به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی


مولتی میلیاردر ایرانی از زندگی ‌اش می ‌گوید

مولتی میلیاردر ایرانی از زندگی ‌اش می ‌گوید


در این فکر بودم که سرمایه‌ام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. می‌خواستم یک کارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او ۲۰ هزار تومان قرض کردم و ۶۰ هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایه‌ام شد ۱۰۰ هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی.




ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 





تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:کلاغ پر,نمودار,,
ارسال توسط سورنا

امروز 20 تیر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:فال روز 20 تیر,موعظه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پس از حدود دو ماه کاوش در بخش انتهایی آبراهه های تخت جمشید تا کنون بخشهایی از سه رشته کانال و همچنین قسمتهایی از یک ساختار نامشخص شناسایی شده است.
 


به گزارش مشرق به نقل از مهر، علی اسدی، سرپرست تیم کاوش آبراهه های تخت جمشید گفت: بخشی از این کانال شناسایی شده نشانگر استفاده از بلوک های سنگی تراش خورده بوده و به نظر می رسد همانند کانالهای زیر تختگاه سرپوشیده بوده است. عمق این کانال هنوز به درستی مشخص نیست. با این حال عرض آن حدود 60 سانتی متر است. همچنین جهت این کانال نیز جنوب شرقی _ شمال غربی است.

وی بیان کرد: پس از حدود دو ماه کاوش در بخش انتهایی آبراهه های تخت جمشید تا کنون بخشهایی از سه رشته کانال و همچنین قسمتهایی از یک ساختار نامشخص شناسایی شده است. نخستین کانال شناسایی شده، آبراهی است که از محل خروجی کانالهای تخت جمشید به سمت جنوب امتداد یافته و کارکرد اصلی آن انتقال آب جمع شده در داخل کانالهای زیرزمینی تختگاه به بیرون این مجموعه است.
اسدی تصریح کرد: همچنین تاکنون بقایای دو کانال دیگر نیز شناسایی شده که دارای جهتهای حرکت متفاوتی نسبت به کانال نخست است یکی از آنها که دارای جهت شرقی غربی است، در فاصله سی متری ضلع جنوبی تختگاه شناسایی شده و به نظر می رسد با کانالی که از سمت شمال، یعنی از محل خروجی آبراهه های تخت جمشید به سمت جنوب امتداد داشته در یک نقطه برخورد می کنند و به هم می پیوندند.



اسدی گفت: همچنین در کنار این کانال ( دومین کانال شناسایی شده) بقایای یک ساختار نامشخص که شامل بخشهایی از یک سطح سکو مانند شفته آهکی است نیز شناسایی شده و نشانگر این است که به جز کانال ها، بناها و یا ساختارهای دیگری نیز در ضلع جنوبی تختگاه قرار داشته است.



وی گفت: همچنین براساس آخرین نتایج به دست آمده در کاوش های یکی دو روز اخیر، بقایای یک کانال دیگر نیز در فاصله حدود 50 متری جنوب تختگاه شناسایی شده، که این ساختار دارای کیفیت متفاوتی از نظر ساخت با دو کانال دیگر است.



اسدی بیان کرد: مجموعه این کانالهای شناسایی شده نشان می دهد که ساختارهای مختلفی در ضلع جنوبی تختگاه تخت جمشید در دوره هخامنشی وجود داشته و شاید بتوان آنها را با باغهایی که احتمالا در فاصله میان ضلع جنوبی تختگاه و مجموعه بناهای برزن جنوبی قرار داشته مرتبط دانست.

سرپرست تیم کاوش آبراهه های تخت جمشید با بیان اینکه تا کنون بیش از 50 متر کانال از دوره هخامنشی کشف شده است تصریح کرد: در کاوش آبراهه ها مجموعه ای از سفالهای هخامنشی در کف کانالها و چندین عدد سرپیکان های ویژه این دوره و چندین شی کوچک فلزی دیگر پیدا شده است.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی





تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:اسدی,تختگاه,آبراه,آبراهه,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



١٠٠ رشته قنات در کرمان خشكيد



  خبريار امرداد-نگار پاكدل :

 مدیر آب‌ و‌خاک جهاد کشاورزی استان کرمان گفت: «به شوند خشکسالی، 100 رشته قنات در کرمان خشک شده است
 
به گزارش مهر، «ابراهیم یوسفی»، افزون بر سخن بالا یادآور شد: «تخلیه‌ی سالانه‌ی قنات‌های استان کرمان 1.2میلیارد مترمکعب است که نشان‌دهنده‌ی ارزش و اهمیت این منابع در فراهم ساختن آب این استان‌ است
  وی از وجود دو هزار و 870 رشته قنات در استان کرمان آگاهی داد و گفت: «با این‌حال به شوند خشکسالی‌های پی‌در‌پی در کرمان که امسال به پانزدهمین سال خود رسیده است، شماری از این قنات‌ها خشک و از چرخه‌ی فراهم‌سازی آب بیرون رفته‌اند
  یوسفی، با بیان این‌که بهسازی قنات‌ها بسیار هزینه‌بر است، افزود: «در استان کرمان سالانه نزدیك به پنج میلیارد تومان به این كار ویژه شده و به كار گرفته می‌شود
  وی با یادآوری این‌كه سالانه چیزی برابر با 420 تا 450 رشته قنات در شمال استان کرمان بهسازی می‌شود گفت: «در زمینه‌ی بهسازی این منابع آبی به اعتبارات بالایی نیاز داریم






ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 کوشش 50 ساله‌ی یک آلمانی‌تبار فرانسوی برای ویرایش و چاپ شاهنامه
   
 
  پویان پشوتنی :
  چه انگیزه‌ای دانشمندی بیگانه را برآن می‌دارد تا 50 سال از زندگی خود را بر سر ویرایش و برگردان شاهنامه‌ی فردوسی بگذارد و تا واپسین روزهای زندگی، دست از کار توان‌فرسای خود نکِشد؟ چنین دانشوری را باید شناخت و کار کم‌مانند او را ارج‌گزارد.
 «ژول مول» زمانی که از سوی مدرسه‌ی زبان‌های خاوری پاریس ماموریت یافت تا شاهنامه را ویرایش و چاپ کند، می‌دانست کار دشواری را آغاز کرده است که به سرانجام رساندن آن بردباری و زمان بسیاری می‌خواهد. او زندگی و کوشش خود را به تمامی به‌کار بُرد تا کاری را که در پیش گرفته است، سنجیده و استوار، به انجام برساند. هرچند مرگ، این بخت را به او نداد تا چاپ واپسین جلد شاهنامه را ببیند، اما زمانی که چشم از جهان فروبست می‌دانست که خویشکاری‌اش را به درستی انجام داده است.

 رهاکردن کرسی دانشگاه و فراگرفتن زبان و ادبیات فارسی
 ژول مول در سال 1800 میلادی در اشتوتگارت آلمان زاده شد. در روزگار جوانی و دانش‌اندوزی روی به فلسفه آورد و از دانشگاه توبینگن درجه‌ی دکترا گرفت. مول پیشنهاد سرپرستان دانشگاه را برای تدریس فلسفه رد کرد. زیرا دلبستگی بسیارش به فرهنگ و زبان فارسی، او برانگیخته بود تا راهی فرانسه- پایتخت فرهنگی اروپا-  شود و در مدرسه‌ی زبان‌های خاوری آن‌جا(کلژدوفرانس) درس بخواند و بر دانش خاورشناسی خود بیفزاید. به ویژه آن‌که در آن‌جا خاورشناس نامداری چون «سیلوستر دو ساسی» سرگرم تدریس بود. مول در نزد او دانش اندوخت و پژوهش‌هایش را گسترش داد. در این زمان او 23 ساله بود و شهروندی(:تابعیت) کشور فرانسه را پذیرفته بود.
 تنها 3 سال پس از آن، به چنان پیشرفت و استادیی رسیده بود که دولت فرانسه از او خواست یک بخش از پروژه‌ای را که به نام «مجموعه‌ی خاوری(:شرقی)» نامیده می‌شد، به سرانجام برساند. بخشی که بر دوش مول گذاشته شد، ویرایش شاهنامه و برگردان آن به زبان فرانسه بود. او بی‌درنگ دست به کار شد و در گام نخست دستنویس‌های باارزش شاهنامه را گردآوری کرد. 8 دستنویس از آنِ کتابخانه‌ی پادشاهی فرانسه بود؛ 13 دستنویس در کتابخانه‌ی کمپانی هندشرقی در لندن نگهداری می‌شد؛ 2 دستنویس از آنِ «سر جان ملکم»- تاریخ‌نگار و سیاستمدار انگلیسی-  بود و نشان یک دستنویس دیگر را در کلکته یافته بود. افزون بر آن از هر فرصتی برای شناخت بهتر شاهنامه بهره می‌بُرد. نه تنها دست به بررسی حماسه‌نامه‌های پس از شاهنامه زد، بلکه هنگامی که شنید هیاتی از سوی دولت فرانسه رهسپار ایران است(1839 میلادی)، از یکی از همراهان هیات خواست تا معنای برخی از اصطلاحات و واژگان دشوار شاهنامه را از استادان ایرانی بپرسد و در بازگشت، او را آگاه سازد. زمانی هم که دریافت «ترنر ماکان» شاهنامه را در کلکته چاپ کرده و نسخه‌ای از چاپ او به پاریس رسیده است، از آن ویرایش هم بهره بُرد تا چاپی استوار و درخور اعتماد از شاهنامه منتشر کند. هم‌چنان که چاپ سنگی شاهنامه را که در تهران منتشر شده بود، نادیده نگرفت.

  فراهم آوردن کهن‌ترین دستنویس‌های شاهنامه
 بررسی‌های آغازین ژول مول 5 سال به درازا انجامید. تا آن‌که 33 دستنویس از شاهنامه را گرد آورد و دست به کار توان‌فرسای سنجش آن‌ها زد. سرانجام 12 سال پس از پذیرفتن ماموریتش، نخستین جلد از ویرایش و برگردان شاهنامه را آماده کرد(1838 میلادی). در چاپ او، یک رویه از کتاب، بیت‌های شاهنامه را دربرمی‌گرفت و رویه‌ی رو‌به‌روی آن دربردارنده‌ی برگردان فرانسوی همان بیت‌ها بود.
به دستور لویی هیجدهم- پادشاه فرانسه- چاپ شاهنامه‌ی مول در چاپخانه‌ی سلطنتی آغاز شد. جلد دوم 4 سال پس از آن، جلد سوم در 1846، جلد چهارم در 1855، جلد پنجم در 1866 و جلد ششم در 1868 چاپ شد و تاثیری ماندگار بر ادبیات فرانسه گذاشت؛ هم‌چنان‌که بر اعتبار علمی ژول مول بسیار افزود. «لامارتین» و «ویکتور هوگو»، دو تَن از نویسندگان نامدار فرانسوی بودند که از راه برگردان مول با شاهنامه‌ی فردوسی آشنا شدند و از آن تاثیر گرفتند.
 در سال 1870 میلادی میان فرانسه و پروس(:آلمان) جنگ روی داد. مول که آلمانی‌تبار بود، از بیم بدگمانی فرانسویان، پاریس را ترک کرد و راهی انگلستان شد. با این همه، گروهی از پاریسی‌ها به خانه‌ی مول یورش بُردند و بخش‌هایی از یادداشت‌ها و رویه‌های چاپ شده‌ی جلد پایانی شاهنامه را از میان بُردند. 5 سال پس از آن، زمانی که مول به پاریس بازگشته بود، برادرش- روبر- درگذشت. این رویداد ناگوار که تاثیری ژرف و ویران‌کننده بر ذهن و روان مول گذاشت، نتوانست او را از ادامه‌ی کارش بازبدارد. مول با کوشش بسیار سرگرم چاپ جلد واپسین شاهنامه(جلد هفتم) شد. اما زمانی که به بخش «شیون باربد بر مرگ خسروپرویز» رسیده بود، در بستر بیماری چشم از جهان فروبست و پس از 50 سال تلاش بی‌گسست برای چاپ شاهنامه، دفتر زندگیش در 76 سالگی( 4 ژانویه 1876) بسته شد. شاگرد وفادار او، «باربیه دومنار»، کار استاد را ادامه داد و برگ‌های اندک بازمانده‌‌ی شاهنامه را ویرایش و چاپ کرد.
 شاهنامه‌ی ژول مول، شاهکار صنعت چاپ در سده‌ی نوزدهم میلادی
 چاپ ژول مول، جدای از ارزش‌های علمی و نسخه‌شناسی آن، یکی از نفیس‌ترین چاپ‌های شاهنامه به شمار می‌رود و هنوز هم در گرانبهایی و زیبایی چاپ، کم‌مانند است. این کتاب در اندازه‌ی بزرگ سلطانی، با کاغذ نفیس و حروف درشت و چشم‌نواز، که از شاهکارهای صنعت چاپ است، انتشار یافت. در سال 1976، هم‌زمان با یکصدمین سال درگذشت مول، بنیاد شاهنامه‌ چاپ افستی از این کتاب، در اندازه‌ی کوچک‌تر و با شمارگان 625 دوره، منتشر کرد. متن فارسی کتاب، به یاری استاد مجتبا مینوی دوبار در سال‌های 1344 و 1353، و از سوی  سازمان کتاب‌های جیبی انتشار یافت. در سالیان گذشته نیز چاپ دیگری از ویرایش ژول مول(بدون برگردان فرانسوی آن) با پیشگفتاری از استاد محمدامین ریاحی، چاپ و پخش شد.
 برگردان ژول مول از شاهنامه را رسا، روان و وفادار به متن دانسته‌اند. او به شیوه‌ای امانتدارانه برگردان خود را، تا آن‌جا که شدنی بود، واژه به واژه انجام داده است. یکی از آرزوهای مول، که همواره آن را بر زبان می‌آورد، چاپ شاهنامه در اندازه‌ی کوچک بود تا همه‌ی فرانسوی‌ها توانایی دسترسی به آن را داشته باشند. این آرزوی مول، پس از مرگ او، به دستیاری همسرش برآورده شد.

 یاری‌نامه:
 «نامه‌ی ایران»، 1384، جلد 1- جستار تهمورس ساجدی/ «متن‌شناسی شاهنامه‌ی فردوسی»،  1385، جستار ایرج افشار/  «شاهنامه متن بینافرهنگی»- 1388، جستار بهمن نامور مطلق/ «فردوسی»، 1375- محمدامین ریاحی





تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:پویان پشوتنی,پویا,پویان,ژول,ژول مون,مون,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


لپ تاپ خورشیدی


 
فوجیتسو در چند سال گذشته واقعا از پیشتازان علم و فناوری در زمینه لپ تاپ بوده و توانسته در این زمینه حتی شرکت های بزرگی چون اپل(appel) را در مواردی از گردونه رقابت حذف کنه.

این لپ تاپ دارای ۲ پنل خورشیدی ؛ یکی در زیر کیبورد و دیگری در پشت مانیتور است. همچنین کی بورد این لپ تاپ از شیشه شفاف و تکنولوژی لمسی ( touch) ساخته شده تا نور به پانل خورشیدی واقع در زیر آن برسد. و این لپ تاپی است که حقیقتا بدون سیم است حتی موقع شارژ کردن. به نظر من که واقعا زیباست و فوجیتسو حق داره که می گه: (anyone Fujitsu)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

   منبع : قندون





تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:لپ تاپ خورشیدی ,لپ تاب,فوجیتسو,قندون,قندان,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا



  رويش درختچه بر روی برج ارگ كريم‌خان!



  خبريار امرداد- نگار پاكدل :

 «ارگ‌کریم‌خان‌زند» كه در مرکز شهر شیراز جای گرفته، شاخصترین و نامورترین یادگارهای بر‌جای‌‌مانده از وکیلالرعایای معروف است. بنابر گزارشات، این‌ روزها درختچه‌هایی بر روی برج ضلع‌ شمال‌باختری(:غربی) این ارگ  روییده‌اند. چون آب باران از ناودان‌های این ارگ به خوبی تخلیه نمی‌شوند این درختچه‌ها روییده‌اند و در بی‌توجهی مسوولان در نگهداری از این بنای تاریخی، در حال ریشه دواندن و بزرگ شدن هستند.
 
به گزارش میراث‌فرهنگی، «فرخ رضوی»، کارشناس میراث‌فرهنگی گفت: «رشد گیاه در بلندای نزدیك به 10 متری برج ارگ نشان میدهد در این بخش منبعی از نم(:رطوبت) هست که آب این گیاهان را فراهم می‌سازد و این موضوع میتواند برای این بخش از برج آسیب‌رسان باشد. همچنین ریشه دواندن درختچهها و گیاهان در میان بافت تاریخی یادمانی مانند ارگ‌کریم‌خان، افزایش ترك میان آجرهای بنا را درپی خواهد داشت و به ایجاد ترکهای بزرگ در آن می‌انجامد
 این کارشناس همچنين افزود: «این رويداد در شرایطی رخ می‎دهد که به‌سادگی و بدون هیچ هزینه‎ای می‎توان این گیاهان را از روی دیوارهای ارگ ‌کریم‌خان پاکسازی کرد تا در آینده برای اين ارگ  مشکلی ایجاد نکنند، اما مسوولان میراث فرهنگی با کم‎توجهی به اين‌چنين آسیب‏هایی، زمان رشد و بزرگ شدن به گیاهان داده که می تواند آسیب‎های بسيار برای ارگ در پی داشته باشد.»






تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391برچسب:ارگ,ارک,ارگ کریم خان,کریم,کریم خان,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

 زرتشت نخستین شاعر ایرانی بود
   
 
  خبرنگار امرداد :

  «سرگذشت شعر در ایران» کتابی است به قلم علی‌اصغر سیدآبادی که از سوی انتشارات افق به چاپ رسیده است.
 به گزارش خبرگزاری مهر، این کتاب از مجموعه «فرهنگ و تمدن ایرانی» به چاپ رسیده و در آن سعی شده از شکل‌گیری شعر و افسانه‌های مربوط به آن تا شعر معاصر در ایران زمین صحبت شود.
 شعر در ایران سابقه کهن دارد و در سالیانی دراز دربردارنده آرزوها و آمال ایرانیان بوده است.
 «سرگذشت شعر در ایران» کتابی است درباره شعر در ایران از آغاز پیدایش شعر فارسی تا روزگار ما. این کتاب یکی از کتاب‌های مجموعه‌ای است که به سرگذشت فرهنگ، علم و هنر در ایران می‌پردازد. اثر حاضر گرچه برای نوجوانان تالیف شده اما برای همه علاقمندان خواندنی و مفید است.
 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: اگر در لابه‌لای برگ‌های تاریخ به دنبال نخستین شعرهای ایران زمین بگردیم به نام زرتشت می‌رسیم. تاریخ‌نویسان از او به عنوان نخستین شاعر یاد کرده‌اند. گاهان که با نام گات‌ها یا گاث‌ها هم شناخته می‌شود بخشی از کتاب زرتشت با اوستا است که آن را نه تنها اولین شعرهای مکتوب ایران که کهن‌ترین نوشته‌ای می دانند که از ایرانیان به جای مانده است.
 «سرگذشت شعر در ایران» در شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 2 هزار تومان با عکس‌هایی از شاخص‌ترین و تاثیرگذارترین افراد در جریان شعر ایران از گذشته تا امروز منتشر شده است.





ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 





ارسال توسط سورنا

امروز 19 تیر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

ارسال توسط سورنا

بنام خدا


پیرمرد و مدیریت ...


یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته نخست همه چیز به خوبی و در آرامش پیش میرفت تا این که مدرسه ها باز شد. در نخستین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاس‌ها سه تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند، بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی را که در خیابان افتاده بود شوت می‌کردند و سر و صدای عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود. این بود که تصمیم
گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می‌بینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار را می‌کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی 1000 تومن به هر کدام از شما می دهم که بیایید
اینجا،
و همین کارها را بکنید.» بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: « ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی‌تونم روزی 100 تومن بیشتر بهتون بدم. از نظر شما اشکالی نداره؟
بچه ها گفتند: « 100 تومن؟ اگه فکر می‌کنی ما به خاطر روزی فقط 100 تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت کنیم، کور خوندی. ما نیستیم.»
و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.

شما چه تفسیر مدیریتی یا سازمانی از این حکایت دارید؟

 





تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:مدیریت,بانشاط,نشاط,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

حاضر‌جوابی داریوش ارجمند در برنامه تلویزیون
 
نخستین پرسش مجری:

-  
چرا هر چی اسمه خوبه مال خانوماست؟ خورشید خانوم، مهتاب خانومهرچی اسم بده مال آقایونه؟ آقا خرسه، آقا گرگه ...
 
داریوش ارجمند:
 
-  چون هیچ وقت در طول تاریخ ده تا زن با قمه از روی دیوار باغی نپریدند و به پنج تا مرد تجاوز بکنند   ...




تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:داریوش ارجمند,حاضر جوابی,قمه,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ...

افراد زیادی اونجا نبودن , 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود...

ما غذامون رو سفارش داده بودیم که یه جوان تقریبا 35 ساله اومد تو رستوران ، یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوان گوشیش زنگ خورد ، البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم ...

شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و پس از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ماها و با خوشحالی گفت که خدا پس از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد رو کرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمون من هستن میخوام شیرینی بچم رو بهشون بدم...!

به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده !!!

خوب ما همگیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش ، اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و سپس بهش گفتم ما قبلا غذامون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم...

اما سرانجام با اصرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیرزن  و پیرمرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد...

خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود ، اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم و  ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه 4-5 ساله ایستاده بود تو صف ...

از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه  !!!

دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم ، دلو زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش !

به محض اینکه برگشت من رو شناخت و  رنگ و روش پرید !

نخست با هم سلام و علیک کردیم سپس من با طعنه بهش گفتم : ماشالله از 2-3 هفته پیش بچتون بدنیا اومد و بزرگ شده !!!

همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت : داداش او جریان یه دروغ بود ، یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم...!

دیگه با هزار خواهش و تمنا جریان رو گفت : اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستهام کثیف بود و پیش از هر کاری رفتم دستهام رو شستم  و همینطور که داشتم دستهام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم ...

البته اونا نمیتونستن منو ببینن و با خنده با هم صحبت میکردند : پیرزن گفت کاشکی میشد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم ! الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم ...

پیر مرد در پاسخش گفت :  ببین اومدی نسازیها ! قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود ! من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه 18 هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده...

همینطور که داشتن با هم صحبت میکردند ، کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین ؟!

پیرمرد هم بیدرنگ پاسخ داد : پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار...!

من تو حالو هوای خودم نبودم ، همینطور آب باز بود و داشت هدر میرفت و تمام بدنم سرد شده بود ، احساس کردم دارم میمیرم ...

رو کردم به آسمون و گفتم خدایا شکرت فقط کمکم کن !

سپس اومدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیرزن بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره ، همین !

ازش پرسیدم که : چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ؟! ماها که دیگه نیاز نداشتیم !

گفت : داداشی !  پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی آبروی یه انسان رو تحقیر نکنم ...

این و گفت و رفت !

یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه ، ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم ...

واقعا راسته که خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید !

منبع : aftabnews.ir

 سخن روز : زندگی نخستین هدیه است، عشق دومی و درک سومین... مارج پیرسی

 





ارسال توسط سورنا

 

امروز 18 تیر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:فال روز 18 تیر,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:خودروهای کلاسیک,کلاسیک,,
ارسال توسط سورنا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:اسالم,خلخال,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

در این که ما ایرانی ها جوگیر هستیم که جای هیچ شکی نیست و دلیل اصلی شکستهای گروهیمان در طول تاریخ برمیگردد به همین جوگیر بودنمان.

یک روز جوگیر میشویم و زنده باد میگوییم فردایش باز جوگیر میشویم و مرده باد میگوییم !!!

یک روز یکی را می کنیم  مراد و پیشوا، فردایش از بردن نامش حالمان بد میشود ولی بعضی وقتها این جوگیر بودنمان موجب انبساط خاطر میشود...

مثلا همین کنسرت اخیر استاد علیزاده و اجرای آثارش توسط ارکستر سمفونی ملی ایران را برایتان تعریف کنم :

از بخت خوبمان برای روز پایانی اجرا بلیطی در همان جلوهای سن نمایش نصیبمان شد در سالن برج میلاد.

قسمت اول کنسرت ارکستر سمفونی بود و قسمت دوم هم ابتدا ارکستر نواخت و در اواسط کار استاد علیزاده به با ستارش به روی سن آمد که بسیار مورد تشویق حضار قرار گرفت.

همگان به افتخار استاد از جای برخاستند و شروع به کف زدن کردند. سپس استاد بروی صندلی جای گرفت و شروع به نواختن کرد و ارکستر هم همراهیش میکرد...

در همان یکی دو دقیقه اول استاد چهار پنج باری به نقطه ای در سالن نگاه می انداخت...

ناگهان دست از ساز زدن کشید و به همان نقطه انتهای سالن خیره ماند و بعد از چند ثانیه سری تکان داد و یک کلمه را با کمی اندوه و ناراحتی گفت: " صداقت" !

ناگهان غریو سوت و دست زدن بود که در سالن پیچید و استاد با دست جمعیت را دعوت به سکوت کرد و دوباره این بار بلند تر گفت " صداقت" !!!

باز جمعیت این بار بلندتر و با شور بیشتری شروع به دست زدن کردند و جمعیت با ریتم دست زدنشان به تکرار کلمه صداقت پرداختند و به بغل دستیشان لبخندی میزدند و استاد را با چشم به هم نشان میدادند و میگفتند صداقت و سری تکان می دادند که یعنی " ببین استاد چی گفت ها، صداقت" !!!

یکی از وسطهای جمعیت داد زد:" جانا سخن از زبان ما میگویی" !!!

استاد علیزاده این بار با تعجب باز جمعیت را به سکوت دعوت کرد و به میکروفون جلوی ستارش اشاره کرد و این بار واضح تر کلمه قبلی را گفت که تازه جمعیت و مسئولین سالن فهمیدند استاد چی میگفته.

صدا قطعه!!!!!!!!!

منبع : gilehmards.blogspot.com

 

 

سخن روز : انسان نباید هیچوقت از اینکه در اشتباه بوده است، خجل و شرمسار باشد، هر چه که باشد، امروز عاقل‌تر از گذشته شده است. جاناتان سویفت

 





ارسال توسط سورنا

امروز 17 تیر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:فال روز 17 تیر,,
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا
ارسال توسط سورنا

بنام خدا

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

زمانی که فردی در مدت زیادی در معرض گرما و نور آفتاب قرار ‌گیرد یا بدون در نظر گرفتن شرایط جسمی و سنی، بیش از اندازه فعالیت بدنی کند «خستگی گرمایی» اتفاق می‌افتد. معمولا این مشکل در مردم مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی بیشتر دیده می‌شود، چرا که آسفالت و بتون در مناطق شهری گرما را به میزان بیشتری جذب کرده و این موجب مضاعف شدن گرمای محیط می‌شود. در واقع خستگی گرمایی شایع‌ترین نوع گرمازدگی است و مشخصه اصلی آن تعریق فراوان و از دست رفتن آب و املاح بدن است.

کارگران، قهرمانان ورزشی، نیروهای انتظامی و افرادی که هنگام کار یا ورزش در هوای داغ مایعات کافی نمی‌خورند بیشتر به این مشکل دچار می‌شوند.

کارشناسان چند توصیه و اقدام احتیاطی را پیشنهاد کرده‌اند که در صورت عمل به آنها می‌توانید در مواقعی که دمای هوا بسیار بالا است بدنتان را خنک نگه دارید و از گرمای شدید در امان بمانید.

این کارشناسان توصیه می‌کنند:

– لباس متناسب با هوای گرم بپوشید. برای مثال از لباس‌های نخی و سبک با رنگ‌های روشن، کلاه و یا حتی چتر آفتابی استفاده کنید.

- آب زیاد بنوشید. همیشه همراه خود شیشه آب یا آب‌میوه داشته باشید و مدام مایعات بنوشید. حتی اگر احساس تشنگی هم نمی‌کنید نوشیدن دائمی مایعات را فراموش نکنید. از مصرف الکل و کافئین پرهیز کنید چون باعث کم‌ شدن آب بدن می‌شوند.

- حتما حجم غذا را در هر وعده کاهش داده و تعداد وعده‌ها را افزایش دهید. از مصرف غذاهایی که حاوی پروتئین زیاد هستند، اجتناب کنید چون این غذاها حرارت سوخت و سازی بدن را افزایش می‌دهند. هم‌چنین سعی کنید آرام باشید و از انجام فعالیت‌های پرتحرک در ساعات گرمتر روز خودداری کرده و در عوض این گونه فعالیت‌ها را به ساعات خنک‌تر روز که معمولا بین ساعت ۴ تا ۷ صبح است، موکول کنید.

- تا جایی که امکان دارد در روزهای گرم در فضاهای سرپوشیده و داخل ساختمان بمانید و از حضور در فضای آزاد، پرهیز نمایید. اگر در ساختمانی هستید که سیستم تهویه هوا ندارد حتی‌المقدور در طبقات پایین‌تر باشید که تابش خورشید در آنها کمتر است. به خاطر داشته باشید که پنکه‌ها و هواکش‌های برقی هوا را خنک نمی‌کنند بلکه فقط موجب چرخش هوا در فضای اتاق می‌شوند.

- همسایه خوبی باشید یعنی وقتی موج گرمای شدید شهر و محل زندگی شما را فرا می‌گیرد اگر در همسایگی خود ساکنان سالمندی دارید حتما به آنها سر بزنید و در صورت نیاز به آنها کمک کنید تا توصیه‌های فوق را حتی‌المقدور انجام دهند. مرکز خدمات ملی آب‌ و هوایی امریکا در گزارشی اعلام کرده است که گرمای شدید هوا درواقع قاتل درجه یک مرتبط با عوامل جوی و تغییرات آب و هوایی است که هر سال بیش از سایر رویدادهای جوی شامل سیل و صاعقه و توفان و گرد و باد، قربانی می‌گیرد.

نشانه‌هاهای گرمازدگی

تشنگی و تعریق شدید، پوست سرد، رنگ‌پریده یا برافروخته، نبض ضعیف، مردمک‌های گشاد، بی‌حالی، تهوع، سرگیجه ، خستگی، سردرد و در نهایت غش از جمله علل این نوع گرمازدگی است.

اقدامات درمانی در گرمازدگی

ـ مصدوم را فوری از محیط گرم خارج کرده و در معرض هوای خنک قرار دهید.

ـ او را به پشت بخوابانید و پاهایش را یک وجب بالا برده و تا حد امکان لباس‌های او را درآورید یا شل کنید.

ـ اگر مصدوم هوشیار است به او آب دهید و اگر در عرض ۲۰ دقیقه تاثیری در حال او ندیدید به او محلول ORS دهید. از دادن قرص نمک به مصدوم اجتناب کنید،‌ چرا که نمک معده را تحریک کرده و بر شدت تهوع و استفراغ می‌افزاید.

ـ با آب خنک پوست مصدوم را مرطوب کنید و همزمان او را باد بزنید. اگر در عرض ۳۰ دقیقه بهبودی حاصل نشد مصدوم را فوری به مراکز درمانی انتقال دهید.

تفاوت میان خستگی گرمایی با گرمازدگی

ـ‌ تفاوت بین خستگی گرمایی و گرمازدگی را می‌توان از راه‌های گوناگونی تشخیص داد. اگر بدن مصدوم در لمس بسیار داغ باشد به گرمازدگی مشکوک شوید. نشانه مهم دیگر گرمازدگی تغییر در وضعیت رفتاری مصدوم است که از گیجی، بی‌قراری و پرخاشگری شروع می‌شود و تا نداشتن آگاهی از زمان و مکان و در نهایت اغما ادامه می‌یابد.

ـ خستگی گرمایی به دلیل تعریق شدید و از دست رفتن مایعات و املاح بدن می‌تواند به گرفتگی عضلانی منجر شود. در این حالت معمولا در ساق یا ماهیچه‌های ناحیه شکم انقباض عضلانی روی داده و به سفتی و تغییر شکل عضله منجر می‌شود. در این مورد نیز بهترین کار نوشیدن مایعات و کشیدن عضله است.

ـ در صورتی که به خستگی گرمایی رسیدگی نشود به گرمازدگی تبدیل شده و می‌تواند بسیار خطرناک باشد.

همچنین پزشکان هشدار می دهند که گرمای شدید روزهای تابستان می‌تواند تهدیدی جدی برای ورزشکاران کم سن و جوان باشد. ورزشکاران جوان و مشتاق که برای تمرین‌ها و مسابقات به میدان‌ها و زمین‌های ورزشی می‌روند باید در روزهای گرم تابستان در برابر مشکلات و حملات شدید گرمازدگی محافظت شوند.

مهمترین راه برای محافظت از این ورزشکاران جوان و کم سن و سال رساندن مقادیر کافی مایعات به بدن آنها و جلوگیری از تلف شدن آب بدنشان است.

نوشیدن مایعات به میزان کافی قبل، بعد و در طول بازی‌ها و تمرینات با کمک به افزایش حجم خون و بهبود عملکرد گردش خون از بروز بیماریهای ناشی از افزایش دما جلوگیری می‌کند. بنابراین ورزشکاران در هوای گرم باید دو برابر مصرف عادی خود مایعات بنوشند.

چندین توصیه برای محافظت از کودکان و نوجوانان ورزشکار در برابر هوای گرم :

-‌ تا حد امکان ورزشکاران جوان را در سایه نگه دارید

-‌ بین تمرینات به طور مکرر زنگ تفریح بدهید و تعداد دفعات استراحت‌های بین تمرینی را بیشتر کنید

-‌ از بطری‌های اسپری یا لباس‌های مرطوب برای خنک نگه داشتن و مرطوب کردن پوست استفاده شود

- چند ساعت قبل از تمرین از وعده‌های غذایی سبک و سالم استفاده شود

- اگر کودک یا نوجوان ورزشکار سابقه ابتلا به بیماری‌ مرتبط با گرما و گرمازدگی را دارد والدین موظف هستند این مطلب را به اطلاع مربیان ورزشی برسانند

- استفاده از ضد آفتاب و تمدید مکرر آن درطول روز فراموش نشود





تاريخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:گرما,گرمازدگی,تعریق,قرص نمک,,
ارسال توسط سورنا

امروز 14 تیر ماه

 

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:فال روز 14 شهریور,مضمحل,ایده,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


از مترسکی پرسیدم :

آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای ؟!

پاسخم داد : ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و  هرگز از آن بیزار نمی‌شوم!

اندکی اندیشیدم و سپس گفتم :

راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم !!!

گفت : تو اشتباه می کنی!

زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد !!!

جبران خلیل جبران

 

 

سخن روز : وقتی که داری بالا میروی مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشوی. چارلی چاپلین





تاريخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:جبران,خلیل,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


درخت محترم است
 
 





تاريخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:درخت,,
ارسال توسط سورنا

بنام خدا


تصویر کوروش کبیر در معبد اورشلیم

ah4qgq3xm32w3bgc6ga.jpg
نقاشی اثر «گوستاو دوره» نقاش فرانسوی، سال ۱۸۶۶ میلادی.

یهودیان دوران باستان سه معبد بزرگ و اصلی در شهر اورشلیم ساختند، معبد اول یا همان معبد سلیمان (هیکل سلیمان) ، معبد دوم یا معبد اورشلیم و معبد سوم یا همان معبد هرود. این معابد بعد از حمله بختنصر پادشاه بابل به اورشلیم و اسارت بسیاری از یهودیان آسیب بسیار زیادی دیدند و از رونق افتادند.

در این نقاشی کورش پس از آزاد سازی یهودیان در بابل و فتح اورشلیم بازگشایی معبد اورشلیم را با آنها جشن میگیرد.
آپلود سنتر , پرآپ , PerUp.Ir,آپلود سنتر پارسی و حرفه ای





تاريخ : سه شنبه 13 تير 1391برچسب:کوروش,اورشلیم,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی