سنگنگارهی «انسان بالدار» در پاسارگاد كه سالهاست آن را به نام كورش بزرگ، بزرگشاه هخامنشی، می شناسيم، اين روزها بايد آناندازه چشم تيز كرد تا شايد بالهايش را ديد، تا شايد تاج نهاده بر سرش را ديد، تا شايد دستهای افراشتهاش را ديد.
سنگنگارهی انسان بالدار در کاخ بارعام در پاسارگاد، هر روز رنگپریدهتر از دیروز، گردشگران را میزبان است. این سنگنگاره گویا میرود تا به نوشتهای بپیوندد که یکصد و اندی سال پیش بر بالایش و بود و اکنون نیست. به گفتهی سیاوش آریا از دوستداران میراث فرهنگی، اگر پاسداشت این سنگنگاره به شیوهی کنونی ادامه یابد، بودنش دیری نخواهد پایید.
سیاوش آریا پس از تازهترین دیدارش از پاسارگاد و سنگنگارهی انسانبالدار، با ابراز نگرانی از فزونی آسیبها و محوی بیش از پیش این سنگنگاره گفت: «دیگر حتا از نزدیک هم نمیشود بخشها و اجزای انسان بالدار را دید.»
سیاوش آریا با گلایه از بیتوجهیها گفت: «سرپناهی که بر این سنگنگارهی باستانی گماردهاند، او را از باد و باران و گزند بوران در امان نمیدارند، تنها شاید اندکی از تابش آفتاب، کورش بزرگ را، پناه باشند.»
آریا، با اشاره به اینکه نفوذ باران و یخزدگی آب درون درزها و ترکها و فشاری که از این یخزدگی پدید میآید به ویرانی سنگنگاره خواهد انجامید، گفت: «گواه این گفته، آسیبی است که به سنگنگاره رسیده است و کسانی که پیش از این انسانبالدار را دیده باشند، آن را به روشنی لمس میکنند. »
او با اشاره به این که پیش از این، گفته بودند که برای پیشگیری از آسیبها، «انسانبالدار» به موزهی ملی برده میشود، گفت: «سالها از آن وعده گذشته است و کورش بزرگ همچنان باید سرما و گرما، بوران و توفان را به جان بخرد.»
سنگنگارهی انسانبالدار از آن روی به نام کورش بزرگ مُهر خورده است که پیش از این بر بالایش، سنگنوشتهای به ٣ زبان با این درونمایه، حک شده بود: «من کوروش، شاه هخامنشی».
نخستینبار نوشتهی بالای سنگنگاره را جیمز موریه و سر ویلیام اوزلی در بازدیدشان از پاسارگاد به سال ١٨١١ میلادی، ثبت کردند. اما دیرگاهی است که از سنگنوشته خبری نیست. گویا واپسینباری که «من کورش، شاه هخامنشی»، دیده شده، سال ١٨٦١ میلادی بوده است.
مجموعهی پاسارگاد سالهاست که به سیاههی یادمانهای جهانی پیوسته است، بر همینپایه انتظار میرود که از یادمانهای درون این گستره، نگهداری بهتری شود مبادا روزی فرا رسد که نگارهی انسانبالدار به سنگنوشتهای بپوندد که روزی روزگاری بر بالای سرش بود و امروز نیست.