به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


سخنـان نــاب و پرمعنــای زنـدگی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 8 بهمن 1390برچسب:ای کاش,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا




ماریجوانا چیست؟

ماریجوانا یکی از متداولترین موادمخدر است که در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد. ماریجوانا میکس خشک و سبز/قهوه‌ای رنگی از گل‌ها، شاخه‌ها و برگ‌های گیاه کانابیس ساتیوا است. نوع قوی‌تر ماریجوانا که حشیش نامیده می‌شود شبیه به کیک یا توپ سیاه یا قهوه‌ای رنگ است. ماریجوانا گاهی علف یا گرس هم خوانده می‌شود.

ماریجوانا معمولاً به صورت سیگار و پیپ کشیده می‌شود. برخی آن را با غذا مخلوط می‌کنند یا به شکل چای دم می‌کنند.


عوارض کوتاه‌ مدت

اصلی‌ترین ماده‌شیمیایی فعال در ماریجوانا THC است. وقتی ماریجوانا کشیده می‌شود، THC از ریه‌ها به جریان خون وارد می‌شود که از راه آن به مغز و سایر اندام‌های بدن می‌رسد. THC وقتی به مغز می‌رسد با یک گیرنده خاص در سلول‌های عصبی در قسمت‌هایی که بر هماهنگی، فکر، حافظه، تمرکز، درک حسی و زمانی و لذت تاثیر دارد، ارتباط برقرار می‌کند. این موجب می‌شود که ماریجوانا به اصطلاح high شدن فرد شود.

مصرف‌کنندگان ماریجوانا ممکن است این عوارض کوتاه‌مدت را تجربه کنند:

• مشکل در فکر کردن و حل مشکل
• مشکل حافظه و یادگیری
• از دست دادن هماهنگی
• اختلال درک

این تاثیرات می تواند در فعالیت‌هایی مثل رانندگی اختلال ایجاد کند.


تاثیرات دراز مدت

تحقیقات نشان داده است که عوارض مصرف ماریجوانا در درازمدت عبارتند از:

• تغییر در مغز. ماریجوانا می‌تواند بر نواحی از مغز که در واکنش به استرس، انگیزه و پاداش نقش دارد تاثیر بگذارد.

• مشکل ناباروری. تحقیق بر روی حیوانان نشان داده است که استفاده شدید از ماریجوانا در باروری مشکل ایجاد کرده و موجب می‌شود که فرد اسپرم کمتری تولید کند. ازاینرو این امکان وجود دارد که افرادیکه به میزان زیاد از ماریجوانا استفاده می‌کنند در بچه‌دار شدن دچار مشکل شوند. تحقیقات همچنین نشان می‌دهند که بچه‌هایی که از مادرانی که در دوران بارداری خود از ماریجوانا استفاده می‌کرده‌اند، متولد می‌شوند، بیشتر دچار مشکلات رشدی و رفتاری می‌شوند.

• مشکلات تنفسی.افرادیکه ماریجوانا می‌کشند بیشتر دچار مشکلات تنفسی می‌شوند—مثلاً خلط بیشتری تولید می‌کنند، سرفه‌های مزمن بیشتری داشته و بیشتر دچار برونشیت می شوند.

• تغییر در فشارخون. به مرور زمان، استفاده مداوم از ماریجوانا می‌تواند موجب افت فشارخون شود که باعث سرگیجه می‌شود. همچنین به نظر می‌رسد که توانایی بدن برای مقابله با عفونت‌ها و سایر بیماری‌ها را نیز کاهش می‌دهد.

• مشکلات احساسی.معتادان به ماریجوانا بیشتر علائمی از افسردگی نشان می‌دهند. این افراد همچنین احساس اضطراب بیشتری داشته، بیشتر دچار اختلالات شخصیتی می‌شوند، و در خطر ابتلا به شیزوفرنی، یک نوع بیماری روانی جدی، قرار دارند.

مشکلات احتمالی دیگر

علاوه بر عوارض بلند وکوتاه مدت ماریجوانا، ممکن است شنیده باشید که می‌تواند موجب اعتیاد به سایر موادمخدر نیز شود. بااینکه قطعی نیست که ماریجوانا می‌تواند علت مستقیم این مشکل باشد اما افرادیکه از ماریجوانا استفاده می‌کنند تا هشت مرتبه بیشتر احتمال مصرف کوکائین و تا 15 مرتبه بیشتر احتمال مصرف هروئین داشته و تا 5 مرتبه بیشتر به درمان اعتیاد نیاز پیدا می‌کنند.

مصرف ماریجوانا جنبه‌های قانونی نیز دارد: در کشور ما مصرف این نوع داروها و موادمخدر و همچنین خرید و فروش آن جرم محسوب شده و مجازات خاص خود را دارد. افرادیکه به موادمخدر روی می‌آورند معمولاً سابقه جنایی پیدا می‌کنند که می‌تواند در برنامه‌ریزی‌های آنها برای رفتن به دانشگاه یا کار کردن اختلال ایجاد کند.

بسیاری از شرکت‌ها و اداره‌جات نیز این روزها برای استخدام تست اعتیاد می‌خواهند. ممکن است هفته‌ها طول بکشد تا ماریجوانا از بدن فرد به طور کامل بیرون برود. بنابراین افرادیکه از آن استفاده می‌کنند ممکن است نتوانند کار موردنظر خود را پیدا کنند یا ممکن است کار خود را از دست بدهند.

مصرف پزشکی ماریجوانا

ماریجوانا می‌تواند در افراد مبتلا به سرطان و ایدز حالت‌تهوع را از بین رده و اشتها را برگرداند. بااینکه بحث بر سر استفاده پزشکی ماریجوانا هنوز ادامه دارد اما اداره غذا و دارو ایالات متحده امریکا (FDA) مصرف قرص‌هایی را با تجویز پزشک تایید کرده است که حاوی THC هستند، همان ماده فعالی که در ماریجوانا یافت می‌شود. قرص THC فقط در برخی کشورها یافت می‌شود.

در حال حاضر اطلاعات کافی برای تعیین این مسئله که آیا کشیدن ماریجوانا خطرناک‌تر است یا مصرف آن به صورت قرص، در اختیار دانشمندان قرار ندارد اما بااین‌وجود تحقیقات هنوز ادامه دارند.

اگر بخواهم ترک کنم چه؟

افرادی که پس از مدتی استفاده مداوم، تلاش در ترک ماریجوانا می‌کنند، ممکن است علائم ترک از خود نشان دهند. این علائم می‌تواند شامل آسیب‌پذیری، بی‌خوابی، اضطراب، افسردگی و بی‌اشتهایی باشد. در این مورد نیز مثل اعتیاد به کافئین، علائم ترک در یک تا دو روز اول بعد از کنار گذاشتن، بدتر خواهد بود و به مرور زمان بعد از گذشت یک تا دو هفته کاهش می‌یابد.

اگر خودتان یا کسی که می‌شناسید قصد ترک ماریجوانا را دارد، حتماً از یک مشاور کمک بگیرید. تحقیقات نشان داده است که ترکیبی از مشاوره فردی و جلسات درمانی گروهی بهترین رویکرد در ترک ماریجوانا است.





تاريخ : شنبه 8 بهمن 1390برچسب:ماری جوآنا,کافئین,ماریجوانا,پیپ,پیت,,
ارسال توسط سورنا

امروز 8 بهمن ماه 

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 8 بهمن 1390برچسب:فال روز 8 بهمن,ولع,اشتیاق,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پروژه‌ آب‌رساني، جان 2500 يادگار هزاران‌ساله را گرفت

سازمان ميراث هنوز از ارزش سنگ‌نگاره‌ها ناآگاه است

خبرنگار امرداد - میترا دهموبد :

پروژه‌ی آب‌رسانی از سرچشمه‌های رود كارون در لرستان براي برآورده كردن نياز آبی شهر قم، جان ٢٥٠٠ سنگ‌نگاره‌ی هزاران‌ساله‌ی تيمره را گرفت.
محمد ناصري‌فرد، پژوهشگري كه سال‌هاست روي سنگ‌نگاره‌های تيمره، پژوهش مي‌كند، در اين باره گفت: «اين رخداد از آن روی افتاده كه هنوز سازمان ميراث فرهنگی از ارزش اين سنگ‌نگاره‌ها، آگاهی ندارد. اگر به ارزش اين سنگ‌نگاره‌ها پی برده بودند، دست‌كم، طرحی ارايه مي‌شد كه به جای ويرانی، فرايند نجات‌بخشی انجام شود. حتا پيش از گذر لوله‌های آب و ويراني‌های انجام شده، مي‌توانستند با طرحی برنامه‌ريزي‌شده، اين سنگ‌نگاره‌ها را به جايی همچون موزه منتقل كرد.»
ناصریفرد با اشاره به اين‌كه هم‌اكنون تنها موزه‌ی صخره‌ای جهان در كاليفرنيای آمريكا، است، گفت: «شايد اگر اين نجات‌بخشی درباره‌ی سنگ‌نگاره‌های تيمره انجام مي‌شد و موزه‌ای سقف‌دار يا روباز براي سنگ‌نگاره‌ها در نظر گرفته مي‌شد، به جاي از دست رفتن ميراثي كه برگشت‌پذير نيست، مي‌توانستيم، صاحب دومين موزه‌ي صخره‌اي جهان باشيم.»
او گفت: «شوربختانه در روند اين آب‌رساني، انسان‌بالداري كه نمونه‌اش تنها در «yellow park»، آمريكا پيدا شده بود، نابود شد و همه‌ي اين‌ها را بايد به پاي كم‌كاري سازمان ميراث فرهنگي گذاشت، سازماني است كه متولي يادگارهاي نياكاني است و بايد بهترين رويكرد را براي پاسداري از آن‌ها به كار مي‌بست.»
به باور اين پژوهشگر كه درباره‌ي اين سنگ‌نگاره‌ها كتابي پژوهشي نيز دارد، تنها با سنگ‌نگاره‌هاي تيمره است كه مي‌توان روند دگرگوني خط را پي گرفت، چيزي كه نمونه‌اش در هيچ‌كجاي جهان نيست. با اين نگاره‌ها مي‌توان شيوه‌ي زندگي، آيين‌ها، شيوه‌ي رام كردن اسب، سگ و... را ديد. در اين مجموعه، نگاره‌هايي هستند ديرينگي‌شان به هزاره‌ي نهم پيش از ميلاد مي‌رسد و زناني را نشان مي‌‌دهد كه در حال رام كردن حيوانات هستند.
او با اشاره به اين كه در گستره‌ي «خمين»، ٢١ هزار نمونه از اين سنگ‌نگاره‌ها تاكنون پيدا شده، گفت: «بي‌گمان اگر كساني كه متولي ميراث هستند، برنامه‌اي تعريف كنند و در قالب اين برنامه از اين سنگ‌نگاره‌ها، پاسداري شود، مي‌توان با پژوهش، بخش‌هاي بسياري از تاريخ اين سرزمين را روشن كرد.»
منطقه‌ي تاريخي تیمره در شهرستان خمين، کامل‌ترین و كهن‌ترين مجموعه‌‌ي سنگ‌نگاره‌هاي ايران و جهان را در دل خود دارد.






تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:تیمره,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


نتايج يک بررسی نشان مي‌دهد که کشور مالت بيشترين ميزان تعطيلات را در جهان دارد.

ايسنا:  موسسه مطالعاتی مرسر در يک تحقيق به بررسي ميزان تعطيلات کشورهاي مختلف جهان پرداخته و 30 کشور جهان را که بيشترين ميزان تعطيلات را دارند فهرست کرده است.

 اين موسسه براي بررسي خود به تعطيلاتي پرداخته است که شامل کارمندان کشورها مي‌شود.

به اعتقاد اين موسسه دو نوع تعطيلات وجود دارد: يکی تعطيلات عمومی و ديگری تعطيلاتی که طبق قانون برای کارمندان در نظر گرفته است.

پس از کشور مالت، اتريش، لهستان و بوليوی در مکان‌های بعدی جای گرفته‌اند.

يونان، انگليس، سوئد، اسپانيا، فرانسه، ونزوئلا، پرتغال، لوکزامبورگ، ژاپن، فنلاند، قبرس، پرو، دانمارک، مجارستان، کرواسي، برزيل، جمهوري چک، آرژانتين، امارات، نروژ، ايتاليا، بلژيک، استراليا، آلمان، ايرلند و هند ديگر کشورهايي هستند که به ترتيب بيشترين تعطيلات را براي کارمندان اداره‌جات در نظر گرفته‌اند.

نكته قابل توجه اين است كه با وجود اعتقاد عمومي در ايران مبني بر تعطيلي‌هاي فراوان در كشورمان،‌ اما ايران در ليست كشورهاي داراي تعطيلي زياد جايي ندارد.





تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:مرسر,تعطیل,تعطیلات,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


20 دی‌ماه سال‌روز ثبت باغ گلشن طبس در سیاهه‌ی آثار ملی ایران
«باغ گلشن طبس»، بهشتی که بر روی زمین می‌درخشد



صديقه نوده فراهانی :

باغ گلشن، بهشت کوچکی است در دل کویر ایران. این باغ زیبا در بخش خاوری(:شرقی) شهر طبس، از شهرستان‌های شمال خاوری(:شرقي) استان یزد و در کنار کویر لوت است. این باغ به دستور میرحسن خان، سومین فرمانروای طبس، از سلسله خان‌هایی که به وسیله‌ی نادرشاه به فرمانروایی برگزيده شدند، ساخته شد. نهرهای آب شهر از میان آن می‌گذرد و درختان سرو و نارنج و پلیکان‌های زیبایش دیدنی است.
این بهشت کویر ایران و یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین باغ‌های کشور که از روزگار زند و قاجار به یادگار مانده در ۲۰ دی‌ماه ۱۳۵۵ خورشيدي در سیاهه‌ی يادمان‌های ملی ایران به ثبت رسیده است. 
طبس که به شهر معادن، نامور است در دل کویر به چهارراهی می‌ماند که 365 کیلومتر از مرکز استان یعنی یزد، هزار و 46 کیلومتر از تهران، 540 کیلومتر از مشهد و 270 کیلومتر از بیرجند دور است.
کندو‌کاو در تاریخ، ما را به دیرینگی طبس در هزاره‌ی پیش از میلاد مسیح رهنمون می‌‌کند، یعنی زمان مادها و همچنین زمان هخامنشیان و جنگ و گریز اسکندر با داریوش‌ سوم، واپسين پادشاه هخامنشی.
وجود فرودگاه و راه‌آهن در شهرستان طبس، تاثیر بسیاری در افزایش ارتباطات و آسان شدن رفت‌و‌آمد جهانگردان داشته است.
شهرستان طبس در سال 1357 خورشیدی در پي زلزله به ویرانی کشیده شد اما اکنون طبس سبز و خرم، چون نگینی در دل کویر می‌‌درخشد.
باغ گلشن با ساختمانی دو اشکوبه(:طبقه) و زیرزمین کوچک، در یک نخلستان(2000 نفر خرما) با اندازه‌های نزدیک به 266 در260 متر ساخته شده است. باغ دربردارنده‌ی دو خیابان اصلی متقاطع بوده و در مرکز آن آبنمايي است با اندازه‌های 85/25 در 5/7 متر و سه فواره، که گستره‌ی باغ را به چهار مربع بزرگ بخش می‎کند که هر کدام از این مربع‎ها با گذرگاه‎های کوچکی به چهار کرت بخش شده و در درون آن‌ها 2500 اصله مرکبات (درختان نارنج و...) و انار (500 اصله) کاشته شده است. این گونه معماری مربع شکل، تنها در تاج محل هند، تکرار شده است.
باغ بر روی امتداد جریان آب چشمه‎های سرد و گرم که به سوی طبس می‎آید شکل گرفته، آب از انتهای مجموعه وارد باغ شده و پس از آبیاری کرت‌ها و گذر در جوی‌ها و فواره‎ها از زیر هشتی ساختمان سردر می‎گذرد و به شهر می‎رود.
خانم گدار، همسر آندره‌گدار، معمار نامور فرانسوی، درباره‌ی زیبایی‌های باغ گلشن چنین گفته است: «در این باغ حوضی بزرگ با فواره‌های بسیار وجود دارد که آب یعنی این ماده‌ی با‌ارزش را مانند تحفه‌‌ای به آسمان می‌‌فرستد...»
برپایه‌ی یک سنت که از گذشته در طبس رسم بوده، در روز طبیعت در 13 فروردین بیشتر مردم شهر و روستاهای پیرامون، برای سیزده‌بدر به باغ گلشن می‌‌آیند.
باغ گلشن طبس در فصل بهار یکی از چشم‌نوازترین و زیباترین گیرایی‌های خاور کشور و استان یزد به شمار می‌رود.






ارسال توسط سورنا

بنام خدا


روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از رایانه های اصلی مجبور شد با یکی از کارمندانش تماس بگیرد.
بنابراین، شماره خانه او را گرفت.
کودکی به تلفن پاسخ داد و نجوا کنان گفت: سلام
رییس پرسید: بابا خونس؟
صدای کوچک نجواکنان گفت: بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
کودک خیلی آهسته گفت: نه
رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه زودتر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: مامانت اونجاس؟
ـ بله
ـ می تونم با او صحبت کنم؟
دوباره صدای کوچک گفت: نه
رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: آیا کس دیگری آنجا هست؟
کودک زمزمه کنان پاسخ داد: بله، یک پلیس
رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟
کودک خیلی آهسته پاسخ داد: نه، او مشغول است؟
ـ مشغول چه کاری است؟
کودک همان طور آهسته باز پاسخ داد: مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.
رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: این چه صدایی است؟
صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: یک هلی کوپتر
رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: آنجا چه خبر است؟
کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: گروه جست و جو هم اکنون از هلی کوپتر پیاده شدند.
رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: آنها دنبال چی می گردند؟
کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: من !





تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:کودک,رئیس,باهاش,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 




تاريخ : چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:خیانت ایرانی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 

نام روزهـای هفتـه در ایـران باستـان‎‎

 

 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | BestIranGroups

نام روزهای هفته‌ فرنگی از گاهنامه کهن ایرانی برگرفته شده است می دانیم که نام روزهای هفته در ایران باستان بدین گونه بوده است:


کیوان شید (شنبه):

نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید. کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به چم (معنی) نور و روشنایی است. از این رو روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد.

مهر شید (یکشنبه):

روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به چم (معنی) دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست. مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به چم (معنی) روشنایی و نور می باشد.

مهشید (دوشنبه):

مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده است که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش داشته است. سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به چم (معنی) ماه روشن و نورانی نام گذاشتند.

بهرام شید (سه شنبه):

بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ایزد پیروزی نامیده شده بوده است و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شده است.

تیرشید (چهارشنبه):

تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.

اورمزد شید (پنجشنبه):

اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همه حاکی از قدرت و توانایی پروردگار است. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است. از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. از اینرو این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است.

ناهید شید (آدینه):

ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. در کل روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شده است.


اینک با بررسی ریشه‌های این واژگان به این بر‌آیند ساده می‌رسیم:

کیوان شید: شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان

مهرشید: یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = مهر، خور (خورشید)

مهشید: دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه

بهرام شید: سه‌شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars= بهرام

تیرشید: چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر

هرمزشید: پنج‌شنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز

ناهیدشید یا آدینه: جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید



 





تاريخ : دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:روزهای هفته,ایزد,مظهر,عنایت,دوشیزه,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 عشق - موفقیت - ثروت

 زنی هنگام بیرون آمدن از  خانه , سه پیرمرد با ریش های بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند. زن گفت:هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفا" بیاید تو و چیزی بخورید.
 
آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟ زن گفت: نه . آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم .
غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده است. مرد گفت: برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن .
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. اما آنها گفتند: ما نمی توانیم باهمدیگر وارد خانه بشویم. زن  پرسید: چرا؟ یکی از پیرمردها در حالی که به دوست دیگرش اشاره می کرد، گفت: نام این ثروت است و سپس به پیرمرد دیگر رو کرد و گفت: این یکی موفقیت و نام من هم عشق.
 
برو به همسرت بگو که فقط یکی از ما را برای حضور در خانه انتخاب کند.
 
زن رفت و آنچه اتفاق افتاده بود را تعریف کرد. شوهر خوشحال شد . گفت: چه خوب!! این یه موقعیت عالیست . ثروت را دعوت می کنیم. بگذار بیاید و خانه را لبریز کند!
زن که با انتخاب شوهرش مخالف بود، گفت: عزیزم! چرا موفقیت را  دعوت نکنیم؟

  دختر خانواده که از آن سوی خانه به حرفهای آنها گوش می داد، نزدیک آمد و پیشنهاد داد: بهتر نیست عشق را دعوت کنیم تا خانه را از وجود خود پر کند؟ شوهر به همسرش گفت: بگذار به حرف دخترمان گوش کنیم پس برو بیرون و عشق را دعوت کن.
`
این بار پیرمردها با هم پاسخ دادند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت کرده بودید، دو تای دیگر بیرون می ماندند، اما شما عشق را دعوت کردید، هر کجا او برود، ما هم با او می رویم.

هر کجا عشق باشد، ثروت و موفقیت هم هست!





تاريخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:عشق,موفقیت,ثروت,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:تارت,,
ارسال توسط سورنا

 

آیا می دانستید از گوشه و کنار جهان




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

یک روز صبح نقاش و طراح معروف انگلیسی، ویلیام والکوت می‌خواست مجموعه‌ای از نوشته‌ها و طراحی‌های خود را درباره آسمان‌خراش‌های نیویورک، بسته‌بندی کند.

برای خرید کاغذ از خانه بیرون رفت. اما هیچ مغازه‌ای باز نبود.

به ناچار به دفتر دوستش آقای کرام که یک معمار بود رفت و فکر کرد در آنجا می‌تواند کمی کاغذ پیدا کند...

وقتی به آنجا رسید پسربچه‌ای را دید که در حال مرتب کردن وسایل و سروسامان دادن به کاغذهای طراحی و کاغذهای بسته‌بندی بود.

آقای ویلیام از پسر پرسید: آن کاغذ چیست؟ پسرک پاسخ داد: چیز خاصی نیست. یک تکه کاغذ بسته‌بندی!

آقای والکوت به پسر گفت: هیچ چیز معمولی نیست به شرطی که بدانی چطور از آن استفاده کنی. حال کمی از آن کاغذها را به من بده تا به شما نشان دهم منظورم چیست.

آقای والکوت با سرانگشتان توانمندش در عرض چند دقیقه نقشه اولیه دو آسمان‌خراش بزرگی را روی کاغذها طراحی کرد که یکی از آنها بعدها به قیمت 1000دلار و دیگری به قیمت 5000 دلار به فروش رفت...!

 

 

سخن روز : قانون احتمالات یادت نره ، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله .آنتونی رابینز





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


 رخدادهای تاریخی و آیینی ایران از 17 تا 23 دی

 



 گروه مردم :

 شنبه 17 دی:

  • شمار تلفات رومی ها تنها در دو جنگ با ایران (زمان شاپور دوم)، گزارش رسمی جنگهای روم وایران در سالهای 348 و 350 میلادی (دوران حکومت شاپور دوم معروف به ذوالاکتاف) که به تاریخ 20 اکتبر 351 از سوی ارتش روم تکمیل و به تاریخ هفتم ژوئیه سال 352 به امضای کنستانتینوس دوم امپراتور وقت رسیده و برای اطلاع سنای روم ارسال شده و سپس در آرشیو دولتی روم قرار گرفته و اینک در آرشیو واتیکان نگهداری می شود ارقام تلفات (کشتگان) ارتش روم را به این شرح نشان می دهد: جنگ سال 348 (جنگ یکم) : پنجاه هزار و 231 کشته. جنگ سال 351 (جنگ دوم) : 39 هزار و 12 تن کشته
  • روزی که پهلوان تختی ازدست رفت، پلیس تهران 17دی ماه 1346 هجری خورشیدی خبری را در اختیار خبرنگارانی که اخبار جنایی شهر را پوشش می دادند قرار داد که حاکی از آن بود که غلامرضا تختی پهلوان معروف کشتی که شهرت به پیروی از خط دکتر مصدق و مخالفت با روش حکومت کردن شاه را داشت در یک هتل شهر خودکشی کرده و طبق یادداشتی که بر جای گذارده انگیزه او مشکلات داخلی بوده است.

 یکشنبه 18 دی:

  • روزی که مظفرالدین شاه قاجار پدر 18 دختر درگذشت، مظفرالدین شاه قاجار هشتم ژانویه 1907 (هجدهم دیماه سال 1285 خورشیدی) و ده روز پس از امضای نظام نامه مشروطیت (قانون اساسی که عمدتا از قانون اساسی بلژیک ترجمه شده بود) در 54 سالگی، ظاهرا از بیماری سل درگذشت و ده روز بعد پسرش محمدعلی میرزا تاجگذاری کرد و شاه شد؛ بدون این که از نمایندگان مجلس شورای ملی برای شرکت در این مراسم دعوت بعمل آورد. مظفرالدین شاه که مانند پدرش و عمدتا با استقراض پول با بهره سنگین از بیگانه (روسیه و انگلستان) سه بار (در سالهای 1900، 1902 و 19005) به سفر اروپا رفته بود! دارای شش پسر و 18 دختر بود. وی پس از قتل پدرش ناصرالدین شاه به دست میرزارضای کرمانی در سال 1896 میلادی به شاهی رسیده بود.

 دوشنبه 19 دی:

  • پول ایران (سکه داریک) دو هزار و 515 ساله شد، طبق بررسی های مستشرقین اروپایی [برپایه نوشته های مورخان یونان باستان که کارهای داریوش بزرگ را دقیقا و وسیعا شرح داده اند] و تطبیق تقویم ها، پول رسمی ایران (سکه داریک) در ژانویه سال 504 پیش از میلاد ضرب و رایج شد و این، نخستین سکه متحد الشکل جهان که دارای وزن و عیار یکسان بود در ژانویه 2011 دوهزار و 515 ساله شده است. داریوش دستور ضرب این سکه را در دومین روز نخستین ماه زمستان سال 504 پیش از میلاد (دیماه و یک روز پس از شب چله ـ یلدا) داده بود. سکه های داریک (گرفته شده از نام داریوش) تا پایان عهد هخامنشیان [سلطه اسکندر مقدونی] رایج بودند. نقش تصویر رئیس کشور بر یکطرف سکه نیز از زمان داریوش مرسوم شده است.

 سه‌شنبه 20 دی:

  • جنگ حرّان و بزرگترین شکست نظامی امپراتوری روم از ایران، دهم ژانویه سال 62 پیش ازمیلاد پمپیPompey ژنرال رومی و یکی از اعضای شورای 3 نفری ریاست امپراتوری روم اعلام کرد که سوریه و مناطق اطراف آن ضمیمه قلمرو روم خواهد بود. در آن زمان سوریه به مراتب بزرگتر از امروز و پایتخت آن انتاکیه (Antioch) و شامل جنوب غربی ترکیه امروز، قسمتی از اردن امروز و لبنان بود. این تصمیم،چهل روز بعد توسط یک فرستاده ویژه به اطلاع امپراتوری ایران رسانده شد. پاسخ ایران این بود: دست رومیان از مناطق شرق مدیترانه کوتاه. این مناطق از جمله سوریه و ناحیه اورشلیم باید استقلال داشته باشند و یا تحت الحمایه ایران باشند.

 چهارشنبه 21 دی:

  • بپاخیزی پسران «آذرک» در سیستان بر ضد حکومت عرب برایران، کرونیکلر های اروپایی شکست سپاه اعزامی خلیفه عباسی از خراسان به سیستان [سیستان بزرگتر] برای سرکوب کردن بپاخیزی پسران آذرک را یازدهم ژانویه سال 798 میلادی نوشته اند. این بپاخیزی از نخستین قیامهای مسلحانه ایرانیان در جنوب خاوری میهن برای کوتاه کردن دست عرب و احیاء استقلال و حاکمیت ملی بود. حمزه پسر بزرگ آذرک پس از این که شنید علی بن عیسی بن ماهان ژنرال و فرماندار عباسیان پسر خود عیسی را مامور سرکوبی قیام سیستانیان کرده است، با چندصد تن انقلابی استقلال طلب در کوههای سر راه کمین کرد و لشکر اعزامی را پراکنده ساخت. علی بن عیسی بن ماهان، خود 14 سال بعد در دو نبرد در ری و همدان، از نیروهایی «انقلاب استقلال ایران» مرکب از داوطلبان مسلح شکست خورد و کشته شد.
  • انگلیسی ها 14 افسر ایرانی را که برای دفاع از میهن با آنان جنگیده بودند اعدام کردند! خانواده های افسرانی که توسط انگلیسی ها اعدام شده بودند برای شکایت از وثوق الدوله رئیس الوزراء وقت که به اعتراض آنان توجه نکرده بود 22 دیماه1297 (11 ژانویه 1919) مقابل کاخ گلستان اجتماع کردند ولی از دست دربار سلطان احمدشاه هم در این زمینه کاری برنیامد!. انگلیسی ها 22 تیرماه همان سال (ژوئیه 1918) درست چهارماه مانده به پایان جنگ جهانی اول، چهارده افسر نیروهای مسلح ایران را بدون کوچکترین دلیل اعدام کرده بودند ــ موضوعی که مورخان ما، آن طور که باید به آن توجه نکرده اند.

 پنجشنبه 22 دی:

  • روزی که امیر تیمور با عبور از تنگه خیبر وارد هند شد، 12ژانویه سال 1397 میلادی امیرتیمور گورکان با نیروهایش به منظور تصرف هندوستان از گذرگاه خیبر گذشت. 341 سال بعد در همین ماه نادرشاه افشار ارتش ایران را از این گذرگاه وارد شبه قاره هند کرد و هر دو موفق به تصرف دهلی شدند. تیموریان که بعدا با کمک صفویه ایران بر هند شمالی و غربی مسلط شدند مدتها براین سرزمین حکومت کردند که در تاریخ به امپراتوران مغولی هند معروفند و نادرشاه با تصرف دهلی با این که پادشاه تیموری وقت را ابقاء کرد باعث تضعیف این امپراتوری شد و راه برتصرف و استعمار و سپس تجزیه این شبه قاره توسط انگلیسی ها هموار گردید. 
  • روزی که انگلیسی ها قصر شیرین را تصرف کردند، 22 دیماه 1296 (12ژانویه 1918) باراتف ژنرال روس و افرادش [به تصمیم لنین] خاک ایران را ترک گفتند و در پی خروج آخرین نظامی روس از ایران، نیروهای انگلیسی که از طریق عراق هم وارد غرب وطن ما شده بودند قصر شیرین و نیمی از استان کرمانشاه را تصرف کردند. انگلیسی ها در جریان جنگ جهانی اول به بهانه درآویختن با عثمانی (متحد آلمان) که از قرنها پیش بین النهرین (عراق امروز) را در کنترل داشت وارد خاک این سرزمین شده بودند. انگلیسی ها حتی پیش از پیدایش نفت در منطقه، درصدد سلطه بر آسیای غربی ـ مهمترین منطقه استراتژیک جهان برآمده بودند که ورود عثمانی به جنگ جهانی اول فرصتی را که درانتظارش بودند به دست آنان داد.

 آدینه 23 دی:

  • درگذشت منذر بن نعمان آموزگار فنون جنگ صحرایی بهرام گور، منذر بن نعمان حکمران حیره (مناطقی در غرب فرات و شط العرب) که سالها میزبان و آموزگار فنون جنگهای صحرایی بهرام پنجم (بهرام گور) بود 13 ژانویه سال 473 میلادی درگذشت. وی یک عرب مسیحی بود. از زمان فتح بابل به دست کوروش بزرگ تا جنگ قادسیه، سران حیره خودرا تحت الحمایه ایران می دانستند.

  برگرفته از تارنمای دکتر انوشیروان کیهانی زاده  

 





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

دو داستان و دو پند

کشاورزی الاغ پیری داشت که یه روز اتفاقی میفته توی یک چاه بدون آب . کشاورز هر چه تلاش کرد نتونست الاغ رو از تو چاه بیرون بیاره . برای اینکه حیون بیچاره زیاد زجر نکشه   کشاورز و  مردم روستا تصمیم گرفتن  چاه رو با خاک پر کنن تا الاغ زود تر بمیره و زیاد زجر نکشه . 

مردم با سطل  روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای  روی بدنش رو می تکوند و زیر پاش می ریخت و وقتی خاک زیر پاش بالا می آمد تلاش میکرد بره روی خاک ها .

 روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا اومدن ادامه داد تا اینکه به لبه ی چاه رسید و بیرون اومد .

مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما مثل همیشه دو اتنخاب داریم . نخست اینکه اجازه بدیم مشکلات ما رو زنده به گور کنن و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.

 

دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست .

هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد .

ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار شگفت زده بود . لذا پس از مدتی از او پرسید :

- چرا ماهی های به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟

مرد پاسخ داد : آخر تابه من کوچک است !

 گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ ، شغل های بزرگ ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را نمی پذیریم . چون ایمانمان کم است .

ما به یک مرد که تنها نیازش تهیه یک تابه بزرگتر بود می خندیم ، اما نمی دانیم که تنها نیاز ما نیز ، آنست که ایمانمان را افزایش دهیم .

خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمی دهد .

این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کنی .

هیچ چیز برای خدا غیرممکن نیست .

 

به یاد داشته باش :

به خدایت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ،

به مشکلاتت بگو که چقدر خدایت بزرگ است .





تاريخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:خدا,مشکل,چاه,خاک,,
ارسال توسط سورنا

امروز 18 دی ماه 

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:فال روز 18 دی,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 دوستان در روز سختی شناخته می شوند



  سورنا لطفی نیا :

 موشی به نام زیرک در جایی که لانه ساخته بود با کبوتری به نام «طوقی»  کلاغ، سنگ‌پشت و آهویی دوست شده‌بود و روز و شب را در کنار آنان به آرامش می‌گذراند. روزی زاغ و موش و سنگ‌پشت در کنار هم نشسته و چشم به راه آمدن آهو بودند. اما او نیامد. آن‌ها باری آهو نگران شدند. موش و سنگ‌پشت به زاغ گفتند تا از آن بالا پیرامون را بنگرد. زاغ به هوا پرید و هنگامی که نگاه کرد، آهو را در بند شکارچیان، گرفتار دید. بازگشت و دوستان را از آن آگاه کرد. زاغ و سنگ‌پشت به موش گفتند که در این کار تنها به تو امیدواریم زیرا چیزی از دست ما ساخته نیست، پس تا کار از دست تو نیز، بیرون نشده است، چاره‌ای بیندیش. موش با شتاب خود را به جایی که آهو بود رساند. از آهو پرسید، که ای برادر با این‌همه چالاکی، چگونه در دام افتاده‌ایی؟ آهو گفت: «در برابر تقدیر آسمانی که نه می‌توان آن را دید و نه هنگام آن را دریافت، باهوشی و زیرکی چه سود دارد؟» در این هنگام، سنگ‌پشت نیز از راه رسید. آهو گفت؛ «ای برادر، آمدن تو به این‌جا برای من دردآورتر از این دامی‌است که در آن گرفتارم، زیرا اگر شکارچی به اینجا بیاید و موش بندها را از پای من باز کرده باشد، من خواهم گریخت و زاغ به هوا خواهد پرید و موش به سوراخی می‌رود، اما تو ، نه توان پایداری داری و نه پای گریختن.» سنگ‌پشت گفت: «دوستان در روز سختی شناخته می‌شوند و زندگانی‌ای که در نبود دوستان سپری شود چه مزه‌ای دارد؟» سنگ‌پشت در این سخن بود که شکارچی سر رسید.

 آهو بجست و زاغ پرید و موش در سوراخی شد. پس سنگ‌پشت با بگرفت و در توبره انداخت و رفت. زاغ و آهو و موش چون آن بدیدند، در اندیشه‌ی چاره‌ای نشستند. موش به آهو گفت که، تنها چاره‌ آن است که تو خود را بر سر راه شکارچی، بر زمین بیندازی و آن‌گونه نشان دهی که زخمی هستی و زاغ در کنار تو نشیند تا شکارچی بپندارد که زاغ می‌خواهد تو را بخورد. بی‌گمان او توبره‌ای را که سنگ‌پشت در آن است رها کرده و به سوی تو می‌آید. در آن هنگام تو لنگ‌لنگان از پیش او فرار کن، اما شتاب مکن تا از تو ناامید نشود. در آن هنگام من به بریدن بندهای سنگ‌پشت می‌پردازم.

 آن‌ها این نیرنگ را به‌کار بستند و توانستند که سنگ‌پشت را آزاد کنند. شکارچی که آهو را به دست نیاورد، بازگشت و ناگهان بندهای توبره را بریده و سنگ‌پشت را نیافت. شگفت زده شد و پنداشت که این سرزمین پریان و جادوان است و باید هرچه زودتر از آن دور شود.

 





تاريخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:کلیله,دمنه,کلیله و دمنه,سنگ پشت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


  لودرها به‌ جان كلوت‌های شهداد افتادند

 


دكل‌های مخابراتی در دل تاريخ طبيعی كوير ايران!

  سورنا لطفی نيا :
 
 


 ساخت و سازها، بر «لوت» و «کلوت‌های شهداد»  که «تاریخ طبیعی» کویر ایران، نامیده می‌شود، سایه افکنده است، سایه‌ای که مرگش را چشم در راه است.
  به گزارش مهر؛ کویر لوت تا چندی پیش یکی از دست‌نخورده‌ترین جاهای روی زمین بود که از این نگاه می‌شد آن را در جهان از اندک جاهایی برشمرد که کمتر پای انسان به آن رسیده است. اما با آگاهی از زیبایی‌های گردشگری کویر لوت که کلوت‌های شهداد، برجسته‌ترین بخش آن است، رفته‌رفته نگاه‌ها به این گستره، دوخته شد و در پایان، راه کرمان به نهبندان که به تنها راه دسترسی استان کرمان به خراسان جنوبی است، در این گستره، ساخته شد.
گرم‌ترین جای کره‌ی زمین همین‌جاست و کارشناسان از این بیم دارند که با گسترش گردشگری در این گستره و به ویژه گردشگری بی‌بندوبار، زیبایی دست‌نخورده‌ی کلوت‌ها، نازیبا شود.

 مجتمع‌های رفاهی و دکل‌های مخابراتی، بلای جان کلوت

 در کنار همه‌ی آسیب‌هایی که از گردشگری بدون برنامه به کلوت‌ها می‌رسد، آغاز ساخت کمپ‌های گردشگری و مجتمع رفاهی نیز در ویرانی کلوت‌ها، دست‌ داشته است.
اما آن‌چه بر این نابودی دامن زده، نصب دکل‌های مخابراتی است. سال ١٣٨٩، مخابرات، دکلی را در کیلومتر 45 جاده شهداد – نهبندان، نصب کرد که شوند(:موجب) ویرانی بخشی از این منطقه و کلوت‌ها شد و اکنون بار دیگر در کیلومتر 100 این‌ راه، بخشی از کلوت‌ها، برای نصب دکلی دیگر در حال ویران شدن است.

  کلوت‌ها، غول‌های بزرگ شنی کویر شهداد
 کلوت‌ها، غول‌های بزرگ شنی در میانه‌ی کویر شهداد هستند که به درازای 180 کیلومتر و پهنای نزدیک‌ به 50 کیلومتر به مانند کمربندی در پیرامون کویر لوت جای گرفته‌اند و روبه‌روی آن‌ها نیز رودخانه‌ی شور و منطقه گندم بریان جای گرفته است که چشم‌انداز بسیار زیبا و بی‌مانندی را ساخته است.
  به شوند(:دلیل) نمناکی رودخانه‌ی شور و شن‌های کویر و وزش باد در درازای میلیون‌ها سال، سازه‌های زیبا از شن به درازای چندین متر در این گستره ساخته شده است که خاورشناسان، از آن به نام «شهر وهم و خیال» و شهر «دیوان» یاد می‌کنند.
  کلوت‌ها را که نگهبانان کویر نامیده‌اند، این روزها، خود نیاز به نگهبان دارند. نگهداری از این کلوت‌ها، از آن روی ‌که متولی خاصی ندارند بر زمین مانده است. کلوت‌ها ثبت ملی نشده‌اند و میراث فرهنگی نیز هیچ ابزار قانونی برای نگهداری از کلوت‌ها ندارد و هر گونه کار عمرانی بدون دریافت مجوز از میراث فرهنگی انجام می‌شود.

  زیرساخت‌ها نیاز است اما کلوت‌ها مهم‌ترند

   «محمد جهانشاهی»، هموند(:عضو) انجمن بین‌المللی اکوتوریسم  گفت: «در روزهای گذشته، کارهایی برای نصب دکل مخابراتی در دست انجام است ازاین‌رو، بخشی از این کلوت‌ها با لودر، ویران شده است.»
 وی افزود: «گسترش زیر‌ساخت‌ها در این گستره، بسیار نیاز است اما باید نگهداری کلوت‌ها در درجه نخست ارزش جای گیرد و نباید به بهانه‌های گوناگون، کلوت‌ها را ویران کرد.»
وی گفت: «می‌شد دکلی را با طول بیشتر در منطقه نصب کرد نه این‌که کلوت را برای نصب این دکل ویران ساخت.»
 جهانشاهی با خورده‌گیری به این‌که، نگاه به گستره‌‌های بیابانی جدی نیست و به کویر به عنوان جایی برای گردشگری نگاه نمی‌شود، گفت: «کویر شهداد از شرایط ویژه‌ای در جهان برخوردار است.»

 جهانشاهی با یادآوری افزایش رفت آمد به این منطقه پس از ساخت راه نهبندان گفت: «این راه درست از جایی گذشته که زیباترین چشم‌انداز کلوت‌ها را دارد و رفت و آمد ماشین‌ها روی کلوت‌ها، تاثیر گذاشته و به روشنی می‌توان ویرانی کلوت‌ها را دید.»

  کلوت‌ها را به عنوان ژئوپارک ثبت کنید
 وی افزود: «٥ سال پیش یک پوست شکلات هم در کویر شهداد بسیار به چشم می‌آمد اما شوربختانه این روزها، گردشگری غیرمسوولانه و بی‌توجهی برخی مسوولان به کویر آسیب زده است.»
 وی گفت: «جشنواره و برنامه‌های گوناگونی در این گستره اجرا می‌‌شود. می‌گویند برای شناساندن کلوت‌ها است، اما پس از پایان جشنواره‌ها بسیاری از زباله‌های به جای می‌ماند و در کویر رها می‌شود.»
 وی خواستار ثبت کلوت‌ها به عنوان ژئوپارک شد و گفت: «برخی سدها مانند هزینه‌ی بالای مطالعاتی تاکنون جلوی ثبت ملی کلوت‌ها را گرفته است اما این کار باید هر چه زودتر انجام شود تا میراث فرهنگی بتواند به گونه‌ی قانونی جلوی ویرانی‌ها را بگیرد.»

 





ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

کسری انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.

چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند.

آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.

بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!

گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئ و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.

گفتند: آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید

گفت : آری

جزئ نخست اعتماد بر خدای است ،عزوجل،

دوم آنچه مقدر است بودنی است،

سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.

چهارم اگر صبر نکنم چه کنم،پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم،

پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد.

ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد

چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت...

 

سخن روز :  تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است.داستایوفسکی





ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:راز عشق,دونالد والترز,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


خـدا را شکـر کنیـم

 



I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house,
because it means that I am alive

خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام


I am thankful for being sick once in a while,
because it reminds me that I am healthy most of the time

خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم


I am thankful for the husband who snoser all night,
because that means he is healthy and alive at home asleep with me

خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم
این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است



I am thankful for my teenage daughter who is complaining about doing dishes,
because that means she is at home not on the street

خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند



I am thankful for the taxes that I pay, because it means that I am employed

خدا را شکر که مالیات می پردازم، این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیکار نیستم


I am thankful for the clothes that a fit a little too snag,
because it means I have enough to eat

خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند، این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم



I am thankful for weariness and aching muscles at the end of the day,
because it means I have been capable of working hard

خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم، این یعنی توان سخت کار کردن را دارم



I am thankful for a floor that needs mopping and windows that need cleaning,
because it means I have a home

خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم، این یعنی من خانه ای دارم


I am thankful for the parking spot I find at the farend of the parking lot,
because it means I am capable of walking
and that I have been blessed with transportation

خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم
این یعنی هم توان راه رفتن دارم
و هم اتومبیلی برای سوار شدن



I am thankful for the noise I have to bear from neighbors,
because it means that I can hear

خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم، این یعنی من توانائی شنیدن دارم


I am thankful for the pile of laundry and ironing,
because it means I have clothes to wear

خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم، این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم



I am thankful for the becoming broke on shopping for new year,
because it means I have beloved ones to buy gifts for them

خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند
این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم



Thanks God... Thanks God... Thanks God

خدا را شکر... خدا را شکر... خدا را شکر

 





تاريخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:شکر خدا,خدا را شکر,,
ارسال توسط سورنا


   جزیره ای گمشده در خلیج فارس!

  جزیره ای گمشده در خلیج فارس!+عکس


  اینجا گویا دالانی دریایی است که سال هاست که کسی از آن عبور نکرده و حتی قدمی برای نفس کشیدن بر آن نگذاشته است.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 


ساعت 2 بعدازظهر، بیست کیلومتر مانده به کرج، ناگهان خوردیم به ترافیکی سنگین...

مردم از ماشین هایشان پیاده می شدند و در لاین مقابل به سمت کرج می دویدند!

شگفتی ام زیاد طول نکشید و با حرکت لاک پشتی رسیدیم به اصل ماجرا :

یک تریلی بزرگ با بار نوشابه خانواده، «گارد ریل» لاین ما را بریده بود و روی چند ماشین چپه شده بود. صحنه بسیار دلخراشی بود...

آمبولانسها و جسدی که رویش را با پتویی پوشانده بودند خبر از فاجعه ای می دادند.

پلیسها که انگار تازه از شوک خارج شده بودند، به ماشینها امر به حرکت می کردند.

جرثقیلی تلاش می کرد تا تریلی را بلند کند و من که هنوز زهر حادثه را کامل نچشیده بودم، با صحنه تلخ تری مواجه شدم :

بعضی از هم میهنان محترم و با فرهنگ ما، با حرصی وصف ناشدنی و بی خیال از تصادف، در حال جمع کردن نوشابه های افتاده روی کف جاده بودند!!!

آقایی میانسال با ولع و هنرمندی خاصی، شش عدد نوشابه خانواده را با خود حمل می کرد و کوشاتر از او، راننده وانتی بود که با خونسردی مشغول پر کردن پشت وانت با نوشابه های سیاه بود!!!

انگار نه انگار که یکی از هم میهنانمان در همین تصادف جان باخته!!؟

به این فکر بودم که آیا ما همان مردمی هستیم که سالها پیش، اگر جنازه ای روی زمین می دیدیم، با سکه ای مرگ را رقیق می کردیم و مرده را حرمت نگاه می داشتیم؟

آخر این نوشابه ها را چگونه می توان خورد و مزه مرگ را ناچشیده گرفت؟

آیا این نوشابه ها مزه مرگ نمی دهند؟

آیا از گلو پایین می روند؟

ما را چه می شود....؟؟؟!!

 

 

 

سخن روز : اگر انسان ها در طول زندگی خويش ميزان كاركرد مغزشان  يک ميليونيوم معده شان بود اكنون كره زمين تعريف ديگری داشت. انيشتين





تاريخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:نوشابه,گاردریل,رقیق,مرگ,,
ارسال توسط سورنا


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:ماهی گوپی,گوپی,گوپی نر,گوپی ماده,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

«جلفا»، محله‌ای که روزگاری تنها ارامنه در آن زندگی مي‌کردند، امروز از مناطق پر رفت و آمد اصفهان شده است و ديگر مخصوص اقليت خاصی نيست.

به گزارش ايسنا، خانه‌های خشت و گلی و معماري‌های کهن جلفا، از قدمت تاريخی کوچه‌ها و خيابان‌هايش خبر دارد که اين روزها با ريسه‌های رنگي چراغانی شده‌اند و خبر نو شدن سال ميلادی را نويد مي‌دهند.

از کوچه پس کوچه‌های جلفا که مي‌گذري، پشت شيشه خانه‌هاي ارامنه نمادی از حال و هواي عيد را مي‌بينی. به همين بهانه و همزمان با سال نو ميلادی، با يکی از ارامنه جلفاي اصفهان گفت‌وگويی كرديم تا با حال و هوای عيد اين همشهريان در اقليت، بيشتر آشنا شويم.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

«کارين درمادرسيان» (27 ساله)، بانويي از جامعه ارامنه اصفهان، در گفت‌وگو با ايسنا، درباره آداب و رسوم عيد ارامنه در ايران، گفت: از بارزترين آداب عيد نزد مسيحيان ايراني، تزيين درخت کاج است که نماد سرسبزي و برکت در زندگي بوده و در چهارفصل سبز است و هم به‌دليل شکل مثلثي درخت، يادآور ثليث است و از قرن 17 ميلادي در اروپا و سپس همه دنيا مسيحيت مرسوم شده است.

وي با بيان اين كه اين رسم ريشه آلماني دارد؛ گفت: هرچند در اديان باستان ارامنه، پرستش درخت و گياه مرسوم بوده است.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان درباره شيوه تزئينات درخت كاج نيز اظهار كرد: بيشتر از شيريني‌جات و خوراکي‌هاي شيرين يا نمادهايي از آنها استفاده مي‌شود که در واقع هم شيريني را به خانه بياورد و هم هديه‌اي از درخت براي کودکان باشد. در راس درخت هم ستاره‌اي قرار مي‌گيرد که نماد تولد عيسي مسيح(ع) است. در عهد عتيق آمده، زماني که منجي متولد مي‌شود، ستاره‌اي در آسمان ظهور مي‌کند.

وي در مورد آداب و رسوم عيد ارامنه و آميختگي آن با آداب و رسوم ايراني نيز، تصريح كرد: عده‌اي از ارامنه 25 دسامبر را به عنوان سالروز تولد عيسي(ع) قبول دارند که همزمان است با تولد ميترا و شب يلداي ايراني. به اين علت که تولد ميترا روز شکوهمندي بوده و کليساي ارتودکس روز تولد مسيح را از 6 ژانويه به 25 دسامبر تغيير مي‌دهد و به عنوان تولد خورشيد حقيقت، اين روز را جشن مي‌گيرد.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان در خصوص شباهت اين عيد با اعياد ملي ايراني نيز گفت: رسم خانه تکاني و خريد شب عيد و نوکردن فضاي بيروني به اميد نو شدن فضاي دروني و ديد و بازديد سال نو و بجز اين رسم خوردن خوراک خاص در شب تولد مسيح است که الهام گرفته از نوروز باستاني است که از جمله غذاها ماهي و کوکوسبزي است که تنها در ميان ارامنه ايران مرسوم است.

وي افزود: ظاهرا کوکوسبزي همان نماد سرسبزي و برکت در خانواده و ماهي هم نماد مسيحيان است. همان‌طور که در نقاشي غارها هر کجا نقش ماهي وجود داشت، نشان از حضور عده‌اي مسيحي در آن مکان بوده است.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان درباره رسم و رسوم عيدي دادن نيز، گفت: عيدی دادن هم از رسوم مشترک همه اديان است با اين تفاوت که در فرهنگ مسيحيان عيدي از طرف شخصي که به «بابانوئل» مشهور است، آورده مي‌شود.

وي در خصوص «بابانوئل» نيز توضيح داد: بابانوئل نيز خاستگاه آلماني دارد و موجودي خيالي است که از سرزمين دوردست سردسيری مي‌آمده به نام «لاپلاندی» مشهور به «سانتاکلوس» که برمي‌گردد به شخصی به نام «سنت نيکلاس» در سده چهار كه آدم خيری بوده و شبانه و به‌صورت پنهانی در خانه فقرا سکه طلا مي‌انداخته است تا شبها به‌ويژه شبهای عيد نیازمندیهای خود را فراهم کنند. نوئل به معنی خير و نيکی و بابا هم که منشاء و منبع معني مي‌دهد و در کل بابانوئل سنبل «نيکي مخفيانه در جهان» است. ارامنه تصميم بر اين دارند که سنت «کاقان بابا» را که نمايي از همان بابانوئل، اما با باوری ارمنی و پوششی متفاوت دارد، احيا کنند.

عکسهایی از جلفاي اصفهان در شب کریسمس

درمادرسيان در زمينه سنت سال نو در جامعه ارامنه نيز اظهار كرد: در گذشته خانواده‌هاي بيشتري در کنار هم بودند و جشن سال نو باشکوهتر بود، امروزه به دليل مشکلات عمومي فرصتها محدودتر شده، اما رسم بر اين است که خانواده زمان تحويل سال کنار يکديگر در کنار درخت تزيين شده خود بنشينند و دعا کنند و پس از آن در مراسم کليسا شرکت مي‌کنند.

وي با بيان اين كه بچه‌ها در اين عيد سهم اصلي را دارند، ادامه داد: از اين جهت که باورهاي کودکانه آنها رنگ و بوي خاصي به عيد مي‌دهد، همان باور به هديه‌اي از سمت بابانوئل و تلاش بزرگترها براي واقعي‌تر جلوه دادن اين نماد حال و هواي خاصي در مدارس و خانه‌ها دارد.

درمادرسيان در مورد تهيه درخت کاج نيز گفت: سالها پیش هر کس خودش مسئول تهيه درخت بود، اما چند سالی است سازمان حفاظت از جنگل‌ها قطع درخت کاج را ويژه عيد مسيحيان محدود کرده و به ناچار مسيحيان ايرانی از درخت مصنوعی استفاده مي‌کنند و هديه‌های سال نو را زير درخت مي‌گذارند و جشن مي‌گيرند.






تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:ریسه,جلفا,جلفای اصفهان,نوئل,بابانوئل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


سلسله پادشاهان در کتاب درسی تاریخ حذف می‌شود



خبريار امرداد- نگار پاكدل :

محی‌الدین بهرام محمدیان، فرنشين سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی آموزش و پرورش گفت: در دگرگوني محتوایی کتاب تاریخ، سلسله‌ي پادشاهان حذف می‌شود نه شاهان.»
به گزارش فارس، محی‌الدین بهرام محمدیان، گفت: «محتوای کتب درسی بر مبنای شکوفایی فطرت دانش‌آموزان دگرگوني پیدا می‌کند تا با اتکا به چهار محور تفکر، ایمان، علم و عمل بتوانیم عرصه را برای افزون شدن دانش دانش‌آموزان، آماده کنیم.»
وي در دنباله‌ي سخنانش گفت:«در کتاب جدید تاریخ، عصر تاریخ پيش از اسلام، دوره اسلامی، دوره معاصر به ویژه نهادهای حاکمیتی و شخصیت‌های حقوقی را مورد توجه قرار دادیم و از داوري‌‌های جانبدارانه درباره‌ي شخصیت حقیقی افراد پرهیز کرده‌ایم.»
محمدیان گفت: «تلاش شده است در این کتاب با پرهیز از مدیحه‌سرایی و محاکمه‌ي شاهان و عوامل تاریخی واقعیت‌ها را منعکس کنیم و از بیان شخصیت حقوقی افراد در قید حیات پرهیز کنیم.»
او گفت: «برخی شایعه‌ها از قول بنده واقعیت ندارد چرا که ما در کتاب تاریخ به دنبال حذف پادشاهان نیستیم بلکه تلاش می‌شود سلسله شاهان حذف شود.»
فرنشين سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش و پرورش به حرف و حدیث‌های گوناگون درباره‌ي داوري‌های تاریخی درباره‌ی برخی شاه‌های محترم و نامحترم اشاره کرد و گفت: «چه لزومی دارد که فتحعلی‌‌شاه که بزرگ‌ترین خیانت را در عهدنامه‌ی ترکمنچای انجام داده در کتاب تاریخ تشویق شود اما از یک پادشاه دیگر به شکل نکوهیده یاد شود.»






تاريخ : پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:نکوهیده,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی