزء 3 هیئت برتر کشور شد گفت : هیئت اسکیت شهرستانهای قائمشهر / بابل و ساری از میان 18 هیئت استان هیئت های برتر به شمار می آیند .





تاريخ : چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:اسکیت,پیست اسکیت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


دخمه فرهاد، دو اتاق تو در تو است که در دل کوه و درون صخره ای بزرگ تراشیده شده است و با راه پله ای سنگی به کوه متصل می شود و به زبان محلی به آن خانه فرهاد (فرهاد دامو) می گویند.

 به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران ارومیه    در ورودی آن تقریبا یک و نیم متر در دو متر و اتاق ها یکی بزرگ (تقریبا 3*4) و دیگری کوچکتر (تقریبا2*2) است؛ که با دری 1*1.5متری به هم متصلند. بر روی دیواره ها طاقچه هایی تراشیده شده است و برای روشنایی گویا از مشعل استفاده می شده است.

 اطلاعات زیادی از تاریخچه این اثر به دست نیامد؛ ولی مردم محلی آنرا به فرهاد اسطوره تاریخی دوره ساسانی نسبت می دهند که اثر معروف فرهاد تراش بیستون و بعضی آثار سنگ تراشیده در مناطق دیگر نیز به او منسوب است. در این زمینه گفته شد که فرهاد مدتی در منطقه ماکو و در این خانه! زندگی می کرده و سپس به منطقه بیستون کرمانشاه رفته است!

 این دخمه در روستایی در غرب ماکو به نام سنگر واقع شده که تا شهر ماکو چند دقیقه ای بیشتر فاصله ندارد.

 پیدا کردن این اثر منحصر به فرد، بدون راهنما بسیار مشکل است. متاسفانه هیچ تابلوی راهنمایی برای پیدا کردن آن وجود ندارد و با توجه به وجود علائم راهنمایی برای رفتن به باغچه جوق عدم توجه به این اثر کم نظیر تاریخی تعجب برانگیز به نظر می رسد.

 

 

 در غرب و جنوب غربی روستا، کوه کم ارتفاعی وجود دارد که این دخمه در پایین ترین نقطه در جبهه شمالی کوه واقع شده است. در فصل تابستان اطراف دهانه دخمه فرهاد به وسیله درختان پر برگ مخفی شده است و در صورت نداشتن راهنما گردشگران را با مشکل روبرو می کند.

 دیواره های سنگی دخمه فرهاد به نحو اعجاب انگیزی صاف و صیقلی است، به نحوی که تراشیدن چنین دیوارهای صافی در دل صخره های سخت کوه حتی در زمان حال هم مشکل به نظر می رسد. درون دخمه کاملا تاریک است و هیچ منبع نوری وجود ندارد و لازم است منبع نوری مناسبی برای دیدن داخل به همراه داشته باشید.





ارسال توسط سورنا

امروز 3 امرداد ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:فال روز 3 مرداد,تتار,شمس,تبریز,تبریزی,شمس تبریزی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net





تاريخ : دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:اداری,کارمند,وابسته,ناکس,بی کس,باکس,خاکستر,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 من هرگز نوميد نبوده‌ام



  شهداد حيدری :
احمد شاملو

 بی‌گمان شاملو پیشاهنگ و سرآغازی در شعر ایران بود. پیشگامی او با گذشتن از زبان نیما و چارچوب‌ شعر او به‌دست آمد. اگرچه نیما تاب سنت‌شکنی‌های شاملوی جوان را نمی‌آورد و او را از ‌کنار نهادن وزن پرهیز می‌داد.
  اما نکته این‌جاست که شاملو به دریافت نوتری از نیما رسیده بود و ناگزیر نمی‌توانست به همان دگرگونی نیما در شکستن وزن و کوتاه و بلند بودن بیت‌ها وفادار بماند. شاملو می‌گفت: «من به هیچ رو وزن را همانند چیزی بایسته و ذاتی و امتیازی برای شعر نمی‌دانم. وارون آن، باور دارم که پایبندی به وزن، ذهن شاعر را گمراه می‌کند. چرا که به ناچار تنها شمار اندکی از واژه‌ها را به خود راه می‌دهد و بسیاری از واژه‌های دیگر در پشت در جا می‌گذارد. در حالی‌که چه بسا همان واژه‌هایی که در وزن نگنجیده‌اند، در زنجیره‌ی هم‌خوانی‌ها، درست در مسیر آفرینندگی شاعر جای گیرند
  شاملو هنگامی که وزن شعر را به یک‌سو گذاشت‏، به توانایی‌های بی‌مانند نثر فارسی پی برد. نثر باشکوه پیشینیان، سرچشمه پایان‌ناپذیری بود برای دست یافتن به زبانی پابرجا و استوار. اما این مایه از گرایش شاملو به زبان سده‌های پیش، ذهن او را سنت‌گرا نساخت. چرا که درونمایه‌ی شعرش، اکنونی و امروزی بود. شعر سپید شاملو آهنگی درونی و زیرپوستی داشت. آن‌چنان که در پرواز بلند یک شعر، به زبانی چنین باشکوه دست یافته بود:
  «یله بر نازکای چمن
                 رها شده باشی
پا در خنکای شوخ چشمه‌ای
                 و زنجره
  زنجیره‌ی بلورین صدایش را ببافد
  شعر سپید، دستاورد شاملو بود. اما با آن‌که او راه تازه‌ای را در شعر گشود، هیچ‌گاه پیشگامی نیما را فراموش نکرد. شاملو می‌گفت: «من شعر را از راه نیما شناختم. پیش از او تنها به حافظ دلبسته بودم. سپس، ناگهانی و ناخواسته، به برگردان فرانسوی شعری از لورکا برخوردم که کنجکاوی من را برانگیخت. سپس شعر الوار، نرودا، هیوز و دیگران را خواندم. این‌ها بودند که بینش شاعرانه‌ی مرا که از نیما آموخته بودم، گسترش دادند و مرا به توانایی‌های گوناگون زبان و گستره‌ی آن آشنا کردند

 
نگاهی گذرا به کارنامه‌ی احمد شاملو
 
حافظه‌ی تاریخی ما می‌گوید که کودتای ٢٨ امرداد ١٣٣٢ لرزه‌ی هولناکی بر پیکره‌ی جامعه‌ی ایران بود. شعر نوگرای ایران نیز از آن لرزه‌ها بی بهره نماند. پیامد آن، گونه‌ای نومیدی و سرخوردگی و تجربه‌ی شکست بود. این پیامد، ذهن و زبانی تلخ و اندوهبار به‌بار آورد. اخوان ثالث و نصرت رحمانی از سرآمدان چنان شعر سیاهی به شمار می‌آمدند. اخوان از زمستان و دمسردی آن سخن می گفت و سرنوشت انسان ایرانی را در آن می‌دید که در گذران هولناک روزها به فراموشی و ناهوشیاری مستی‌آور پناه برد و نصرت رحمانی زندگی را لجن‌زاری نشان می‌داد که آکنده از پستی‌ها و فرومایگی‌هاست. اما شاملو هرگز به سستی و نومیدی چنگ نزد و از آهنگ حماسی شعرش نکاست. او بی‌لرزشی در سخن می‌گفت: «من هرگز نومید نبوده‌ام.». به‌راستی شاملو که باور داشت: «انسان دشواری وظیفه است»، چگونه می‌توانست نومید باشد؟
  شاملو نخستین دفتر شعرش آهنگ‌های فراموش شده»- را در سال ١٣٢٦ منتشر کرد. اما بعدها که دیگر چنان شعرهایی را نمی‌پسندید، همه‌ی نسخه‌های کتاب را از گوشه و کنار گردآوری کرد و همه را از میان برد. «آهنگ‌های فراموش‌شده» شعرک‌ها، سیاه‌مشق‌ها و قطعه‌های پرسوز و گدازی بود که شاملوی جوان خام‌دستانه چاپ کرده بود.
  شاملو ٦ سال پس از آن مجموعه‌ی «آهن‌ها و احساس‌ها» را چاپ کرد. فرمانداری نظامی کتاب او را در چاپخانه بایگانی کرد و سپس سوزاند. انتشار «هوای تازه»، در سال ١٣٣٦، نام شاملو را بر سر زبان‌ها انداخت. آشنایی او با «آیدا» در سال ١٣٤١ بود. ٢ سال پس از آن، این آشنایی به زناشویی انجامید. شاملو سپس کتاب‌های «آیدا در آینه»(١٣٤٣) و «آیدا، درخت و خنجر و خاطره»(١٣٤٤) را منتشر کرد. پژوهش و گردآوری «کتاب کوچه» را در سال ١٣٤٤ آغاز کرد. تاکنون از این فرهنگ‌نامه، که کار بر روی آن تا واپسین روزهای زندگی او ادامه داشت، ٩ جلد منتشر شده است. شاملو در سال ١٣٥٥ پیشنهاد دانشگاه کلمبیای آمریکا را برای کمک به گردآوری «کتاب کوچه» نپذیرفت.
  «ابراهیم در آتش» را در سال ١٣٥٢ منتشر کرد، «ترانه‌های کوچک غربت» را در ١٣٥٩، «در آستانه» را در ١٣٧٦ و «حدیت بی‌قراری ماهان» را در سال ١٣٧٩.
  در سال ١٣٧٦ پای راست شاملو را از آن‌رو که بیماری دیابت او چاره‌ناپذیر بود، از زانو بریدند و ٣ سال بعد، پس از سپری کردن سال‌هایی از درد و بیماری، در شامگاه یکشنبه ٢ امرداد ١٣٧٩ چشم از جهان فروبست.
  محمود دولت‌آبادی درباره‌ی خاموشی شاملو می‌گوید: «پگاه بود که بازمی‌گشتیم از دهکده. به همراهانم گفتم: بار دیگر سپیده‌دم را دیدم از انتهای شب. او را دیده بودم: زیبا و پاکیزه، پوشیده در لباس پاکیزه با دکمه‌های بسته‌شده‌ی آن کت چهارخانه. به پشت خوابیده و رو به آسمان. با فرشته‌ای در کنارش: آیدا. تا ما برسیم، آیدا، همسرش، تن او را شستشو داده بود. لباس تازه تنش کرده بود و موهای سرش را شانه زده بود و در سکوت خود انگار می‌گفت: خب، این هم احمد!».

  یادآوری:
 
نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی برگرفته از کتاب «میم و آن دیگران»(١٣٩١) است؛ گفتار رضا براهنی را در کتاب «خطاب به پروانه» است. 






ارسال توسط سورنا



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:قلعه‌ی ايرج,دژ ایرج,ایرج,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 بزرگترين گچ‌بری ايران، چند گام مانده تا ويرانی



  سورنا لطفی نيا :

  گچ‌بری‌های ساسانی یافت شده در گستره‌ی باستانی «بندیان» درگز، به شوند(:دلیل) عدم نگهداری درست و کارشناسی، روبه نابودی هستند. این را «مهدی‌رهبر»، باستان‌شناس و سرپرست کاوش‌های بندیان درگز می‌گوید. او بر این‌باور است که؛ گچ‌بری‌های ارزشمند این گستره، بسیار آسیب‌پذیر بوده و باید نگهداری همیشگی از آن‌ها انجام شود.
 
به گزارش پایگاه خبری ایران بزرگ، این اثر تاریخی از سازه‌های روزگار ساسانی به‌شمار می‌رود که در ٢کیلومتری شمال باختری(:غرب) شهرستان درگز، در کنار رودخانه‌ای به نام «درونگر» جای دارد.
این گستره‌ی باستانی در دل خود، بزرگ‌ترین گچ‌بری یافت شده از روزگار ساسانی را دارد.
  در نخستین فصل کاوش در بندیان درگز، تالاری به بزرگی ١٠ در ٨ متر، خاکبرداری شد. باستان‌شناسان بر این باورند که، این تالار در روزگار خود سقفی از چوب داشته، که روی ستون‌هایی برافراشته بوده است.
گچ‌بری‌های یافت‌شده، پیرامون این تالار و در زیر این سقف چوبی جای داشته و دورتا دور تالار را فرا می‌گرفته است. نقش و نگار گچ‌بری‌شده روی آن، در بردارنده‌ی موضوعات بسیاری مانند شکار، جنگ، صحنه‌های دینی و جابه‌جایی قدرت است.
  اگر چه بزرگی گچ‌بری‌های بندیان درگز، نزدیک به ١٠٠ متر مربع است اما ارزش آن‌ها، تنها به بزرگی‌شان، نیست بلکه ظرافت و زیبایی‌های این گچ‌بری‌ها و نیز بخش‌هایی از تاریخ بازگو شده در این نگاره‌ها، ارج آن‌ها را، صد چندان کرده‌است.
  به گفته‌ی مهدی رهبر؛ شوربختانه وضعیت کنونی گچ‌بری‌های بندیان درگز بسیار ناامید کننده و غم‌انگیز است. او گفت: «خواست بر آن  بود در این گستره، سایت‌موزه‌ای برای نگهداری از آثار برپا، شود اما مسوولان سازمان میراث فرهنگی کوشش لازم را انجام نداده‌اند و از همین روی سازه‌هایی را که ما با زحمت از زیر خاک بیرون کشیده‌ایم، رو به نابودی هستند
  این باستان‌شناس می‌افزاید: «گچ‌بری‌ها و نقش و نگارهای یافت‌شده در بندیان درگز، بی‌مانند است، چرا که داده‌هایی که در‌باره‌ی روزگار تاریخی خود باز گو می‌کنند در هیچ اثر دیگری از روزگار ساسانی، دیده نشده‌است
  گچ‌بری‌های درون تالار آتشکده، پادشاهی بهرام گور و پیروزی وی بر پادشاه هپتالی‌ها، نژاد مهاجم شمال خراسان، را به تصویر کشیده‌است. گچ‌بری‌های به‌جا مانده از روزگار ساسانی، بیشتر جنبه آذینی یا تک‌چهره دارند. در حالی که آثار نقش‌شده بر دیوار بندیان، برگ‌هایی از تاریخ این روزگار به‌شمار می‌روند.» 
  مهدی رهبر بر این باور است که؛ امید چندانی به این‌که این گچ‌بری‌ها، تا چند سال دیگر برجای بمانند نیست.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

وفاداری و عشق را از این سگ بیاموزید

برترین ها: "تنر" ماده سگ نابینا و پیر که صاحب خود را چندی پیش از دست داد، تقریبا زندگی خود را تمام شده می دید که از روی خوش شانسی با "بلر" سگ نر هم نژاد خود مواجه شد.

آنها در حال حاضر یک جفت بسیار خوب و سازگاری با هم هستند و بلر دائما مراقب همسر نابینای خود است و همواره بند قلاده اش را در دهان دارد و لحظه ای از او دور نمی شود تا تنر گم نشود!









ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها با خواهرم  یواشکی بابام رو نگاه می کردیم

ساعت ها با دست مشغول جمع کردن آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود...

من و خواهرم حسابی به این کارش می خندیدیم !

چون می گفتیم چه کاریه ؟! ما که هم جارو داریم هم جارو برقی !!!

چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم یهو به خودم اومد دیدم که یک عالمه آشغال از روی فرش جلوی خودم جمع کردم...!

 بابای خوبی بود خدا رحمتش کنه ...

 

 

سخن روز : كسانی كه فرصت استراحت پيدا نكنند، دير يا زود فرصت بيماری پيدا می كنند. برنارد شاو





تاريخ : دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:برنارد شاو,شاو,برنارد,جارو,جارو برقی,جاروبرقی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





تاريخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:گرانی,گران,گرانی مرغ,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


زير پای شاه ايلامی، علف سبز شد



سورنا لطفی نيا :

 

نم بسيار و رشد درخت‌ها و درختچه‌ها نقش‌برجسته‌های ایلامی «اشکف سلمان»  شهر ایذه را تهدید می‌کند. برای نمونه، در دومین نقش برجسته، از چهارنقش‌برجسته‌ی بزرگ این گستره‌ی تاریخی، درست زیر پای «هانی» پادشاه بزرگ ایلامی، درختچه‌ای سبز شده و رو به رشد است.
به گزارش ميراث خبر؛ اشکفت سلمان در جنوب ایذه، در استان خوزستان است و دربرگيرنده‌ی ٤ نقش‌برجسته از روزگار ایلامیان و برجای مانده‌های یک ساختمان از اتابکان است. این گستره، پرستشگاه «تریشا» یکی از خدایان ایلامی بوده ‌است. اشکفت سلمان، یا نیایشگاه تاریشا، بزرگ‌ترین خط‌نوشته‌ی میخی ایلام‌ نو را در خود جا داده است.
درون اشکفت، چشمه‌ی آب شیرینی روان است که در هنگام بارندگی، از بالای تاق آبشار خروشانی روان می‌شود. همین آب به بالا رفتن نم این گستره‌ی تاریخی انجاميده است. از اين‌رو در جای‌جای این نقش‌برجسته‌ها گیاهان و درختچه‌های گوناگوني روييده و دارند ريشه می دوانند و بزرگ می شوند.
 
هرچند این گیاهان بر روی نقش‌برجسته نمو کرده‌اند اما تاکنون هیچ كاری برای پاکسازی این گیاهان از روی يادمان‌هاي تاریخی انجام نشده است. براي نمونه، بر روی دومین نقش‌برجسته و درست در زیر پاهای هانی، پادشاه ایلامی، یک گیاه سبز شده كه هم‌اکنون بلندای آن به نیم متر رسیده است.
بي‌گمان، رشد و ریشه دواندن این گیاهان بر روی آثار سنگی با این ارزش تاریخی، به شکاف خوردن و نابودي آن‌‌ها در آينده خواهد انجاميد.






ارسال توسط سورنا

امروز 28 تیر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:فال روز 28 تیر,آلفرد,آلفرد نوبل,نوبل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


آیا می دانید...؟

·         بزرگترین باغ انار خاور میانه با 300 هکتار در مهریز قرار دارد.

·         بلندترین برج بادگیر دنیا با ارتفاع 55/5 متر در مهریز قرار دارد.

·         تنها کاروانسرای مدور ایران بنام « زین الدین» در مهریز قرار دارد.

·         نخستین تولید کننده شیر و پسته استان یزد ، مهریز است.

·         بزرگترین نخل در جهان اسلام در حسینیه کاج مهریز قرار دارد.

·         خاستگاه اصلی آسیاب های آبی استان یزد ، مهریز است.

·         دومین قله استان به بلندی 3075 متر قله « دام گاهان » در مهریز می باشد.

·         تنها کوه سنگ نگاره های انسانهای اولیه در ایران در مهریز قرار دارد.

·         نخستین مدال آوران طلای جهان و آسیا در ایران در رشته دوچرخه سواری ، جوانانی از روستای خورمیز مهریز هستند.

·         قدیمی ترین قنات«دولت آباد» با 700 سال قدمت از مهریز سرچشمه می گیرد.

·         بقعه فضل بن عباس یکی از سرداران رشید اسلام در مهریز قرار دارد.

·          بزرگترین معدن سرب و روی خاور میانه در مهریز قرار دارد.

·         قدیمی ترین درخت چنار در خاور میانه در مهریز قرار دارد.

·         بزرگترین و قدیمی ترین سرو ایران پس از ابرکوه در مهریز قرار دارد.

·         تنها تپه شنی استان « کوهریگ» در مهریز قرار دارد.

·         بزرگترین تکیه استان پس از امیرچخماق در باغبهار مهریز است.

·         تنها آب معدنی طبیعی استان بنام « چاه گله» در مهریز قرار دارد.

·         شاخص ترین ایستگاه باران سنجی استان در منشاد مهریز است.

·         تنها منطقه رویش گیاه ریواس در مهریز قرار دارد.

·         فعال ترین جراح قلب کشور با بیش از 14000 عمل جراحی دکتر فروزان نیا از مهریز است.

·         دومین تک برج استان در مهریز واقع است.

·         نخستین تولید کننده بید مشک استان مهریز است.

·         تنها شهید روحانی در حادثه خونین مکه مکرمه از استان یزد شهید حجت الاسلام والمسلمین برهان از مهریز است.

·         تنها آثار ما قبل تاریخ استان در غربالبیز مهریز کشف شده است.

·         دانش آموزان مهریزی در کنکور سراسری چندین سال پیاپی است جزو برترین های استان و ایران قرار می گیرند.

و ............. 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


گرمابه 800 ساله منشاد زباله دانی شد! 

آخرین نیوز: گرمابه اسلامی منشاد که قدمتی 800 ساله دارد اکنون به زباله دانی و محل تجمع جانوران مختلف تبدیل شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، این حمام کهنسال در مرکز منشاد و جاده اصلی منشاد به یزد واقع شده و با قدمتی 800 ساله در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

 

مردم منشاد سالیان سال از این حمام بزرگ و تاریخی استفاده می کردند اما این حمام اکنون به محل انباشت زباله تبدیل شده است.

به علت مهاجرت مردم به شهرها و بی توجهی مسئولان ذیربط، این گرمابه 25 سال است که به حال خود رها شده و مردم از اینکه گرمابه غیر قابل استفاده شده، اظهار ناراحتی می کنند زیرا گرمابه اسلامی منشاد، نخستین گرمابه ای بوده که در این منطقه احداث شده و یکی از جاذبه های تاریخی این منطقه به شمار می آید.

ساخت این بنای تاریخی از هنر معماری این مرز و بوم بوده و ظرافت و زیبایی بیرون و درون آن چشم هر بیننده ای را به خود جلب می کند.

اکنون به علت جمع شدن حجم زیاد زباله و نخاله های ساختمانی در مقابل درب ورودی گرمابه، امکان عکسبرداری و فیلمبرداری از درون گرمابه وجود ندارد.

مردم منشاد از مسئولان خواستار اقدام فوری برای مرمت گرمابه اسلامی منشاد هستند.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا



نگاره‌ی كورش بزرگ زير باد و باران، رو به نابودی است
«انسان بالدار» می پرد



خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

 

سنگ‌نگاره‌ی «انسان بالدار» در پاسارگاد كه سال‌هاست آن را به نام كورش بزرگ، بزرگ‌شاه هخامنشی، می شناسيم، اين روزها بايد آن‌اندازه چشم تيز كرد تا شايد بال‌هايش را ديد، تا شايد تاج نهاده بر سرش را ديد، تا شايد دست‌های افراشته‌اش را ديد.

سنگ‌نگاره‌ی انسان بالدار در کاخ بارعام در پاسارگاد، هر روز رنگ‌پریده‌تر از دیروز، گردشگران را میزبان است. این سنگ‌نگاره گویا می‌رود تا به نوشته‌ای بپیوندد که یکصد و اندی سال پیش بر بالایش و بود و اکنون نیست. به گفته‌ی سیاوش آریا از دوستداران میراث فرهنگی، اگر پاسداشت این سنگ‌نگاره به شیوه‌ی‌ کنونی ادامه یابد، بودنش دیری نخواهد پایید
سیاوش آریا پس از تازه‌ترین دیدارش از پاسارگاد و سنگ‌نگاره‌ی انسان‌بالدار، با ابراز نگرانی از فزونی آسیب‌ها و محوی بیش از پیش این سنگ‌نگاره گفت: «دیگر حتا از نزدیک هم نمی‌شود بخش‌ها و اجزای انسان بالدار را دید
سیاوش آریا با گلایه از بی‌توجهی‌ها گفت: «سرپناهی که بر این سنگ‌نگاره‌ی باستانی گمارده‌اند، او را از باد و باران و گزند بوران در امان نمی‌دارند، تنها شاید اندکی از تابش آفتاب، کورش بزرگ را، پناه باشند
آریا، با اشاره به این‌که نفوذ باران و یخ‌زدگی‌ آب درون درزها و ترک‌ها و فشاری که از این یخ‌زدگی پدید می‌آید به ویرانی سنگ‌نگاره‌ خواهد انجامید، گفت:‌ «گواه این گفته، ‌آسیبی است که به سنگ‌نگاره رسیده است و کسانی که پیش از این انسان‌بالدار را دیده باشند، آن را به روشنی لمس می‌کنند. »
او با اشاره به این که پیش از این، گفته ‌بودند که برای پیشگیری از آسیب‌ها، «انسان‌بالدار» به موزه‌ی ملی برده می‌شود، گفت: «سال‌ها از آن وعده گذشته است و کورش بزرگ همچنان باید سرما و گرما، بوران و توفان را به جان بخرد
 سنگ‌نگاره‌ی انسان‌‌بالدار از آن روی به نام کورش بزرگ مُهر خورده است که پیش از این بر بالایش، سنگ‌نوشته‌ای به ٣ زبان با این درونمایه، حک شده بود: «من کوروش، شاه هخامنشی».
نخستین‌بار نوشته‌ی بالای سنگ‌نگاره را جیمز موریه و سر ویلیام اوزلی در بازدیدشان از پاسارگاد به سال ١٨١١ میلادی، ثبت کردند. اما دیرگاهی است که از سنگ‌نوشته خبری نیست. گویا واپسین‌باری که «من کورش، شاه هخامنشی»، دیده شده، سال ١٨٦١ میلادی بوده است
مجموعه‌ی پاسارگاد سال‌هاست که به سیاهه‌ی یادمان‌‌های جهانی پیوسته است، بر همین‌پایه انتظار می‌رود که از یادمان‌‌های درون این گستره، نگهداری بهتری شود مبادا روزی فرا رسد که نگاره‌ی انسان‌بالدار به سنگ‌نوشته‌ای بپوندد که روزی روزگاری بر بالای سرش بود و امروز نیست.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

cid:1.4281524716@web113514.mail.gq1.yahoo.com





تاريخ : دو شنبه 26 تير 1391برچسب:پسرخاله,کیک,مسموم,کیک مسموم,سرم,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


بزرگترین تالاب لرستان نابود شد

 



سورنا لطفی‌نیا :

به گزارش مهر؛ نابودی بزرگترین تالاب استان لرستان، با ساخت یک زهکشی و تبدیل آن به زمین کشاورزی، شاید بدترین رویدادی است که در زمینه‌ی حیات تالاب‌های، بام طبیعت ایران، رخ داده است ولی به نظر می رسد هنگام آن رسیده که، برای تالاب‌های برجای مانده، چاره‌اندیشی اساسی انجام گیرد.
این روزها که تالاب‌های شهرستان«پلدختر» در استان لرستان، میزبان پرندگان مهاجر از گونه‌های مختلف هستند، بیش از هر زمان دیگری، تلاش برای احیا و ساماندهی این تالاب‌ها احساس می شود. تالابهایی که در صورت ساماندهی می‌توانند جاذبه‌ای بی مانند در استان لرستان شوند.

 


«رضا میرزایی» کارشناس ارشد آب‌های زیرزمینی، در این باره گفت: «شوربختانه، سال‌ها پیش، بزرگترین تالاب استان لرستان به آسانی دگرگون و تغییر کاربری داده شد. این تالاب كه «گری بلمک» نام دارد، به‌دست مردم، زمین كشاورزی شده است. و با وضعیت کنونی احیای این تالاب شدنی نیست.»
دبیر کارگروه تخصصی سیل و طغیان رودخانه های استان لرستان، با پافشاری بر اینکه، برای احیای تالاب «گری بلمک» باید زهکشی ساخته شده در این تالاب بسته شود، گفت: «همچنین باید برای جابه‌جایی آب از رودخانه کشکان در فصل‌های پرآبی رودخانه، به این تالاب برنامه ریزی انجام گیرد.»
میرزایی با بیان اینکه پیش از دگرگونی کاربری تالاب «گری بلمک» این تالاب بیش از 600 هکتار مساحت داشته است گفت:« امروزه کمتر از یک پنجم گستره‌ی این تالاب ویژگی احیا شدن دارد.»
تالاب‌ها، رگ‌های حیاتی زیست کره به‌شمار رفته و به همین شوند(:دلیل) بخشی از پرتولیدترین محیط‌های طبیعی همچون تولید محصولات شیلاتی، نگهداری سطح آب برای مناطق کشاورزی، تولید چوب، انباشت آب و کاهش بلایای طبیعی و به ویژه سیلاب هستند.
این اکوسیستم‌های آبی، در راستای تثبیت خطوط ساحلی، از بین رفتن مواد زاید و تصفیه آب، برخورداری از چشم‌اندازهای زیبای طبیعی و ساخت بستر مناسب، برای حیات بسیاری از گونه‌های جانوری و گیاهی از جایگاه ارزشمندی برخوردار هستند.
گستردگی این تالاب‌ها یا «گریها»، نزدیک به 45 هکتار است که« گری جمجمه» بزرگترین و «گری سیه» کوچکترین آن‌ها است و همگی مگر «گرگر»، در همه‌ی فصول سال، از شادابی ویژه‌ای برخوردارند و هرگز خشک نمی شوند.
«گری پا به نار» و «گری تاف» کنار هم جای گرفته و«گری کبود» حالتی مانند جزیره به خود گرفته و «گری جمجمه» به معنای جنبان که حالت تحرک دارد.
ٍآب شیرین تالاب تنگ فنی و گیاهانی چون بلمک، نی، بلوط، پونه و بابونه در حاشیه همه تالاب های این منطقه چشم‌اندازهای دلربا و زیبایی را به وجود آورده‌اند.

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا


چه کسی به داد پارک ملی‌مان باید برسد

 

پرندگان مهاجر «بوجاق»، با زباله‌ها همنشین شده‌اند

 



خبرنگار امرداد- آفتاب یزدانی :

پرندگان مهاجری که بی‌گمان سده‌ها است که پارک‌ملی بوجاق و تالاب بوجاق را به‌عنوان مقصد کوچ خود برگزیده‌اند، گویا باید این خانه‌ی خداداده را به زباله‌های شهری بندر کیاشهر بدهند.

پارک ملی بوجاق در بندر کیاشهر، گویا زباله‌دانی این شهر است، پیرامون این پارک، پر شده از زباله‌هایی که نه‌تنها بوی گندش، فضای پارک را پر کرده بلکه، آفتی است به جان این پارک که روزی، زیبایی‌اش، زبانزد بود.

 این‌گونه که پرندگان مهاجر در زباله‌ها می‌لولند، گردشگران و بازدیدکنندگان، از خود می‌پرسند مگر این پارک ملی نیست؟ مگر زیر نظر و تحت حمایت سازمان محیط‌زیست نیست؟ مگر می‌توان با بودن چنین سازمانی، حریم این پارک با آلوده‌ترین تولیدات بشری، آلوده شود. همان پرسش‌هایی که رامین محمدیان در دیدارش از این پارک ملی از خود پرسیده بود. عکس‌های او گویای رخداد ناگواری است که برای این ثروث ملی، افتاده است. 

زباله‌های رها شده در حریم تالاب، از نقض حریم تالاب خبر می‌دهد، کاری که برپایه‌ی قانون کشور، یک بی‌قانونی به شمار می‌آید.
تالاب بوجاق سالانه میزبان هزارن قو از جاهای سردسیر جهان به‌ویژه سیبری است، پرندگانی که بی‌گمان اکنون به آلودگی‌های گوناگون، دست‌کم به آلودگی‌های زباله‌های بیمارستانی شهر کیاشهر، مبتلا شده‌اند.
این گستره‌ که عنوان نخستین «پارک خشکی – دریایی ایران» را به خود ویژه کرده‌است، در بندر کیاشهر در 20 کیلومترى آستانه‌ی اشرفیه در خاور(:شرق) استان گیلان است و سه هزار و 250 هکتار گستردگی دارد.
 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت.

دختر هابیل جوابش کرد : نه ! هرگز همسری ام را سزاوار نیستی ، تو با بدان بنشستی و خاندان نبوتت گم شد...

 تو همانی که بر کشتی سوار نشدی و خدا را نادیده بگرفتی و فرمانش را و به پدرت پشت کردی ، به پیمانش و پیامش نیز ...

غرورت ، غرقت کرد و دیدی که نه شنا به کارت آمد و نه بلندی کوه ها !

پسر نوح گفت: اما آن که غرق می شود ، خدا را خالصانه تر صدا می زند ، تا آن که بر کشتی سوار است .

من خدایم را لابلای توفان یافتم، در دل مرگ و سهمگینی سیل.

دختر هابیل گفت : ایمان، پیش از واقعه به کار می آید.

در آن هول و هراسی که تو گرفتار شدی ،هر کفری بدل به ایمان می شود.

آن چه تو بدان رسیدی ، ایمان به اختیار نبود، پس گردنی خدا بود که گردنت را شکست!!!

پسر نوح گفت : آنها که بر کشتی سوارند امن هستند و خدایی کجدار و مریز دارند که به بادی ممکن است از دستشان برود.

اما من آن غریقم که به چنان خدای مهیبی رسیدم که با چشمان بسته نیز می بینمش و با دستان بسته نیز لمسش می کنم.

خدای من چنان خطیر است که هیچ طوفانی آن را از کفم نمی برد.

دختر هابیل گفت : آری ، تو سرکشی کردی و گناهکاری و گناهت هرگز بخشیده نخواهد شد.

پسر نوح خندید و خندید و خندید و گفت : شاید آنکه جسارت عصیان دارد ، شجاعت توبه نیز داشته باشد.

شاید آن خدا که مجال سرکشی داد، فرصت بخشیده شدن هم داده باشد!

دختر هابیل سکوت کرد و سکوت کرد و گفت: شاید! شاید پرهیزگاری من به ترس و تردید آغشته باشد ، اما بهرحال نام عصیان تو دلیری نبود...

دنیا کوتاه است و عمر آدمی کوتاه تر و این مجال اندک محل اینهمه آزمون و خطا نیست، که فرصت کم است و راه صعب است.

پسر نوح گفت : به این درخت نگاه کن! به شاخه هایش ! پیش از آنکه دستهای درخت به نور و روشنایی برسند، پاهایش تاریکی را تجربه کرده اند . گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی و ظلمت عبور کرد ...

من اینگونه به خدا رسیدم ، لیک راه من راه خوبی نیست، پر مخاطره است و بس دشوار، راه تو زیباتر است و امن تر، راه تو مطمئن تر است !

پسر نوح این بگفت و برفت...

دختر هابیل تا دور دستها تماشایش کرد و وی از دیدگان بدور شد.

دختر هابیل سالیانی بس طولانی است که منتظر است و چشم در راه، و سالهاست که با خود می پرسد: آیا همسریم را سزاوار بود ؟!

 برگرفته از کتاب من هشتمین آن هفت نفرم ، نویسنده: عرفان نظرآهاری

 

 

سخن روز : کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد. ضرب‌المثل سوئدی

 





تاريخ : دو شنبه 26 تير 1391برچسب:پسر نوح,دختر هابیل,هابیل,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی